چطور درباره مخارج و میزان حقوق با خواستگاری که وضعش بهتره باید صحبت کرد

[فرشته آسمان]

سلام مائده

جلسه ای که قرار بود با حضور پدرامون باشه موکول شده به هفته ی دیگه چون خواستگارم مسافرت کاری

براش پیش اومده . خیلیم ناراحت بود که مجبوره یه هفته همه چی رو عقب بندازه . تو این مدت بازم

تلفنی در ارتباطیم تا ایشون برگرده . راهنمایی های آقای آونگ خیلی خوب بود . منم استفاده کردم .

با تشکر فراوان از ایشون

اگه خبر خاصی شد تاپیک خودم رو دوباره فعال می کنم .

با آرزوی موفقیت برای تو

راستی مائده ؛ من عاشق این خالتم که از راه دور به همه ی دخترای مجرد تالار روحیه میده

[maedeh120]

سلام فرشته جان
امیدوارم هفته دیگه همه چیز به خوبی و خوشی پیش بره ... الان فقط مشکلت با پسره سر مسائل مالی بود؟چطوری باهم آشنا شده بودید؟راستی من نمیدونم چند سالته؟
من دو روزه خطم رو عوض کردم بعد دیشب مامانم پرسید شماره خط جدیدت رو به اون پسره دادی منظورش همین خواستگاره بود منم گفتم شب بخیر و هیچی نگفتم
اون با خانوادش صحبت گرده بود گفت بعد عید قربان اما من بعید میدونم مامانم به زودی راضی بشه

[gelareh55]

- - - Updated - - -

سلام به نظرم زیاد داری با استنباط شخصی جلو میری . اینکه خونه پدریش خوبه ... دارایی ها ی پدرشونه. اینکه ماشینش خوبه آیا خودش خریده یا والدینش بهش دادن.
سرمایه کار آزادش از خودشه یا پدرش داده؟ اگه پدرش داده به عنوان کمک داده یا یه سرمایه بهش دادن و شاید یه روز بخشی از اونو پس بگیرن. منظورم اینه خیلی پسرها بظاهر استقلال مالی دارن ولی در عمل دارن تو مغازه پدرشون با سرمایه خانواده کار میکنند.
بهترین کار اینه درموردمحل سکونت پس ازازدواج یا هزینه های عروسی بپرسید ویه میزانی دستتون میاد برای شروع . و بهرحال شفاف شدن این مورد حق شماست.
این که از لحاظ مالی با هم فرق دارین نباید موجب شه ازپرسیدن چیزیکه حق داری بدونی منصرف شی.

[maedeh120]

- - - Updated - - -

سلام به نظرم زیاد داری با استنباط شخصی جلو میری . اینکه خونه پدریش خوبه ... دارایی ها ی پدرشونه. اینکه ماشینش خوبه آیا خودش خریده یا والدینش بهش دادن.
سرمایه کار آزادش از خودشه یا پدرش داده؟ اگه پدرش داده به عنوان کمک داده یا یه سرمایه بهش دادن و شاید یه روز بخشی از اونو پس بگیرن. منظورم اینه خیلی پسرها بظاهر استقلال مالی دارن ولی در عمل دارن تو مغازه پدرشون با سرمایه خانواده کار میکنند.
بهترین کار اینه درموردمحل سکونت پس ازازدواج یا هزینه های عروسی بپرسید ویه میزانی دستتون میاد برای شروع . و بهرحال شفاف شدن این مورد حق شماست.
این که از لحاظ مالی با هم فرق دارین نباید موجب شه ازپرسیدن چیزیکه حق داری بدونی منصرف شی.

تشکر گلاره جان
نه همه چیز برای خودشون هست یعنی از بچگی خودشون تلاش کردن کمک هم به خانوادشون کردن ...
درباره خونه بعد ازدواج جاهای خیلی خوبی رو نام بردن و گفتن برای هزینه عروسی 30میلیون کنار گذاشتن حالا نمیدونم 30 م کم هست یا زیاد
امروز قراره بریم بیرون میشه راهنمایی کنید بحث رو چطوری باز کنم و چی بگم ؟؟؟؟

- - - Updated - - -

آهااااااااااااااااااااای کسی نیست اینجا به من کمک کنه

- - - Updated - - -

آهااااااااااااااااااااای کسی نیست اینجا به من کمک کنه

[آونگ]

