به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 12 , از مجموع 12
  1. #11
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,058
    امتیاز
    147,349
    سطح
    100
    Points: 147,349, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,674

    تشکرشده 36,015 در 7,406 پست

    Rep Power
    1093
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط manima نمایش پست ها
    این مدت تعطیلات سفر بودم. سفر خیلی خوب کنار خانواده و همسر و دخترم. آرامش خیلی خاصی داشت. مدام به همسرم نگاه می کردم و با خودم میگفتم این همون آدمیه که پای همه نخواستن های من ایستاد. هیچوقت به من بی احترامی نکرد. رفتارش با من مثل ملکه ها بود. درسته که اشتباهات رفتاری خیلی زیاددددددد داره ولی خب کیه که مشکل نداشته باشه؟ درسته که ازدواج ما از روی اجبار و به خاطر شرایط بد من بود ولی من یه آدم بالغ بودم که انتخاب کردم و باید بالغانه پای انتخابم وایسم. درسته که هزار تا مساله هنوز توی زندگیم هست ولی دلیل نمیشهه که من خلا اون رو با یه آدم هرزه پر کنم.
    این روزا سعی کردم همسرم عاشقانه دوستش داشته باشم و بهش توجه کنم. حسم بهش خیلی خوب بود. اونم بعد از مدتها بی تفاوتی رفتارش باهام خیلی خوب شده بود. ..

    اون آدم با همه بدیهاش بهم نشون داد که چقدر آدمهای خوب اطرافم هستند. چقدر خوشبختی های کوچیک و بزرگ دارم که می تونم باهاشون خوش باشم. قدر خودم رو بیشتر از هر زمانی دونستم.

    برای یک زن عزت نفس غوغا می کند!!

    آره دوستم اون چیزی که باعث شد من به سمت اون آدم لاابالی برم عزت نفس پایین بود و الان که اونو پیدا کردم دیگه حاضر نیستم از دستش بدم.
    حتی اگه قرار باشه با همسر بمونم یا نباشم اونی که تا آخرین لحظه عمر با منه خودم هستم . برای خودم اونقدر وقت و ارزش میزارم که از بودن با خودم احساس کمال داشته باشم.
    البته منکر این نمیشم که این حس می تونه در گذر زمان تغییر یا تعدیل بشه اما مهم اون حرکت به سمت رشد هست که من حسش می کنم
    .





  2. 3 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    maryam240 (شنبه 03 مرداد 94), sahar67 (چهارشنبه 31 تیر 94), دختر بیخیال (چهارشنبه 31 تیر 94)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 تیر 95 [ 06:38]
    تاریخ عضویت
    1393-7-25
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    5,105
    سطح
    45
    Points: 5,105, Level: 45
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    1,451

    تشکرشده 105 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نمیدونم چی بگم ، تو شرایط تو نیستم . شاید اگه منم جای تو بودم از زندگی با مردی شبیه همسرت دلسرد میشدم. اما مطمئنا آدمی هم که باهاش آشنا شدی گزینه مناسبی برای پر کردن خلأ های زندگیت نبوده و نیست چه بسا توو این ویژگی ها و خصوصیات دیگه حتی بدتر از همسرت باشه.

    برات خوشحالم که از این رابطه خودت و بیرون کشیدی و خوشحالم که زود این کارو کردی ، چون هر چه بیشتر تو رابطه می موندی رها کردنش سخت تر میشد.

    ولی همسرت ویژگی های خوبم داره. شاید تو اینقدر رو ویژگی های منفی زوم کردی و انرژی براش گذاشتی که نمیتونی به خصوصیات مثبتش نگاه کنی. من فکر میکنم اگه همسرت و همینجوری که هست بپذیری ، بهش اعتماد کنی ، انرژی مثبت بهش منتقل کنی ، باورش داشته باشی شانست برای بهتر کردن و تغییر دادنش بیشتر باشه. عوض کردن آدم ها کار آسونی نیست به خصوص وقتی که در خودشون نیازی به تغییر احساس نکنند.

