فقط از خدا میخوام خانم خودتون بتونن راحت از شما طلاق بگیرن و زندگی شون سرشار از عشق و محبت و خوشبختی بشه
الهی آمین
تشکرشده 31 در 18 پست
فقط از خدا میخوام خانم خودتون بتونن راحت از شما طلاق بگیرن و زندگی شون سرشار از عشق و محبت و خوشبختی بشه
الهی آمین
Happy.girl.69 (شنبه 10 آذر 97), میس بیوتی (شنبه 11 آبان 98), yaasi (یکشنبه 11 آذر 97), حیاط خلوت (سه شنبه 13 آذر 97)
تشکرشده 111 در 59 پست
همسر اول شما چه شرایطی داره که حاضر به طلاق نیستن؟ ایشون مگر خانواده یا حامی نداره؟ چطور راضی به ازدواج مجدد شما شدن اونم در این تایم کم؟ خانوادش مخالفتی نکردن؟
اگر خانومتون کم حرف و گرفته طبیعی ، شما عملا با رفتاراتون داغونش کردین
این راهی که شما پیش گرفتید اگر واقعیت باشه خیر و خوشی توش نیست
yaasi (یکشنبه 11 آذر 97)
تشکرشده 7 در 4 پست
ایشون خوانواده پرجمعیتی دارن که از فرزندهای آخر خوانواده بوده و خب وضع مالی درست حسابی هم ندارند.
به طوری که حتی چند دست بشقاب هم نتونستن برای جهزیش خریداری کنن که در مقابل جشن عروسی نخواستن.
ایشون کلا ادمی هستن که خشک مذهب بوده و حتی وسواس مذهبی دارن و اصلا من ندیدم ایشون یک بار به خودشون برسن برای شوهرش.
حتی یک خط چشمم هم بلدنیستن بکشن.
حتی صحبت هم نمیکنه ولی من براش همون ابتدا جریان عشق اولو گفتم.
از ابتدا تا انتها . ولی هیچکدوممون فکرشو نمیکردیم یک روزی برمیگرده.
گفتم که دوتا همخونه بودیم.
مادرم باهاش صحبت کرد گفت تو نخوای اون وارد زندگیتون نمیشه اونم دوروز تمام تو خونه یک جا نشست و فکر کرد و در نهایت گفت رضایت میدم به شرطی که خونه جدا برام تهیه کنی و از وظایفی که در مقابل من داری کوتاهی نکنی
به مادرم هم گفته بود مطمئنم اون دختر نمیتونه با امیر خوشبخت بشه و دیر یا زود طلاق میگیره.
در صورتی که همسر دومم به شدت خوش مشرب مهربون و با سلیقس.
به شدن خوش زبونه جوری که میخوای زمان وایسه فقط حرف بزنه.
و البته برخلاف حرف بعضیا وفاداره.
تو دروارن جدایی از خونه بیرون نمیرفته خودشو حبس کرده بوده و گوشی اینا رو کنار گذاشته بوده تا بتونه راضی کنه پدر مادرشو.
حتی وقت هایی که باهم دوست هم بودیم همه به بنده میگفتن عشقتون مثال زدنیه
عشقت چشم پاکه سرش بالانمیاد و .... با هیچکس جز تو نمیگه بخنده.
در صورتی که از هر لحاظ از بنده سرتره ولی وفاداره به من
من فقط نمیدونم چه جوری با هردو برخورد کنم.
دلم میخواد به همسر اول کمک کنم کلا طلاق بگیره و خوشبخت شه
حالا تا زمانی که مستقل بشهچه رفتاری داشته باشم با هردوشون
تشکرشده 64 در 32 پست
به شدت حسم میگه این داستان ساختگی هست و واقعیت ندارد. شکمم به یک کاربر هست که حالا اسم نمیبرم چون مهم نیست.
مطمئنم که این داستان حقیقت ندارد. انقدر سریع دختر حاضر شد زن دوم یکمرد بشود؟ انقدر سریع خانوادش رضایت دادن؟ انقدر سریع زن اولتون رضایت داد؟؟؟؟
نههههه قابل باور نیست!!!!!
