نحوه شناخت در مورد استقلال خواستگار

[mis-marjan]

بازم از همه دوستان ممنونم
بانو بی نهایت ممنونم بابت نکات مهمی که اشاره کردید منم معتقدم که یکی بودن محل زندگی با خانواده شوهر مطمئنا استقلال کمتری رو در پی خواهد داشت
حتی اگر این مورد نباشه من خودم پیش از این ترجیح میدادم مستقل زندگی کنم مگر اینکه از لحاظ مالی و شرایط زندگی مجبور باشیم مدتی رو در کنار خانواده همسر سپری کنیم
پس پیش فرض ذهنی خودم و چیزی که از زندگی آینده تصور میکردم کاملا مستقل بوده
ولی واقعا مطمئن نیستم بتونم با این شرایط کنار بیام خصوصا که شرایط خانواده طوری هست که سعی میکنن روی حرف پدرشون حرفی نزن و از صحبتهای پدر و خانوادشون هم متوجه شدم که مرد سالار هستن (از بابت خود پسر متاسفانه هنوز صحبت جدی باهاشون نداشتم مشکلی پیش اومده و جلساتمون عقب افتاده)
بانو مصباح الهدی عزیز نکات خوبی عنوان کردید وقتی در مورد خواستگاری راهنمایی می کنید طوری صحبت میکنید حس میکنم انگار خودتون هم توی اون جلسه حضور داشتید سپاسگزارم
جناب احمدعلی سپاس از راهنمایی شما
کاملا درست می فرمایید خودم هم به این نتیجه رسیدم که ایشون توان مالی دارن ولی استقلال مالی ندارن همین منو نگران میکنه هرچند تا زمانی که مجددا باهاشون صحبت نکردم نمیتونم نظری بدم
بله این همسویی و رشدی که فرمودین نکته ای هست که مد نظر خودمه همیشه وقتی به شرایط خواستگار فکر میکنم این نکته رو هم در نظر میگیرم که بودن در کنار ایشون ممکنه منو به کجاها برسونه!
من مادیات برام اهمیت زیادی نداره در حدی باشه که شرایط شروع زندگی رو فراهم کنه و خودم ترجیح میدم با گذشت زمان به موقعیت های بالاتر برسیم و در کنار هم این موفقیت ها حاصل بشه اینطوری لذت بیشتری خواهد داشت
من خودم شخصی هستم که برنامه های خوبی برای آینده خودم دارم دوست دارم از لحاظ فکری و اجتماعی رشد کنم و ترجیح میدم هر کاری رو با آگاهی قبلی و مطالعه شروع کنم و همیشه محتاطانه هم شرایط رو می سنجم
حتی در زمینه تربیت فرزند یکی از دغدغه های فعلی خودم هست وقتی اطراف خودم والدینی رو می بینم که به تربیت فرزند توجهی ندارن ناخوداگاه دچار ترس میشم که نکنه در آینده این شرایط برای خودم هم پیش بیاد
پس ترجیح میدم ایشون از لحاظ فکری مذهبی و اعتقادی با من همسو باشن
در مورد سوالتون هم من جنوبی نیستم!
جناب خاله قزی سپاس از راهنمایی مجدد شما
بله من هم با نظر شما موافقم که موقعیت اجتمایی موفق نمیتونه دلیلی بر موفقیت در زندگی شخصی باشه و اصلا شرایط پدرشون برام ملاک نیست اما این نکاتی که معمولا از اطرفیان میشنوم که چون خانواده سرشناس و موفقی هستن بهتره موقعیت رو از دست ندی
ولی من واقعا اینها جزو ملاک های اصلیم نیست موقعیت اجتماعی پدرشون برای من اهمیت نداره بلکه به خاطر سرشناس بودنشون طی تحقیقات همه از اونها به عنوان خانواده سالم یاد کردن ولی از نظر من "شرایط خوبی صرفا مناسب ترین نیست"
مشاوره سایت به ذهن خودم هم خطور کرده بود و همیچین تصمیمی دارم فقط منتظرم صحبتهای اصلی با آقاپسر رو انجام بدم که اگر ایشون تونست تا حدودی نظر منو جلب کنه برای مشاوره اقدام کنم و صد البته اولویت من مشاورین با تجربه همین سایت هستن
من تا همینجا هم از مشاوره های بی نظیر کاربران هم نهایت استفاده رو بردم
خوندن تک تک تاپیک مشکلات کاربران برای من تجربه بسیار مهمی هست که بتونم در آینده از این تجربیات استفاده کنم
فکر میکنم این چند روزه فرصت سر زدن به تاپیک رو نداشته باشم
بعد از صحبت کردن با آقا پسر با دست پر میام و شما رو مطلع میکنم

