به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 43
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 تیر 93 [ 22:29]
    تاریخ عضویت
    1392-2-17
    نوشته ها
    187
    امتیاز
    1,506
    سطح
    22
    Points: 1,506, Level: 22
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    123

    تشکرشده 232 در 92 پست

    Rep Power
    30
    Array
    خودت و با این حرفا بیشتر آزار میدی حق تو که از شوهرت انتظار داشته باشی اما فعلا نه گلم فعلا باید زندگیت و خودت مهم باشی تا بتونی روحیه اتو حفظ بکنی برای ساختنش از دل مادرت و خانوادت بعدا با همسرت با خرید دسته گل و شیرینی میتونی در بیاری آفرین به تیپ و قیافهات برس ثبت نام کن کلاس یوگا ، یا شنا سعی کن راهی که بهت آرامش میده را پیدا بکنی و شوهرت و یه مدت به حال خودش رها بکن سخت میدونم اما میتونی به خودت انرزی مثبت بده اگه تهران هستی بهت بگم یه جلساتی هست که فکر کنم هزینه ای هم نداره آشنای ما میره خیلی روحیه گرفته و امید به خوب شدن زندگیش پیدا کرده و داره بهترم میشه بهت بگم اون جلسات و بری

  2. کاربر روبرو از پست مفید nosh nosh تشکرکرده است .

    zendegiye movafagh (شنبه 28 اردیبهشت 92)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 مرداد 93 [ 09:55]
    تاریخ عضویت
    1392-2-19
    نوشته ها
    92
    امتیاز
    1,339
    سطح
    20
    Points: 1,339, Level: 20
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    101

    تشکرشده 64 در 37 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم.
    نظرات دوستان خصوصا فرشته مهربون آنقدر کامل بود که من حرفی برای گفتن ندارم.فقط برای شما و همه دوستان آرزوی موفقیت دارم و سر نماز همه رو دعا میکنم.

  4. کاربر روبرو از پست مفید tabasom321 تشکرکرده است .

    zendegiye movafagh (شنبه 28 اردیبهشت 92)

  5. #13
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 23 آذر 92 [ 14:29]
    تاریخ عضویت
    1392-2-02
    نوشته ها
    232
    امتیاز
    1,214
    سطح
    19
    Points: 1,214, Level: 19
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    128

    تشکرشده 214 در 130 پست

    Rep Power
    35
    Array
    عزیزم سعی کن دیگه به گذشته ها فکر نکنی و شرایط الانتو با اون موقع ها مقایسه نکنی.
    شرایط زندگی الانتو بپذیر وسعی کن کم کم بسازیش .نمیدونم خودت الان چیکار میکنی .مثلا سر کار میری یا با خانوادت چقدر رفت و آمد داری.یه جورایی سعی کن دور و برتو شلوغ کنی که صبح که پا میشی کلی کار واسه انجام دادن داشته باشی.کلاسای مختلف.دید و بازدید با دوستای خوب .تفریح رفتن با دوستان.بیا اینجا و از برنامه روزانه ت برامون بگو که چیکارا میکنی ...

  6. کاربر روبرو از پست مفید reyhan تشکرکرده است .

    zendegiye movafagh (شنبه 28 اردیبهشت 92)

  7. #14
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    سلام از همه دوستای گلم ممنون که نظر می دین با من همدلی و همراهی می کنین..
    راستش دارم یه شرکت ثبت می کنم تا بطور مستقل کار کنم و تو مراحل تاسیسش هستم ...
    دیروز شوهرم ظهر رفت بیرون با موتور ...گفت می خوان شرکتشون رو جابجا کنن و دنبال ملک جدید می گرده .. برام جای تعجب بود ظهر جمعه بنگاه ها باز هستند ؟؟ اهمیت ندادم ... خونه رو مرتب کردم شامی که دوست داشت درست کردم حدود ساعت 9 اومد چند تا بستنی خریده بود خیلی خوشحال شدم دوباره با هم نشستیم پای فیلم و با دخترم شوخی می کرد و.. یه لحظه احساس کردم خوشی هام داره بر می گرده اما دو یا سه بار دیدم داره اس ام اس می ده کاملا عادی رفتار کردم بچمون مریض شده ...خودشو برا باباش لوس می کرد گفت می خوام بغل بابا بخوابم شوهرم گفت باشه عزیزم کلی قربون صدقه اش رفت .. نصفه شب ساعت 2 یهو از خواب بیدار شدم دیدم شوهرم داره اس می ده گوشی رو طوری تو دستش گرفته بود که انگار نیم ساعته دستشه .. فهمید دیدمش منم به دخترم نگاه کردم ببینم حالش خوبه یا نه شوهرم هم دوباره خوابید یا شایدم ژست خوابو گرفت دوباره صبح ساعت 4 دیدم گوشی دستشه .. ویه سری هم اس ساعت 9 صبح که بعد من باید برای یه سری آزمایش می رفتم بیرون چون هم مسیر بودم ازش خواهش کردم باهم بریم اونم قبول کرد .. توشرکتشون باید کاری انجام می دادم رفتم اونجا ...بعد تو شرکتشون یهو دیدم پشت لباسش چندین جا رنگ قرمز شده ... لباسش سبز بود گفتم این قرمزا چیه گفت آفتاب سوخته شده ؟ گفتم نه ..گفت چیه اومدم بگم شبیه رژ هست گفتم شبیه بعد حرفو خوردم گفتم نمی دونم ..دوباره پرسید چیه ؟ گفتم شبیه اون موقع ها شده که من رو موتور می نشستم پشتت ...چون یکی دوبار پیش اومده بود یهو ترمز کنه رژم یکم بماله به لباسش اما این دفعه چندین جا بود یعنب اگه واقعا رژ باشه تصادفی نبوده چون چندین لکه بود اگرم رژ نبود که واقعا نمی دونم پشت لباس چنین لکهای قرمزی از کجا می تونه باشه ....
    یه لحظه لبخند زد بعد با هول گفت اصلا ولش کن ... منم خداحافظی کردم اومدم خونه ... تو راه تو تاکسی نتونستم جلو بغض و اشکمو بگیرم ...
    چرا تا فکر می کنم زندگیم داره درست می شه .....
    الان داغونم

