بهش بگم دوسش دارم ؟

[Hamed.F]

سلام جناب آقای یه دوست
من نمیخواستم ادامه بدم، نظرم رو آوردم ولی چون در پاسخ به من نوشتید لازم دونستم یک سری مطالب رو بنویسم.
ضمن احترام لازم نیست نظرات ما یکی باشه. چون شاید بستر زندگی و تفکرات مون با هم فرق میکنه. ضمن اینکه زندگی هم داره به سرعت تغییر میکنه. یه دختر سالها قبل شاید اصلا این اتفاق براش نمی افتاد چون سریع ازدواج میکرد .ولی الان دیگه خانومهایی هستن که سی و سی و پنج سالگی دارن ازدواج میکنن. توی این راه مسلما یک نفر (یا چند نفر) پیدا میشه که یک خانوم ممکنه ازش خوشش بیاد. چون همونطور که خودتون میگید ما توی جزیره زندگی نمیکنیم. بالاخره توی دانشگاه و بعدا سر کار افرادی رو میبینیم. این پاسخی که شما دادید عملا یعنی به خانوم میگید که مهم نیست اگر هم از کسی خوشتون اومد. بیخیال شید !خودش خواست میاد! در ادامه میگم که این تکفر توی عربستان صدر اسلامش هم نبوده. حتی اون موقع هم راه حل داشتن براش و حلش میکردن از راه درستش و کسی حکم به اشتباه بودنش نمیداده. حتی پیامبر (ص) هم روایت داریم ازشون درباره همین موضوع.
ولی ببخشید اینجا یک نکته ای رو هم بگم. من هیچوقت نگفتم که ایشون بره »خواستگاری»!!!!؟ کنه یا اقدام به ازدواج!!؟ که شما نوشتید «در پیشنهاد ازدواج دادن دختر به پسر نکات منفی...» کی گفته ایشون پیشنهاد ازدواج دارن میدن!؟ معلومه که اون آقا باید بیاد خواستگاری، کسی توی این شکی نداره. اینجا فقط بحث اینه که این خانوم داره با رفتارشون (نه کلامی و مستقیم) به اون پسر متوجه میکنه که احترامی بیشتر از بقیه براش قائله. همین. حالا دیگه بعد از این، همونطور که گفتم، پسر باید اقدام کنه .کسی هم قرار نیست نه بشنوه که مشکل روحی براش پیش بیاد، چون اصلا سوالی نکرده و حرفی نزده. ضمنا خانواده پسر الان میخوان چی بگن. بگن چون دخترتون گفته پسر ما خیلی اهل مطالعه هست پس تقاضای ازدواج کرده، پس ما دست بالاتر رو داریم!!؟
دوم من اون آقا رو با خودم مقایسه نمیکنم (ایشون شاید از من خیلی هم بهتر باشن، خدا میدونه)، خودم رو هم البته خیلی بالا نمیدونم، ولی اینکه فکر کنیم یک پسر با شنیدن اینکه مثلا «شما خیلی اهل مطالعه هستید» از خودش بیخود بشه یا فک کنه دیگه خیلی خوبه، این هم شاید درست نباشه. بله هیچ تضمینی هم نیست که اینطوری نباشن، ولی مطمئنا همه نیستن. عرض کردم اگر ایشون از اون آقا شناخت بهتری داشت کار راحتتر بود.
ضمنا اشاره کردم، این کار ظرافت داره و باید درست انجام بشه. با احترام به شما نظر من اینه وقتی کسی میتونه به صورت غیر مستقیم چیزی رو متوجه بشه، بهتره این کار رو انجام بده تا اینکه فکرش تا مدتها درگیر این مساله باشه یا بعدا به خودش بگه چرا وقتی چیزی از دست نمیدادم کاری هم نکردم. اگر اتفاقی نیفته ایشون میتونه اون آقا رو خیلی راحتتر و سریعتر از ذهنش بندازه بیرون. چه بسا دخترهایی هستن (و واقعا هم میدونم هستن) که خیلی هم نجیبن، اما به یک نفر علاقه دارن، و اینطوری خواستگارها و موارد خوب رو هم رد کنن، چون هنوز نمیدونن چیکار کنن و جالب اینجاس که دعا هم میکنن به اون فرد برسن! البته همه اینها نسبیه و همونطور که گفتم به طرفین و طرز رفتارها بستگی داره. من هم نمیخوام نظر خودم رو درستتر از بقیه بدونم. این چیزیه که من شخصا امتحان کردم و نتیجه شو دیدم. شما هم مسلما تجربیات خودتون رو دارید که به نظر میاد از علم من بیشتره. ولی این موضوع حتی توی آموزه های دینی خودمون هم هست و دین هم راه رو برای این نبسته که دختر از ذهنیت پسری که داره بهش فکر میکنه راجع به خودش آگاه بشه. حتی در قرآن و روایات هم این موارد رو داریم که البته باز هم میگم که با ظرافت و غیرمستقیم بیان شدن، نه به قول شما «تقاضای ازدواج»!!!
شاد باشید.

