به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 62
  1. #11
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 04 خرداد 03 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1393-12-14
    نوشته ها
    333
    امتیاز
    15,094
    سطح
    79
    Points: 15,094, Level: 79
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 256
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    968

    تشکرشده 670 در 234 پست

    Rep Power
    76
    Array
    سلام چون این قسمت مربوط به مقالاته تو قسمت عقد و نامزدی مشکلمو مطرح کردم که بسته شد پس همینجا مینویسم
    به نظرتون من باید چیکار کنم با این شوهری که حرمت ها رو نگه نداشته و جایی که خودش مقصره پدر منو مقصر میدونه حالا این که کی مقصره هم به کنار چرا الان که حرف عروسی شد با این که میدونست که من ناراحت میشم اتفاق چند ماه پیشو دوباره کشید وسط و باعث دلخوری شد ایا با کسی که اینقدر کینه ای میشه ادامه داد البته من بالای60 درصد راضی به طلاقم ولی میترسم از ابروی خانوادم از اینکه چون خواستگارای زیادی هم داشتم حتما اونام از بدبختی من خوشحال میشن از اینکه همه منو به چشم یه دختره مطلقه نگاه کنن متنفرم
    ویرایش توسط dooo : یکشنبه 17 اسفند 93 در ساعت 14:00

  2. #12
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 04 خرداد 03 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1393-12-14
    نوشته ها
    333
    امتیاز
    15,094
    سطح
    79
    Points: 15,094, Level: 79
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 256
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    968

    تشکرشده 670 در 234 پست

    Rep Power
    76
    Array

    بد قولی و کینه ای بودن شوهرم و بی توجهیش به نیازهام

    سلام
    این روزا خیلی برام سخت میگذره اگه پستای قبلی منو نخوندید مختصر توضیح میدم ولی الان در شرایطی هستم که دیگه با شوهرم قطع رابطه کردم اخرین باری که با هم حرف زدیم بحثمون شدت گرفت و اخرش گفت من دیگه بهت زنگ نمیزنم اگه خودت خواستی و میتونی با شرایط من کنار بیای زنگ بزن منم نزدیک 70 درصد راضی به طلاقم ولی خیلی ار عاقبتش میترسم خواهش میکنم اگه کسی میتونه راهنماییم کنه امروز استخاره کردم گفت به خدا پناه ببرید انشاالله مشکل حل میشه منم فعلا صبر کردم تا ببینم چی میشه ولی غیر ممکنه من بهش زنگ بزنم
    این قسمتم واسه کسایی که پستای قبلی منو نخوندن
    من دو ساله که عقدم من 22شوهرم 27 سالشه سنتی ازدواج کردیم و شغل شوهرم ازاده
    من دانشجو هستم و تحصیلات همسرمم برام مهمه ایشون موقعی که اومدن خواستگاری دانشجو بودن ولی بعد عقدمون به بهانه ی اینکه نمیرسم و الان من به مدرک نیاز ندارم ادامه نداد و منم خب با اینکه برام سخت بود قبول کنم که دیگه نخونه بالاخره قبول کردم در صورتی که قبلش کفت دوست دارم همسرم برا درس خوندن حامیم باشه و از ادامه تحصیل دوتاییمون خارج از کشور حرف میزد و از این حرفا من قبل عقد یه سری قولهایی ازش گرفتم و اونم قبول کرد یکی از اون قولها که نمیتونم بگم چی بود قرار شد بعد عقدمون انجام بده حدود شش ماه از عقدمون گذشت و کاری نکرد تا اینکه بهش گفتم پس قرار بود فلان کارو بکنی و اون شروع به اوردن بهانه کرد که الان در گیر کارم نمیتونم و ...خلاصه همینطور گذشت تا اینکه خانوادش بعد چند ماه اومدن گفتن که میخوایم عروسی کنیم منم به شوهرم گفتم تا به قولی که دادی عمل نکنی عروسی بی عروسی
    ایشونم گفت که این مشکلی نیست که اینقدر روش حساسی و خلاصه درکم نمیکرد تا این که تحت فشار خانواده ها قرار گرفتیم چون دایم بهمون میگفتن تاریخ عروسی رو خودتون مشخص کنید و به ما اعلام کنید منم وقتی دیدم شوهرم انگار نه انگار که قول داده به خانوادم گفتم و یه سری بحثا پیش اومد و فاجعه ای بین خانواده ها شکل گرفت شوهرمم انقدر به خود مغرور بود که عذر خواهی نمیکرد و قبول نمیکردکه به خاطر بدقولیه اونه این اتفاقات افتاده و بعد اون ماجراها رفتارش نسبت به خانواده ی من تغییر کرده و خیلی کم میاد خونمون و انتظار داره هر موقع اون گفت من برم خونشون خب منم برام خودم شخصیت دارم وقتی میبینم اون کم میاد خونمون منم دوست ندارم زیاد برم اونجا و سر همین رفت و امد ها باهم بعضی وقتا بحث میکنیم و از هم دلخور میشیم والان که عقدیم فوقش ماهی دوبار میریم بیرون که خیلی وقتها به خاطر کارش که بازم بهانشه بد قولی میکنه و میگه نمیریم الان چهار هفته است که این هفته و اون هفته میکنه و نمیریم و وقتی بهش میگم از رفتارت ناراحت میشم میگه چقدر کم ظرفیتی راستی به خاطر بحثیم که پیش اومد گفت شاید من هیچوقت رابطه ام با خانوادت خوب نشه در صورتی که خانواده ی من بعد اون قضیه مثل قبل بهش احرام میذارن


