+تو اطرافم ازدواج اینترنتی موفق دیدم من شرایطم مثل آنهاست / میشه ؟؟

[نازنــیـــــــــن]

سلام .پيشاپيش عيد را هم تبريك ميگم ....
ممنونم از همتون به خاطر اينكه وقت گذاشتين خوندين و نظر دادين/من اينجارو شانسي پيداكردم و خوشحالم كه تونستم راجب اين موضوع حداقل به شما ها بگم. اما واقعا من گيج شدم ...

چطور ممكنه 1 پسر سه سال به يك رابطه اي كه از نظر شما امكان داره سرانجام خوبي نداشته باشه پايبند بمونه ؟؟؟؟ اگه واقعا قصدش ازدواج نبوده ؟؟؟ من خيلي جاها باهاش بد برخورد كردم خوب مي تونست بيخيال من شه يعني نميتونست ؟؟؟

اونم دانشجو و خودش ميگه دنبال كار هستم راجب نظر خانوادم هم من هنوز بهشون چيزي نگفتم البته اونها هم مخالف ازدواج راه دورن اما مادرم يكم معتقد هستن اگه آدم خوبي باشه ميشه كنار اومد..
من الان واقعا گيجم ؟؟؟؟؟ شما ميگين تمامش كنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آخه يكدفعه ؟؟ اون واقعا باهام روراست بوده راجب مسائل قبل آشناييش با من حرف ميزنه ..

يكدفعه بخوام اين رابطه را تمام كنم ميترسم از اين كه اون واقعا باهام رو راست بوده و نيتش پاك بوده و زماني بفهمم كه ديگه دير شده و فقط حسرتش برام بمونه .... واقعا دوست دارم زودتر بفهمم چون سر 2 راهي موندم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

به نظرتون اگه يك پسر هنوز كار پيدا نكرده باشه اگه دختري را بخواد ميره خواستگاريش ؟ خوب اون جوابش اينه من بگم چي كارم ؟؟

. اگه كارم اشتباه است و نظرتون اينه كه رابطم را قطع كنم خواهشا بگين چطوري كه بعدا اين ذهنيت را نداشته باشم كه اون واقعا من را مي خواست يا نه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


واقعا ممنونم از كمكاتون حرفاتون خيلي كمكم كرده ممنون ميشم بازم كمكم كنين و نظراتتون را بگين خواهشا فقط نخونين شايد كوچكترين حرفتون به من كه الان تو اين شرايطم و گيج شدم كمك كنه .. من واقعا تا حالا با هيچكس نبودم ودوست ندارم احساسم بازي گرفته شه و دوست ندارم حتي ايشون اون كسي نباشن كه من توي ذهنم ازشون ساختم ......
منتظر مهربانياتون هستم ..

[flag]

دوست من به عنوان یه نمونه ناموفق والبته مسخره اشنایی اینترنتی لینک زیر رو بخون که به عنوان یه درس عبرت گذاشتمش
http://www.hamdardi.net/thread-12390-post-113732.html#pid113732

خلاصش : پیشنهاد ازدواجی در کار نبود وآقا متاهل بودن وقصدشم سرکاری،مرض،والبته لذت جویی بود.فقط خداروشکر زود متوجه شدم حقیقتو.ودرگیری عاطفی واسم پیش نیومد.
سوال هم پیش اومد بپرس

[reza.p]

آقا رضا شما كه خودتون اين تجربه را دارين لطفا بگين من چه طوري باهاش بر خورد كنم كه بفهمم واقعا تو اين 3 سال قصدشون ازدواج بوده يا نه من فقط سرگرمي ايشون بودم ؟؟؟چون واقعا يكدفعه بخوام اين رابطه را تمام كنم ميترسم از اين كه اون واقعا باهام رو راست بوده و نيتش پاك بوده و زماني بفهمم كه ديگه دير شده و فقط حسرتش برام بمونه .... واقعا دوست دارم زودتر بفهمم چون سر 2 راهي موندم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

راه حلشو گفتم، متاسفانه هیچ جوری نمیشه مطمئن شد مگه اینکه قضیه رسمی بشه، خونواده ها در جریان قرار بگیرن و اگه مشکلی نباشه مطمئنن کمکتون هم میکنن

آقا رضا شما راستش را گفتين به خانوادتون كه از طريق نت آشنا شدين يا نه ؟؟؟و اين كه تمام شرايط را دارين كه رفتين خواستگاريشون ؟ يعني سر كار ميرين ؟؟