[miss seven]

سلام وقتتون بخیر ؛

اعضای محترم تالار همه نظرشون را در مورد پرسش خانم آبی آسمان بیان کردند و از اینجا به بعد خود صاحب تاپیک هست که باید تصمیم نهایی را بگیرند چون خودشون فهمیده هستند و با توجه به مسائلی که گفتیم میتونن خوب و از بد تشخیص بدن و میدونن که انجام دادن این کار و یا نکردن اون هیچ نفع و ضرری به حال ما نداره .


در جواب آقا حامد :

حضرت علی (ع) فرموده اند : به کاری که درستی آن برایت روشن نیست ، تصمیم مگیر.

تازه ما این همه دلیل آوردیم که این کار خوب نیست و جنبه های منفی بسیاری داره و گاهی جبران ناپذیره که نمیشه جمعش کرد .

و نکته مهم این هست که شما خودتون پسر هستید و طبیعتا اینطور که بیان کردید تجربه های این چنینی داشته اید که دختر به طرفتون آمده و ابراز علاقه کرده و خب هر آدمی باشه نه تنها بدش نمیاد که خوشش هم میاد و بعضی ها ( پسر ) به خاطر اعتماد به نفسی که پس از ماجرا بهشون دست میده تو ابرها سیر میکنن ...دخترش هم اگر متوجه بشه یه پسر بهش تمایل داره و چراغ سبز نشون میده از خوشحالی تو پوست خودش نمیگنجه دیگه چه برسه که این کشش از سمت دختر به پسر منقل بشه ....بنابراین انتظاری نمیره که در جایگاه یک پسر که چنین تجربه ای داشته و شیرینی آن را حس کرده و خوشحال شده که از جانب جنس مخالف مورد تأیید قرار گرفته از شما بخواهیم که ذات ناپسندیده ی این عمل را به صاحب تاپیک متذکر بشید ( ببخشید ولی برداشت من اینگونه بود )

دنیای الآن و در جامعه ی ما، پسر ها چه مدرن و روشنفکر و چه سنتی باشند باز هم این عمل دختر نزدشون جلوه ی خوبی نداره ...در خارج هم این قوانین اونطور که ما فکر میکنیم اصلا وجود نداره .

[ابی اسمان]

سلام.
خیلی ممنونم از نظراتتون .ببخشید رپلای نمیکنم

خانم 7 عزیز،راستش فکر کنم اشتباه متوجه شدید .
من اصلا نمیخوام برم ازشون خواستگاری کنم .صرفا یک حس خوبه .من اصلا مطمین نیستم ایشون مناسب ازدواج باشن برای من .
حرفاتون رو چند بار خوندم هربار مطمین تر شدم شما اشتباه راجع به بنده تصور میکنید .من اصلا نمیرم بهشون پیشنهاد ازدواج بدم!!!چون اصلا نمیدونم بدرد من میخورن یا خیر.تفکرتون بنظرم کمی افراطی بود .


اقای دوست،متشکرم از حضورتون

راستش باز همون صحبت هامو میخوام ادامه بدم
خیلی حرفاتون منطقیه،خیلی
ولی برای کسی که میخواد میشنهاد ازدواج بده.نه من
اما بعضی جاهاش واقعا بدردم خورد.
ولی خب نکته ای که هست من بین همکلاسی هام و دوستای اون اقا شانس ازدواجی ندارم یعنی خب طبیعتا اونها هم 4ساله با من هستن اگر میخواستن میگفتن دیگه.


