دوستان اضطرایه کمک کنید . من برای گرفتن شناسنامه به این شرط به شوهرم رضایت دادم که از ناحیه اون زن هیچ مزاحمتی دیگه تو زندگی من نباشه. دیرروز شناسنامه گرفتن امروز برا من اس مس اومده «یه نگاه به شناسنامه شوهرت بنداز تازه فرزند دومشون هم تو راهه» من سریع زنگ زدم به شوهرم و بهش گفتم دیگه نیاد خونه چون قول داده بود دیگه این اتفاقا نیفته اونم قسم و ایه که بخدا این حرفا نیست و من چه گناهی کردم من به اون زن گفتم اینم شناسنامه دیگه نمیخوام ریختت رو ببینم اونم از لجش اینا رو گفته. دوستان تازه با هزار توسل به خدا و دعا تونسته بودم کمی خودم رو جمع جور کنم باز دوباره مزاحمتش شروع شد من مطمئنا شوهرم با اون زن رابطه نداره. من الان چیکار کنم دیگه از این کابوسا خسته شدم من از این عادتا ندارم ولی گفتم یه بارم این کار رو امتحان کنم به اون زن اس مس دادم به حرمت این ماه و فاطمه زهرا قسمت میدم دست از سر من برداری.بترس از مکافات اعمالت .اون زن هنوز فکر میکنه من نمیدونم از شوهرم بچه دارم یا باور نمیکنم. الان من چیکار کنم با شوهرم با این مزاحمتا ترا بخدا بگید مخم از کار افتاده الانم شوهرم دوباره زنگ زد و کلی زبانبازی که عزیزم شب میام با هم حرف میزنیم مثلا میخواد منو ارومم کنه
علاقه مندی ها (Bookmarks)