دوست عزیز
اینطور که من برداشت میکنم به لحاظ فرهنگی خانواده های شما تفاوتهایی دارن و ظاهرا این اختلافات ناگهانی خودش رو نشان نداده و از اول مبرهن بوده و با خواست و پافشاری شما این وصلت انجام شده.من معتقدم همیشه در سطوح مختلف این مشکلات و تعارضها بین زوجین پیش میاد.نکته اصلی ومهم قدرت و توانایی طرفین در مدیریت تنشها وبحرانهای زندگیه،که البته کار ساده ای هم نیست.چیزی که شما نه تنها موفق نبودی بلکه با اهانت به خانواده و نوع تربیت همدیگه و شکستن این حرمتها از خط قرمز بزرگی رد شدید.شما از روز اول دید و نوع تربیت این اقا رو میدونستید ولی میبایست یه سیستم تعامل گونه و معتدل در نظر میگرفتید تا در بلند مدت خود شوهر شما به این نتیجه برسه که تغییر رویه و روشهاش در بعضی جاها بهتر از سیستم سنتیه خودشه.ولی به نظر میاد شما مدام اوضاع رو به چالش میکشیدید.از نظر من کتک زدن زن حرکت قبیح و وحشیانه ایه ولی شما که میدونستی این موضوع در خانواده شوهر شما رایجه میبایست سیاست بهتری رو در نظر میگرفتی نه اینکه با به چالش کشیدن نوع تربیت و فرهنگ و قومیتها اوضاع رو ملتهب تر کنید..اینو بدونید هیچ چیز جای گفتگو منطقیو نمیگیره و این گفتگو فقط وفقط در سایه گذشت دو طرفه و آرامش نتیجه میده.نباید اجازه میدادید این درگیریها به حالت روزمره تبدیل بشه.ضمن اینکه خواست و اصرار شخصی شما برای این وصلت وظیفه شما رو در مدیریت مشکلاتتون سنگین تر میکنه.اول از همه سعی کن جو رو آروم کنی.سعی کن با آرامش بعضی پلها که به بی احترامی به هم و بخصوص خانواده هم خراب کردید رو ترمیم کنید.سعی کن اعتمادش رو بخودت جلب کنی.این ذهنیت رو که تو دشمن خانواده اونی و تو و خانوادت قصد تربیتش رو دارید رو کمرنگ کن.در صورت موفقیت در آروم کردن جو ،سریعا به یک مشاور خوب و مجرب مراجعه کن.طوری هم مطرحش نکن که فکر کنه باز نقشه جدیدی برای تربیتش داری.مثلا پیش مشاور رفتنو از خودت شروع کن و با تغییر رفتارت و تعریف از روند مشاورت ترغیبش کن شرکت کنه..اگه بتونی اینکارو بکنی در تعدیل همه رفتارهاش موثره.
موفق باشی
علاقه مندی ها (Bookmarks)