سلام مائده خانم
چرا داد و فریاد می کنی؟؟ بابا ما هستیم
ببین اول بگو توقع خودت از مسائل مادی زندگی چیه تا جواب بدیم؟
آره 30 تومن خوبه البته بستگی به توقع شما و خانواده تون و اون اقا و خانواده اشون دارد وگرنه این هزینه ها ته نداره من نظر خودم راگفتم
اگه سرمایه ماله خودشه پس اوضاع خوبه و آدمه کاریی هست فقط میمونه اینکه اولویت هاش تو هزینه کردن چی هست؟ (مطالبی که در پست قبل گفتم)
و اینکه این اولویتها با اولویتهای شما چقدر مطابقت دارد؟
و اینکه چقدر در این اولویت بندی انعطاف پذیر است؟
دوباره تکرار می کنم
1- موقعیت سنجی
2- مقدمه چینی
3- صحبت راجع به مسائل اقتصادی مشترک نه شخصی
موفق باشید
--------------------------------------
خوب خرج کنه یعنی چقدر ؟
یک خانواده نرمال از لحاظ شما در ماه چقدر هزینه دارد؟

[maedeh120]

توقعم از مسائل مالی : خب خرج کنه دیگه آخه چی بگم ....
واسه عروسی ما فامیل کم داریم فکرکنم بترکن میشن 100 تا ....
واسه عروسی مشکل ندارم .... 30 شاید زیادم باشه ....
آخه خودش ااااصلا از مسائل مالی حرفی نمیزنه .... خیلی مارمولکه
امروز ببینمش میخواد تعریف کنه که به باباش اینا چی گفته و اونا چی گفتن .... اخه بیشتر وقتا انقدر منطقی حرف میزنه از جوابی که ندارم بهش بدم عصبی میشم .... امروزم میترسم همونطوری بشه ....
گفت که بابام بهم گفته عید قدیر زوده یکم صبر کن به خاطر حرفای مامانم گفتن ... اخه من چیکار کنم مامانم یه ادم سادست .... مسائل رو من به مامانم یاد میدم ....حالا امروز چه بگم بگم راست میگه صبر کنید ... اااای خداااااا آونگ به دادم برس ....

- - - Updated - - -

به نظر من ماهی 2 خوبه اگه قسط و قرض و کرایه خونه نباشه ... به خدا میری فروشگاه مواد غذایی 4 تا قلم جنس برداری میشه 300 تومن

[آونگ]

توقعم از مسائل مالی : خب خرج کنه دیگه آخه چی بگم ....
واسه عروسی ما فامیل کم داریم فکرکنم بترکن میشن 100 تا ....
واسه عروسی مشکل ندارم .... 30 شاید زیادم باشه ....
آخه خودش ااااصلا از مسائل مالی حرفی نمیزنه .... خیلی مارمولکه
خوب معلومه حرف نمیزنه چون هر حرفی بزنه براش مسئولیت میاره بعدا (علیه اش تو دادگاه استفاده میشه) اینو جدی گفتم طبیعیه سری که درد نمی کنه دستمال نمی بندند
امروز ببینمش میخواد تعریف کنه که به باباش اینا چی گفته و اونا چی گفتن .... اخه بیشتر وقتا انقدر منطقی حرف میزنه از جوابی که ندارم بهش بدم عصبی میشم .... امروزم میترسم همونطوری بشه ....
معلومه که مردها منطقی هستند زنها احساسی اونهم ادمی که رو پای خودش بوده
گفت که بابام بهم گفته عید قدیر زوده یکم صبر کن چی زوده ؟ خواستگاری ؟ جلسه رسمی ؟ به خاطر حرفای مامانم گفتن ... من نفهمیدم ماجرا رو آیا مادرتان با انها صحبت کرده مستقیم و یا از کانال شما حرفها عبور می کند اگر حالت دوم است که شما باید بعضی ها رو فیلتر کنیداخه من چیکار کنم مامانم یه ادم سادست .... مسائل رو من به مامانم یاد میدم ....حالا امروز چه بگم بگم راست میگه صبر کنید ... اااای خداااااا آونگ به دادم برس ....
ببخشید ناراحت نشیدها ولی پسر 4 ساله منم راه حل را بلد است :
وقتی حرفی که میزنم به نفعش نیس جواب بده میپچیونه و موضوع را عوض می کند
بگو حالا موضوعات دیگه رو پیش بریم تا من هماهنگ کنم جلسه رو
- - - Updated - - -

به نظر من ماهی 2 خوبه اگه قسط و قرض و کرایه خونه نباشه خوبه ولی من خودم به کمتر معتقدم ... به خدا میری فروشگاه مواد غذایی 4 تا قلم جنس برداری میشه 300 تومن فکر کنم گرونترین چیز گوشت هست اونم هر بسته اش اینقدر نیست

موفق باشید

دیگه پست سومم هم گذاشتم برم به کارهام برسم
------------------------------------------------------------------
بابا بپیچون موضوع رو عوض کن
--------------------------------------
نگو خانواده ات را راضی کن فعلا توپ تو زمین شماست به نظرم این موضوع را پیش نکش بازهم خودت می دونی
------------------------------------------------------------
فکر کنم همون موضوعات اقتصادی با رعایت شرایط بالا خوبه
در مورد اونها حرف بزن