[Less Than Nothing]

این محدودیت جدید هم داستانیه..
مسئولیت پست ام رو هم قبول میکنم

(طی تحقیقات همه اونها رو تایید کردن پدرشون هیئت امنای و بانی مسجد و بسیار سرشناس هستن و پسرشون هم بسیار سالم)

بنده هم خدا ترس هستم،اگر کسی رو میخوای بشناسی زمان و ارتباط نزدیک بیشتر خصوصیات اخلاقی شو نشون میده از دوستان هم جنس خودم بعد از دوستی های چندین ساله موذی بودنشون رو بروز دادند موردی که باید بهش توجه کنید این هستش که صحبت های دیگران نمیتونه ملاک 100 درصد قرار گرفته بشه ولی توی تحقیقات میتونه کمک کنه، بوده مواردی که همسایه با طرف مشکل داشته بدش رو گفته. خیلی ها هستند که توی تحقیقات چون با طرف سلام و علیک دارند صادقانه جواب نمیدند و خوب طرف رو میگند. در مورد case شما هم نمیتونه ملاک کاملی بر تعادل اخلاقی و رفتاری باشه (در تائیده سخنان دوست عزیزمون)

به علاوه این گروه ارتباط نزدیکی با دستگاه قدرت دارند و از این کانال هم تغذیه میشند حالا این با خصوصیات خودتون مربوط هستش که دوست دارید یا ندارید، خودم تجربه نزدیکی که با حزب الله هایی های خودمون داشتم و خودم رو با این دسته مقایسه میکردم که مثل اونها رفتار میکنم یا نه برام خیلی سخت بود مثل اونها باشم و طرز فکری مثل خودشون داشته باشم این داستان هم موارد داخل پرانتز زیاد داره... بعضی هاشون هم خانواده رو آزاد گذاشتند و وقتی زن و بچه هاشون رو میبینی شک به دیندار بودنشون میکنی بعضی از افرادی که میشناختمشون مورد های خشونت خانگی داشتند که ورود در این مساله برای من جایز نبود به خاطر مسائلی که ممکنه آدم رو درگیر کنه.

دسته ای که صله رحم در پیش میگرند و احترام به حقوق همدیگه میذارند و دسته دیگه خشک مذهب و به اسم مسلمان هستند دسته دیگه هم ما بین این دو هستند دسته دیگه هم ظاهر مذهبی باطن چیز دیگه ای... بنده شناختی در مورد طرف شما ندارم و به هیچ وجه نمی تونم قضاوت کنم.
خب خانواده مورد شما مذهبی سنتی هستند... امیدوارم که اشراف به حقوق مرد هم داشته باشید که زمانی که آقا دوست داشت زن دوم یا سوم یا سیقه (صیغه) کنند هم به حرف های ایشون هم گوش بدید. البته میگند اجازه زن برای ازدواج مجدد نیاز هستش و فلان ولی این هم راه های دیگه ای داره که میشه موارد قانونی رو کنار زد.

البته هستند افرادی که مثل پدرشون رفتار نمیکنند و با زنشون به عنوان یک انسان رفتار میکنند نه یک زن


خیلی مسائل هستش که حاشیه ای به نظر میاد ولی واقعا حساس هستش و به باور دو طرف بر میگرده که چقدر عظمشون راسخ هستش و اون مطالب رو باز نکردم از قبل هم گفتم اگر دیدتون به این فرد خوب هستش خودتون رو برای هر چیزی آماده کنید، تکرار هم میکنم کشورمون مرد سالار هستش.

یک فلسفه ای مطرح بود در دانشگاه استادش هم نمره بده نبود
زن به دنبال عشق هستش و سکس رو پیدا میکنه و مرد دنبال سکس هستش و عشق رو پیدا میکنه، روند بازی همینه.



