سلام سحر جان کلی براتون نوشتم ولی از سایت خارج شده بودم
عزیزم من خودم رو از لحاظ جنسی قوی می دونم و طبق علایق همسرم رفتار می کردم ولی چون اون فقط خودش براش مهم بود سرخرده می شدم و بدم می اومد
خیلی مسائل هست که به دلیل عمومی بودن این فضا نمی تونم مطرح کنم
من از طرف ایشون خیلی کم لطفی و بی مهری و ازار دیدم خیلی
ولی چون خودمم مقصر بودم تو یه چیزایی دلم می خواست دوباره بهم فرصت بدیم که انگار اون تصمیم خودش رو گرفته
در ضمن بگمکه می گه تو زن خیلی خوبی هستی و من ادم نیستم من ادم زندگی متاهلی نیستم. خودش در مورد خودش اینا رو میگه
حتی میگه من لیاقتت رو ندارم
رو مادر من دست نذاشته اون از کل فامیل بریده هم فامیل خودش هم فامیل من.ولی خب چون باهم از طرف پدری نسبت فامیلی داریم بیشتر رو مادرم زوم کرده.
وابستگی من به خانواده ام مثل بقیه ادم ها نرمال هست من برای خانواده اهمیت خیلی زیادی قائل هستم.
الان در حال حاضر چی کار باید کنم؟با توجه به اینکه از علاقه من به برگشتن اطمینان داره...و اینکه خودش دنبال تفریحات و خوش گذرونی هاش رفته و الان دیگه خودش می خواد جدا شیم من چه عکس العملی داشته باشم؟می خوام وکیل بگیرم خود وکیل پروسه طلاق رو جلو ببره و من دیگه با ایشون روبرو نشم.شاید وقتی قضایا جدی شد به خودش بیاد.شایدم نیاد و تکلیف من بک سره شه.در هر صورت از بلاتکلیفی بهتره
لطفا در این مورد کمکم کنید واقعا نمی دونم باید چه کنم
علاقه مندی ها (Bookmarks)