    از طرفیم اون نسبت به نیازهام بی توجهه اصلا نمیپرسه چیزی نیاز نداری برات بخرم بعضی وقتا که دیگه کاسه ی صبرم لبریز میشه بهش میگم فلان چیزو میخوام اخرش بازم پشت گوش میندازه
    وقتی مریض میشم اصلا سلامتیم انگار واسش مهم نیست اصلا نمیپرسه حالت خوب شد میخوای ببرمت دکتر هیچی نمیگه بعضی وقتا انقدر ازش بدم میاد ولی دوباره نمیدونم چی میشه فکر میکنم بهش عادت کردم و نمیتونم ازش جدا شم خواهش میکنم راهنماییم کنید


    ویرایش توسط مسافر زمان : جمعه 29 اسفند 93 در ساعت 22:18 دلیل: تغییر عنوان

  3. #13
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    دوست عزیز،

    شما 5 شنبه یک تاپیک زدی،
    جمعه تاپیک بعدی
    شنبه تاپیک بعدی

    یکشنبه و دوشنبه به ما یه استراحت دادی، امروز در اولین ساعات شروع روز سه شنبه، سریع دوباره یک تاپیک زدی !!!!!!

    تمام تاپیکهاتون هم همینه. انگار متن را از روی قبلی کپی می کنی همین جا.
    علیرغم تذکر و ادغام و بسته شدن تاپیکهای تکراریتون، همچنان به کار خودتون ادامه می دین.

    واقعا اینقدر سخته براتون قوانین جایی را مورد توجه قرار بدین؟

    به نظرتون دیگه تمومش کنید بهتر نیست؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : سه شنبه 19 اسفند 93 در ساعت 02:28

  4. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 05 فروردین 94), فرهنگ 27 (سه شنبه 19 اسفند 93), هم آوا (سه شنبه 19 اسفند 93)

  5. #14
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 04 خرداد 03 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1393-12-14
    نوشته ها
    333
    امتیاز
    15,094
    سطح
    79
    Points: 15,094, Level: 79
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 256
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    968

    تشکرشده 670 در 234 پست

    Rep Power
    76
    Array
    سلام
    راستش این روزا اصلا حالم خوب نیست تقریبا یه هفته اس با این سایت اشنا شدم یه بار عنوان بحثم گویا نبود مجبور شدم عنوانو عوض کنم که چون متاسفانه اشنا نبودم تو قسمت مقالات نوشتم دوباره تغییرش دادم و....حالا بگذریم شما به بزرگواری خودت ببخش عزیزم از اینکه پستامو خوندی ممنون اگه نظری دارید هم بگید ممنون میشم

  6. #15
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    چیو می خوای تمومش کنی؟

    مگه زندگی بازیه که بخوای به همین راحتی جدا بشی؟

    احساسات و عواطف و آینده و زندگی خودت چی؟ ضربه ای که از طلاق می خوری چی؟

    لطفا دیگه تاپیک جدید شروع نکن.
    یه مدت پا به پای دوستانی که بهت راهنمایی می دن، توی یک تاپیک پیش برو و سعی کن اشکال رابطه تون را پیدا کنی.

