asemaneabi
که هم اسم هم هستیم سلام
نوشته اصلی توسط
asmaneaabi
ممنون از اینکه جوابمو دادید
.من اگر جای همسر این آقا بودم راضی به طلاق بودم.(اصلا سعی نکن به جاش بشی،حتی توی فکرت)ایشون به من گفت
بارها به زنش خیانت کرده چون هیچ علاقه ای نبوده ("آدم" فقط صرف علاقه ش متعهد نمیشه،البته تاکید میکنم "آدم").
من باعث شدم ایشون دوباره نمازه بخونه محرم و نامحرمی رو رعایت کنه (عزیزم شما تحصیلکرده ای و استاد دانشگاه چرا با سابقه ی درخشان این آقا یک درصد فکر نمیکنی ایشون از روی هیجانات داره رفتار میکنه؟).به من میگه
تو فرشته نجاتمی (به خاطرهمین یک کلمه بهت میگم با سرعت هرچه تمام تر از این آدم فاصله بگیر ،کلا خودش و خاطراتش و اسم و مشخصاتش رو shift+delete کن)که خدا فرستاده میگه اگر بری من
یه مرد هرزه میشم (حرفی ندارم برای این جمله ایشون بزنم جز اینکه ) و
زنمم که طلاق دادم و دیگه هم متعهد نیستم (الان سرآمد همه ی متعهدهای عالم هستش که شما نگرانی بعدا بی قید و بند بشه؟؟؟).اینارو میگه فکر میکنم در قبالش مسیولم .
ولی میخوام به حرف شما گوش بدم (پس با سرعت این آدم رو از همه جای زندگیت جذف کن) اگرچه خیلی سخته ولی بهش میگم به من ربطی نداره زنش رو طلاق میده یا نه من باهاش ازدواج نمیکنم و جوابش هم نمیدم هر چقدر ناله و زاری کنه.حتیبارها گفته که اگر
برم خودکشی میکنه(لابد عمرش به دنیا نیست .آدمی که به خودش رحم نمیکنه اصلا قابل اعتماد نیست و مهمتر اینکه آدمی که برای رسیدن به خواسته اش طرف رو تحت فشار میذاره نباید بهش هیچگونه فرصتی داد).راستش این حرفش خیلی نگرانم میکنه.
خدایااااااا کمکم کن.من تا حالا به
یه مورچه هم ظلم نکردم (الان داری به همجنس خودت ظلم میکنی ،صرف نظر از هر مشکلی)چه بریه به یه انسان مثه زن و بچه اون.خیلییییییی حالم بده.خدایااااااا کمکم کن.خواهشا با کمکتون راهنماییم کنید
و در آخر اینو میگم دیگه تصمیم با خودت
ذات بــد نـیــکــو نـگـردد
آن کـه بـنـیـادش بـد اســت
تـربـیـت نـا اهـل را
چــون گـردکــان بــر گـنـبـد اسـت
(گردکان:درخت گردو)
(گردکان بر گنبد بودن:کنایه از ناپایداری )
علاقه مندی ها (Bookmarks)