[maedeh120]

اقای اونگ قبلا یه سری پدرشیکی دو سری هم خودش تلفنی با مامانم حرف زدن تو ماه رمضون یه بار مامانم پشت تلفن دعواش کرد ....
حالا دوباره پسره گفته که مامانتو راضی کن منم بابامو راضی میکنم .....
اون 300تومن منظورم بود میری شهروند یه سری خرید میکنی .....
بعدشم یعنی چی بچتونم راه حل رو بلده ؟؟؟؟ راه حل چیه؟؟؟؟؟
اخه من چطوری جلسه رو همانگ کنم .... ؟؟؟؟
من تا مامانم یه جیغ میزنه لال میشم
خسته شدم از مخالفتاش با تمام خواستگارام جز اون فامیل لعنتی که همه چی زیر سر اون بود ....
الان 2 ساعت دیگه میاد دنبالم ...میخوام درباره مسائل خانوادش فعلا صحبت کنم ؟؟؟ بگم راضیشون کن؟؟بگن عید غدیر زوده؟چی بهش بگم؟؟؟اخه من ادم خجالتی و کم حرفیم ....

- - - Updated - - -

نرووووووووووووووووووووووو ووووووووووووووووووووووووو ووووووووووووووووووووووووو ووووووووووووووووووووووووو ووووووووووووووووووووووووو ووووووووووووووووووووووووو وو

- - - Updated - - -

موضوع به این مهمی رو بپیچونم؟؟واسه چی؟؟؟؟؟

[maedeh120]

دیروز رفتم گفت صحبن کردم که برای عید قربان بیایم یعنی 4یا 5 روز دیگه ....
از مامانم پرسیدم گفت من سرکارم نیستم اما نگفتم که اونا میخوان بیان ... بعد امروز صبح گفتم مامان قبول کن دیگه میگفت نه اصلا حرفشو نزن بزار حالا 25 رو رد کنی بعد ... من الان ندارم برات جهاز بخرم و این حرفا هرچی صحبت کردم میگه نه
من 4 روز کمتر وقت دارم برای راضی کردن مامانم چیکار کنم یه راهی جلوی پام بزارید؟؟؟
تو همین یکی دو روزه یه قرار بزارم مامانمو و پسره همدیگرو ببینن؟؟؟
خواهش میکنم کمکم کنید

[آونگ]

سلام مائده خانم
اول عذر خواهی
هر پست برای من امکان ویرایش بیش از 20 دقیقه ندارد و دیروز پست سومم در همان زمان 20 دقیقه پیغام خطا داد و امکان ویرایش و مطلب جدید نداشت
خوب کاشکی بیشتر می گفتید دیروز چطور گذشت ؟
فضای جلسه چطور بود ؟
و ...
دقیقا منظورم همین بود که این اتفاق نیافتد وقتی شما از این سمت مطمئن نیستید که بتوانید قرار را فیکس کنید نباید بحث را به این سمت می کشیدید
می دونم تحت فشار هستید ولی چی شد اونها که به عید غدیر هم راضی نبودند به عید قربان راضی شدند ؟؟؟ نظر خانواده پسر چی بود ؟؟؟؟
خوب حالا گذشته
و باید طی این چهار روز روی مادرتان کار کنید
چرا اصرار دارید مادرتان جلسه جدا داشته باشد با خواستگارتان؟؟؟؟ یعنی فضای بهتری بوجود می اید ؟؟؟؟؟ تجربه بدی از جلسه خواستگاری رسمی دارید؟؟؟؟
اول تردیدهای مادرتان را رفع کنید
ضمنا به ایشان بگویید : بابا بعد از اتمام جلسه که نمی خواهند من را به زور ببرند محضر!!!!!!!!!!! خبری نیست !!!!! بیایند حرفهایشان را بزنند ما فقط گوش می دهیم کو تا عقد و عروسی
بر فرض هم که انجام شود می توانید حداقل یکسال عقد بمانید
بعد مگر مادرتان نگفتند که با جابجایی منزل برای شما جهیزیه تهیه می کنم؟؟؟؟؟؟؟
فکر کنم هنوز شما علت دقیق مخالفت مادرتان را نمی دانید
چیزی پشت این تردید وجود دارد اونو پیدا کنید
یک سوال : تا حالا کلا در مجموع چند جلسه افراد مختلف به خواستگاری شما آمدند ؟؟
یعنی تعداد جلسات خواستگاری برای شما چقدر بوده؟؟؟؟؟؟؟؟
مادرتان اصلا تا به حال غیر از ان یک نفر (فامیل) کسی را راه داده است؟؟؟؟
موفق باشید