به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 15 , از مجموع 15
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 12 مهر 98 [ 23:18]
    تاریخ عضویت
    1394-1-17
    نوشته ها
    172
    امتیاز
    7,231
    سطح
    56
    Points: 7,231, Level: 56
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 119
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    411

    تشکرشده 310 در 114 پست

    Rep Power
    42
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط yekdokhtar نمایش پست ها
    ممنون
    ولی من میدونم این مشکلات و مشکلات دیگر همه توی ایران و همه جا هست
    ولی من از قبل با همسرم صحبت کرده بودم
    گفته بود اینطور نیست
    ما ازدواج کردیم و بود و میگفت فکر نمیکردم ناراحت بشی و الان عوض شدم!‌
    من بهش گفته بودم مثلا استخر مختلط بدم میاد
    دست به دختر دیگه بدی بدم میاد انگشتت هم نباید بخوره
    چه برسه برن پاهاشون رو به هم ببندن و بازی کنن و ....
    برای من اینها دردناکه
    شاید از نظر شماها باید من غار نشین میشدم ولی من همسرمو دوس دارم وگرنه الان اینجا نبودم
    اون هم میگه دوستم داره ولی خب الان جوری رفتار میکنه ک حس میکنم خودش داره اعتماد به نفس من رو میگیره
    ولی خب به هرحال من دلم میخواد اونا رو همه رو فراموش کنم و بلد نیستم چطوری
    چون همه ی فکرها یهو میان و غصه ام میدن و زندگیمو خراب میکنن
    نمیخوام هم ازش جدا بشم
    اگه کسی نیست کمکم کنه من چکار کنم
    لطفا اینقدر نمک روی زخمم نپاشین
    سلام.زیاد غصه نخور این دنیا میگذره.فقط سعی کن رابطه ات با همسرت رو هرروز بهتر از روز پیشت کنی. سعی کن عاشقانه رفتار کنی و مشکلاتت رو عاشقانه برطرف کنی...شاید منظورم رو خوب نرسوندم ولی خیلی از مسایل تا عاشق همسرت نشی و با لج و لجبازی برطرف نمیشه. راستش الان ذهن خودم اینقدر درگیره که نمیتونم درست حرفمو برسونم.
    اما حساسیت های شما قابل درکه.حق داری حساس باشی اما نذار ادامه دار بشه و زندگی رئ ازت بگیره.راستش رو بخوای خودمم الان تو همیچین مخمصه ای افتادم و چه بد مخمصه ایست...!!!!
    وقت آزاد نداشته باش و سعی کن همیشه سرت گرم کاری باشه و برای بهتر شدن رابطه ات با همسرت مطالعه ات رو بیشتر کن خیلی بیشتر...
    اگر پستم اسپم هست حذفش کنید لطفا چون نتونستم راهنمایی خوبی کنم...

  2. 2 کاربر از پست مفید donya. تشکرکرده اند .

    Ramin231 (سه شنبه 17 اسفند 95), yekdokhtar (جمعه 04 فروردین 96)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 30 شهریور 98 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1390-10-26
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    11,022
    سطح
    69
    Points: 11,022, Level: 69
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 228
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,196

