نوشته اصلی توسط
دختر شاد 69
والا کارایی که من کردم تو این سالها اولش این بود که خودمو به ثبات شخصیتی رسوندم، یه علت ازدواج نکردنم تو سن پایینتر همین بود که هنوز خودم نمیدونستم چی میخوام و چی به چیه.
در مورد روابط و ازدواج و .... مطالعه کردم.
معیارهای خودمو مشخص کردم.
خلاصه سعی کردم از لحاظ شخصیتی رشد و پیشرفت داشته باشم، بعضی وقتا جا زدم ولی الان خیلی خیلی از خودم راضی هستم.
هدف هم دارم و خیلی دنبالش هستم و براش تلاش میکنم ولی بازم کلی وقت اضافه میارم تو روز و بیشترین چیزی که کلافم کرده این ساعتهای اضافی هست، میگم حداقل اگه ازدواج کرده بودم، چهار تا کار خونه بر عهدم بود و با انجام دادنش از بیکاری در میومدم و احساس بهتری داشتم.
راستش من اصلاااا به خانوادم حق نمیدم که یه آدمی رو به دنیا بیارن و در نهایت سر مجرد بودنش همچین برخوردهایی داشته باشن.
علاقه مندی ها (Bookmarks)