بعد 4 سال اصرار مامانم و انکار من واسه زن گرفتن اولین جمله ای که گفتم این بود که مامان میخوام زن بیگیرم، مامانم خندید و گفت من که از خدامه، دومین جمله گفتم که همین اول بگم که تو نت آشنا شدیم که بنده خدا خنده رو دهنش ماسید، تو تمام مدت هیچکدوم از ما نه تنها دروغی به خونوادها نگفتیم حتی چیزیرو پنهان هم نکردیم.
در مورد شرایطم هم سوال خوبی پرسیدی، من با فوق دیپلم 5سال کار کردم ولی پارسال کارشناسی قبول شدم که یکی از مشوقام همین دختر بود، الانم حداقل دو ترم دیگه درسم مونده و بیشتر پس اندازمم خرج شد، ولی همه گفتن مشکلی نیست و همه چیو از صفر شروع میکنین

به نظرتون اگه يك پسر هنوز كار پيدا نكرده باشه اگه دختري را بخواد ميره خواستگاريش ؟ خوب اون جوابش اينه من بگم چي كارم ؟؟ خوب مطمئنم هيچ پدري قبول نمي كنه !!

واسه من که قبول کردن، گفتی سابقه کار داره و یه مدرک دانشگاهیم داره میگیره ، پس منطقیه که اگه شما حاضری صبر کنی این مسئله مشکلی نیست.
ته حرفم کاملا با تاکید میگم: تنها راه درست اینه که این آقا خونوادشو در جریان بذاره، خونوادش با شما تماس بگیرن، هم شما راجع به اونا تحقیق کنین هم اونا راجع به شما، بعد یه قرار خواستگاری گذاشته بشه، اگه به امید خدا همه چی اکی بود عقد میکنین تا درسش تموم شه برین سر خونه زندگیتون
(راستی یه سوال، اگه اوکی بشه کی بار سفر میبنده؟ میری شهر اونا؟ اون میاد شهر شما؟ یا میرین یه شهر بیطرف؟)

[نازنــیـــــــــن]

دوست من به عنوان یه نمونه ناموفق والبته مسخره اشنایی اینترنتی لینک زیر رو بخون که به عنوان یه درس عبرت گذاشتمش
http://www.hamdardi.net/thread-12390-post-113732.html#pid113732

خلاصش : پیشنهاد ازدواجی در کار نبود وآقا متاهل بودن وقصدشم سرکاری،مرض،والبته لذت جویی بود.فقط خداروشکر زود متوجه شدم حقیقتو.ودرگیری عاطفی واسم پیش نیومد.
سوال هم پیش اومد بپرس

دوست عزیز من تاپیکتون را خوندم اما شرایط ایشون فرق می کنه ایشون متاهل flog
نیستن و مشکل دیگه من طولانی بودن رابطمون است . خیلی از روحیاتمون مثل همه....
شما هم دخترین و تا حالا نذاشتین احساستون درگیر شه و دوست ندارین با احساستون بازی شه خوب منم دوست ندارم ...
و دوست ندارم هم قضاوت اشتباه کنم فقط دوست دارم بهترین راه را انتخاب کنم اما نمی دونم چطوری .......

راه حلشو گفتم، متاسفانه هیچ جوری نمیشه مطمئن شد مگه اینکه قضیه رسمی بشه، خونواده ها در جریان قرار بگیرن و اگه مشکلی نباشه مطمئنن کمکتون هم میکنن

یه موردی یادم رفت سر این که به خانواده ام بگم ازش پرسیدم که بگیم چه مدت با هم آشنا شدیم گفت بگو چند هفته ... به نظر خودم اگه مدت طولانی بگم میشناسمشون خوب مطمئنن صورت خوشی نداره و ناراحت میشن که این که هدفش ازدواج چرا زودتر نگفتی و ......
میشه راهنماییم کنین بهش چی بگم ؟؟ بگم که باید به خانوادت تو هم بگی ؟؟؟ چیکار کنه ؟؟؟؟
چی بگم ؟؟؟درضمن برای این اعتمادم بهش بیشتر شد که بهش گفتم شماره خونتون را بده که من زنگ بزنم خونتون راحتتر اولش مخالفت کرد که شاید کسی برداره وقتی من گفتم خوب قبلش اس ام اس میدم قبول کرد بهم داد اما من به خونشون زنگ نزدم همین که اعتماد کرد برام کافی بود..