    شاید مهربونی و مثبت دیدن تو به اون برای بهتر شدن و برآورده کردن خواسته هات بیشتر کمک کنه تا ایراد گرفتن و بد دیدن همسرت. میدونی ممکنه همسرت فکر کنه من هر جوری هم که باشم باز زنم ازم ناراضیه و ایراد میگیره پس بیخودی خودم و خسته نکنم.
    ولی اگه برخوردت و باهاش عوض کنی و با کوچکترین نکته مثبت و خصوصیت خوبی که تو همسرت می بینی ازش تشکر کنی و تحسینش کنی بهش انگیزه میدی برای اینکه تلاش کنه برای خوشحال کردنت آدم بهتری بشه.یه جایی خودندم برای مردا به خصوص اگه عاشق همسرشون باشن هیچی با ارزش تر از این نیست که بتونن همسرشون و خوشحال کنن و دلیل خوشحالی همسرشون باشن.

    امروز یه مطلبی دیدم که برام خیلی جالب و تامل برانگیز بود. بد نیست تو هم بخونیش



    روزی زنی به شوهرش گفت امروز مقاله ای خواندم در یک مجله برای بهبود رابطه زناشویی حاضری امتحانش کنیم؟! مرد گفت: بله حتما.
    زن گفت در مقاله نوشته بود: هر کدام ما یک لیست جداگانه از چیزهایی که دوست نداریم طرف مقابل انجام دهد یا تغیراتی که دوست داریم در همسرمان رخ دهد تهیه کنیم و بعد از یک روز فکر کردن و اصلاح آن روز بعد آن را به همسرمان بدهیم.
    شوهرش با لبخند پاسخ مثبت داد و کاغذی برداشت و به اتاق نشیمن رفت و زن هم به اتاق خواب رفت و شروع به نوشتن کرد
    صبح روز بعد هنگام خوردن صبحانه زن به همسرش گفت حاضری شروع کنیم؟ و سپس گفت من اول شروع کنم؟ شوهرش گفت باشه شما شروع کن.
    زن چند ورق کاغذ درآورد که لیست بلندبالایی در آنها نوشته بود و شروع به خواندن کرد:
    عزیزم من دوست ندارم شما...و همینطور ادامه داد از کارهای کوچک و بزرگی که همسرش انجام می دهد و او را اذیت می کند.
    مرد سکوت کرده بود و همسرش همچنان لیستی از تغییراتی که باید شوهرش در خود ایجاد می کرد را میخواند تا اینکه زن احساس کرد همسرش ناراحت شده است و پرسید: عزیزم دوست داری ادامه بدم؟ مرد گفت: اشکالی نداره عزیزم شما ادامه بده!
    بالاخره لیست زن تمام شد و به شوهرش گفت: حالا تو شروع کن.
    مرد کاغذی از جیبش درآورد و گفت: دیروز خیلی فکر کردم و از خودم پرسیدم که دوست دارم چه تغییراتی در تو ایجاد کنم. هر چقدر فکر کردم حتی یک چیز هم به ذهنم نرسید چون تو رو همینجور که هستی قبول کرده ام! سپس کاغذ را که سفید سفید بود به زنش نشان داد و ادامه داد از نظر من تو در نقص هایت کاملا بی نقصی!
    زن بغض کرده بود و شوهرش ادامه داد من تو را با تمام نقاط مثبت و منفی که داری قبول کرده ام.
    من کل این مجموعه رو دوست دارم و من واقعا عاشقتم. همین
    زن کاغذهایی که نوشته بود مچاله کرد و خود را محکم به آغوش همسرش انداخت.
    به یاد بیاورید چگونه عاشق همسرتان شدید؟
    اگر او را بخاطر اینکه شوخی می کرد و آدم پرحرف و شادی بود دوست داشتید پس چرا حالا دوست دارید او زیپ دهانش را بکشد؟
    اگر آدم ساکت و قوی و جدی بود و بخاطر این موضوع عاشقش شدید چرا حالا می خواهید او پرحرف و شوخ طبع باشد؟
    اگر بخاطر گذشت و مهربانیش عاشق او شدید پس چگونه اکنون اورا بخاطر دل رحمیش سرزنش می کنید؟
    دست از مقایسه بردارید
    هيچ کدام از انهايي که همسرت را با انها مقايسه
    مي کني ، هنوز با تو زندگي نکرده اند تا نقاط
    ضعفشان را هم ببيني ....!!!!
    از دور همه در زندگيشان قهرمانند ......
    اما نه ...!!!!!!
    قهرمان واقعي کسي است که با
    خوشي و نا خوشي ، عاشقانه در کنارت
    زندگي مي کند ......
    قهرمان زندگيت را عاشقانه باور کن!!!

  4. 2 کاربر از پست مفید maryam240 تشکرکرده اند .

    alireza198 (شنبه 03 مرداد 94), sahar67 (شنبه 03 مرداد 94)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:31 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.