به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 30
  1. #11
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 خرداد 03 [ 00:06]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    815
    امتیاز
    26,013
    سطح
    96
    Points: 26,013, Level: 96
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 337
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,591

    تشکرشده 2,300 در 744 پست

    Rep Power
    203
    Array
    خب ببین عزیزم الان این پست اخرت نشون میده که منظورت عدم شوق و شور به. زندکی(که البته ماهم درست فهمیده بودیم) و ی نشاطی که فک مکنی بقیه دارن ولی تو نداری...درست تا ااینجا؟؟؟؟

    خب عزیزم اینکه کاری نداره همینکه مادخترافریده شدیم خوددش شور زندگیه....دختر خود به خود سر تا پاش شور زندگیه.......همش با خودم فک میکنم یعنی اگه من پسر بودم.....باز م انقدر لذت میبردم ؟؟!!!نه دیگه نمیبردم.....بعد میگم بیچاره این پسرها.....اصلا خبر ندارن زندگی اینی نیست که اینها میبینن
    کافیه ی کم هم مثله من دوز نارسیستیت بالا باشه دیگه تمومه.....از درخت میری بالا
    همچین فرمول میچیده ای نداره باور کن این شور زندگی
    حالا دور از شوخی اینم بگم
    گاهی هم میگم من خیلی صاف و ساده فک میکنم...انتظاری نداشتم از زندگی....برو ببین مردم چه کارها که نمیکنن جه چیزهائی که نمیدونن...تحصیلات معمولی کار معمولی تر.....من ی دختر معمولی ام با زندگی ساده توقع پایین.....اصلا نمیدونه دنیا چه خبره.....ولی بازم اخرش همین نارسیستیم میاد به کمک.....با روی تمام برمیگردم میگم اصلا همینی که هست خوبه...من خوبم....ادم باید معمولی باشه خدا هم اینجوری بیشتر دوست داره...چون از ماها بیشتر خلق کرده....میبینی دیگه تعداد ادم های عادی از ادم های خاص بیشتره

    حالا تو هم قشنگ بیا با مثال بگومنظورت از تخول خاص و تغییر مثبت تو زندگی چیه......انتظار داشتی الان چه اتفاقایی بیفته. چه کارهایی میکردی که نکردی...اون موقعی که میگی انگیزه داشتی چی کار میکردی؟ تاحالا چه مهارتهایی یاد کرفتی رشته ات چیه علاقه ات استعداد ات. ازدواج ؟ازدواج چی ؟دوست نداری؟خیلی شور زندگی میده ها

    ولی من برداشتم همونه که گفتم....چون دوست نداری و زتدگیت محدود شده به نت و خونه و خونواده....یکنواختی و ...درون گرا هم نیستی قشنگ از حرفات معلومه دلت ارتباط می خواد.....اگه بتونی حصاری ک تو پست اولت ازشون اسم بردی از بین ببری....به شور زندگی هم میرسی...مطمین باش....
    همه هم تو ی ی سنی به این چالش‌ها رسیدن. حل میشه خیالت راحت سنی هم نداری که اخه....همش دو سال و چند ماه از من بزرگتری
    پست های بچه هارو ی بار دیکه بخون بدون مقاومت ذهنی....

    اهان ی چیز دیگه
    جون من بالاغیرتا. این قرص مرص و بنداز دور...بابا جیه اخه هر کی از جاش پا میشه میگه من افسرده ام قرص مصرف میکنم

    پ.ن.1
    اون کتابی که ی بار بهت گفتم بخون و خوندی؟؟
    اگه دوست داری اینم بخون...لحظات ناب زندگی
    پ.ن2
    راستی حالم پرسیدی خوبم شکر از برکت دعاهای شما دوستای خوبم....و پرسیدی چه خبر....نمییدونم چرا این روزها هر کی به من میرسه با ی شیطنتی میپرسه چییی خبر؟چشاشون برقی میزنه ها هیچی هنوز هیچ خبر
    ولی قول میدم خبری بشه بیام اعلام کنم اینجا...تا. اون موقع شماها فقط دعا کنید...یعنی ی لحظه هم خدا رو ول نکنیدها..
    ویرایش توسط الهه زیبایی ها : سه شنبه 27 شهریور 97 در ساعت 16:54