بعد 4 سال اصرار مامانم و انکار من واسه زن گرفتن اولین جمله ای که گفتم این بود که مامان میخوام زن بیگیرم، مامانم خندید و گفت من که از خدامه، دومین جمله گفتم که همین اول بگم که تو نت آشنا شدیم که بنده خدا خنده رو دهنش ماسید، تو تمام مدت هیچکدوم از ما نه تنها دروغی به خونوادها نگفتیم حتی چیزیرو پنهان هم نکردیم.
در مورد شرایطم هم سوال خوبی پرسیدی، من با فوق دیپلم 5سال کار کردم ولی پارسال کارشناسی قبول شدم که یکی از مشوقام همین دختر بود، الانم حداقل دو ترم دیگه درسم مونده و بیشتر پس اندازمم خرج شد، ولی همه گفتن مشکلی نیست و همه چیو از صفر شروع میکنین
یعنی خانمتون هم راستش را به خانوادشون گفتن ؟؟؟؟ راحت پذیرفتن ؟؟؟ خوب من نمیدونم با من چه برخوردی کنن ؟؟ ایشون میگن بگیم من امده بودم تهران و تو را دیدم اینطوری بهتر ....
راجب دانشگاه هم من زودتر از ایشون تموم می کنم یکم دیر دانشگاه رفته .. و دانشگاهش هم تو شهر خودش خوب اینم یه مشکل دیگه است .. اون موفع که شما رفتین خواستگاری بیکار بودین ؟؟؟ اون میگه من با جیب خالی (سر کار که نمیرم ) چطوری الان بیام خواستگاری این موضوع را هم خانوادشون انگار دوست ندارن مدت طولانی عقد بمونن نمیدونم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!


واسه من که قبول کردن، گفتی سابقه کار داره و یه مدرک دانشگاهیم داره میگیره ، پس منطقیه که اگه شما حاضری صبر کنی این مسئله مشکلی نیست.
ته حرفم کاملا با تاکید میگم: تنها راه درست اینه که این آقا خونوادشو در جریان بذاره، خونوادش با شما تماس بگیرن، هم شما راجع به اونا تحقیق کنین هم اونا راجع به شما، بعد یه قرار خواستگاری گذاشته بشه، اگه به امید خدا همه چی اکی بود عقد میکنین تا درسش تموم شه برین سر خونه زندگیتون
(راستی یه سوال، اگه اوکی بشه کی بار سفر میبنده؟ میری شهر اونا؟ اون میاد شهر شما؟ یا میرین یه شهر بیطرف؟)

[/quote]
راجب این موضوع هم اوایل خیلی حرف میزدیم الانم مشکل این جاست اون ها مستاجر بودن و دوباره رفتن یه جای دیگه اما تو همون شهر ... ومیگه تصمیم دارن از اون شهر برن به خاطر یه سری مسائل و هنوز تصمیم قطعی نگرفتن کجا برن .....اوایل من مخالف بودم چون واقعا سخت برام دور بودن از خانواده اونم تو یه شهر دیگه ولی مشکل این جاست اون کار نداره اگرم پیدا کنه تو شهر خودشونه.. اما بعد فکر کردم اگه طرفم ارزش داشته باشه میتونم تحمل کنم و امیدوارم خانوادم قبول کنن و هنوز معلوم نیست ....

میشه خواهش کنم بهم بگین بهترین کار چیه ؟؟ همین که خانواده من بدونن کافیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یا اونم باید بگه؟؟؟؟؟؟؟
این موضوع را اینجوری بهش بگم که اگه به خانوادت نگی دیگه من باهات حرف نمیزنم یا اشتباه اینطوری حرف زدنم ؟؟؟میشه راهنماییم کنین چطوری مطرحش کنم اونم باید حتما بگه یا بازم صبر کنم ؟؟؟

یه سوال خصوصی دارم البته اگه دوست داشتین جوابم را بدین اگه اشتباه نکنم گفتین 4 سال خانمتون را میشناختین میشه بگین بعد چه مدتی به خانواده هاتون گفتین ؟؟ و اینکه تو مدت قبل این که به خانواده هاتون بگین از کلمات محبت آمیز هم استفاده میکردین یا نه ؟؟ اصلا درست این کار؟؟؟؟
ممنونم که وقت میذارین