    ببین مشکل چیه، راه حلش چیه، تا حالا چه کارهایی برای حلش کردی و بعد از این چکار می شه کرد.
    این تالار بچه های خوب و مطلعی داره.
    مقالات و منابع خوبی هم داره.
    اگر مدیر یا کارشناسی هم به تاپیک سر بزنه که دیگه عالی می شه.

    امیدوارم بتونی راه حل مشکلت را پیدا کنی.
    ظاهرا مشکلت چیزی نیست که بخوای به جدایی فکر کنی.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  7. 5 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 05 فروردین 94), فرهنگ 27 (سه شنبه 19 اسفند 93), واحد (پنجشنبه 06 فروردین 94), هم آوا (سه شنبه 19 اسفند 93), بارن (چهارشنبه 20 اسفند 93)

  8. #16
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 04 خرداد 03 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1393-12-14
    نوشته ها
    333
    امتیاز
    15,094
    سطح
    79
    Points: 15,094, Level: 79
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 256
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    968

    تشکرشده 670 در 234 پست

    Rep Power
    76
    Array
    سلام شیدا خانوم
    ممنون از راهنماییهات
    کسی نیست بیاد اینجا منو راهنمایی کنه؟

  9. #17
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    در مورد تحصیلات، کسی که شغلش آزاده و 27 سالگی تفننی دانشگاه می رفته، نباید خیلی روی تحصیلاتش حساب می کردی.
    اگر تحصیلات برات مهم بوده، باید قابلیت و فعلیتش را در خواستگارت می سنجیدی.
    شاید در این مورد نتیجه خاصی نگیری.
    همسرت بره دنبال تحصیلات و 5-6 سال بعد در 33 سالگی با مدرک فوق که زمان تاهل و سن بالا گرفته (احتمالا ارزش علمیش خیلی بالا نیست بخاطر مشغولیتهاشون و نرسیدن به درس) چکار کنه؟ بگرده دنبال یه شرکت که استخدامش کنند؟ ایشون دیگه مسیرش را انتخاب کرده، بعید می دونم بتونی عوضش کنی.

    در مورد اون قول خصوصیتون هم، نمی دونم چی بوده که باعث آشوب شده و تا این حد شرایط بین همسر و خانواده تون را بد کرده. بهتر بود کمی سنجیده تر عمل می کردی که باعث این همه کدورت نشه.

    شاید ازت دلخوره که کم سر می زنه و بیرون نمی آد و بهانه می آره.

    دو سال عقد خیلی طولانیه.
    ببین اگر می تونی از اون قول خصوصیت بگذری، عروسی بگیرید تمام بشه.
    اگر هم قابل گذشتن نیست، شاید دیگه نباید منتظر انجامش باشی.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : چهارشنبه 20 اسفند 93 در ساعت 16:47

  10. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 05 فروردین 94), واحد (پنجشنبه 06 فروردین 94)

  11. #18
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 04 خرداد 03 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1393-12-14
    نوشته ها
    333
    امتیاز
    15,094
    سطح
    79
    Points: 15,094, Level: 79
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 256
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    968

    تشکرشده 670 در 234 پست

    Rep Power
    76
    Array
    در مورد دانشگاهش که فقط دو ترم دیگه داره که لیسانسشو بگیره
    اون قولیم که داده بود الان انجامش داده و تموم شد مشکل و ترس من اینه که چرا الان که شرایط تقریبا خوبه اون اتفاقات چند ماه پیشو فراموش نکرده .میتونست دیگه اون قضیه رو فراموش کنه و فقط به من دلگرمی بده تا عروسی کنیم نمیدونم نکنه ازم سرد شده یا اینکه نمیدونه چطوری باید برخورد کنه شایدم از غرور و کینه ای بودنشه

    - - - Updated - - -

    قبل عقدمون خیلی بهم دلگرمی میداد تو جلسات مشاوره که چند ماه پیش رفتیم به مشاور گفت چون میخواستم به دستش بیارم قول دادم

    - - - Updated - - -

    من تاحالا چند بار بهش گفتم بشین خواسته هایی که ازم داری رو بنویس بده بهم ولی میگه خودت باید بفهمی چطوری باید با شوهرت برخورد کنی من خودم خواسته هامو براش نوشتم شاید 14 مورد بود که از بین اونا 2.3تاشو انجام داد الان که در دوران عقدیم به جای دلگرمی دادن بعضی وقتا میگه اینا عیب های منه اگه نمیتونی کنار بیای فکراتو بکن ولی قبل عقد همش اصرار میکرد که تو قبول کن قول میدم اونی بشم که تو میخوای ولی حالا چی انگار نه انگار که دوستم داره تا حالا نه من زنگ زدم نه اون حتی پیامم ندادیم به هم البته اون انقدر غرق کاره که فکر کنم دیگه براش وقتی نمیمونه به من فکر کنه

  12. #19
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    خیلی از مردها حوصله این کارها را ندارند و توجهی نمی کنند.
    به سختی بتونی مردی پیدا کنی که بشینه انتظاراتش را بنویسه یا وقت بذاره با شما در این زمینه ها گفتگوی طولانی مدت داشته باشه.