  2. 4 کاربر از پست مفید الهه زیبایی ها تشکرکرده اند .

    miss seven (سه شنبه 27 شهریور 97), گیسو کمند (جمعه 30 شهریور 97), نیکیا (چهارشنبه 28 شهریور 97), میس بیوتی (پنجشنبه 29 شهریور 97)

  3. #12
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    چون دارو مصرف میکنم دست خودم نیست ..اون انگیزه و شوق و قبلا را ندارم و بسیار اذیت می شم

    من هم میخوام از این حالت بیرون بیام و مثل قبلا همون آدم پر انگیزه باشم ....

    سلام هفت عزیز

    پس شما قبل از مصرف داروها، این مشکل رو نداشتی؟

    چه مدته دارو استفاده می کنی؟ و از کی دچار این حالت شدی؟

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  4. 2 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    miss seven (سه شنبه 27 شهریور 97), گیسو کمند (جمعه 30 شهریور 97)

  5. #13
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مرداد 01 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-9-10
    نوشته ها
    1,022
    امتیاز
    36,001
    سطح
    100
    Points: 36,001, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    5,233

    تشکرشده 2,945 در 957 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    257
    Array
    سلام دوستان عزیزم ؛ وقتتون بخیر

    واقعا ممنونم از همتون.

    الهه جان خدا رو شکر که حالت خوبه ...ان شاءالله هر چه زودتر بیای و خبرای خوب بدی بهمون ..راستی شوخی کردی فکر کنم که 2 سال از من کوچکتری ..خودت نگفته بودی که 30 سالته؟

    ببین الهه جان از نظر من توی زندگی من تحول مثبت این هست که زندگیم برنامه داشته باشه و براش هرکاری باشه انجام میدم ...میخوام مهارت ها و چیز های جدیدی یاد بگیرم ... خیلی از کارهایی که قبلا دوست داشتم را الآن نسبت بهش بی تفاوتم و خب این چیز خوبی نیست (مثل نقاشی و کارهای هنری دیگه ...حتی بدون کلاس خیلی لوازم قشنگی میتونم درست کنم که تر و تمیزم باشه)...
    و دیگه اینکه درباره ازدواج گفتی... آره من دوست دارم ازدواج کنم ..خواستگار هم داشتم ولی خب همیشه یه موردی پیش میاد که شرایط با هم جور نیست و رد میکنیم ... بعد اینکه حتی اگر هم ازدواج بکنم باز هم مشکل دارم ... من یه کم حالت روحی خوب و حتی مهربون مثل قبلا ندارم ...ممکنه مدت ها کنار یک نفر بشینم و اصلا دلم نخواد باهاش صحبت کنم ( اینطوری نبودم ..یه بخشش بخاطر خلق درونی خودم و یه بخشش هم بخاطر افسردگی که دارم و دارو مصرف میکنم )
    اونوقت اگر ازدواج کنم واون شور و نشاط را نداشته باشم خب همسر آدم اذیت میشه ... بخاطر همین خیلی دلم میخواد و امیدوارم این پروسه هر چه زودتر تموم بشه که من همون آدم قبل بشم و ازدواج کنم ... همه چیز دست خداست.

    و دیگه اینکه الهه جان قرص هارو نمیتونم به دست خودم قطع کنم ... عوارض زیادی داره ..ممکنه دوباره حالم بد بشه ...یه دوره ای حال خوبی نداشتم ..مرتب گریه میکردم و همون افسردگی اومد سراغم که حملات وحشت زدگی هم به دنبال داشت دلیلش را هم میدونم .... دکتر داره تدریجی کم و سپس قطع میکنه ولی هنوز تموم نشده.