    تشکرشده 1,600 در 571 پست

    Rep Power
    104
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط yekdokhtar نمایش پست ها
    ممنون
    ولی من میدونم این مشکلات و مشکلات دیگر همه توی ایران و همه جا هست
    ولی من از قبل با همسرم صحبت کرده بودم
    گفته بود اینطور نیست
    ما ازدواج کردیم و بود و میگفت فکر نمیکردم ناراحت بشی و الان عوض شدم!‌
    من بهش گفته بودم مثلا استخر مختلط بدم میاد
    دست به دختر دیگه بدی بدم میاد انگشتت هم نباید بخوره
    چه برسه برن پاهاشون رو به هم ببندن و بازی کنن و ....
    برای من اینها دردناکه
    شاید از نظر شماها باید من غار نشین میشدم ولی من همسرمو دوس دارم وگرنه الان اینجا نبودم
    اون هم میگه دوستم داره ولی خب الان جوری رفتار میکنه ک حس میکنم خودش داره اعتماد به نفس من رو میگیره
    ولی خب به هرحال من دلم میخواد اونا رو همه رو فراموش کنم و بلد نیستم چطوری
    چون همه ی فکرها یهو میان و غصه ام میدن و زندگیمو خراب میکنن
    نمیخوام هم ازش جدا بشم
    اگه کسی نیست کمکم کنه من چکار کنم
    لطفا اینقدر نمک روی زخمم نپاشین
    کسی نمی گه غار نشین هستی شما
    اتفاقا برای یه خانم مقید این چیزا عادی هست و انتظار زیادی نیست
    صحبت ما اینه وقتی رفتی خارج باید فکر اینجاها رو هم می کردی
    ارتباطت رو با همسرت بهتر کن ، خیلی تاثیر داره ولی 100 درصد نمی شه
    گیر الکی هم بهش نده

    اصلا معیار شما برای ازدواج با ایشون چی بوده ؟

  4. کاربر روبرو از پست مفید داود.ت تشکرکرده است .

    Ramin231 (سه شنبه 17 اسفند 95)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 اردیبهشت 99 [ 17:23]
    تاریخ عضویت
    1395-11-13
    نوشته ها
    125
    امتیاز
    4,990
    سطح
    45
    Points: 4,990, Level: 45
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 160
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    532

    تشکرشده 229 در 100 پست

    Rep Power
    31
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط yekdokhtar نمایش پست ها
    ممنون
    ولی من میدونم این مشکلات و مشکلات دیگر همه توی ایران و همه جا هست
    ولی من از قبل با همسرم صحبت کرده بودم
    گفته بود اینطور نیست
    ما ازدواج کردیم و بود و میگفت فکر نمیکردم ناراحت بشی و الان عوض شدم!‌
    من بهش گفته بودم مثلا استخر مختلط بدم میاد
    دست به دختر دیگه بدی بدم میاد انگشتت هم نباید بخوره
    چه برسه برن پاهاشون رو به هم ببندن و بازی کنن و ....
    برای من اینها دردناکه
    شاید از نظر شماها باید من غار نشین میشدم ولی من همسرمو دوس دارم وگرنه الان اینجا نبودم
    اون هم میگه دوستم داره ولی خب الان جوری رفتار میکنه ک حس میکنم خودش داره اعتماد به نفس من رو میگیره
    ولی خب به هرحال من دلم میخواد اونا رو همه رو فراموش کنم و بلد نیستم چطوری
    چون همه ی فکرها یهو میان و غصه ام میدن و زندگیمو خراب میکنن
    نمیخوام هم ازش جدا بشم
    اگه کسی نیست کمکم کنه من چکار کنم
    لطفا اینقدر نمک روی زخمم نپاشین
    صحبت هاتون همونطور که خودتون فرمودید، نشان دهنده علاقه شما به همسرتون هست...

    یه موضوعی وجود داره : اینطور راحت هم نیست که بگید قبلا پرسیدید و ایشون گفتن اهلش نیستن.
    در همون جلسات اول به راحتی با توجه به رفتار میشه فهمید فرد مورد نظر از جنبه حیا و سنگینی یا مقید بودن و ارتباط با جنس مخالف در چه سطحی قرار دارن.
    شاید چون علاقه به وجود اومد، فقط به جملاتشون بسنده کردید...

    به هرحال،
    باید در فرصت مناسب خیلی با آرامش بدون ایجاد تنش، با هم صحبت کنید و کمی درد دل کنید...ولی در هرصورت چنین فردی رو نمیتونید 100 درصد به سمت عقاید خودتون بکشید...
    این فرد عقاید خودشو داره و در ازدواج قرار نیست عقاید افراد بر هم منطبق باشه. به هم نزدیک شید...