اقای حامد.ممنونم از نظرتون
منطقیه صحبت هاتون .
بحث اینه که من تا به الان با شیوه خانم 7 و اقای دوست زندگی کردم .واقعا اوایل فکر میکردم جواب سلام اقا رو دادن گناهه
تا گذشت و وارد محیط های اجتماعی شدم،فهمیدم دخترایی که اتفاقا اجتماعی و مهربون هستن و در یک کلام خودشون هستن،اتفاقا دوست داشتنی ترن.هم از دیدگاه خانمها هم اقایون


خانم 7 عزیز،اقای دوست منطقی و مهربان.،چیزی که الان در واقعیت اتفاق میفته،اون رو توجیه کنید ...
یا حداقل یکم من نوعی رو اروم کنید.

خواستگار سنتی که هیچی،میان تفریح،و هرنوع بی احترامی که فکرش رو بکنید انجام میدن .
خب طبیعتا رابطه دوستی هم هیچی،اصلا قبولش ندارم و ادمش نبودم و نیستم .
خب پس جکار کنم ؟همچنان سنگینی و سکوت و حیا و...

بابا چرا میگین کمبود؟مشکل همینجاست ،این کمبود نیست این نیازه طبیعیه من انسانم و این نیاز و خدای من در وجودم قرار داده چرا باید کتمانش کنم چرا باید وقتی بیانش میکنم توی سایت روانشناسی ،متهم بشم که حتما کمبود داشتم .


خانم سحر عزیز،با حرفاتون موافقم .


در این بین واقعا حرفهای جناب اقای حامد ،به منظور بنده نزدیک تر بود .


من فعال اجتماعی ام،شاغل ام،میخوام ارشد بخونم،و معطل شوهر ننشستم. ولی این اقا بمن حس ارامش میده.حسی که اولین باره تجربش کردم.مطمینا حتی اگر مستقیم بهش بگم،برای ازدواج اصلا نیست.چون من انتخابش نکردم .تاکید کردم از اول،من عاشق نیستم .اصلاااا نیستم

[miss seven]

سلام ابی آسمان عزیز

شما برای ما در پست اولتون اینگونه نوشتید :

اگر الان که دیگه دانشگاه تموم شده بهش بگم حس خوبی بهش دارم ,ممکنه چه نتیجه ای بده؟

این کار همون معنی را میده که من تو رو دوست دارم و بیا با من ازدواج کن ..اگر معنی دیگری میده به ما هم بگو .

عزیزم بهترین کاری را که میتونی به عنوان دختر انجام بدی و محبوب دل همه خواهی شد همین متین بودن ... مؤدب بودن ... احترام بقیه را گذاشتن هستش که شما شکر خدا اینطوری هستی ..همین روند را ادامه بده ... ما هم اینطوری بودیم.

بنظر من اگر از این صحبت ها نتیجه ای نگرفتین برید با مشاورین اینجا صحبت کنید تا راهنمایی مناسب تری به شما بکنن ...

و این را هم بگم که این آقا اولین عشقی بوده که در زندگی تجربه کردی و مطمئن باش هستن افرادی که بهتر از ایشون هم باشن و بعدا در زندگیت خواهی دید.

دعا کن که خدا همسر مناسبت را به خیر و خوبی قسمتت کنه ..

[Hamed.F]

خانوم محترم 7
سلام مجدد
طاعات و عبادات قبول

اینکه درباره من قضاوت کردید نه در شان شماست و نه در شان من. بله همه از تایید شدن و مورد احترام قرار گرفتن، حس خوبی پیدا میکنن. ولی اینطوری که شما توصیف کردید که شیرینی توجه جنس مخالف و ... ، اینها برای یک پسر 20 سالست که هنوز در تخیل به سر میبره. خیلی رک بگم و امیدوارم من رو ببخشید، بنده رتبه 2 رقمی کنکورم، بهترین دانشگاه های ایران درس خوندم، همین الان بخوام برم دانشگاه های خوب اون ور پذیرش میگیرم و به اندازه کافی موفقیت دارم، میخوام بگم که محتاج توجه اون خانومها نبودم و نیستم چون به اندازه کافی توی خانواده توجه گرفتم. اون خانومها هم اکثرا همینطوری بودن، آدمهای موفق و پرتلاشی که لزوما نیازی به من نداشتن.

