به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 49
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 خرداد 94 [ 02:09]
    تاریخ عضویت
    1394-1-25
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    511
    سطح
    10
    Points: 511, Level: 10
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    21

    تشکرشده 42 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    یه توصیه کنم بهت اونم اینه که اولا از اتفاقاتی که برات افتاد درس بگیر دوما ادمارو بشناس بدون کی مردونه کنارت وایمیسته , نمیگم اون پسر باید باهات میموند منظورم اینه که اون پسر لاقل باید صبر میگرد کنکور بدی بعد ازت جدا میشد


    دوست دخترم عید باهام به هم زد در حالی که من به اوج عشق رسیده بودم نمیدونم چی شده بود ولی شدید عاشق شدم و اون تو همون لحظات باهام به هم زد! میدونی از چی ناراحتم؟ از این ناراحتم که سال قبلش اون برا کنکور میخوند و من واقعا از رابطه نارازی بودم و عذاب بود برام تصمیم قطعی گرفته بودم که کات کنم وی نکردم 8 ماه خون دل خوردم چون اون دختر داشت برا کنکور میخوند! مرامم نزاشت اون سال ازش جدا شم چون میدونستم کنکورشو خراب میکنه خدا شاهده چه عذابی تو رابطه میکشیدم ولی فقط به خاطر کنکورش صبر کردم و تحمل کردم گفتم بزار مردونگی کنم بزا مرام بزارم براش , ولی همون دختر وقتی کنمورشو با موفقیت داد و و وقتی پاش رسید دانشگاه اول عاشقم کرد و بعد از 2 ترم بهم گفت میخوام با پسرای دانشگاه راحت باشم و دیگه نمیخوام با تو رابطه داشته باشم! و الان من موندم و امتحانات و کنکور ارشد!! خیلی نامردیه اگه میدونستم قراره اینطوری نامردی کنه همون سالی که برا کنکور میخوند ولش میکردم. طرفتو بشناس بعد باهاش وارد رابطه شو رابطه بعدیتو همینجوری از رو احساس شروع نکن!!بعضی از پسرا با مرامن اذیتشون نکنی باهات حالا حالاها میمونن و حسابی هم مرام میزارن برات

    ببین سریعترین درمان برا تو اینه که با یکی دیگه دوست شی! این راه مضر ترین راهه ولی چون کنکورت نزدیکه من فک میکنم بهترین راه باشه ولی بدترین راه ممکن هم هست

  2. #12
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط hvldk نمایش پست ها
    ببین سریعترین درمان برا تو اینه که با یکی دیگه دوست شی! این راه مضر ترین راهه ولی چون کنکورت نزدیکه من فک میکنم بهترین راه باشه ولی بدترین راه ممکن هم هست
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  3. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (پنجشنبه 17 اردیبهشت 94), fahimeh.a (چهارشنبه 23 تیر 95)

  4. #13
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    709
    امتیاز
    18,833
    سطح
    86
    Points: 18,833, Level: 86
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    3,454

    تشکرشده 2,695 در 688 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    127
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط hvldk نمایش پست ها
    یه توصیه کنم بهت اونم اینه که اولا از اتفاقاتی که برات افتاد درس بگیر دوما ادمارو بشناس بدون کی مردونه کنارت وایمیسته , نمیگم اون پسر باید باهات میموند منظورم اینه که اون پسر لاقل باید صبر میگرد کنکور بدی بعد ازت جدا میشد