    برات از خداوند بهترین هارو میخوام الهه جان ..موفق باشی


    سلام ویژه به میشل عزیزم
    امیدوارم حالت خوب باشه دوست خوبم

    ببینید من همیشه یه کم آدم آرومی هستم ...و تا حد خیلی زیادی هم دمدمی مزاج ... یادمه قبلا که میرفتم دبیرستان ..اغلب روز ها با دوستم خوب بودم ولی یه روز دوست داشتم با هیچکدوم صحبت نکنم و اصلا حوصله نداشتم و یکی از دوستام میگفت چرا اینقدر سرسنگین شدی با ما ... ومن هم گفتم اصلا اینجوری نیست ... حال و حوصله امروز را ندارم .
    میشه گفت تا حدی خلق واقعیم رو به آرومی میره و بخاطر افسردگی نبود .
    قبل از مصرف دارو خیلی اکی بودم ... حالم خوب بود ... هیجانات زیادی نداشتم ولی از زندگی لذت میبردم و آروم بودم .

    3 سال هست که اینطوری هستم و درست همین قدر شاید یه کم بیشتر ، دارم دارو های ضدافسردگی و آرام بخش میخورم ... دکترم یکبار بدون اینکه من ازش چیزی بخوام گفت یک وقت ناراحت نباشی که چرا با این سن کمت داری قرص میخوری ...خوب میشی و خودم برات قطع میکنم و دیگه اینکه میگفت : نمیدونی مردم چه مشکلاتی دارن ...همه بخاطر اینکه زودتر خوب بشن به روانپزشک مراجعه میکنن تا روانشناس...
    در عشق

    اگر طاقت ویرانگی ات نیست
    دلتنگ کسی باش که
    دلتنگ تو باشد . . . !

  6. کاربر روبرو از پست مفید miss seven تشکرکرده است .

    گیسو کمند (جمعه 30 شهریور 97)

  7. #14
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 خرداد 03 [ 00:06]
    تاریخ عضویت
    1396-1-29
    نوشته ها
    815
    امتیاز
    26,013
    سطح
    96
    Points: 26,013, Level: 96
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 337
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,591

    تشکرشده 2,300 در 744 پست

    Rep Power
    203
    Array
    سون جان حتما حتما حتما قرص هاتو به ی دکتر خوب دیگه نشون بده...فک میکنم تهران نیستید شده وقت بگیر بیار تهران
    اصلا نقل قولی که ازش زدی .تا خوندم ی حسی پیداکردم...اصلا خوشم نیومد از حرفش...
    جدی پیگیر باش سون

    اره عزیزم شوخی کردم سن و....من سی سالمه...تازه اشتباه نوشتم....تو هم خوب دقت نکردی...گفتم دو سال و چند ماه...تعداد ماهها هم حسابه دیگه...تازه باید میگفتم دو سال و چند ماه تو از من کوچیکتری...حالا ول کن اینهارو...
    بیشتر مراقب سون ما باش

    تو این روزها و شبها از همه التماس دعا دارم
    ویرایش توسط الهه زیبایی ها : چهارشنبه 28 شهریور 97 در ساعت 08:53

  8. 2 کاربر از پست مفید الهه زیبایی ها تشکرکرده اند .

    miss seven (چهارشنبه 28 شهریور 97), گیسو کمند (جمعه 30 شهریور 97)

  9. #15
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مرداد 01 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-9-10
    نوشته ها
    1,022
    امتیاز
    36,001
    سطح
    100
    Points: 36,001, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    5,233

    تشکرشده 2,945 در 957 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    257
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط الهه زیبایی ها نمایش پست ها
    سون جان حتما حتما حتما قرص هاتو به ی دکتر خوب دیگه نشون بده...فک میکنم تهران نیستید شده وقت بگیر بیار تهران
    اصلا نقل قولی که ازش زدی .تا خوندم ی حسی پیداکردم...اصلا خوشم نیومد از حرفش...
    جدی پیگیر باش سون