میدونین به چی شکمیکنم ؟؟ به اینکه با احساسات مردم بازی میکنی و قصد در عصبانی کردنشون داری تا شاید با دیدن واکنششون ارضا شی. چرا؟ چونخیلی اقراق امیز از خوبیهای زن دوم و از بدی های زن اولت میگی. چطور به خودت اجازه میدی بگی هیچ مردی زنت را نمیپسنده؟ چه بسا مردهای دیگر از دیدن زن دومتون حالت تهوع بگیرن و از زن اولت خوششون بیاد. حس من میگوید اینجور مینویسی تا کاربرها را شاکی کنی.
ولی اگه یک درصد این داستان واقعیت داشته باشه بدونید تاوان وحشتناکی را پس خواهید داد .
دیگه قید اینکه روز تولد حضرت محمد ازدواج کردین هم نه میتونه وجدانتون را ساکت کنه و نه میتونین بدترینعملی که میشه انجام داد را رنگ و بوی معنوی و پاک ببخشید.
نوشتید که اره خانوم اولم بعد فهمیدن واکنشهایی نشان داد.....
چه جااب چه سطحی در مورد این واکنشها مینویسین. در حد ۴ کلمه کل ظلمی که به زن اولتون کردین را سر اوردین؟؟؟
اون چیرهایی که دیدین واکنش نبود شکستن قلب بود.
منکه مطمیئنم این داستان دروغه ولی تکه واقعیت باشه بهتون تبریک میگم که زندگی خودتون را جهنم کردین و به رودی روزی صد بار به خودتونمیگین این چه اشتباهی بود که کردم.
امیدوارم خانومسابقتون مردی را پیدا کند در آینده که لیاقتش باشه نه یک شوهر زندان رفته و بیوفا کهتازه عروسی هم نگرفته واسش.
بشینید وتماشا کنید کی این اتفاق میفته کههرروز خودتونرا سرزنش کنید.
Happy.girl.69 (سه شنبه 13 آذر 97), نیکیا (چهارشنبه 14 آذر 97), رنگین (دوشنبه 12 آذر 97)
تشکرشده 542 در 278 پست
بعد از چند سال که برگشتم همدردی
باید بگم پست تر از شما کسی رو ندیدم
مخصوصا اون جمله بیشرمانت
"ارون طرفم مطمئنم همسر اولم هرگز مورد پسند کسی قرار نمیگیره تا ازدواج کنه خود من هم که گفتم چرا باهاش ازدواج کردم برای همینه که جدا نمیشه"
Happy.girl.69 (سه شنبه 13 آذر 97), میس بیوتی (شنبه 11 آبان 98)
تشکرشده 10 در 9 پست
شما خواهر دارید؟
اگر دارید امیدوارم هیچ وقت بلائی که شما سر همسر اولتون آوردید سر ایشون نیاد
Happy.girl.69 (سه شنبه 13 آذر 97)
تشکرشده 3,304 در 1,073 پست
اگه سر همسر دومتون هم هوو بیارید کم حرف میشه و چه بسا بیشتر به خدا پناه ببره از شر زندگی و آدمهایی مثل شما و کمتر به خودش برسه
زنی رو ندیدم که در عین خیانت همسرش شاد باشه و خوش زبونی کنه و بتونه واقعا به خودش برسه.... چون این ویژگیه انسانه که تو این شرایط احساس شکست و نا امیدی کنه
و زندگی که روی خرابه های زندگیه دیگران پایه و اساسش شکل بگیره زندگیه عالی و موفقی نخواهد بود
همسر اول شما هنوزم فکر می کنه شما از این کارتون پشیمون می شید و برمیگردید سمتش واقعا کاش راهش رو جدا می کرد و به آدم عجولی مثل شما دل نمی بست
Happy.girl.69 (سه شنبه 13 آذر 97), حیاط خلوت (سه شنبه 13 آذر 97)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)