    دوست دخترم عید باهام به هم زد در حالی که من به اوج عشق رسیده بودم نمیدونم چی شده بود ولی شدید عاشق شدم و اون تو همون لحظات باهام به هم زد! میدونی از چی ناراحتم؟ از این ناراحتم که سال قبلش اون برا کنکور میخوند و من واقعا از رابطه نارازی بودم و عذاب بود برام تصمیم قطعی گرفته بودم که کات کنم وی نکردم 8 ماه خون دل خوردم چون اون دختر داشت برا کنکور میخوند! مرامم نزاشت اون سال ازش جدا شم چون میدونستم کنکورشو خراب میکنه خدا شاهده چه عذابی تو رابطه میکشیدم ولی فقط به خاطر کنکورش صبر کردم و تحمل کردم گفتم بزار مردونگی کنم بزا مرام بزارم براش , ولی همون دختر وقتی کنمورشو با موفقیت داد و و وقتی پاش رسید دانشگاه اول عاشقم کرد و بعد از 2 ترم بهم گفت میخوام با پسرای دانشگاه راحت باشم و دیگه نمیخوام با تو رابطه داشته باشم! و الان من موندم و امتحانات و کنکور ارشد!! خیلی نامردیه اگه میدونستم قراره اینطوری نامردی کنه همون سالی که برا کنکور میخوند ولش میکردم. طرفتو بشناس بعد باهاش وارد رابطه شو رابطه بعدیتو همینجوری از رو احساس شروع نکن!!بعضی از پسرا با مرامن اذیتشون نکنی باهات حالا حالاها میمونن و حسابی هم مرام میزارن برات

    ببین سریعترین درمان برا تو اینه که با یکی دیگه دوست شی! این راه مضر ترین راهه ولی چون کنکورت نزدیکه من فک میکنم بهترین راه باشه ولی بدترین راه ممکن هم هست
    اگه همه مثل شما مشاوره وراهکار بدن فاتحه زندگی هر چی دختر وپسر و ایندشون خونده است!
    این اقا راست میگه برو دوباره خودت بنداز قعر یه گرداب رابطه دیگه تا غرق بشی وچیزی ازت باقی نمونه لابد ارزش داره که این همه دختر پسر دارن خودشون توی این راه به اب واتیش میزنن ونابود میکنن نه؟!!!!!!
    مرا با حقیقت
    بیازار
    اما،
    هرگز با دروغ
    آرامم نکن.

    ویرایش توسط abi.bikaran : پنجشنبه 17 اردیبهشت 94 در ساعت 17:49

  5. 2 کاربر از پست مفید abi.bikaran تشکرکرده اند .

    hvldk (پنجشنبه 17 اردیبهشت 94), اعجاز عشق (پنجشنبه 17 اردیبهشت 94)

  6. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 16 اسفند 95 [ 03:59]
    تاریخ عضویت
    1394-1-03
    نوشته ها
    300
    امتیاز
    10,581
    سطح
    68
    Points: 10,581, Level: 68
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 269
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First Class1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    1,164

    تشکرشده 917 در 282 پست

    Rep Power
    85
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط hvldk نمایش پست ها
    یه توصیه کنم بهت اونم اینه که اولا از اتفاقاتی که برات افتاد درس بگیر دوما ادمارو بشناس بدون کی مردونه کنارت وایمیسته , نمیگم اون پسر باید باهات میموند منظورم اینه که اون پسر لاقل باید صبر میگرد کنکور بدی بعد ازت جدا میشد


    بعضی از پسرا با مرامن اذیتشون نکنی باهات حالا حالاها میمونن و حسابی هم مرام میزارن برات

    ببین سریعترین درمان برا تو اینه که با یکی دیگه دوست شی! این راه مضر ترین راهه ولی چون کنکورت نزدیکه من فک میکنم بهترین راه باشه ولی بدترین راه ممکن هم هست
    مضرترين راه رو چرا پيشنهاد ميدين ؟ براي كنكورش؟؟؟؟؟؟

    براي موفقيت در كنكور تلاش و زحمت كشيدن هست كه لازمه .

    مگه ارزش كنكور چقدره كه ادم از شخصيت و احساسش مايه بذاره؟

    شما هم خيلي اشتباه كردين براي كنكور يك نفر ديگه مرام گذاشتيد توي رابطه اي كه نمي خواستيد مونديد.

    شايد يه دليل قبول نشدن توي كنكورش ناشي از احساس پوچي بوده كه دچارش شده!!!!!!!!!

