به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 25
  1. #11
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مسئله ای که شما بیان کردید کلی بقول معروف بهتر بود پیشگیری بشه نه اینکه ایشون مثلا حالا که متاهل شدن رفتن توی زندگی مشترک تازه یادشون اومده باید مهارت های زندگی متاهلی را فرا بگیرند!!!بازهم خدا را شکر از خیلی از بانوان ایارنی ایشون جلوتر هستند.ولی مسئله ای که بیشتر آدم را اذیت میکنه مقاومتیه که میکنن پافشاری که دارن روی اینکه همان رفتارهای قدیم را داشته باشند و همانطوری در زندگی متاهلیشان رفتار کنند و نتیجه دیگری هم بگریند وجالب اینه نتیجش هم دلبخواه اونها باشه!!!!!!!!!!
    مردها همین هستند که میبینی چندین بار گفتم کاری با شوهرتان نداشته باشید لطفا اگر میخواهی زندگیت درست بشه یک بانوی سنتی باش با همان خصوصیاتی که دارد بیرون از منزل یک بانوی مدرن و روشنفکر امروزی ولی در منزل در مقابل شوهر و خانواده شوهرت یک بانوی سنتی باش.انعطاف پذیر باشید.شوربختانه بانوان ایارنی بخاطر تحصیلاتی که دارند و رفتن به دانشگاه و بالا رفتن اگاهیشان پر از خشم و کینه هستند بخاطر ظلم هایی که به خودشان مادرشان و گذشتگانشان روا داشته شده توسط آقایان و اینهمه خشم را میخواهند بر سر مردشان پیاده کنند و بقول خودشان حقشان بگیرند و سرشان کلاه نروند همانند مادر و مادربزرگ و بانوان سنتی چون اینان باسواد هتسند و فرق میکنند!!!نتیجش هم داریم میبینیم از هر 4تا یکی طلاق و یکی هم طلاق عاطفی نهایت 30% زندگی ها موفق هستش.

    نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی با سلام و احترام
    معمولا مشکلاتی بدین شکل، یه جوری ریشه های مختلف و عمیق دارد. که هم ناشی از نوع شخصیت، آموزه ها و از همه مهمتر بینش و تصمیم گیری فرد هست.
    لذا وقتی فرد سعی می کند یک دستور یا یک توصیه بگیرد وحلش کند، خیلی زود می فهمد نمی تونه، نمیشه!!
    چرا چون توجه به عمق ریشه ها نمی کند.

    من اینجا سعی می کنم یه کمی بیشتر در این خصوص توضیح بدهم.
    اینجا من روی قسمتی که بیشتر قابل تغییر هست صحبت می کنم یعنی بخش سوم(بخش اول: شخصیت و ژنتیک فرد بخش دوم: تربیت و آموزه های فرد بخش سوم: بینش و انتخاب و تصمیمهای فرد)
    .
    .
    .

    خواهش می کنم از همه iq خود اینجا بهره بگیرید چون یک مفهوم انتزاعی پیچیده رو می خوام توضیح بدهم.
    ما آدمها از وقتی که بند نافمون را می برند یک حب ذاتی داریم که تمایل به کسب منافع حداکثری و دفع مضرات حداکثری داریم.

    از همان کودکی شیر مادر را به درون خود می کشیم و--------------------------------- مواد زائد را دفع می کنیم.

    اگرچه این جذب (منافع)، و دفع (مضرات) حداقلی هست و برای نوزاد کافی هست. ا
    ما به مرور که بزرگتر می شویم این جذب و دفع ها تحت تاثیر سه عنصر اثر گذار(شخصیت، تربیت و انتخاب) روی ما شکلهای مختلف و حتی پیچیده به خود باید بگیرد.
    یعنی چه:
    یعنی بنا نیست که یک فرد 20 ساله هم مثل نوازد جذب منافع و دفع مضرات داشته باشد و باید این روش را ارتقاء دهد.
    ارتقاء این نیست ؛ مثلا نوزادی که شیر می خورده است. و مدفوع دفع می کرده است. حالا 20 سالگی ارتقا ء یافته و چلوکباب بخورد و زباله دفع کند.
    اینکه ارتقاء نیست!!!!
    همچنین این هم ارتقاء نیست که : لذت و تفریح و حال و حول را جذب کند. و سختی کار و رنج تحمل را دفع کند.