ضمن اینکه برعکس تصوری که دارید، اصلا حس خوبی نیست که شما از یک نفر خوشت بیاد و بدونی اون هم از شما خوشش میاد، ولی پا پیش نذاری و اتفاقا عقب نشینی کنی، چون امکان ازدواج توی اون زمان هنوز برات فراهم نبوده. بدترین قسمت ماجرا اینه که یک نفر پیدا بشه و قضاوتت هم بکنه! نه بانوی عزیز. اینطوری نیست که شما فکر میکنید. ما هم سر سفره پدر مادر بزرگ شدیم، به کار «ناپسندیده» هم علاقه ای نداریم.

خانوم آبی آسمونی عزیز،
ممنون از شما. مسلما انقدر سفت و سخت بودن که جواب سلام یک آقا رو ندید درست نیست ولی در مورد خواستگاری سنتی فکر میکنم اون هم خوب جواب داده و میتونه بده و محاسنی خودش رو داره. البته نمیخوام وارد اون بحث بشم. مطمئن باشید با تلاش و حفظ متانت بهترینها در انتظار شماست. یک مرد شایسته هم دنبال آدمیه که مثل شما مسئولیت پذیر، متین و نجیب باشه، اگر این آرومتون میکنه.

[sahar.66]

من عذر میخوام لازم شد مسایلی رو نگفتم بیان کنم؛

کسی اینجا فکر نمیکنم منظورش خواستگاری کردن خانم باشه بلکه منظور همون ابراز علاقس با توجه به عنوان تاپیک

ابراز علاقه از طرف دختر با یکسری رفتارها امکان پذیره مثلا خوش برخورد بودن، احترام گذاشتن ، فرضا تعریف کردن از هنر کسی و ... اما اگر این به بیان کردن بکشه و رابطه ی عاطفی شکل بگیره و گاهی به ازدواج برسه مسایلی پیش میاد؛

۱.بدبینی
۲. سرکوب
۳. شکسته شدن غرور دختر

۱. بدبینی یعنی اینکه این پسر پشت سر به این فکر میکنه خب فلانی بمن گفت دوستت دارم یا ابراز علاقه کرد.، تا حالا به چند نفر دیگه اینطوری ابراز کرده؟ حتما اونا نپذیرفتن. نکنه ایشون روش باز باشه (آزاد باشه) و... ... و خیلی از بدبینی هایی که ممکنه بصورت علامت سؤال بوجود بیاد.

۲. سرکوب یعنی اینکه بمحض کوچکترین اختلاف و بحثی ایشون از این مسئله ممکنه سوء استفاده کنن.. یعنی بگن یادته ابراز علاقه از طرف تو بود وگرنه من مال این حرفا نبودم، بهت فکر نمیکردم !
مثال خانمی که بعد ازدواج همسرش همیشه بشوخی بهش میگفته یادته بهم گفتی دوسم داری من ازدواجی نبودم و بعد این روی روحیه خانم تأثیر منفی گذاشته بود.

۳. شکسته شدن غرور یعنی اینکه مردان زنان مغرور و دست نیافتنی رو بیشتر میپسندن و براشون جذاب ترن. شما اگر دو تا دختر یکسان روبروی یک پسر بگذارین اولی بهش ابراز علاقه کنه و دومی خیلی سنگین و باوقار باشه پسره پر پی کشف دومی خواهد بود و اولی از نظرش میافته.
بعضی ها عقیده دارن اگر دختر ابراز علاقه نکنه و نگه پشیمون میشه و فرصتش از دست میره و اصلا چرا نباید بگه... باید عرض کنم پسرها خیلی تیزن و سریع میفهمن کدام دختر مناسب ازدواج و مهر ورزیدن هست پس اگر اون دخترپشت کوه قاف هم باشه سراغش میرن.