آقا رضا من جواب شما را هم بالا فرستادم شرمنده

[فرشته مهربان]

سلام .پيشاپيش عيد را هم تبريك ميگم ....
ممنونم از همتون به خاطر اينكه وقت گذاشتين خوندين و نظر دادين/من اينجارو شانسي پيداكردم و خوشحالم كه تونستم راجب اين موضوع حداقل به شما ها بگم. اما واقعا من گيج شدم ...
چطور ممكنه 1 پسر سه سال به يك رابطه اي كه از نظر شما امكان داره سرانجام خوبي نداشته باشه پايبند بمونه ؟؟؟؟ اگه واقعا قصدش ازدواج نبوده ؟؟؟ من خيلي جاها باهاش بد برخورد كردم خوب مي تونست بيخيال من شه يعني نميتونست ؟؟؟

هیچ کدوم از اینها محل اطمینان نیست با این تحلیلها خود را فریب نده

اونم دانشجو و خودش ميگه دنبال كار هستم راجب نظر خانوادم هم من هنوز بهشون چيزي نگفتم البته اونها هم مخالف ازدواج راه دورن اما مادرم يكم معتقد هستن اگه آدم خوبي باشه ميشه كنار اومد..
من الان واقعا گيجم ؟؟؟؟؟ شما ميگين تمامش كنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آخه يكدفعه ؟؟ اون واقعا باهام روراست بوده راجب مسائل قبل آشناييش با من حرف ميزنه ..

روراستی تنها یکی از فاکتورهاست برای اعتماد ، که البته میتونه کمک کننده باشه تا بیشتر بشناسی ، با همین روراستی از مسائل جنسی علیرغم میل شما حرف زده ، مهم تر از اون بدون هیچ تعهد قانونی بیان داشته من تو را همسر خود می دونم ، بنا به تجربه های مشاوره ای این دقیقاً ادبیات افراد فریبکاره که احساس یک دختر را تحت تاثیر قرار میده و باعث ایجاد رویاهای زناشویی بشه و نتیجش اعتماد و درگیری احساسی بیشتر . و همین هشداره که این رابطه را اگر حاضر نیست رسماً بیاد خواستگاری و با خانواده ها مطرح کنی ، فوراً و یک باره و یک طرفه قطع کنی .

يكدفعه بخوام اين رابطه را تمام كنم ميترسم از اين كه اون واقعا باهام رو راست بوده و نيتش پاك بوده و زماني بفهمم كه ديگه دير شده و فقط حسرتش برام بمونه .... واقعا دوست دارم زودتر بفهمم چون سر 2 راهي موندم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ذهنتون رو متمرکز اگرها نکنید وقتی نمیدونی بازیچه اش بوده ای یا نه ، ارتباط هم قطع بشه هیچ وقت نخواهی فهمید که بازیچه بودی یا نه ، پس این ترس که نکنه خوب باشه و حسرت بخورم ، فقط یه وسوسه هست و هیچ بهره ای از واقع بینی نداره

به نظرتون اگه يك پسر هنوز كار پيدا نكرده باشه اگه دختري را بخواد ميره خواستگاريش ؟ خوب اون جوابش اينه من بگم چي كارم ؟؟

رابطه مطلقاً کات بشه و توقع انتظار کشیدن هم از شما نداشته باشه ، تا وقتی که شرایطش فراهم شد ، مثل بقیه خواستگارها اگر تا اونموقع شما ازدواج نکرده بودین ، رسمی و از طریق خانواده وارد بشه و شما هم مثل یک خواستگار عادی در باره اش فکر و تصمیم بگیرید .

. اگه كارم اشتباه است و نظرتون اينه كه رابطم را قطع كنم خواهشا بگين چطوري كه بعدا اين ذهنيت را نداشته باشم كه اون واقعا من را مي خواست يا نه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

این ذهنیت غلطه ، چون اگر واقعاً بخواد وقتی شما رابطه را قطع کنی پی گیر فراهم کردن شرایط خواهد بود و در هر صورت رسماً وارد خواهد شد ، اما اگر پی گیری نکرد و قطع ارتباط را پذیرفت یا خواست راضی کنه شما را که به رابطه ادامه بدهید تا شرایطش فراهم بشه و به خانوادش هم نخواد بگه ، مطمئن نباشید که شما را برای ازدواج می خواهد

واقعا ممنونم از كمكاتون حرفاتون خيلي كمكم كرده ممنون ميشم بازم كمكم كنين و نظراتتون را بگين خواهشا فقط نخونين شايد كوچكترين حرفتون به من كه الان تو اين شرايطم و گيج شدم كمك كنه .. من واقعا تا حالا با هيچكس نبودم ودوست ندارم احساسم بازي گرفته شه و دوست ندارم حتي ايشون اون كسي نباشن كه من توي ذهنم ازشون ساختم ......
منتظر مهربانياتون هستم ..

