نوشته اصلی توسط
پرواز1
سلام لیا خانوم
دقیقا منم مشکل شما رو دارم با این تفاوت که اوضاع اقتصادی ما که خیلی بدتر هست از شما. مثال بزنم براتون.
ما مستاجریم شوهرمم کلی قسط داره. یعنی درامدش به خرج خونه نمیرسه.
نمی تونم بیشتر باز کنم. مطلب رو. خلاصه این ماه به من گفت دیگه تا اخر ماه هم نمی تونم برسونم. منم کلی غصه و نگرانی و ...
فرداش دیدم برا برادرش پول فرستاد!!!!!!!!!!!!!!!!
پدرشوهرم وضعش خوبه. یه برادر شوهر مجرد دارم که همسرم تو مجردی خودش بهش کمک میکرد. من وقتی متوجه این قضیه شدم دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم. چون هفته قبلش به
خواهر شوهر ازدواج کرده پول داده بود اصلا بروی خودم نمیاوردم. بارها بارها دیدم که به خانوادش کمک میکنه اصلا هیچی نمی گفتم چون همه کاراشو مخفیانه انجام میداد و من بعدها متوجه
میشدم. این دفعه دیگه نتونستم. بهش گفتم شما به داداش پول دادی. چرا به من گفتی ندارم. گفت از رو وامم برداشتم. چون از من خواست نتونستم بهش ندم.
خلاصه بگم. یه دعوایی بعد چند ماه داشتیم.
دیدم هیچ فایده ای نداره. بیست بار این کار رو کرد به روش نیاوردم یه بار که گفتم بازم توقع نداشت بگم. خیلی ناراحت شد اخرشم گفت پولمه دوست دارم میدم.
خلاصه خواستم بگم اگه خودشون نخوان حتی اگه قرض کنن کارشون روانجام میدن.
موفق باشید عزیزم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)