[scarface]

۱. بدبینی یعنی اینکه این پسر پشت سر به این فکر میکنه خب فلانی بمن گفت دوستت دارم یا ابراز علاقه کرد.، تا حالا به چند نفر دیگه اینطوری ابراز کرده؟ حتما اونا نپذیرفتن. نکنه ایشون روش باز باشه (آزاد باشه) و... ... و خیلی از بدبینی هایی که ممکنه بصورت علامت سؤال بوجود بیاد.

به عنوان یه پسر که همچین قضیه ای براش پیش اومده باید بگم نه خداییش همچین فکری در مورد اون بنده خدا نکردم. حالا بقیه رو نمیدونم تو این موارد چه فکری میکنن.
ولی در کل موافقم که حرکت جالبی نیست و شخصا حس خوبی بهم نداد. یه جورایی ناراحت هم شدم که چرا پیشنهاد داد و خودش رو در معرض جواب منفی من قرار داد.
پسرها "اگر" به کسی علاقه داشته باشن خودشون میان جلو. هیچ احتیاجی به حرکت اضافه ای نیست. اگر هم احساس میکنین علاقه داره ولی جلو نمیاد به پست آقای یه دوست توجه کنین:
"

نیازی هم به پالس فرستادن نیست. مردی که از خانمی خوشش بیاد خودش اقدام می کنه. اگر اقدامی نکنه یا نخواسته، یا شرایطش رو نداره. یا اصلا به فکر ازدواج نیست یا عرضه و جرات خواستگاری نداره. این آخری هم همون بهتر که نیاد جلو."

[Ye_Doost]

سلام

* آقا حامد عزیز، اول تبریک میگم به خاطر هوش و پشتکاری که داشته اید و موفقیت هاتون. و بعد
ببینید ما یه عرف و نوعی آگاهی و همچنین زبان چند منظوره شیرین پارسی رو داریم که صرف نظر از معنی لفظی کلمات معنی پشت و مخفی اون رو با توجه به موقعیت ها به خوبی درک می کنیم. وقتی یه دختری "شروع به تلاش" کنه که به پسری این پیام رو انتقال بده که "من به شما علاقه دارم" اون پسر اگر هوش کمتر از متوسط هم داشته باشه تا ته قضیه رو میخونه. به قول معروف طرف بگه "ف" اون شخص تا "فرحزاد" میره. حالا دیگه فرقی نمی کنه با چه جمله ای باشه. چه بگه مثلا "جزوه تون خیلی مفید بود" یا واضح بگه " من شما رو دوست دارم". فرقی نمی کنه. طرف خنگ نباشه (که نیست) مقصود اصلی رو میگیره و بقیه واکنش هاش طبق اون خواهد بود. اگر هم دختر خیلی علائم رو بپوشونه که طرف مقصودش رو نگیره که کلا نقض غرض میشه.

* ما هم نگفتیم بره دم خونه پسر خواستگاری. منظور همون نشان داده علاقه است.

* (مهم) دختر خانم اگر از کسی خوشش میاد راه داره. همانطور که گفتید با ظرافت باید انجام بشه. ولی هیچ راه مستقیمی برای این کار نیست. راه غیر مستقیم وجود داره. یعنی یه دوست مشترک، یه همکار، یه فامیل ... (کلی میگم) و قابل اطمینان دهن قرص وجود داشته باشه که در موقعیت مناسب سر صحبت رو با پسر باز کنه ببینه اصلا قصد ازدواج داره؟ توانائی مالی و شرایط داره؟ اگر داره چه نوع دختری رو میخواد؟ خودش و خانواده اش کی و چی هستند؟ یه سری اطلاعات کلی رو بگیره. اگر این ها به خواسته های دختر نزدیک بودند و اگر دختر موردنظر شرایط و ویژگی های خودش هم نزدیک به خواسته های پسر باشه، یه جوری صحبت رو هل بده به سمت دختر. مثلا بگه خب نظرت راجع به خانم فلانی چیه؟ یا خانم فلانی دختر خوبیه. چرا ازش خواستگاری نمی کنی؟ یا هر صحبتی که مناسب شرایط باشه. مهم اینه که
تقاضا از طرف پسر مطرح بشه ولو همه عالم هم بدونند دختر ازقبل نظرش مثبت هستش.