    اره عزیزم شوخی کردم سن و....من سی سالمه...تازه اشتباه نوشتم....تو هم خوب دقت نکردی...گفتم دو سال و چند ماه...تعداد ماهها هم حسابه دیگه...تازه باید میگفتم دو سال و چند ماه تو از من کوچیکتری...حالا ول کن اینهارو...
    بیشتر مراقب سون ما باش

    تو این روزها و شبها از همه التماس دعا دارم
    سلام الهه جان ، امیدوام حالت خوب باشه
    عزیزم این دکتر من عالی هستن و خیلی براشون احترام قائلم ...چون اون زمان ک حالم خوب نبود داروهای هیچ دکتری نتونست مفید واقع بشه ولی ایشون خیلی زود تشخیص دادن و خدا به من کمک کرد که ایشون را باهاشون اشنا شدم...اتفاقا خیلی هم مهربان هستن و این صحبتشون بیانگر این بود که بیماری ام را برای خودم بزرگ نکنم و فکر نکنم همیشه اینطوری باقی میمونه.

    باشه الهه جون دوست خوبم حسابی از خودم مراقبت میکنم ...اگر میخواستم خودمو به حال خودم رها کنم که هیچ وقت تاپیک نمیزدم که برای مسئله ام راه حل پیدا کنم .

    موفق و سلامت باشی عزیز دلم
    در عشق

    اگر طاقت ویرانگی ات نیست
    دلتنگ کسی باش که
    دلتنگ تو باشد . . . !

  10. 2 کاربر از پست مفید miss seven تشکرکرده اند .

    گیسو کمند (جمعه 30 شهریور 97), الهه زیبایی ها (پنجشنبه 29 شهریور 97)

  11. #16
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    269

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سون عزیز
    بهترین کار داشتن یه کار خوب
    حتمی سر کار برو
    اگر کار پیدا نکردید یک مهارت یاد بگیر و برو سر کار
    آنقدر سرگرم و خوشحال میشی که درآمد داری
    د

  12. 3 کاربر از پست مفید خادم رضا تشکرکرده اند .

    miss seven (پنجشنبه 29 شهریور 97), گیسو کمند (جمعه 30 شهریور 97), الهه زیبایی ها (پنجشنبه 29 شهریور 97)

  13. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 اردیبهشت 98 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1397-4-28
    نوشته ها
    125
    امتیاز
    1,847
    سطح
    25
    Points: 1,847, Level: 25
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    69

    تشکرشده 94 در 49 پست

    Rep Power
    22
    Array
    ببین عزیزم
    اولش اینو بگم متنفرم از نصیحت کردن و نصیحت شنیدن
    ادمی که عقل سالم داشته باشه هرگز کسیو نصیحت نمیکنه جوگیر بازی درنمیاره

    من فقط پیشنهاد میدم اگه بدردت خوردن که خوردن وگرنه حتما خودت بهتر میدونی

    واسه اینکه تو خودت انگیزه ایجاد کنی و دوستای جدید پیدا کنی و شاد باشی اولش خودت یه حرکتی کن و برو دنبالش

    من قبل اینکه اینجوری از پا دربیام مربی ایروبیک بودم
    با فضای باشگاهای ورزشی اشنام
    پیشنهادمه بری باشگاه
    حالا چرا؟

    اولا که خود ورزش باعث شادابی میشه و انرژی ادمو بالا میبره

    ضمنا باشگاها فضای سالم دارن
    دخترایی که دنبال وقت تلف کنی و کارای بد باشن معمولا باشگاه رو تحمل نمیکنن یا از همون اولش وارد همچی جایی نمیشن
    بچه باشگاهیا معمولا مثبت ترن
    دخترای سالم و باانگیزه ای هستن
    فضای شادی داره مخصوصا ایروبیک
    اونجا حتما دوستای خوب پیدا میکنی