    بلکه مهم:

    باید با برجسته کردن قدرت خود کنترلی ، انتخاب آگاهانه و مسئولانه، بتواند به خوبی منافع ماندگار و بلند مدت و مستمر راجذب کند. و رنجهای دائمی و ناآرامی های دائمی و عمیق را دفع کند.
    در این مسیر ممکن است منافع کوتاه مدت را دفع کند.
    در این مسیر ممکن است مضرات کوتاه مدت را جذب کند.



    مثال ذیل را توجه کنید:

    خوابیدن و خوردن و تفریح و فیلم و دیدن جز منافع جذب شدنی هست.
    سختی بی خوابی، مطالعه و تحقیق هم جز سختی ها و رنج های دفع شدنیست.

    اما یک نفر که می خواهد منافع بلند مدتی دانشمند شدن و دکتر شدن را جذب کند:
    لذتهای کوتاه مدت را دفع می کند(خوابیدن و خوردن و تفریح و فیلم دیدن و ...)
    و به عکس رنجهای کوتاه مدت را جذب می کند(مطالعه، بی خوابی و کار و پرداخت هزینه و ....)






    پس ما مخالف کودک درون نیستیم. اما کودک درون منافع حداقلی نوزادی را جستجو و دنبال می کند. و نمی گذارد منافع بزرگتر حاصل شود. اگر یک میلیون تومان هم داشته باشد لواشک و چیپس و پفک می خرد و در برابر موانع جزع و فزع راه می اندازد.



    خلاصه:
    باید بینش ما نسبت به خودمان ، زندگی و انتخابهایمان عوض شود.
    منافع خود را باز تعریف کنیم.
    رنجهای واقعی را بشناسیم.
    تا بتوانیم چه چیز را جذب کنیم و دفع کنیم.
    زن و شوهری که برای انتخاب محل سفر درگیر می شوند. برای خریدن یا نخریدن یک وسیله درگیر می شوند. هر دو کودکانه به دنبال منافع کوتاه مدت حداقلی هستند. شاید هم به دست بیاورند و یا از دست بدهند.
    اما چه به آنچه بخواهند برسند (به ظاهر برنده)، چه به خواست خود نرسند(به ظاهر بازنده)، هر دو بازنده هستند. چون ناآرام شده و یک منافع بزرگی از اصل زندگی از دست می دهند.


    یکی از منافع بزرگ یک خانواده:
    آرامش مستمر و لذت بخش با هم بودن هست.




    حالا وقتی زن و شوهر به دنبال خواسته هایشان هستند(حالا یا کودک درون یا والد درون)، هر دو بازنده هستند.
    این سیکل معیوب هم از بین نمی رود تا حداقل یکی از طرفین بالغانه عمل کند.
    آن که بیشتر می فهمد معمولا بالغانه عمل کرده و کودک یا والد خود را کنترل می کند.



    مسابقه بین زوجین باید در فهم این مسئله یعنی منافع اصیل باشد.
    باید صورت مسئله مشکلات زندگی توسط زوجین باز تعریف شود.
    اگر مشکلات به سبک پست اول این تاپیک تعریف شود. این دعوا همیشگی هست. (آن طور که شوهر یا خانواده شوهر یا حتی این خانم مسئله را می بیند!)

    اما اگر حداقل یکی از زوجین برای یک منفعت بزرگ برنامه ریزی می کند که جذب کند کم کم لذت کسب آن منفعت سیرابش می کند.
    در واقع این فرد از همسرش طلب کار نمی شود. درون خود نمی ریزد، رنج نمی برد. بلکه می داند چه می کند. و در دنبال منفعت بزرگ و لذت دائمی و جاویدان از زندگی هست. و به همین مقدار هم که قدم بر می دارد می فهم.


    مثال:
    زوجی می خواهند با هم باشند و از هم لذت ببرند. خب حالا چند پفک و لواشک و اسباب بازی هم به فرزندش می دهد و در اتاق دیگر سرگرمش می کنند.
    برنده کیست؟ بازنده کیست؟
    آیا زوجین تصور می کنند که به فرزندشان باج دادند، کوتاه آمدند ، خوشمزه ها را به او دادند ، تحمل کردند، رنج بردند. سختی کشیدند. و مورد ظلم واقع شده اند؟!!!! یا به عکس لذت می برند که سهم لذت بچگانه را به فرزندشان دادند. اما سهم ماندگار لذت بالغانه را خودشان نوش جان کرده اند.