[Ye_Doost]

سلام.
خیلی ممنونم از نظراتتون .ببخشید رپلای نمیکنم

خانم 7 عزیز،راستش فکر کنم اشتباه متوجه شدید .
من اصلا نمیخوام برم ازشون خواستگاری کنم .صرفا یک حس خوبه .من اصلا مطمین نیستم ایشون مناسب ازدواج باشن برای من .... !!!چون اصلا نمیدونم بدرد من میخورن یا خیر.

اقای دوست،متشکرم از حضورتون

راستش باز همون صحبت هامو میخوام ادامه بدم
خیلی حرفاتون منطقیه،خیلی
ولی برای کسی که میخواد میشنهاد ازدواج بده.نه من

اگر نمی خواهید پیشنهاد ازدواج بدید پس چی؟ میخواهید پیشنهاد دوستی بدید؟ اگر هیچ کدوم این ها نیست پس اصلا چه کاری با ایشون دارید؟ فقط بهشون بگید "من حس خوبی بهتون دارم ولی نه میخوام باهاتون دوست باشم و نه ازدواج کنم"؟
به نکته دیگه. دختر خانم ها روی این مسئله جزوه دادن و گرفتن و مخصوصا همکاری های درسی خیلی مراقب باشید. من با همین فعالیت کمی که دارم چندین مورد رو داشتم که کار نزدیک بوده به جاهای بدی بکشه. مثلا دختر مانند شما علاقه مند شده و فقط به طرف مقابلش آگاهی داده که نسبت بهشون بی میل نیست. چون پسره آدم خیلی موقر، سنگین، جانشین استاد دانشگاه (یه همچین چیزی)، ازنظر علمی خیلی سطح بالا، مودب و خوش برخورد و ... بود. ولی بعد کار به جائی رسید پسری که هیچ گمانی بهش نمی رفت، حرف های جنسی رو برای دختر ارسال می کرد. یا مورد دیگه اون بنده خدا رو تو برزخ نگه می داشت که نمی تونست بفهمه بالاخره قصد ازدواج داره یا نه؟ یا ...
سعی کنید اگر نیاز به همکار یا مشاور درسی و کاری دارید ازبین خانم ها آدم مناسبی رو پیدا کنید.

اما بعضی جاهاش واقعا بدردم خورد.
خدا رو شکر.

ولی خب نکته ای که هست من بین همکلاسی هام و دوستای اون اقا شانس ازدواجی ندارم یعنی خب طبیعتا اونها هم 4ساله با من هستن اگر میخواستن میگفتن دیگه.

با دارید یا ندارید. این معلوم نیست. حالا شما چه اصراری دارید به این افراد؟ شما حتی نمی دونید هم کلاسی هاتون چه نوع افرادی هستند؟ اگر بین این افراد یا جای دیگه موردی رو سراغ دارید که فکر می کنید اینقدر خوب هست که ارزش ریسک کردن رو داشته باشه می تونید از همان راهی که قبلا گفتم یعنی غیرمستقیم اقدام کنید. اگر به نتیجه خوب رسیدید چه بهتر، اگر جواب منفی گرفتید یا متوجه شدید که قضاوت تون اشتباه بوده و مناسب تان نیستند، هم احترام تان محفوظ می ماند و هم راه برگشتن تان ساده تر است.

بحث اینه که من تا به الان با شیوه خانم 7 و اقای دوست زندگی کردم .واقعا اوایل فکر میکردم جواب سلام اقا رو دادن گناهه
نخیر. ما با این شیوه زندگی نکرده و نمی کنیم. اتفاقا با همکاران خانم مون همیشه خنده و صحبت هم داشته ایم. منتهی حد و حدود خودمون رو رعایت کرده و می کنیم. فرق می گذاریم بین خانمی که هم سن مادرمون هست با دختر خانم مجرد. با هر دو میگیم و می خندیم و حتی بحث هم می کنیم (متلک هم بهمون میگند) ولی با هر کدوم با یه نوع منش و روش متفاوت و حفظ حریم ها.

