سلام ؛
خانوم الهام20
من فکر میکنم:
شوهر شما زیادی روی قول قرارها و وعده های خانواده ها حساب باز کردن.
البته خانواده ها هم این وسط کم مقصر نبودن اما خب ایشون هم باید این احتمال و درنظر میگرفتن که حالا
اگر بنا به هردلیلی
پدر من نتونست خونه برام تهییه کنه!
مادر من نتونست هزینه عروسیمو بده!
پدر زن من نتونست ماشین بهم بده!
پدر زن من نتونست منو بفرسته ترکیه!
خودم بتونم یکاری کنم ، زندگیمو بسازم
بتونم سرمایه ای کافی برای آمادگی برای شروع یه زندگی جور کنم.
شما میگین شوهرتون طوری هستن که مطمعنین نمیتونن پسنداز داشته باشن.
این و موارد بالا یعنی ایشون
مسولیت پذیر و آینده نگر نیستن، رو حساب دیگران حرف میزنن. حالا اگه دیگران زیر حرفشون بزنن ایشون هم بد قول میشن.
ایشون حتی احترام بزرگترا و رعایت نمیکنن . (البته من درمورد شما نمیدونم چقد رعایت میکنین. اما حتی اگه شما بی احترامی هم کنین باز هم این دلیل منطقی ای نمیتونه برای یه آدم عاقل و به بلوغ فکری و عقلی رسیده ؛ باشه. )
حالا شما تصور کنین تمام اینها در زمان عقدتون و قبل از عروسی اتفاق افتاده ؛ و داره شما رو اذیت میکنه، بنظرتون بعد از جشن عروسی قراره فرشته سیندرلا ظاهر بشه و همه اینا رو با یه چوب جادویی تو یه چشم بهم زدن درست کنه؟؟؟
نه ، معلومه که نه!
مگه عروسی چیه؟ اونم مثه عقده! با این تفاوت که مشکلات شما به مراتب خیلی بیشتر خواهد شد.
شما اینا رو الان میبینین و از نظرتون دیوونه شدین و افسرده شدین
پس بعد عروسی چی میخواین بگین! اونجا که مشکلات دیگه ای هم اضافه میشه! .
پس اول بهتره این مشکلات و حل کنی! بعد عروس خانوم خونه خودت بشی! (بطور مثال شما الان مینالین که احترام به پدر و مادرم نمیذارن ؛ خب عزیزم فردا که زنش شدی اگه گفت حق نداری بری پیش خانوادت چکار میخوای بکنی؟ حالا این مثال بود که فقط مشکلات بعد عروسی هم ببینی ؛ ممکنه همچین چیزی نگن اما میگم اگه گفتن چی؟ ایشون آینده نگر نیستن شما باش. نمیگم منفی نگر شو میگم آینده نگری کن ؛ الان این مشکل هست خب وقتی الان حل نمیشه ، چه تضمینی وجود داره بعد عقد بدترم نشه؟ هان؟)
اینم راهش اینه که با شوهرت و خانواده ها با قاطعیت حرف بزنی! بگی خواستت از زندگی چیه! به شوهرت بگو سه سال نامزد بودین که ایشون شرایط و مهیا کنن دیگه،
خب سرمایه این سه سال کجا رفته ؟ سرمایه ای که جمع کردن ؛
چقدره؟ با همون
بدون هیچ چشم داشتی به خانواده ها ؛ برای خودتون زندگیتون و شروع کنین.
توقعاتونو بیارین پایین.
حالا اگه این وسط خانواده ها هم کمکی کردن این نظر
لطفشونه نه وظیفه شون !
اینو هم شما باید بدونین هم اوشون.
بنظر من هم این درست نیست که شما از خانواده شوهر انتظار دارین
خونشونو بفروشن برای شما خونه بخرن؛ یا
هزینه عروسیتونو بدن
هم توقع شوهرتون درست نیست نسبت به خانواده شما که انتظار دارن ببرنتون
سفر ترکیه یا
ماشین واستون بخرن!
این قول و قرار هایی که خانواده ها گذاشتن و شما ها هم زیادی روش حساب کردین شاید 20 درصدش خانواده ها مقصر باشن اما 80 درصدش
خودتون مقصرین که الکی روش اینقدررررر حساب باز کردین که
این قضیه اجازه بده اینقدر فاصله بین شما دوتا ایجاد کنه.
شما دوتا وقتی تصمیم به ازدواج گرفتین یعنی به اون حد پختگی و بلوغ عقلی رسیدین که همچین تصمیم بزرگی گرفتین. شما دوتا دارین ازدواج میکنین ،
پس توقعتون فقط باید در حد خودتون باشه در حد توان خودتون نه بیشتر.
اگه شوهرتونو انتخاب کردین اجاره نشینی هم باید بپذیرین. حالا این وسط اگه خانواده شوهر کمکی هم کرد نظر لطفشونه.فقط همین
اما اینجا الان مسله فقط خونه و عروسی و اجاره نشینی نیست.
مسله شما دوتا خیلی فراتر از این حرفاست.
1.عدم مسولیت پذیری شوهر شما (با وجود توصیفات خودتون)؛
2.لجبازی طرفین،
3.عدم گذشت مناسب طرفین؛
4.بی احترامی و شکست حرمت ها،
5.بی اعتمادی طرفین.
6.رسوندن آسیب روحی شدید به همدیگه؛
7.نداشتن حس استقلال,
8.وابستگی بیش از حد به دیگران (خانواده)؛
9.عدم تصمیم گیری بدون دخالت خانواده ها.
من موندم شما چطور تصمیم گرفتین
بدون حل هیچکدوم از این مشکلات برین زیر یه سقف.
دختر خوب اول به یه
مشاور مجرب دوتاییتون با هم مراجعه کنین. ببینین اصلا کجای کارین؟ اصلا شما دوتا بدرد هم میخورین با این همه مشکلات. توان حل این مشکلات و دارین .
بعد تصمیم به ازدواج بگیرین.
بذار پدرتون که اومدن ؛ باهاشون
منطقی صحبت کنین ، برین خونه شوهرتون یا اونها رو دعوت کنین و بگین در مورد پاره ای از مسایل باید باهم حرف بزنیم، یه تصمیم جدی بگیرین، تا شما زودتر از
این بلاتکلیفی خلاص بشین و بتونین زودتر به اوضاع روحی سابقتون برگردین . اینجوری که شما بیشتر دارین به روح و جسم خودتون آسیب میزنین.
اگه اینو از کس دیگه ای کمک بگیرم بد میشه؟؟
مثلا از دومادشون بخوام اینکارو برام بکنه.دو تا خونواده رو دعوت کنه.یا با اونا صحبت کنه عید همه چیزرو بذارن کنار و پاپیش بذارن.
من زورم به مامانم و بابام نمیرسه اخه.
با رفتارایی که شوهرم میکنه اصن دیگه روم نمیشه همچین چیزی بخوام.
(اصلا این کینه ایجاد شده بین خانواده ها درست نیست، بالاخره یکی از طرفین باید پا پیش بذاره و ریش سفیدی کنه! نمیشه که بخاطره دعوای دو خانواده دو جوون هم این وسط بلاتکلیف بمونن.)
راسی سال جدید پیشاپیش مبارک امیدوارم سال خوبی داشته باشی
علاقه مندی ها (Bookmarks)