نوشته اصلی توسط
زندگی خوب
سلام
به نظر من شما یک سری مشکلات مثل افسردگی و ... داری
بگذریم...
به هر حال معنی قربانی این نیست که توضیح دادی چیزی که گفتی مثل اجرای حکم قصاص قاضی هست.
چارچوب مرجع ذهنیت و در واقع توضیحت از علت مشکلت درست نیست. قبول دارم مشکل داری ها و می فهممت اما توضیحت در مورد اینکه قربانی هستی درست نیست.
قربانی کسی هست که خودش رو به مظلومیت بزنه. تو خشم داری و در حال اجرای حکم قصاصی.
در واقع تو الان یک جلادی نه قربانی و در حال سلاخی خودت و دیگران و بیشتر خودتی.
مثلا تو از مادرت عصبانی هستی و این طبیعیه به هر حال زندگی تو بهم زده اما تو نمی تونی این رو ابراز کنی چون مادرته.
قبول نکردن اون کادو یک وسیله برای تنبیه خودت هست نه قربانی کردن. از دست خودت عصبانی ای و داری با تمام توان و ابزارهایی که در دست داری خودت رو مجازات میکنی.
مجازات و دادگاه ذهنی تو هیچ وقت تموم نخواهد شد چون وسواس داری و همین طور افسردگی.
راه حل مشکلت درمان افسردگی درمان وسواس و از همه مهم تر تعیین زمان و اندازه ی مشخص برای تنبیه خودته.
هر دادگاهی یک متهم رو یک بار محکوم میکنه و حکمش رو اجرا می کنه و تموم میشه میره.
یه چک یک بار تو بانک نقد میشه و تموم. هر روز که نمیتونی چک رو ببری بانک و انتظار داشته باشی بهت همون پول رو بدن.
یک بار و یک زمان مشخص برای هر تاوانی وجود داره و بعدش تموم.
یک بار برای همیشه برای خودت مشخص کن که تا کی قراره این مجازات ادامه پیدا کنه اصلا علت این مجازات چیه و چقدر باید تاوان پس بدی.
فکر میکنم این فایلای صوتی ضربه درمانی روی جاهای مشخص بدن یا همچین چیزی الان یادم نمیاد خیلی روت اثر بذاره.
در حالت ریلکسیشن دراز بکش و فایل صوتی رو گوش بده و ضربه ها رو به بدنت وارد کن و بعد از اون مشخص کن که تنبیه شدی و تاوان پس دادی و دیگه تمومه!!! یعنی دیگه بسه.
در حالت ریلکسیشن و مسیر دادن به ناخودآگاهت حتما.وگرنه اثر نداره.
خواهی دید که به اندازه کافی خودت رو مجازات کردی و الان رسما تو رودروایسی با ناخودآگاهت داری ادامه میدی!!! وگرنه اینجا کمک نمی خواستی.
اگه نتونستی خودت ریلکسیشن کنی برو دکتر هیپنوتیزم و مشکلت رو بگو.
موفق باشی.
علاقه مندی ها (Bookmarks)