سلام جناب آقای یه دوست
من نمیخواستم ادامه بدم، نظرم رو آوردم ولی چون در پاسخ به من نوشتید لازم دونستم یک سری مطالب رو بنویسم.
ضمن احترام لازم نیست نظرات ما یکی باشه. چون شاید بستر زندگی و تفکرات مون با هم فرق میکنه. ضمن اینکه زندگی هم داره به سرعت تغییر میکنه. یه دختر سالها قبل شاید اصلا این اتفاق براش نمی افتاد چون سریع ازدواج میکرد .ولی الان دیگه خانومهایی هستن که سی و سی و پنج سالگی دارن ازدواج میکنن. توی این راه مسلما یک نفر (یا چند نفر) پیدا میشه که یک خانوم ممکنه ازش خوشش بیاد. چون همونطور که خودتون میگید ما توی جزیره زندگی نمیکنیم. بالاخره توی دانشگاه و بعدا سر کار افرادی رو میبینیم. این پاسخی که شما دادید عملا یعنی به خانوم میگید که مهم نیست اگر هم از کسی خوشتون اومد. بیخیال شید !خودش خواست میاد! در ادامه میگم که این تکفر توی عربستان صدر اسلامش هم نبوده. حتی اون موقع هم راه حل داشتن براش و حلش میکردن از راه درستش و کسی حکم به اشتباه بودنش نمیداده. حتی پیامبر (ص) هم روایت داریم ازشون درباره همین موضوع.
ولی ببخشید اینجا یک نکته ای رو هم بگم. من هیچوقت نگفتم که ایشون بره »خواستگاری»!!!!؟ کنه یا اقدام به ازدواج!!؟ که شما نوشتید «در پیشنهاد ازدواج دادن دختر به پسر نکات منفی...» کی گفته ایشون پیشنهاد ازدواج دارن میدن!؟ معلومه که اون آقا باید بیاد خواستگاری، کسی توی این شکی نداره. اینجا فقط بحث اینه که این خانوم داره با رفتارشون (نه کلامی و مستقیم) به اون پسر متوجه میکنه که احترامی بیشتر از بقیه براش قائله. همین. حالا دیگه بعد از این، همونطور که گفتم، پسر باید اقدام کنه .کسی هم قرار نیست نه بشنوه که مشکل روحی براش پیش بیاد، چون اصلا سوالی نکرده و حرفی نزده. ضمنا خانواده پسر الان میخوان چی بگن. بگن چون دخترتون گفته پسر ما خیلی اهل مطالعه هست پس تقاضای ازدواج کرده، پس ما دست بالاتر رو داریم!!؟
دوم من اون آقا رو با خودم مقایسه نمیکنم (ایشون شاید از من خیلی هم بهتر باشن، خدا میدونه)، خودم رو هم البته خیلی بالا نمیدونم، ولی اینکه فکر کنیم یک پسر با شنیدن اینکه مثلا «شما خیلی اهل مطالعه هستید» از خودش بیخود بشه یا فک کنه دیگه خیلی خوبه، این هم شاید درست نباشه. بله هیچ تضمینی هم نیست که اینطوری نباشن، ولی مطمئنا همه نیستن. عرض کردم اگر ایشون از اون آقا شناخت بهتری داشت کار راحتتر بود.
ضمنا اشاره کردم، این کار ظرافت داره و باید درست انجام بشه. با احترام به شما نظر من اینه وقتی کسی میتونه به صورت غیر مستقیم چیزی رو متوجه بشه، بهتره این کار رو انجام بده تا اینکه فکرش تا مدتها درگیر این مساله باشه یا بعدا به خودش بگه چرا وقتی چیزی از دست نمیدادم کاری هم نکردم. اگر اتفاقی نیفته ایشون میتونه اون آقا رو خیلی راحتتر و سریعتر از ذهنش بندازه بیرون. چه بسا دخترهایی هستن (و واقعا هم میدونم هستن) که خیلی هم نجیبن، اما به یک نفر علاقه دارن، و اینطوری خواستگارها و موارد خوب رو هم رد کنن، چون هنوز نمیدونن چیکار کنن و جالب اینجاس که دعا هم میکنن به اون فرد برسن! البته همه اینها نسبیه و همونطور که گفتم به طرفین و طرز رفتارها بستگی داره. من هم نمیخوام نظر خودم رو درستتر از بقیه بدونم. این چیزیه که من شخصا امتحان کردم و نتیجه شو دیدم. شما هم مسلما تجربیات خودتون رو دارید که به نظر میاد از علم من بیشتره. ولی این موضوع حتی توی آموزه های دینی خودمون هم هست و دین هم راه رو برای این نبسته که دختر از ذهنیت پسری که داره بهش فکر میکنه راجع به خودش آگاه بشه. حتی در قرآن و روایات هم این موارد رو داریم که البته باز هم میگم که با ظرافت و غیرمستقیم بیان شدن، نه به قول شما «تقاضای ازدواج»!!!
شاد باشید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)