خانم 7 عزیز،اقای دوست منطقی و مهربان.،چیزی که الان در واقعیت اتفاق میفته،اون رو توجیه کنید ...
یا حداقل یکم من نوعی رو اروم کنید.
متوجه نشدم. چه واقعیتی رو توجیه کنم؟ و
اینکه چه نگرانی دارید که می خواهید آروم تون کنم؟

خواستگار سنتی که هیچی،میان تفریح،و هرنوع بی احترامی که فکرش رو بکنید انجام میدن .
چه بی احترامی؟ شاید شما نمی دونید چطور خواستگار قبول کنید؟ یا در خونه تون رو به روی هر کسی باز می کنید؟ خواستگاری سنتی هم راه و روش داره.

بابا چرا میگین کمبود؟مشکل همینجاست ،این کمبود نیست این نیازه طبیعیه من انسانم و این نیاز و خدای من در وجودم قرار داده چرا باید کتمانش کنم چرا باید وقتی بیانش میکنم توی سایت روانشناسی ،متهم بشم که حتما کمبود داشتم .
بازهم متوجه منظورتون نشدم؟ چه کسی و چرا شما رو متهم کرده؟



من فعال اجتماعی ام،شاغل ام،میخوام ارشد بخونم،و معطل شوهر ننشستم. ولی این اقا بمن حس ارامش میده.حسی که اولین باره تجربش کردم.مطمینا حتی اگر مستقیم بهش بگم،برای ازدواج اصلا نیست.چون من انتخابش نکردم .تاکید کردم از اول،من عاشق نیستم .اصلاااا نیستم
می دونید علتش چیه؟ این حس چیز غیرطبیعی نیست. حس نزدیک بودن، هم صحبت بودن و علاقه به جنس مخالف است. منتهی شما تجربه قبلی ندارید و طبیعی است که براتون جذاب باشه. بهتون آرامش بده و خیلی چیزهای دیگه. این خطری است که دخترهای بدون تجربه رو به شدت تهدید می کنه. اتفاقا هرچقدر دختر قبلا با حیاتر، موقرتر و خانم تر و در یک کلام نسبت به جنس مخالف کم تجربه و ناآگاه تر باشه، بیشتر در معرض خطر قرار می گیره تا دخترهایی که با خیلی ها بوده اند و خودشون گرگ شده اند.

....

[Hamed.F]

سلام
ممنون از شما به خاطر لطفتون.

من راستش زیاد مشتاق به طولانی کردن بحث نیستم و فکر میکنم ایشون هم تا حدی جوابشون رو گرفتن. ولی اگه پیامی خطاب به من باشه لازمه یه مسائلی رو بگم.

اول اینکه فرق بین واژه ها خیلیه. این حرف شما رو قبول ندارم. معنی حرف اینکه «جزوه تون خیلی خوب بود» صد در صد این نیست که شما رو دوست دارم. اینطوری باشه شاید خود من صد بار تقاضای ازدواج داشتم و صد بار هم تقاضای ازدواج کردم!!! این دوست داشتن رو شاید یک خواستگار پسر بعد از کلی شناخت و آشنایی تحت نظر خانواده ها و وقتی ازدواج قطعی به نظر میرسه، به طرفش بگه. شناخت تا ازدواج مراحلی داره و ابراز توجه معنیش این نیست که میخوام با شما ازدواج کنم. حتی یک خواستگار پسر میره خواستگاری، معنیش این نیست که من با شما حتما ازدواج میکنم، شاید اصلا به علاقه اش هم مطمئن نباشه، چون شناختی نداره. بلکه منظور اینه که اگر طی جلساتی که با هم آشنا میشیم، و احیانا مشاوره میریم، به تفاهم رسیدیم، ازدواج میکنیم. درسته هدف نهایی ازدواجه، ولی هیچی قطعی نیست. حالا شما میخواید از این حرف که «جزوه شما خوبه» برسید به اینکه من میخوام با شما ازدواج کنم!!! خودش جای تعجب داره. میگم حتی برای آقایون هم انقدر سریع پیش نمیره قضیه. مراحل داره.

