سلام
من به عنوان یک پسر احساس مشترکی نسبت به همسر شما دارم ...
.
به قول خانم شیدا سیگار بهانه بود و تو این مدت زندگی به مدت هفت سال تناقضات فکری با شما رو تحمل کرده و از طرف دیگه شما شاید به این تناقض ها به دید مشکلات معمولی زندگی نگاه کردین که همه خانواده ها دارن. ولی برای همسر شما خیلی ویزه بودن همینطور که به حساسیت شوهرتون مشاور ها هم اشاره کردن.
اولین مونس همسر شما شغل و موسیقی و محیط هنری که حاظره بیشتر از 12 ساعت هم روزانه براش وقت بزاره و بهترین جو همون شرایط محیط کار با دوستان همفکرش هست. همسر شما آدم شدیدا حساسی هست و دوست داره که در خونه هم همون شرایط کاری حاکم باشه. همسر شما از موسیقی لذت میبره و نه به عنوان کار بلکه یک تفریح لذت بخش بهش نگاه میکنه ... خودتم اشاره کردی که دوست داره شما هم در این زمینه یک رشته از موسیقی رو به جد پیگیری کنی یا مطالعاتی داشته باشی و ... ولی اونطور که فهمیدم شما اصلا تو این فاز نبودین ..
به نظرم من بهترین لحظات همسر شما کنار شمامیتونه :
- تماشاکردن قطعات موسیقی اصیل که همسر شما بهش علاقه داره
- بحث و گفتگو در رابطه با موسیقی و هنر و فرهنگ و ...
- کار کردن اشتراکی یک اثر هنری
- اینکه بیاد ببینه شما با جدیت دارین روی یک پروژه با علاقه مندی شخصی کار میکنین (مثلا نقاشی - هنر های تجسمی و ... )
همسر شما آدمی میخاد از جنس خودش نزدیک به افکار خودش، دستاورد های هنریش رو تحسین کنین، مشوقی برای پیکیری فعالیت های کاری و هنریش باشین.
.
همینکه شما هفت سال در کنار هم زندگی کردین و به غیر از این مشکلی نداشتین خودش نشانه خوبیه که این زندگی میتونه یک زندگی موفقی باشه.
.
کاسه صبر همسرتون لبریز شده که دیگه بریده ... به نظرم میتونین این مشکل رو هم با صبر و گذشت و همدلی و همراهی حل کنین ...
علاقه مندی ها (Bookmarks)