اول
اینکه خب شما هم تجربه این خانم
لاله
رو داشتید و قصه تون شبیه هم هست پس بهش بگید که این آقا اگه لیاقت تو رو داشت اگه جربزه و شهامت اینو داشت که یکیو دوست داشته باشه هیچوقت اینجوری خنده دار! نمیذاشت بره!
دوم
اینکه خانم
خیال تو
شما قبلا تاپیک زدید که به فکر پسر قبلی افتادید و دارید شوهرتونو با اون پسری که با یه حرف مادرش جا زد ! مقایسه میکنید
آیا هنوزم که مدتی از زندگی مشترکتون گذشته این کار رو میکنید؟ آیا کاملا از ذهنتون پاک شده اون پسر بی اراداه! و بی شهامت!
چون همسر خود من هم قبلا با پسرهایی رابطه داشته که فکر میکرده باهاشون ازدواج میکنه! خیلی دوست دارم در مورد شما این رو بدونم که آیا الان که وارد زندگی با یه مرد دیگه شدید هنوزم گاهی یاد خاطره ها تون با اون پسر بی اراده! میفتید؟
سوم
اینکه آیا به همسرتون از چون و چرای اون خاستار قبلی چیزی گفتید؟ و تا چه حد گفتید؟ و الان چیا میدونه از اون خاستگاری؟
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
جناب همدان عاشق.
این حرفهای بالاتون بوی خوبی نداره.ضمنن شما برید زیر یک سقف و امیدوارم براتون مشکلی پیش نیاد.
قبل از عقد و بعد از عقد خیلی چیزا متفاوت میشه.
بعدشم نگید همه خانوما اینجورین.نخیر.من خانومای زیادی رو دیدم که اصلن اینطوری نیستن.کم هم نیستن.خواهشن نگید این چیزارو.حرمت بعضی از خانومارو نگه دارید.
باز کننده تاپیک شما نیازمند صبر و گذر زمان هستید.عجله نکنید .زمان لازم که بگذره خودتون تو مسیر درست میافتید.فقط مراقب باشید این تفکر که سنم داره میره بالا و باید زود شوهر کنم شمارو به ناکجا آباد نکشونه.
علاقه مندی ها (Bookmarks)