[هستی]

دوست من همه دارن بهت می گن این ارتباط رو قطع کن.
هر کی هرچی استدلال بلده میاره.
تعداد تشکرهای زیر هر پست هم یه جورایی نشون دهنده موافقان با اون پسته.
عزیزم یه نیشگون از خودت بگیر و از خواب بیدار شو.

این آقا بدردت نمی خوره، چون قصدش ازدواج نیست.

ببخشید مجبور شدم اینجور رک بگم.
یه آمار از کلیه شرکت کنندگان تو پستت بگیر، ببین دارن دعوتت می کنن به ادامه رابطه یا به ختم رابطه؟

البته یه راه دیگه هم هست که کاش اونو نری. اینکه رابطت رو ادامه بدی و بعد که خدای نکرده سرخورده شدی و شکت خورده، بیای اینجا سرانجامت رو با آه و اندوه بنویسی.
تا این تاپیک رو برای دیگرانی معرفی کنیم که راه تو رو می خوان برن.

[نازنــیـــــــــن]

سلام .پيشاپيش عيد را هم تبريك ميگم ....
ممنونم از همتون به خاطر اينكه وقت گذاشتين خوندين و نظر دادين/من اينجارو شانسي پيداكردم و خوشحالم كه تونستم راجب اين موضوع حداقل به شما ها بگم. اما واقعا من گيج شدم ...
چطور ممكنه 1 پسر سه سال به يك رابطه اي كه از نظر شما امكان داره سرانجام خوبي نداشته باشه پايبند بمونه ؟؟؟؟ اگه واقعا قصدش ازدواج نبوده ؟؟؟ من خيلي جاها باهاش بد برخورد كردم خوب مي تونست بيخيال من شه يعني نميتونست ؟؟؟

هیچ کدوم از اینها محل اطمینان نیست با این تحلیلها خود را فریب نده

اونم دانشجو و خودش ميگه دنبال كار هستم راجب نظر خانوادم هم من هنوز بهشون چيزي نگفتم البته اونها هم مخالف ازدواج راه دورن اما مادرم يكم معتقد هستن اگه آدم خوبي باشه ميشه كنار اومد..
من الان واقعا گيجم ؟؟؟؟؟ شما ميگين تمامش كنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آخه يكدفعه ؟؟ اون واقعا باهام روراست بوده راجب مسائل قبل آشناييش با من حرف ميزنه ..

روراستی تنها یکی از فاکتورهاست برای اعتماد ، که البته میتونه کمک کننده باشه تا بیشتر بشناسی ، با همین روراستی از مسائل جنسی علیرغم میل شما حرف زده ، مهم تر از اون بدون هیچ تعهد قانونی بیان داشته من تو را همسر خود می دونم ، بنا به تجربه های مشاوره ای این دقیقاً ادبیات افراد فریبکاره که احساس یک دختر را تحت تاثیر قرار میده و باعث ایجاد رویاهای زناشویی بشه و نتیجش اعتماد و درگیری احساسی بیشتر . و همین هشداره که این رابطه را اگر حاضر نیست رسماً بیاد خواستگاری و با خانواده ها مطرح کنی ، فوراً و یک باره و یک طرفه قطع کنی .

يكدفعه بخوام اين رابطه را تمام كنم ميترسم از اين كه اون واقعا باهام رو راست بوده و نيتش پاك بوده و زماني بفهمم كه ديگه دير شده و فقط حسرتش برام بمونه .... واقعا دوست دارم زودتر بفهمم چون سر 2 راهي موندم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ذهنتون رو متمرکز اگرها نکنید وقتی نمیدونی بازیچه اش بوده ای یا نه ، ارتباط هم قطع بشه هیچ وقت نخواهی فهمید که بازیچه بودی یا نه ، پس این ترس که نکنه خوب باشه و حسرت بخورم ، فقط یه وسوسه هست و هیچ بهره ای از واقع بینی نداره

به نظرتون اگه يك پسر هنوز كار پيدا نكرده باشه اگه دختري را بخواد ميره خواستگاريش ؟ خوب اون جوابش اينه من بگم چي كارم ؟؟

رابطه مطلقاً کات بشه و توقع انتظار کشیدن هم از شما نداشته باشه ، تا وقتی که شرایطش فراهم شد ، مثل بقیه خواستگارها اگر تا اونموقع شما ازدواج نکرده بودین ، رسمی و از طریق خانواده وارد بشه و شما هم مثل یک خواستگار عادی در باره اش فکر و تصمیم بگیرید .