    به هر حال الان همسر شماست
    سعی کن شخصیتش را بشناسی، بد و خوبهای اخلاقش را پیدا کنی و راههای رفتار کردن باهاش دستت بیاد.

    بالاخره هر کس یک ایراداتی داره.
    ایراد همسر شما هم این چیزهاست. ببین باید چه کار کنی تا از این ایرادها کمتر آسیب ببینی و کمتر اذیت بشی.

    تاپیکهای دیگه را بخون.
    یه کم تو تالار باش تا دیدت نسبت به زندگی مشترک بازتر بشه.

    اگه می خوای عروسی بگیری، با همین مرد تصمیم بگیر، نه با مرد خیالاتت یا قولهایی که می ده.
    همین که دو ترم لیسانسش مونده و زیر قولش هم می زنه و یه خورده هم از شما دلگیر و دلسرد شده و ماهی دوبار بیرون می آد.
    عوضش خوبیهای زیادی هم داره که شما برای ما نگفتی.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  13. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 05 فروردین 94), واحد (پنجشنبه 06 فروردین 94)

  14. #20
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 04 خرداد 03 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1393-12-14
    نوشته ها
    333
    امتیاز
    15,094
    سطح
    79
    Points: 15,094, Level: 79
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 256
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    968

    تشکرشده 670 در 234 پست

    Rep Power
    76
    Array
    راستش وقتی شوهرمو با پسرای همسن خودش مقایسه میکنم میبینم خب شاید مثل اونا زیاد اهل تفریح و هدیه دادن به مناسبت های مختلف به من و زیاد اهل پوشیدن لباسای متنوع نباشه ولی من به اون از این نظر که امکان نداره بهم خیانت کنه و اهل دوست و رفیق نیست اعتماد دارم هرازگاهی هم که برام بخواد چیزی بخره هرچی که دوست داشته باشم برام میخره و قیمتش براش مهم نیست البته من خودم سعی میکنم چیزی که انتخاب میکنم زیاد گرون نباشه ولی تا الان که نزدیک دوساله عقد کردیم هر چی خریدم خیلی به دلم نشسته و دیگه اینکه اهل کاره معتاد نیست صبورم هست مثلا وقتی قرار باشه بیاد دنبالم اگه بگم 2ساعت دیگه اماده میشم خیلی صبور میگه خب تا 2 ساعت دیگه در خونتونم البته فکر کنم چون خودش همش دیر میکنه به منم گیر نمیده ولی خب همه ی این خوبیهاش قبول اما این بدقولی و کینه ای بودنش هم به نظر من خیلی مهمه یعنی میتونم کمکش کنم که این خصلتهای بدشو بزاره کنار؟
    البته الان که دارم در موردش حرف میزنم اون قدر از دستش ناراحتم یا شایدم یه حسی شبیه تنفر که احساس میکنم الان خیلی راحت میتونم با خودم در مورد جدا شدن ازش کنار بیام
    ویرایش توسط dooo : پنجشنبه 21 اسفند 93 در ساعت 01:47


 
صفحه 2 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 61
    آخرين نوشته: جمعه 17 اردیبهشت 95, 22:06
  2. ماموریت این دو فرشته چه بود .... ؟؟؟؟؟؟ هاروت و ماروت
    توسط parsa1400 در انجمن اعتقادی،‌اخلاقی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 17 فروردین 94, 06:46
  3. پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: جمعه 13 مرداد 91, 19:56
  4. تفاوت سنی 8 سال، آیا از یک نسلیم؟
    توسط jodiabot در انجمن تفاوت سنی در ازدواج
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: جمعه 05 فروردین 90, 23:53
  5. تشخیص تفاوت میان عشق و شهوت !!!
    توسط erfan25 در انجمن عشق
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: شنبه 16 آبان 88, 13:19

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:39 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.