    - - - Updated - - -

    من تهران هستم در مورد اون کلاسها حاضرم خودمو بیشتر مشغول کنم ... تا اینقدر غصه نخورم هر وقت به عمقش فکر می کنم حالم بد می شه یخ می کنم بغض و گریه و..... دیگه نمی خوام فکر کنم ... می خوام خودمو مشغول کار کنم .. از این فضا بیام بیرون .. من لایق این چیزا نبودم...ممنونم که برام دعا می کنید ..بعضی وقتا تو اوج گریه یهو آروم می شم مطمئنم تاثیر دعاهای شماست و لطف خدا ...از خدا می خوام کمکم کنه خیلی شرایط سختی دارم

    - - - Updated - - -

    یعنی واقعا نمی دونم امشب چطوری برخورد کنم یعنی باز هم عادی باشم یا یکم سنگین تر ؟ جدی تر ؟

  8. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 تیر 93 [ 22:29]
    تاریخ عضویت
    1392-2-17
    نوشته ها
    187
    امتیاز
    1,506
    سطح
    22
    Points: 1,506, Level: 22
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    123

    تشکرشده 232 در 92 پست

    Rep Power
    30
    Array
    عزیزم خیلی عادی و معمولی باش انگار نه انگار که اتفاقی افتاده بهت هرچی سریع تر میگم آدرس کلاسارو که تو کدوم منطقه ها هستش بتونی بری واقعا بعضی مردا چه جوری میتونن با زندگیشون اینکارارو بکنن فقط رو خودت و دخترت کار کن فکرت و درگیر کن اصلا انگار نمیبینی کاراشو چیکارا میکنه خودت و بزن به اون راه بزار فکر کنه نمیفهمه یا براش کثافت کاریاش مهم نیستش ببخشد یکم تند گفتم آخرشو چون واقعا از اینجور آدما حرصم میگیره و بدون تو داری موفق میشی تا حدودی هم شدی باید بهش زمان بدی تا به اشتباهاتش پی ببره و از اون منجلابی که واسه خوشو زندگیش ساخته بیاد بیرون فقط صبور باش عزیزم

  9. کاربر روبرو از پست مفید nosh nosh تشکرکرده است .

    zendegiye movafagh (شنبه 28 اردیبهشت 92)

  10. #16
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    من یه بار دیگه مطالب فرشته مهربون رو خوندم فکر کنم بازم اشتباه کردم باید بی خیال باشم به روش نیارم و رو خودم کار کنم...
    ولی خیلی سخته بهم حق بدین

  11. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 تیر 93 [ 22:29]
    تاریخ عضویت
    1392-2-17
    نوشته ها
    187
    امتیاز
    1,506
    سطح
    22
    Points: 1,506, Level: 22
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    123

    تشکرشده 232 در 92 پست

    Rep Power
    30
    Array
    بهت حق میدم خیلی داری صبوری میکنی و صبرت مورد تحسینه مشخصه واقعا زندگیتو دوست داری
    اما بیشتر رو خودت زوم بکن یه مدت کمرنگ ببینش تو زندگیت

  12. کاربر روبرو از پست مفید nosh nosh تشکرکرده است .

    zendegiye movafagh (شنبه 28 اردیبهشت 92)

  13. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 بهمن 95 [ 05:25]
    تاریخ عضویت
    1392-2-15
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    4,356
    سطح
    42
    Points: 4,356, Level: 42
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    321

