خیلی ممنونم ازت شیدا جان و خوشحال شدم از اینکه مشکل قبل من درباره مادرم رو یادته که البته انتقالش دادم به انجمن آزاد.
اولا مادرم هنوز رابطه مخفیانه خودش رو داره ولی خیلی محدودتر و محتاطانه تر شده. که من صلاح دیدم به روش نیارم و دخالتی نکنم.
اما درباره سوال آخرتون. مادر من با اینکه روابط اجتماعیش خوبی و در شغلش هم (آرایشگری) نسبتا موفقه ولی همیشه خیلی مظلومه و همه بهش زور میگن. پدرم، برادرم، خواهرش و غیره. خب من خیلی برام سخته که می بینم خودش هم باشون راه میاد و بهشون باج میده. واقعا فقط منم که پشتشو دارم و سعی می کنم حمایتش کنم.
مثال میزنم: مادرم ساعت 10 صبح میره آرایشگاه و ساعت 2 ظهر میاد خونه که دوباره 4 میره و تقریبا 10 شب میاد خونه. برادرم تا لنگ ظهر خونه خوابیده بعد تازه مادرم که ساعت 2 ظهر میاد خونه برادرم بهش میگه نهار چی داریم!!! و مادرم تازه وظیفه خودش می دونه و این انتظار رو برای همه اطرافیانش ایجاد کرده که باید به همه سرویس بده. اخیرا صراحتا مواخذه اش می کنم و بهش میگم که تو حمال هستی و ذاتا دوست داری حمالی دیگران رو بکنی و بهشون سرویس بدی. برای مثال وقتی پسرت از صبح تا ظهر خونه و خواب بوده و تو خسته از سرکار اومدی وظیفه نداری بهش ناهار بدی. اصلا وظیفه اون پسرته که برای تو ناهار درست کنه. ولی گوش شنوا نداره.
مادر من حداقل رعایت های غذایی هم نمی کنه. بیشتر خانم هایی که می بینم حتی لب به شربتی که یکم قند داره هم نمی زنن و نگران چاقی شون هستند. اما مادر من هر جا شکلات و شیرینی و غیره باشه اصلا بین خودش و منی که جوون و پسر هستم فرقی نمی ذاره اندازه من می خوره.
سالهاست توی خونه تریدمیل خریده ولی ازش استفاده نمی کنه. خودم تقریبا می تونم همراهیش کنم ولی مشکلاتی داره و خیلی ازم وقت می گیره. اولا که تا صبح راهش بندازم خودش طول میکشه. بعد تازه من اگه برای خودم بخوام ورزش کنم می دوم، ولی با مادرم باید آهسته پیاده روی کنم که برای من فایده ای نداره و صرفا همراهی برای مادرم هست.
حقیقتش من واقعا براش احساس خطر می کنم اگه یه لحظه هم فشارش بره بالا ممکنه چشمهاش به طور جدی آسیب ببینن یا سکته کنه. که به خصوص این چند وقت هم در فامیل مون چند موردش رو داشتیم. اما خودش نمی دونم چرا اهمیتی نمیده
=============================
من شخصا خودم دارم فشرده برای امتحان ielts می خونم یعنی باید بخونم و فقط 2 ماه فرصت دارم. روزها میرم کتابخونه. اما حواسم باید به مادرم باشه، کارهای خونه هم فقط من انجام میدم و برادرم اصلا کمکی نمی کنه (2 سال از خودم کوچکتره)
علاقه مندی ها (Bookmarks)