    پسرهايي كه گفتيد به درد لاي جرز مي خورند. اذیتشون نکنی باهات حالا حالاها میمونن!!!!!!!

  7. #15
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1394-2-06
    نوشته ها
    339
    امتیاز
    15,253
    سطح
    79
    Points: 15,253, Level: 79
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    700

    تشکرشده 557 در 227 پست

    Rep Power
    70
    Array
    بچها من اصلا اهل اینکارانیستم حتی بااونکه عاشقشم بودم بزورمیرفتم بیرون عذاب میکشیدم به هیچ عنوان هم دیگه وارد رابطه باکسی نمیشم چون وابستگی میاره .من ب کمک بچها فراموشم شده تقریبا.قبول نشدنمم ربط به اون اقانداره من اصلا از درسم نمیگذشتم سرم بره درسم نمیره حتی واس دلتنگیم برنامه ریزی میکردم میگفتم تاساعت ده ب درس میخوندم یازده ب بعد غصه میخوردم برهمین خوب درس خوندم.حتی اون ترم معدلم ازهمه ترمام بالاترشد من همیه هرکارمیکنم به این فکرمیکنم تصمیم اشتباهی نگیرم که یه عمرپشیمون نشم

  8. کاربر روبرو از پست مفید zzzz تشکرکرده است .

    hvldk (پنجشنبه 17 اردیبهشت 94)

  9. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 خرداد 94 [ 02:09]
    تاریخ عضویت
    1394-1-25
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    511
    سطح
    10
    Points: 511, Level: 10
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    21

    تشکرشده 42 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط اعجاز عشق نمایش پست ها
    مضرترين راه رو چرا پيشنهاد ميدين ؟ براي كنكورش؟؟؟؟؟؟

    براي موفقيت در كنكور تلاش و زحمت كشيدن هست كه لازمه .

    مگه ارزش كنكور چقدره كه ادم از شخصيت و احساسش مايه بذاره؟

    شما هم خيلي اشتباه كردين براي كنكور يك نفر ديگه مرام گذاشتيد توي رابطه اي كه نمي خواستيد مونديد.

    شايد يه دليل قبول نشدن توي كنكورش ناشي از احساس پوچي بوده كه دچارش شده!!!!!!!!!

    پسرهايي كه گفتيد به درد لاي جرز مي خورند. اذیتشون نکنی باهات حالا حالاها میمونن!!!!!!!
    والا ارزش کنکور شاید برا شما کم باشه ولی برا خیلیا زیاده مگه کنکور شوخیه که ادم به خاطر روحیهش یه سال ازش عقب بمونه؟! درضمن ادم نه از ارزشش مایه میزاره نه از احساسش نمیدونم چرا اینطور برداشت میکنید!

    به چه دلیل میگید من اشتباه کردم برا کس دیگه مرام گذاشتم؟! شما خوشتون میاد یکی تو شرایط حساس ولتون کنه و بهتون ضربه بزنه؟!من کار بدی کردم منتظر شدم کنکورش تموم شه؟!


    "شايد يه دليل قبول نشدن توي كنكورش ناشي از احساس پوچي بوده كه دچارش شده!!!!!!!!!"
    اصلا خودتون متوجه شدین چی نوشتین؟! برید نوشته منو دوباره بخونید من کی گفتم قبول نشد؟!!

    "پسرهايي كه گفتيد به درد لاي جرز مي خورند. اذیتشون نکنی باهات حالا حالاها میمونن!!!!!!!"
    فک کنم خودتونم نمیدونید دارید چی میگید!من چی گفتم شما چی گفتید! اصلا معلوم نیست درباره چی دارین بحث میکنید