. اگه كارم اشتباه است و نظرتون اينه كه رابطم را قطع كنم خواهشا بگين چطوري كه بعدا اين ذهنيت را نداشته باشم كه اون واقعا من را مي خواست يا نه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

این ذهنیت غلطه ، چون اگر واقعاً بخواد وقتی شما رابطه را قطع کنی پی گیر فراهم کردن شرایط خواهد بود و در هر صورت رسماً وارد خواهد شد ، اما اگر پی گیری نکرد و قطع ارتباط را پذیرفت یا خواست راضی کنه شما را که به رابطه ادامه بدهید تا شرایطش فراهم بشه و به خانوادش هم نخواد بگه ، مطمئن نباشید که شما را برای ازدواج می خواهد

واقعا ممنونم از كمكاتون حرفاتون خيلي كمكم كرده ممنون ميشم بازم كمكم كنين و نظراتتون را بگين خواهشا فقط نخونين شايد كوچكترين حرفتون به من كه الان تو اين شرايطم و گيج شدم كمك كنه .. من واقعا تا حالا با هيچكس نبودم ودوست ندارم احساسم بازي گرفته شه و دوست ندارم حتي ايشون اون كسي نباشن كه من توي ذهنم ازشون ساختم ......
منتظر مهربانياتون هستم ..

سلام
ممنونم فرشته مهربون که تاپیکم را خوندین .
تصمیم گرفتم یه مدت جواباشو ندم و بعد خودم باهاش تماس بگیرم و ازش بخوام اگر واقعا من را میخوای به خانوادت بگو وگرنه من دیگه حاضر نیستم ادامه بدم ...
می دونین از چی غصه ام میگیره اینکه هیچ وقت نخواستم با احساس دیگران بازی کنم اما .....
اگر حاضر شد به خانوادش اطلاع بده یعنی می تونم امیدوار باشم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگه این کارم درست خواهشن بهم بگین که انجامش بدم چون واقعا تو شرایط روحیی خوبی نیستم ....

دوست من همه دارن بهت می گن این ارتباط رو قطع کن.
هر کی هرچی استدلال بلده میاره.
تعداد تشکرهای زیر هر پست هم یه جورایی نشون دهنده موافقان با اون پسته.
عزیزم یه نیشگون از خودت بگیر و از خواب بیدار شو.

این آقا بدردت نمی خوره، چون قصدش ازدواج نیست.

ببخشید مجبور شدم اینجور رک بگم.
یه آمار از کلیه شرکت کنندگان تو پستت بگیر، ببین دارن دعوتت می کنن به ادامه رابطه یا به ختم رابطه؟

البته یه راه دیگه هم هست که کاش اونو نری. اینکه رابطت رو ادامه بدی و بعد که خدای نکرده سرخورده شدی و شکت خورده، بیای اینجا سرانجامت رو با آه و اندوه بنویسی.
تا این تاپیک رو برای دیگرانی معرفی کنیم که راه تو رو می خوان برن.

نه دوست ندارم اتفاق بدی بیفته و اشتباه کنم اما این موضوع هم عذابم می ده که اگه ایشون باهام بازی کرده باشه و بعد ها البته خیلی نیاز به زمان دارم که به حالت قبلم برگردم اینکه اگه با اون فردی که می خواستم ازدواج کنم از من از گذشته ام سوال کنه و نوع رابطه ام با دیگری دوست ندارم بهش دروغ بگم حتی دوست ندارم راجب این موضوع ها حرفی بزنم از خودم بدم میاد که چرا .....
برام دعا کنین واقعا باهام بازی نکرده باشه ...