    میتونی با اونا بری بیرون یه عالمه برنامه های خوب داشته باشی
    اگه شهرتون کوچیکه یا تو حومه هستی و نزدیکتون بیشه یا جنگل و کوه و دشت هست که چه بهتر
    اکیپی با دوستات برین
    واقعا خوش میگذره
    البته قبل غروب چون فضاهای کوهی و درختی شباش خطرناکن
    از لحاظ حمله دزد و ادم‌ مزاحم و سگ ‌ولگرد
    که مورد اخریشو خود ‌من تجربه کردم

    کلا تا خودت حرکتی نکنی اتفاق خاصی نمیفته
    دوستای خوب که از اسمون نمیبارن
    خود ادم باید بره پیداشون کنه

    شک نکن خیلی دخترا هستن که دوس دارن با کسی شبیه تو دوست باشن مراوده پیدا کنن اما خب تو رو نمیشناسن
    و تو میتونی خودت این زمینه اشنایی رو فراهم کنی
    و به اون خوبایی که دوس دارن ادمی مث تو باهاشون رفاقت کنه کمک کنی از نعمت دوستی با تو برخوردار بشن
    اینجوری خودتم انگیزه بیشتری پیدا میکنی
    و رضایتت بیشتر میشه
    هرچی انگیزه ادم بیشتر بشه حس رضایتش از زندگی هم بیشتر میشه
    انگیزه و رضایتمندی باهم نسبت مستقیم دارن

    ضمنا امشب شام غریبانه
    بیاد ما باش منم بیادتم

  14. 2 کاربر از پست مفید bahareh09 تشکرکرده اند .

    miss seven (پنجشنبه 29 شهریور 97), الهه زیبایی ها (پنجشنبه 29 شهریور 97)

  15. #18
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام عزیزم

    اینطور که پیداست، این داروها مسبب حالاتی هستند که ازشون شکایت داری، و انرژی و شور زندگیت رو کاهش دادن. خودت هم همین نظر رو داری؟

    می تونی بگی چه مشکلی برات پیش اومد که با استفاده از روش های روانشناختی نتونستی بهشون غلبه کنی و مجبور به دارو درمانی شدی؟

    اگه واقعا نیاز به دارو درمانی بوده، واقعا سه سال براش زیاد نیست؟ اینقدر مشکل سهمگینی بوده؟

    نظر دکترت در مورد قطع داروها چیه؟ برنامه ای برای قطعش دارید؟

  16. 4 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    miss seven (پنجشنبه 29 شهریور 97), گیسو کمند (جمعه 30 شهریور 97), نیکیا (جمعه 30 شهریور 97), الهه زیبایی ها (پنجشنبه 29 شهریور 97)

  17. #19
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مرداد 01 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-9-10
    نوشته ها
    1,022
    امتیاز
    36,001
    سطح
    100
    Points: 36,001, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    5,233

    تشکرشده 2,945 در 957 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    257
    Array
    سلام دوستان عزیزم

    شهادت مظلومانه امام حسین (ع) و اصحاب وفادارشون را به همتون تسلیت میگم و ان شاءالله عزاداری هاتون مورد قبول حق باشه .

    بهاره جان خیلی ممنونم از پیشنهاد خیلی خوبی که دادین ... اوایل که افسردگی داشتم بهم پیشنهاد شد برم باشگاه و من رفتم و خیلی جوّش را دوست داشتم و واقعا حالم عوض میشد ولی چون زیاد از این ورزشای فیتنس و اینا خوشم نمی اومد چون کششی بود زود رها کردم ... همیشه پیاده روی را خیلی دوست داشتم ... نمیدونم ورزشای دیگه چطوری هستن ؟
    ولی پیشنهاد خوبیه و یک نفر دیگر هم همین را بهم گفت ... همینکه حالم روبراه بشه برام خیلی مهمه.
    ممنونم عزیزم ... ان شاءالله دوباره سرزنده و شاد باشی