    حدس میزنم خانوم باشید و توصیهم اینه که قبل از نوشتن احساساتتونو کنترل کنید نوشته هاتون کاملا احساسی و به دور از منطقه کاملا معلومه حاصل یک جبحه گیریه و هیجانی شدین!درضمن من نه شمارو میشناسم نه مراوده ای باهاتون دارم پس با لحن درست صحبت کنید!!
    در باره پیشنهادمم در باره وارد رابطه شدن با کس دیگه , چه بخواین چه نخواین یکی از راهاش اینه اولشم گفتم مضرترین راه هست ولی برا کسی که سرنوشتش قراره عوض شه کنور ایندهشو رقم میزنه راه خوبیه , انتخاب بد و بدتره و اینجا هم قرار نیست نظراتو به طرف تحمیل کنیم راهای مختلفو باید نشون بدیم طرف خودش نسبت به موقعیتش تصمیم بگیره


    نقل قول نوشته اصلی توسط abi.bikaran نمایش پست ها
    اگه همه مثل شما مشاوره وراهکار بدن فاتحه زندگی هر چی دختر وپسر و ایندشون خونده است!
    این اقا راست میگه برو دوباره خودت بنداز قعر یه گرداب رابطه دیگه تا غرق بشی وچیزی ازت باقی نمونه لابد ارزش داره که این همه دختر پسر دارن خودشون توی این راه به اب واتیش میزنن ونابود میکنن نه؟!!!!!!
    خیلی دارید به غصیه احساسی نگاه میکنید قرار نیست که ایشون خودشونو بندازن قعر یه گرداب یا خودشونو نابود کنن, مگه شما وقتی وارد رابطه ای میشید خودتونو به اب و اتیش میزنید؟ یک مقدار کنترل احساسات نیاره تا ادم رابطهشون بتونه کنترل کنه و به قول شما تو گرداب و قعر و... نیوفته , درضمن ایشون قراره کنکور بده و کل اینده و سرنوشتش قراره رقم بخوره این رو هم در نظر بگیرید
    شاید همه الان مخالفت کنن خوب درسته , ولی حصور ایشون تو جمعای مختلط و مراوده داشتن با چند پسر (نه رابطه عشقی) تو روند بهبودشون تاثیر خیلی زیادی داره
    ویرایش توسط hvldk : پنجشنبه 17 اردیبهشت 94 در ساعت 23:48

  10. کاربر روبرو از پست مفید hvldk تشکرکرده است .

    zzzz (جمعه 18 اردیبهشت 94)

  11. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 تیر 94 [ 22:58]
    تاریخ عضویت
    1390-1-26
    نوشته ها
    770
    امتیاز
    14,787
    سطح
    78
    Points: 14,787, Level: 78
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 69.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    4,357

    تشکرشده 4,467 در 859 پست

    Rep Power
    122
    Array
    شاید بهتر باشه فعلا به کنکور دکتری فکر نکنی،
    به ازدواج و شوهر کردن هم فکر نکن.
    اینقدر برای خودت تولید استرس و اضطراب نکن.
    یه مدت به خودت استراحت بده.

    باید بلد باشی تفریح کنی.
    تفریحاتت چیا هستن؟
    وقتی تو نیستی
    نه هست های ما
    چونانکه بایدند
    نه بایدها . . .

    هر روز بی تو
    روز مباداست!



  12. 2 کاربر از پست مفید meysamm تشکرکرده اند .

    zzzz (جمعه 18 اردیبهشت 94), شیدا. (جمعه 18 اردیبهشت 94)

  13. #18
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 اردیبهشت 03 [ 14:52]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    90,341
    سطح
    100
    Points: 90,341, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,823

    تشکرشده 6,798 در 2,375 پست

    Rep Power
    0
    Array
    این مقاله را برای یکی از بچه های همدردی فرستادم ..... شاید بد نباشه اینجاهم بگم .......


    سلام بر پرندگان مهاجر

    از بچگی عاشق آسمون بودم ، آسمون با ستاره هاش حس خوبی بهم میده - برای همین دوست داشتم خلبان بشم....
    پس از گذراندن مراحل سخت آن - در یک قدمی آرزوهم بودم ، ولی ..........پدرم بهم گفت تو خیلی شبیه عمویت هستی - اگر وارد ارتش بشی زود از پیش ما میری ... عموت خیلی زود از پیش ما رفت ...دوست ندارم توام بری........