قصد hijack کردن موضوع رو ندارم در پاسخ دوستان
سرکار خانم مصباح الهدی:

اگه چیزای بیشتری به ذهنم رسید میام می گم.

سوال های خوبی رو مطرح کردید ولی بعضی از سوال ها دو طرف هست، سلاح مخفی دارید که رو کردنش در موقعی که لازم هستش خیلی ها رو به چالش وا میداره.

برادر عزیزم جناب آقای احمدعلی:

در مورد استقلال فکری باید دقیق بررسی کنید که آیا ایشان یک سازمان فکری منطقی و منظم دارند یا خیر.
منظور بنده این است که آیا ارتباطات ایشان با همه، مدیریت شده و مبتنی بر یک مبنای عمل هست که این مبنای عمل هم بر پایه یک معتقدات محققانه، صحیح و اصولی باشد؟

شما خواستگار باشید زمان چقدر میدی که طرف تصمیم بگیره ؟ در کل زمان خواستگاری خیلی جلسات زیاد باشه نهایتا 5 یا 6 بار با هم میشینید صحبت میکنید (3 ساعته!)، توی این مدت هم شناخت باز نمیشه پیدا کنی، تا ارتباط ها زیر نظر خانواده دو طرف نزدیک نباشه اخلاق طرف دستت نمیاد. من مثال از دوستان همجنس خودم زدم، بله عواطف بین زن و مرد فرق میکنه ولی اگر ته جریان رو بگیری همینه نهایتش واسه 2 3 سال اول خوش اند بعدا خودشون رو نشون میدند.

برخی در این حد به تربیت بها می دهند که فرزندشان بتواند در عرف جامعه سربلند باشد

اصولا خانواده تا یک خونه ای رو پر میکنه (از نظر اجتماعی و مالی) از اون خونه به بعد رو بچه باید پر کنه حالا بعضی ها پس رفت یا درجا میزنند، بعضی ها دوست دارند چپ و راست بچه بیارند (دستورش هم از بالا اومد) بعضی ها دوست دارند همه چی حساب شده باشه که با این روند برنامه ریزی کشور این هم خیال باطلی هستش (از اونجایی که به احتمال زیاد شغل پدر رو در پیش میگیرند، آینده رو نمیشه دید) بعضی ها هم که میگند هر چی خدا خواست.

هم شما خواستار چنین چیزی باشید و هم بخواهید که همسرتان باشد.

(بلا نسبت بعضی ها) در کشور ما هم از اونجایی که ارتباط بین زن و مرد کم هستش و مرد در اغلب اوقات درد و نگرانی های زن تو مخیله اشون جا نمیشه این طرف قضیه رو هم باید در نظر بگیرید که نیاز های خودشون رو ارجع میبینند و به زن نمیرسند.

این دسته شاید اصلا توجهی به ملاک های مطلوبیت موجود در جامعه نکنند.

وا مصیبتا ! بی هدف زندگی تشکیل که نمیشه داد.

در زمینه مذهبی هم، اگر می خواهید رشد کنید صرفا نباید به یک مراسمات خاص مذهبی بسنده کنید

یه چیزی میخواستم بنویسم خصوصی بهتر بود، سانسور میکنم... عزیز تجربه نشون داده درصد بچه های ریزشی زمانی زیاد میشه که به زور بهشون بگند که چی بکنند چی نکنند.

اگر شما می خواهید در زمینه مالی رشد کنید، هر چیزی را نمی خرید، به هر صورتی که سودمند باشد سرمایه گذاری نمی کنید، پس انداز می کنید و ... یعنی برای اهداف مالی خود یک برنامه ریزی خاصی را پیگیری می کنید.

نگاه سرمایه گذاری در پس انداز نیست، سرمایه گذار این نیست که پول جمع میکنه در حقیقت بیشتر پول خرج میکنه و با خرج کردن پولی که داره پول بیشتر در میاره و دوباره همین سیر رو ادامه میده.
برنامه ای که یک سرمایه گذار شروع و ادامه میده در حقیقت ادامه روند سرمایه خودش هستش که باید در کجا خرج بشه نه پس انداز.

شما جنوبی هستید؟

شوخی میکنی؟ در لغات فارسی (لهجه های کردی و لری و گیکی و آذری) کلمات فرانسه و انگلیسی و آلمانی هم یافت میشه، نکنه ایرانی نباشیم...