    سلام میشل عزیزم

    آره عزیزم از حالات بی انگیزگی و بی تفاوتی که اغلبش بخاطر مصرف داروهاست ناراضی ام خیلی ... انگار آدم دیگه ای شدم..یه جوری هست که هم میخوام دیگه قطع بشه ولی ترس برگشت افسردگی و وسواس فکری را دارم...اصلا هر گاه درباره اش حرف میزنم حالم بهم میخوره و یاد قبلا می افتم خدارو شکر میکنم که دارم دارو میخورم چون استفاده اش خیلی خیلی بهتر از نبودنش هست.
    اون زمان اصلا مراجعه به روانشناس بالینی کمک نمیکرد ...فقط و فقط دارو چون حالم بد بود ..همیشه هم میگن که اول باید دارو استفاده بشه و بعد مراجعه به روانشناس...من چون با دارو خیلی بهتر شدم بخاطر همین به روانشناس دیگه مراجعه نکردم .
    آره میشل جان مشکل بدی بود و خدا بهم لطف کرد ... میگن اصولا درمان بیماری های روحی خیلی زمان میبره ..حتی ممکنه سال ها با ادم همراه باشه و فقط شدتش کاهش پیدا کنه.
    دکترم یکی از داروهام را برنامه ای داد که به مرور کم میشه و سپس قطع میشه ... ولی بقیه را هنوز نه و گفته هر زمان که وقتش برسه برات کم میکنم ... چون حالات من را در هر جلسه زیر نظر میگیره .
    در عشق

    اگر طاقت ویرانگی ات نیست
    دلتنگ کسی باش که
    دلتنگ تو باشد . . . !

  18. 3 کاربر از پست مفید miss seven تشکرکرده اند .

    bahareh09 (جمعه 30 شهریور 97), گیسو کمند (جمعه 30 شهریور 97), نیکیا (جمعه 30 شهریور 97)

  19. #20
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    سلام

    سون جان مساله تو چند وجه داره
    امیدوارم این باعث نشه خسته یا کلافه بشی یا ناامید بشی .

    1- مصرف دارو و بحث افسردگیه نیازمند دارو

    2- دوست یابی و دوست داشتن (اجتماع )

    3 - شغل و هنر و مهارت

    4 - هدف »»»

    الف - هدف کوتاه مدت که انگیزشی هست .
    ب - هدف ثابت یا به قول خودت فلسفه زندگی ، سبک زندگی «» علت اعتماد به نفس

    هر کدوم رو باید توی ذهنت جدا جلو ببری .

    1 - در مورد دارو که تحت نظری و پزشکت میگه چیکار کن .
    به هر حال هر دارویی عوارضی داره و عوارض داروهای شما هم یه نوع بی تفاوتیه .

    خانم سون جدا تب سنتی در این زمینه کم عوارض تر و نتیجه بهتری داره .
    دکتر کرد افشاری و دکتر اسماعیلی اینا گوهرن واقعا و از دوستان دکتر خیر اندیش هستن . بیشتر نمینویسم خودت پیگیرش باش .
    https://www.aparat.com/v/VaiHo این یک نمونه .
    ( من خودم چندساله گلاب و عرق بیدمشک و گل سرخ و زعفران رو در برنامه ام دارم . پیش میاد گاهی کم بخورم ولی هرگز قطع نمیکنم
    اون اوایل که میخوردم مرتب و طبق برنامه بودم .)

    2 - در مورد دوست یابی هم سوال کردی اینو بعدا مینویسم که پستم طولانی نشه .
    خودش یه پست میشه .

    3 - یکی از دوستان نوشتن که سرکار برید .
    شغل یا کسب مهارت یا چیزی که بتونه شما رو به اجتماع بکشونه .
    موقتی نباشه در طولانی مدت هم بتونید باقی بمونید .
    اجتماعی که شما رو از لاک خودتون کمی بیرون بکشه و تا حدی معرفی کننده و رشد دهنده باشه .