    خیلی سخته سال ها چیزی دوست داشته باشی ،ولی رهایش کنی............ ولی من عاشق کارهای سختم.

    رفتم سربازی .......تو سربازی درس خوندم همزمان با پایان سربازیم تو دانشگاه تو شهرستان قبول شدم ....... داشتم می رفتم ثبت نام کنم .... ولی یه روز برادرم حالش خیلی بد شد - بردیمش بیمارستان - دکترا گفتن دیگه

    نباید شیرینی بخوری........و یا اگر میخوری باید حساب شده بخوری......... خیلی سخته اینو به یه بچه ی ده ساله بگی.......... برادزم خیلی بهم وابستس ، برای همین از دانشگاه انصراف دادم تصمیم گرفتم در کنار برادرم باشم...

    الان دیگه خیلی از نظر درونی قوی شده ....و مریضی ای که داره نعمت خدا میدونه .........فقط یه جمله بهش گفتم : هر چه از دوست رسد نیکوست.........

    خوب امیدم را از دست ندام ، تصمیم گرفتم درس بخونم تو تهران قبول شم......... ا سال بعد تو دانشگاه خوبی قبول شدم............ 4 ترم مخفیانه می رفتم دانشگاه فقط برای امتحان دادن.........می دونی برا چی ؟

    چون وجودم باعث میشد خانم ها اذیت شن........ به قول بچه های همدری خخخخخخخخ................. یه روز یه خانمی بهم گفت تو چرا به من نگاه نمیکنی .... همش سرت پایینه ..........خانم خوبی بود ....... شرایط ازدواج را نداشتم...دیدم وجودم داره باعث
    وابستگی
    میشه ...

    تو یه شب بارانی رفتم بیرون - از خودم سئوال کردم ...... آیا باید درس را ادامه بدی ...... نتونسم به سئوالم جواب بدم.... ماه ها گذشت ، دیگه جوابش را پیدا کردم.... درس را تا موقعی که زندم ادامه می دم ولی دانشگاه را نه ...

    چوت تو ریاضیات و برنامه نویس قوی بودم ( با زحمت زیاد) ، تصمیم گرفتم مسیر جدیدی را انتخاب کنم ....

    من غازها را خیلی دوست دارم ........ می دونی چرا؟ چون به شکل دسته های وی شکل پرواز میکنند........فرمانده جلو پرواز میکنه .... برا اینکه بگه من نامید نیستم دنبال من بیاید... یه جورایی فداکاره...

    غاز هایی که در طرفین هستند با پرواز کردنشون باعث میشن نیروی باد را کم کنند - و این به مسیر دراز پرواز کمک میکنه ......وقتی فرمانده خسته میشه .. جاشو عوض مکنه .... غاز سرحال تری جاشو میگره....

    وقتی غازی مجروح و خسته میشه از دسته جا می مونه --- فرمانده سرعتش را کم میکنه و میگه دو نفر بره کمکش .... وقتی غاز خوب شد سه تایی به دسته ملحق میشن ....... می بینی غروری ندارند......

    فیلم ارباب حلقه ها را حتما دیدی .... وقتی پسرک حلقه دستش میکرد ...شیاطین اونا نمیدیند ولی حسش میکرند.

    با ذکر خدا حلقه را دستت کن - یواش یواش برو . با کلیدی که خدا بهت میده قفست را آزاد کند ... اون موقع دیگه آزادی... وقتی آزاد شدی به سمت پرند های مهاجر پرواز کن .... پرنده ها تو را به سمت سرزمین رویا ها سوق مید هند

    وقتی رسیدی احتمالا تصمیم میگری باغبان بشی........... وقتی باغبان شدی سلام منو به یار برسان.

    می بینی همه غم و غصه دارنند.....کسی که غم و غصه نداشته باشه باید باید یه جا کارش ایراد داشته باشه........ بر خلاف نظر روان ناشناسان .