    یادتون باشه تا زمانی که همسرتون از شما حس خوب دریافت کنه، هیچوقت بخاطر لمس کردن زن های دیگه، بهتون خیانت نمیکنه...اما این ناراحتی ذهنی رو حتما به شیوه صحیح مطرح کنید و به روابطتون نکشونید...

  6. کاربر روبرو از پست مفید Ramin231 تشکرکرده است .

    yekdokhtar (جمعه 04 فروردین 96)

  7. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 اردیبهشت 03 [ 18:33]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    498
    امتیاز
    11,849
    سطح
    71
    Points: 11,849, Level: 71
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 201
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    120

    تشکرشده 542 در 278 پست

    Rep Power
    85
    Array
    عزیزم منظورم یه سری مسائل مثل خندیدن و حرف زدن بود قصد توهین نداشتم
    من خودم بر روی بعضی مسائل مثل دست دادن یا بستن پاها به هم حساسم

    ولی شما باید از قبل می دونستی که خارج از کشور ما این مسائل هست
    از قبل باید فک می کردی

    حالا هم اگه واقعا دوستش داری و این مسائل بر روابط و محبت شما تاثیری نداره بهتره بهش بگی یه مقدار ایشون روابط رو تعدیل کنن یه مقدار هم شما کوتاه بیا

    مسائلی هم که مربوط به گذشته بوده رو فراموش کن
    برخی عکسها رو کلا از دیدت خارج کن

    یه کار و یا تفریح ،یادگیری زبان ، مطالعه برای خودت در نظربگیر تا سرت گرم بشه اینجوری کمتر فکرت مشغول میشه شاید هم بری تو جامعه و ببین این رفتارها بین همه هست شاید برات عادی تر بشه

    البته مطمئنن برای ما که اهل محرم و نامحرمیم سخته ولی دلیل نمیشه که خودتون و همسرتون رو آزار بدین
    اینو یادت نره هر چه زودتر چیزی رو فراموش کنی برات بهترهه مرور بعضی خاطرات روح آدمو می خوره

  8. کاربر روبرو از پست مفید حیاط خلوت تشکرکرده است .

    yekdokhtar (جمعه 04 فروردین 96)

  9. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 04 فروردین 96 [ 05:14]
    تاریخ عضویت
    1395-12-11
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    132
    سطح
    2
    Points: 132, Level: 2
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من سعی می کنم اروم باشم و تا حدی زندگیمون اروم شده
    ولی یه مساله دیگه هم هست که زجرم میده
    اول خب من گاهی یادم میفته و غصه میخورم به خاطر روابط قبلی اش نمیدونم چطور یادم بره تا اذیتم نکنه
    بعدش مثلا من فکر میکنم با من وقت نمیگذرونه - سرش شلوغه میفهمم اما مثلا من دلم میخواد با هم وقت بگذرونیم با هم بدون دغدغه
    دلم توجه میخواد
    گاهی میبینم با دخترای دیگه کلی حرف برای گفتن داره با اونا از ته دل میخنده اما با من نه غصه میخورم
    بهش میگم میگه با تو بیشتر دارم اما من نمیبینم.....
    من دارم اب میشم
    من دوستش دارم
    منم دلم میخواد بهم افتخار کنه
    باهام خیلی حرف بزنه
    باهام تفریح کنه
    دلم میخواد در موردم ازم بپرسه
    دلم توجهش و علاقه اش رو میخواد
    کم شده :( نداره :(‌
    شماها همش منو دعوا میکنین به جای پاسخ
    من اگه زنش شدم چون قبلا اینترنتی همدیگه رو میشناختیم و میگفت این روابط رو نداشته حالا فهمیدم بعد ازدواجمون هم بوده الان دیگه نداره
    من گفته بودم حساسم
    میگه فکر میکرده غصه نمیخورم....
    به هر حال ما دوست داریم زندگیمون رو
    ولی من دارم تلاش میکنم
    ولی دارم زجر میکشم
    کمک


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:14 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.