سلام شبنم جان
قبل از هرچیزی برای بهبود زندگیت، جدایی، طلاق و ...هر تصمیم دیگه ای اینو بدون باید بدن سالمی داشته باشی تا بتونی درست فکر کنی و تصمیم بگیری.یه بدنی که با ارامبخش و مسکن و بی غذایی و کم غذایی داره روزها و شبها رو میگدرونه مسلما نمیتونه با عقل تصمیم بگیره و همه تصمیمات عاطفی و احساسی خواهد بود.
فکر نکن من درک نمیکنم.خوده منم از اون تیپ ها هستم که وقتی غصه میخورم بلافاصله کم غذا میشم و ممکنه مدتها نتونم غذا بخورم
ولی این کار جز ضرر چیزی نداره
شبنم جان
نشونه هایی که ازش حرف میزنی د رمورد خیانت همسرت رو برای ما هم بگو..شاید اشتباه میکنی و شایدم کاملا درست میگی.
همسرت که اینجا نیست اما شمایی که میگی عشقمو بهش چند برابر کردم و ....واقعا چرا براش تولد نگرفتی؟
یه کاری رو بهت توصیه میکنم اکیدا دیگه انجام نده
تماس های مکرر تو با همسرت هیچ دردی رو دوا نمیکنه...تا کی میخوای کنترلش کنی؟
اگر واقعا همسرت سرش به کسی دیگه گرمه فکر میکنی با تماس های تو اتفاقی میفته؟200 تا تماس برای چی؟؟؟
ببین وقتی که همسرت هم بهت محبت میکنه میزنی توی ذوقش....این همه گلفروشی گوشه و کنار شهره...حالا که به فکرت بوده و برات گل خریده خب رفتارت درست نبوده....
من و همسرم اختلاف باهم نداریم اما خیلی وقتها شده میگه چرا فلانچیزی رو که برات خریدم استفاده نمیکنی؟این دلیل نمیشه که میخواد منو مجبور کنه....
فرانسوی ها یک فرهنگی دارن که میگن چیزی رو که براتون میخرن حتی اگر دوست ندارین جلوی اون کسی که براتون خریده استفاده کنین و اگر غیر این باشه شما به اون شخص بی احترامی کردین...و این خودش نوعی قدرشناسیه
تو دائم میگی داره بهم دروغ میگه....ار کجا انقدر مطمئنی؟مگر اینکه دوربینی گذاشته باشی و همسرت رو دائم رصد کنی !
شبنم جان رفتارت خیلی بد بود...منم جای همسرت بودم ناراحت میشدم.راست میگه.اون گل رو برای تو خریده بود و تو گذاشتیتش منزل پدرت و این یعنی نهایت بی ارزش کردن کار همسرت.
به جای اینکه در اون برهه زمانی کاری کنی همسرتو اروم کنی بدتر اتیش تو هیزم خشمش گذاشتی که لابد کسی برات خریده و ...؟!؟!
چرا میگی من مریضم؟چرا خودت اتو میدی دست همسرت؟فردا میگه خودشم اذعان داره که مریضه...
در این رفتارت خیلی غلط بوده حرفی نیست اصلا.اما انگ مریض بودن رو به خودت نزن.
عکس العمل مردها و زن ها در ناراحتی یکسان نیست....شما هم وقتی این همه تنش داشتی بهتر بود میخوابیدی و اونم میخوابید و بعدا صحبت میکردین....
اگر واقعا مطمئن بحث خیانت هستی باید بهش اثبات کنی و بعده اون مدتی بهش زمان بدی تا خودشو اصلاح کنه....اینجوری زندگی کردن اخر خوشی نداره....ادم یا باید با ارامش زندگی کنه یا اصلا زندگی نکنه....اما همه منوط به اینه که شما مطمئن باشی در مورد این قضیه و روی حدس و گمان نباشه حرفات....
به جای قرص خوردم و خوابیدن به فکر راه چاره باش...به فکر راهی که بتونی ارامش به دست بیاری
ارامبخش نخور....عرق بهار نارنج بگیر بخور....گیاه اسطوخودوس دم کن بخور...گل گاو زبون بخور....گلاب بخور....پس فردا این داروهای شیمیایی یه درد جدید بهت میده...هیچ چیز شیمایی مصرف نکن...لبنیات زیاد مصرف کن تا بدنت رو اروم نگه داری و بتونی درست فکر کنی....
ما هم کنارتیم نترس و نگران نباش
گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)