    ما در خانواده نیاز داریم که حداقل یکی از همسران اینقدر بالغ باشد که از درگیرها برای لذات و منافع سطح پایین بگذرند.
    این به معنی تحمل نیست. این به معنی درون خود ریختن نیست. این به معنی رنج بردن نیست. بلکه به معنی کسب یک منفعت لذت بخش بزرگتر و دائمی هست.

    برای بالغ شدن"
    اولین قدم فهم این موضوع هست.
    بعد فکر و واگویه های ذهنی و تکرار شونده باید به این مفاهیم مرتب فکر کند تا ذهن قوی شده و جذب کند.
    و وقتی به مرور اقدام می کنیم همسرمان هم کنجکاو می شود که در این آرامش و منافع بالغانه سهیم بشود.



    تا وقتی عرصه درگیری برای کسب منافع کوچک و لواشک گونه هست، دعواها پایان ندارد. دو نفر تا بچه هستند درگیر پفک ها هستند. باید حداقل یک نفر بالغ شود و لذتی والاتر داشته باشد تا جنگ و درگیری تمام شود.

    اما چرا در بعضی خانواده های آتش بس موقتی هست.
    چون فرد بچه مانده هست و در هوس پفک.....
    سکوت می کند و در خود می ریزد و آخرش می برد.
    مهارت سکوت و سیاست تا وقتی که از درون فرد بالغ نشده است. موقتی هست. و جمع می شود و یکباره منفجر می شود.

    پس باید انرژی روی درون خود بگذاریم و منافع و مضرات دائمی و ماندگار خود را باز تعریف کنیم تا بتوانیم مضرات و هزینه های کوتاه مدت را کم ببینم و اذیت نشویم
    با دقت بخوانید.
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  2. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    ستاره زیبا (جمعه 13 شهریور 94), سرشار (دوشنبه 16 شهریور 94)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 21 اسفند 94 [ 02:00]
    تاریخ عضویت
    1394-2-12
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    2,513
    سطح
    30
    Points: 2,513, Level: 30
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 124 در 73 پست

    Rep Power
    31
    Array
    سلام به همگی....
    جناب خاله قزی عزیز..اول اینکه ازتون ممنونم که وقت گذاشتین و حرفایی زدید که به قول یاس پاییزی عزیز پشتش کلی تجربه خوابیده..اول باید بگم که حقیقت من یه خورده جا خوردم..انگار واستون سوتفاهم شده..من قصد بی ادبی نداشتم..و مزاح بی مزه من بیشتر واسه این بود که من در مجموع سه تا تایپیکم..خیلی منتظر بودم که شما بیایین و واسم نظر بزارین...وقتی واسه اولین بار پیامتون رو دیدم..کلی ذوق کردم چون میدونستم که حرفایی میزنین که کلی به دردم میخوره.توی دوتا تایپیک قبلیم..جاتون بیش از حد خالی بود.چون من واقعا راهکار های شما رو دوست دارم..و حرفاتون تاثیر زیادی در کمک به مشکلات مراجعین سایت داره..وقتی میام توی سایت..تا جایی وقت داشته باشم..نظراتی که واسه دوستان گذاشتین رو میخونم.....اگه گفتم خبر میدادین گاو و گوسفندی میزدیم زمین.....از ذوق زدگی بیش از حد من بود..به هر حال انگار مزاح من شما رو آزرده خاطر کرده...و من از این بابت عذر خواهی میکنم..
    در مورد اینکه گفتین...این خانم گذاشته متاهل شده تازه یادش اومده که باید چکار کنه هم باید بگم.. فکر کنم زود قضاوتم کردین....واسه اینکه از اشتباه در بیایین بهتره یه سری به تایپیک قبلیم بزنین..من شوهرم رو عاشقانه میپرستم و دوستش دارم....ولی بازم کارهایی رو که میکنم کافی نمیبینم.....دوست دارم بیشتر یاد بگیرم... پدر و مادرم فوت کردن..خواهر و برادر هم ندارم..شوهرم بعد از خدای بزرگ ...همه چیز منه....جناب خاله قزی....واسه چی خشم و کینه..؟؟؟ من توی زندگیم از شوهرم کم بی مهری ندیدم.....اما اون مرد زندگی منه....تا جایی بتونم اینجا از همه راهکار میگیرم که بتونم زندگیم رو گرم و گرمتر کنم....بازم از اینکه قابل دونستین و اومدین واسم نظر گذاشتین..ممنونم.........هر چی نباشه شما خودتون مرد هستین..و هم جنس های خودتون رو خیلی بیشتر میشناسین...پس مطمئن هستم خیلی بیشتر میتونین منو راهنمایی کنین...!
    صحبت های مدیر همدردی رو خوب توجه کردم....ایشون چقدر خوب توضیح دادن..در کنار کلی گویی شون...قشنگ مثال زدن....جناب خاله قزی ..دقیقا منم دارم همین کار رو انجام میدم..منم دنبال یه منفعت بزرگترم..من از شوهرم طلبکار نیستم...درسته چند ساله که متاهل شدم..اما ماهی رو هر وقت از اب بگیری تازه است...تمام مثال هایی که زده میشه رو عملی میکنم..درسته که اجرا کردن همشون خیلی سخته...اما من به دنبال اون منفعت بزرگم که اقای مدیر همدردی گفتن.....خود من دنبال ارامش توی زندگیم هستم...که میدونم واسه خودم و همسرم خیلی خیلی ارزشمند و لذت بخشه...واسه کسب این منفعت من قدم اول رو بر میدارم....و مطمئن هستم فرقی توی سنتی یا امروزی بودن نداره....جنگیدن واسه داشتن زندگی بهتر هیچوقت دیر نیست...حتی واسه من که 12 ساله از زندگی مشترکم میگذره..!!
    وجود همسرم ... واسه من خود خود خود آرامشه.......اینکه میخوام بجنگم...واسه اینکه میخوام خودمو با راهکارهای دوستان به جایی برسونم....که من هم بشم......آرامش شوهرم.....!!!
    یاس پاییزی عزیزم از شما هم ممنونم......خیلی خوب گفتی...فقط خواهش میکنم مثال بزن.کلی گویی منو یه کم گیج میکنه....
    شرمنده طولانی شد
    دختر جوان عزیزم چقدر صدات کنم آخه؟؟....نمیخواهی بیایی ؟؟