دوم اینکه گفتید طرف خنگ نیست، پس اگه با واسطه هم باشه، میفهمه بالاخره دختر خانوم رفته از یک نفر خواسته که با پسر صحبت بشه. حتی اگه اون واسطه هم چیزی به روی خودش نیاره. البته این روش واسطه رو کاملا قبول دارم و میپسندم، ولی این هم که برن به طرف بگن چرا از این خانوم خواستگاری نمیکنی که فرق زیادی هم نمیکنه. اینجا اگه پسر بگه نه، در واقع گفته از این خانوم خواستگاری نمیکنم، یعنی یک نه واضحتر و روشنتر از زمانی که دختر خانوم داره با احترام با پسری رفتار میکنه، و اتفاقی هم از طرف پسر نمی افته. ضمن اینکه اون واسطه چقدر میتونه با طرف آشنا بشه و چقدر اصلا این آشنایی واقعیه خودش جای بحث داره. البته باز هم میگم این واسطه خیلی روش خوبیه و روش میشه فکر کرد. ولی شما هم همون دفعه اول حرفی از این نزدید، و کلا به خانوم آسمون آبی طوری جواب دادید که بیخیال شن.

سوم بنده هم توی حرفهای چند بار گفتم غیرمستقیم و با ظرافت. گفتم که کلامی هم ابراز نکنن. ترویج بی قیدی هم نکردم خدای نکرده و فکر میکنم خودشون کاملا متوجه شدن. اعتدال در کارهای خیلی چیزها رو حل میکنه.

چهارم اینکه توی هر جامعه ای از هر نوع آدمی پیدا میشه. احتیاط شرط عقله و خیلی هم خوبه، ولی اگه قرار باشه من مثلا از همکلاسیم جزوه نگیرم، و حتی این رو نشون ندم که براش احترام قائلم، از ترس اینکه یک روز شاید کار به حرفهای جنسی (خیلی معذرت میخوام ولی خودتون این رو نوشتید) برسه، دیگه باید قید دانشگاه و کار و زندگی و ... همه چیز رو بزنم. من پسر از یک پسر و یک خانوم از یک خانوم دیگه هم ممکنه از این حرفها بشنویم. خوشایند نیست، صد در صد نیست، بعید هم نیست این قضیه، ولی با این منطق اگه پیش بریم، احتمالا نباید برم دانشگاه که شاید یک روز یکی من رو از راه به در کنه، نرم سر کار شاید یک روز کسی مزاحمم بشه، توی خیابون راه نرم شاید کسی بهم تیکه بندازه و ... بالاخره اینها هست و برای بهترین آدمش هم پیش میاد، قید زندگی رو که نمیشه زد، باید مدیریت کرد مشکلات رو. اون خانومهایی که شما فرمودید، وقتی همچین حرفهایی بهشون زده شده، و طبق گفته های شما مدرک هم داشتن (چون نوشتید ارسال میکرده) میتونستن پیگیری کنن تا طرف حساب کار دستش بیاد و با شناختی که من دارم مراجع دانشگاهی و حتی خارج دانشگاه نسبت به این قضایا حساس هستن و پیگیری میکنن. یا اگه طرف معطلشون کرده، واکنش روشنه، خداحافظ شما و تموم شد. متاسفانه ما بعضی اوقات برای عدم آگاهی و انفعال خودمون بهانه میتراشیم. درسته که نباید زمینه مشکلات رو ایجاد کنیم، ولی بالاخره این مسائل هستن. اگر بخوایم از ترس اینکه پیش نیان، کاری نکنیم، تقریبا پیشرفتی هم نخواهیم داشت.

پنجم با حرفتون در مورد دخترهای نجیب و با حیا و احتمال در خطر بودشون، موافقم، بیگدار نباید به آب زد، کلا این پست آخرتون ضمن مخالفتهایی که توی بعضی جاهاش دارم، به نظرم خوب بود. ولی میگم شما اول کلا قصد منصرف کردن خانوم آسمون آبی رو داشتید. بالاخره من هم به خاطر رشتم مطالعات روانشناسی و جامعه شناسی داشتم در حد خودم، زیرکی شما قابل تحسینه.