    تشکرشده 247 در 117 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    34
    Array
    عزیزم من خیلی وقته که تاپیکهای شما رو می خونم و دنبال می کنم . من مشاور نیستم و در این زمینه تخصصی ندارم فقط نظرم رو می گم.بهتره که یا صفر باشی یا صد . یعنی یا کاملا با موضوع ارتباط با جنس مخالف به طور جدی برخورد کنی و یااینکه اصلا به روش نیاری که می ذونی داره چی کار می کنه این باعث میشه قبح کار از بین بره و براش عادی بشه و بشه جزئی از تفریحات سالمش .طوری رفتار کن که اون فکر کنه اگه روزی بفهمی تورو از دست خواهد داد.نه همسر الانش رو .یه همسر دوست داشتنی و مهربون در عین حال پر جذبه و مستقل. مخصوصا اینکه شما شاغلی و از لحاظ مالی بی نیاز. خودت رو قوی نشون بده نسبت به همسرت بی تفاوت با ظاهری کاملا شاد و سرحال .

  14. کاربر روبرو از پست مفید heaven65 تشکرکرده است .

    zendegiye movafagh (شنبه 28 اردیبهشت 92)

  15. #19
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    می دونم یه چند وقت از خودم غافل بودم همین باعث شد شوهرم هم احترامی که باید رو به من نذاره .. باور کنید ما ورشکست شده بودیم حتی می شد یه مدت طولانی مانتو هم برا خودم نخرم که هیچ فشاری نیاد رو شوهرم اما جوابی که شنیدم بعد از 5 سال این بود که تو بلد نیستی تیپ بزنی ..به جای این که بگه ممنونم که درکم کردی که هر وقت بدهی داشتیم اولین گزینه ات خط زدن نیازهات بود .. تا جایی که امسال عید که 2 تا مانتو خریدم (وقت گذاشتم گشتم تا موردی که دوست دارم رو پیدا کنم )تعجب کرد گفت تو چطور شده خوش سلیقه شدی ؟ خیلی دوست داشتم بگم اگه پول باشه وقت هم باشه تیپ زدن کاری نداره ...اما سکوت کردم و یه لبخند ...متاسفانه من 4 سال از 8 صبح تا 8 شب پا به پاش کار می کردم فقط بعضی وقتا ساعت 6 میومدم که اونم می رسیدم خونه ساعت 7/30 بود حالا بچه داری و خرید خونه و سبزی و میوه و... مرتب کردن خونه .. بهداشت و.. همه وقت گیره همه می دونید .. اگه یه بار می خواستم برم خرید لباس فقط دو ساعت وقت داشتم برای همه خریدهای خودم و دخترم حتی می شد عید لباسی نخرم .. یا مشکل مالی یا وقت ..
    اما الان دیگه نه تازه فهمیدم این به ضررم بود ...در صورتی که همسرم تو اوج بدهی می رفت طوطی می خرید یا عطر و ...اونم چند تا چند تا.. اما من دلم نمی یومد می گفتم پول مردم دستمونه .. طرف چشمش دنبال پولشه بعد من برم چند تا چند تا لباس بخرم .. اینو بگم تا لباسم ایرادی پیدا نمی کرد نمی خریدم
    الان که منو از کارم اخراج کرده به قول خوذش و خونه هستم و دنبال اینم که یه کار جدید رو شروع کنم

  16. #20
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    چی کار کنم که به کاراش فکر نکنم فکر اینکه با هم رفتن موتورسواری و گردش دیوونم می کنه ... یاد خاطرات موتورسواری خودمون می افتم
    چطور تونست ؟؟؟ یعنی خوش می گذرونن ؟ یعنی اصلا به این که در حق من خیانت می کنه فکر نمی کنه ؟
    خدا کنه اشتباه کنم
    اصلا نمی خوام فکر کنم اما یهو اتفاقاتی مثل امروز پیش می یاد که آدمو از حال خوش بیرون می کنه


 
صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. کاش طرز فکر مردم نسبت به دخترایی که عقد کوتاه مدت داشتند تغییر کنه.لطفا بخونید
    توسط دختری در جستجوی کمال در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: یکشنبه 09 اردیبهشت 97, 08:39
  2. شناسایی ضعفهایم ، تلاش برای تغییرات مثبت در خودم و زندگیم . راهنمایی کنید.(2)
    توسط zendegiye movafagh در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 88
    آخرين نوشته: یکشنبه 20 مرداد 92, 17:09
  3. پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: جمعه 22 اردیبهشت 91, 19:01
  4. میخوام تغییر کنم(درونگرایی خوب یا بد؟!!)
    توسط nazlin1990 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: سه شنبه 12 مهر 90, 23:06

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:02 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.