    در جایگاهی نیستم نصیحت کنم - بشتر همدردی می کردم ......( خانم دکتر)

    مسیر قشنگی در پیش داری ، موید باشی.



    گرچه ، برگشتن ز عمر رفته نتوان داشت چشم چشم های عمرم ، همش منتظر یار بماند.

  14. کاربر روبرو از پست مفید باغبان تشکرکرده است .

    zzzz (جمعه 18 اردیبهشت 94)

  15. #19
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1394-2-06
    نوشته ها
    339
    امتیاز
    15,253
    سطح
    79
    Points: 15,253, Level: 79
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    700

    تشکرشده 557 در 227 پست

    Rep Power
    70
    Array
    اقا میثم من درحالحاضرتنهاسرگرمیم اینه که توگروه واتساووایبرباهمکلاسیای سابقم صحبت میکنم.ترجیح میدم بجای گشتن بشینم درس بخونم.باغبان عزیز ممنون بهم روحیه میدید بهم انگیزه میدید.اعجاز عشق عززیز وقتی بهم میگی که این دلتنگیوبجون بخرمفهمم که درکردید فهمبدیدکه چقدسخته ادم دلش میخواد سرشوبکوبه به دیوارهرکاری کنه تاعسقشوببینه.توتایپیک قبلی بچها ازبس تندبرخورد کردن اولش ناراحت شدم اما انقدبهم برخوردکه دیگه بمیرمم بهش اس نمیدم الان فهمیدم اون توهینا بخاطرخودم بودکه چشمام وا شه .باتمام وجودم فهمیدم که خودم انقدکوچیک کردم ازم بدش میومد.
    درسته دلم تنگ میشه اما گریه میکنم که اروم شم .دوس دارم سال دیگه که قبول میشم ان شالله بیام بگم که توشادیم شریک باشید
    بازم ازتون تشکرمیکنم.ارامشیکه توتنهایی هست توارتباط بایه کسی دیگه نیست چون اونم اخرش مثل این میخوادبشه.

  16. #20
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 اردیبهشت 03 [ 14:52]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    90,341
    سطح
    100
    Points: 90,341, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,823

    تشکرشده 6,798 در 2,375 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    خیام گوید:
    اي دل چو زمانه می‌کند غمناکت

    ناگه برود ز تن روان پاکت
    بر سبزه نشين و خوش بزي روزي چند

    زان پيش که سبزه بردمد از خاکت


    یا آنجا که میگوید:


    يک روز ز بند عالم آزاد نيم

    يک دمزدن از وجود خود شاد نيم
    شاگردي روزگار کردم بسيار

    در کار جهان هنوز استاد نيم

    حکایت حال ماست.نتوانستم مفید به فایده شما باشم.

    درسته که خواهر ندارم - ولی سال ها پیش فهمیدم خانم ها واقعا حساس و لطیف هستند . برای همین اون موقع تصمیم گرفتم دانشجوی اخراجی باشم. کاشکی اون آقا اینا می دونست.........

    خانم ها تو جامعه واقعا مظلوم هستند ......... هلال کنید.

    الان داشتم بعضی از در و دل های بچه های همدردی را می خوندم .....از این که نمی تونستم بهشون کمک کنم نارحتم .......هلال کنید.

    وقتی معمای قفس حل بشه ، اون موقع دیگه آزادیم ........آزاد ....آزاد

    وقتی بالای ابرها بری ... اون موقع آزادی ....آزاد و آزاد.............. اون موقع می بینی که مردم دارنند از باران فرار می کنند ..........ولی اگر خواستی از ابرها پایین بیا و به آنها چتر بده........

    ولی باران نعمت خداست..............مرغابی ها اینا بهتر می دونند.

    جاء الحق و زهق الباطل



  17. کاربر روبرو از پست مفید باغبان تشکرکرده است .

    zzzz (جمعه 18 اردیبهشت 94)


 
صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:21 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.