[فرشته مهربان]

عزیزم

همانطور که توصیه کردم متمرکز بر این که مورد خوبی ممکنه باشه ، نشو ، توصیه می کنم متمرکز براین که ممکنه بازیت داده باشه هم نشو ، اگر اینم باشه ، مهم اینه که تو ادامه ندی ، این یعنی موفقیت و استقامت و خویشتن داری و بازی نخوردن ، وقتی باز می خوری که به این رابطه با فرض این که نکنه آدم مناسبی باشه ادامه بدی و طفره رفتن های اون برای اقدام رسمی رو تحمل کنی ، در این صورته که بازی خورده ای که اگر قطع کنی این ارتباط رو دیگه بازی خوردن در کار نیست ، صحبتهای تا الآنت هم یه تجربه خوب در نزدگیته که دریابی این ارتباطها محل اطمینان نیست و لذا با درس از این تجربه عملی پیش آمده ، در ادامه زندگی هم به خودت هم به دیگران کمک می کنی و این نگرش ، وسواس فکری یا افراط در عذاب وجدان شما را مانع میشه .


موفق باشی

[نازنــیـــــــــن]

عزیزم

همانطور که توصیه کردم متمرکز بر این که مورد خوبی ممکنه باشه ، نشو ، توصیه می کنم متمرکز براین که ممکنه بازیت داده باشه هم نشو ، اگر اینم باشه ، مهم اینه که تو ادامه ندی ، این یعنی موفقیت و استقامت و خویشتن داری و بازی نخوردن ، وقتی باز می خوری که به این رابطه با فرض این که نکنه آدم مناسبی باشه ادامه بدی و طفره رفتن های اون برای اقدام رسمی رو تحمل کنی ، در این صورته که بازی خورده ای که اگر قطع کنی این ارتباط رو دیگه بازی خوردن در کار نیست ، صحبتهای تا الآنت هم یه تجربه خوب در نزدگیته که دریابی این ارتباطها محل اطمینان نیست و لذا با درس از این تجربه عملی پیش آمده ، در ادامه زندگی هم به خودت هم به دیگران کمک می کنی و این نگرش ، وسواس فکری یا افراط در عذاب وجدان شما را مانع میشه .


موفق باشی

بله حق با شماست واقعا ممنونم که میاین این جا و میخونین شاید باورتون نشه اما لحظه شماری میکنم که شما اومده باشین اینجا و حرفام را خونده باشین و کمکم کنین اما فقط اینو می دونم که الکی احساسم را درگیر نکردم یعنی انتظار دیگه ای داشتم الانم فقط دوست ندارم زود قضاوت کنم
اما بهم نگفتین اون تصمیمی که گرفتم را انجام بدم یا نه ؟؟ راجبش باهاش حرف بزنم ؟؟؟
خودم هم این مدت خیلی فکر کردم به قبل ترم فکر کردم که واقعا خیلی چیزایی که الان هست و قبلا دوست نداشتم
بهم بگین راجبش باهاش حرف بزنم برای آخرین بار که جوابش چیه ؟؟

[فرشته مهربان]

شما خیلی ، جدی ، محکم و محترمانه بگو بهش که من مایل به ادامه ارتباط به این شکل نیستم ، میخوام این ارتباط قطع بشه ، شما هر وقت شرایطتت آماده شد و تا اونموقع من ازدواج نکرده بودم ، بیا و به عنوان یک خواستگار رسماً اقدام کن .

لزومی نداره توضیح بیشتر از این بدی براش ، اگر اصرار به ادامه ارتباط تا فراهم بودن شرایط را داشت ، محکم بگو این ارتباطات رو قبول ندارم ، و نمیخوام دیگه نه ادامه بدم نه با کس دیگه ای این شکلی برای شناخت و ... وارد ارتباط بشم ، خواستگارامم اول رسماً می پذیرم و بعد زیر نظر خانواده و با راهنمایی اونها و مشاوره دوره شناخت رو طی خواهم کرد ، شما هم بیایی رسماً خواستگاری کنی ، همین شکلی عمل خواهم کرد .

و بعد از این صحبت دیگه هیچ ارتباطی نگیر ، مطمئناً اون باور نمی کنه شما دوام بیاری چون مطمئنه که وابسته شدی ، اما شما ثابت کن که محکم هستی ، اگر قصدش ازدواج بوده باشه همین اقدام شما او را خوشایند خواهد بود و رسماً اقدام می کنه ، اگر نه که میره پی کارش و برای شما هم آشکار میشه هدفش ازدواج نیست ، این دقیقاً راه کاریه که من به مراجعین دختر دنیای غیر مجازی میدادم و نتیجه می گرفتند


.


.