    خانواده اجازه نمیدن اشکالی نداره از پزشکتون یا مشاور بخواهید والدینتون رو متقاعد کنن .
    ( کارتون گیسو کمندو دیدی خودشو کشت تا مامان جادوگرش بذاره از خونه بره بیرون )
    قرار نیست مثل کارتون عمل کنی ولی از راهش و خیلی جدی این کارو کنید چون همین اجتماع خودش شما رو پخته تر میکنه و بهتون آگاهی میده .

    از فضای باشگاه ورزشی خوشت اومده ادامه ندادی چون ورزش کششی دوست نداری !
    خودت گفتی دمدمی مزاجی اما اگر تعدیلش نکنی باید بی برنامگی و بی مهارتی رو بپذیری .
    اگه نتونی کاری رو تموم کنی چهطوری میخوای ازش لذت ببری ؟

    ورزش کششی دوست نداشتی یه رشته دیگه رو انتخاب کن مربی ات رو عوض کن باشگاهتو حتی
    بالاخره بین همه اینها اونکه از بقیه بهتره ادامه بده .
    یه روز به جایی میرسی که دیگه دوستش داری و لذت میبری چون تسلط داری .

    (باز نگی مشکلت ورزش نیست ، این یه مثال بود که تعمیم بدی به بقیه مسایل :))

    4 - هدف .
    خلاصه پست شماره 3 که بازم روش تاکید میکنم اینه :
    شناخت خودمون و علایقمون و تواناییمون ( استعداد) و بعدش انتخاب تصمیمی که این موارد را لحاظ کنه . تصمیمی با واقع بینی و معرفت .
    اونوقت چون میدونیم منطق این تصمیم یا سبک زندگی چیه با اعتماد به نفس بهش عمل میکنیم .
    و چون این سه مورد در تصمیمون هست پس ازش لذت میبریم .

    در شرایطی که داری یه چیزایی ثابته ، چیزایی که قبل از دارو هم اوضاع چندان رضایت بخشی نداشت
    و هنگام مصرف دارو هم که تعریف کردی
    و بعد از قطع دارو هم همینطور .

    نداشتن اهداف کوتاه مدت انگیزشی باعث میشه ندونی دقیقا چرا میری باشگاه ورزشی .
    اگر چیزی مانع شد انگیزه نداشته باشی که این مانع رو کنار بزنی .

    پس یکی از کمکهایی که به خودت میکنی همین تعریف اهداف کوتاه مدته

    دکتر فرهنگ سمیناری دارن با عنوان " هدف " گاهی اگر اشتباه نکنم اسمش تغییر میکنه اگر نمیتونید شرکت کنید
    سی دی هاشو تهیه کنید و گوش کنید .
    نظرتون رو بگید .
    شاید فایلهاش هم تو گوگل باشن مورد اخلاقی هم نداره دانلودش پرسیدم .
    گوگل کنید " خانه تحول " و یا " سخنرانی دکتر فرهنگ از هدف "


    ----------------------
    هدف کوتاه مدت رو بهش فکر کردی ؟
    فلسفه زندگی که بهش فکر میکردی به کجا رسیدی ؟

    کتاب زندگینامه خوندی ؟
    خاطرات سفیر - استیو جابز - اینک شوکران ( زندگینامه یه شهید ) و.. هر چی هر شخصیتی
    چی تونسته بهت بگه این شخصیت .. این آدم .. آخه چرا من نه ؟
    منم بدون رویاپردازی و خیلی جدی میتونستم ها ..
    شده تا حالا ؟

  20. 3 کاربر از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده اند .

    miss seven (جمعه 30 شهریور 97), نیکیا (جمعه 30 شهریور 97), الهه زیبایی ها (پنجشنبه 12 اردیبهشت 98)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:14 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.