ممنون صبا جان
اتفاقا به نظرم حتی اگر واضح تر می گفتید بهتر می بود . از این بابت ازهمه کسانی که می خوان در این تاپیک پست بذارند استقبال می کنم. چون می خوام خودم را به چالش بکشم .
شاید با مثال راحت تر بتونم مساله رو عنوان کنم.
من خودم را بهترین نمی دونم . اما یک سری معیار و میزانی در همه موارد دارم که بر می گرده به آموزه های دینی که از کودکی به من آموزش داده شده.
و در درستی اونها هیچ شکی ندارم . به عنوان مثال
دین می گوید:
غیبت نکن
ظلم نکن
دروغ نگو
فحش نده
ریا نکن
فریب نده
خوش قول باش
خوش اخلاق باش
مردم آزاری نکن
همسایه آزاری نکن
مال یتیم نخور
انفاق کن
قرض بده
به والدین و سالمندان احترام بگذار
دست دیگران را بگیر
حرص نزن
عدالت داشته باش
شهادت دروغ نده
حق مردم را نخور
تهمت نزن
سخن چینی نکن
نگاه به زن مردم نکن
با مرد نامحرم هم بستر نشو
مشروب نخور
آدم نکش
زنا نکن
تجسس نکن
ظن بد مبر
عفو کن
مقابل ظلم بایست جهاد کن
میانه رو باش
به اندازه وسع خود تکلیف انجام بده
صله رحم کن
علم بیاموز
به چیزی که علم نداری پیروی نکن
امر به معروف و خوبی کن
نهی از منکر و زشتی کن
در سیاهی لشکر ظلم نباش
و هزاران هزار برنامه دیگر دین.....
(این رو از پست مدیر توی صنذلی داغ کپی کردم)
تمام تلاشم به رعایت اینها بوده و میدونم که اتفاقا خیلی هم ضعیف عمل کرده ام.
انتقاد های درونیم از دیگران بیشتر روی این موارد هست .
و بیشتر هم روی مواردی که در تعاملات اجتماعی دین روی اونها سفارش کرده .
به عنوان مثال کسی که راحت دیگران رو قضاوت می کنه پشت سرشون اونها را مسخره می کنه و بعد ادعای با اخلاق بودن داره ، ذهن من داره اون رو نقد می کنه و برخی از این افراد رو از دایره ارتباطیم حذف می کنم.
همسایه ای که پشت سر همسایه ها غیبت می کنه و در زندگی دیگران تجسس می کنه و حرف ببر و بیار می کنه رو از دایره ارتباطیم حذف می کنم.
همکاری رو که با زرنگی از سایرین برای پیشرفت خودش سوئ استفاده می کنه و فقط به دنبال منافع شخصیش هست در حال نقدش هستم .
در مهمانی کسی که در حال فخر فروشی و جلب توجه دیگران هست در ذهنم در حال نقدش هستم.
در حالی که با خیلی از این افردا از نزدیک رابطه ای هم ندارم.
اما همین منتقد بودنم موجب شده که در رابطه با نزدیک ترین فرد زندگی ام یعنی همسرم به مشکل بر بخورم و چون بیشترین ارتباط را با ایشون دارم دایم در حال بررسی درست و نادرست رفتارهاش باشم. گرچه خیلی سعی کردم تعدیلش کنم و در رفتارم نمود پیدا نکنه اما انگار خیلی موفق نبودم .
از تحقیر کردن بسیار بیزارم فکر می کنم بیشتر ازشون عصبانی وبیزار می شم .
اما در مورد ترسی که گفتیداکثرا نسبت به آینده نگران هستم واز این بابت در روابطم بسیار اجتیاط می کنم چون می ترسم به خودم ، بچه هام و زندگیم آسیبی وارد بشه.
به نظرم با این توضیحات تا حد زیادی تصویر ذهنی شما نزدیک باشه.
علاقه مندی ها (Bookmarks)