  4. کاربر روبرو از پست مفید خورشید30 تشکرکرده است .

    khaleghezey (دوشنبه 16 شهریور 94)

  5. #13
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    این نوشته و طرز فکر شما خیلی هم خوبه ببخشید از بس بعضی استارتر ها اکثرا بانو هم هستند توی گارد هستند دیگه ناخوداگاه این متن را برای شما نوشتم و البته کامل نظر شما را نخواندم ببخشید عذرخواهی بنده را پذیرا باشید بانو

    این خیلی خوبه چنین نگرشی به شوهرتان دارید اولویت اول قرارش میدهید این عالیه اینکه بعد 12سال زندگی مشترک دنبال این هستید که تغییر کنید و زندگیتان را شیرینتر بکنید این نشان از اعتماد بنفس بالای شما و شخصیت انعطاف پذیر شماست اینکه نقد پذیر هستید خیلی خوبه و جای تقدیر داره

    این عکس را خیلی دوست دارم




    چندتا مقاله هست لطفا مطالعه کنید در پست بعدی مقدار دیگری از خلاصه مطالب مفید در مورد برخورد صحیح در زندگی مشترک مخصوص بانوان برایتان در تایپیک قرار میدهم

    داشتن رضایت در زندگی

    http://www.hamdardi.net/thread-40054.html#post394461

    این مقاله بسیار زیباست حتما بخوانید

    http://www.hamdardi.net/thread-40042.html#post394320

    استفاده از احساسات و ظرافت های زنانه وجودتان

    http://www.hamdardi.net/thread-40065.html#post394561

    و در آخر امروز مقاله ای را داشتم مطالعه میکردم که یکمقدار طولانی بود خلاصش میشه اگر مسئله ای و ناراحتی دارید با همسرتان مستقیم بیان کنید دقیقا روی همان مسئله متمرکز بشوید کلی بیان نکنید.مثلا از شوهرتان میخواهید وقتی وارد منزل میشوند جورابشان را در بیاورند و لباسشان را آویزان بکنند بصورت کلی بیان نکنید که تو چرا اینقدر شلخته هستی و همیهش اینجوری رفتار میکنی جزئی بیان کنید:استقبال ایشون بروید در اغوشش بگیرید و یه خسته نباشید بگید بعدشم احساستان را بیان کنید به ایشون بگید من خیلی خوشحالم که شوهری مثل تو دارم اینقدر به همسرش و زندگیش اهمیت میده اینقدر تمیزه و لباس هایش را سر جایش مرتب میزاره و به بهداشتش اهمیت میده.یادت باشه سعی کن انتقادی هم میکنی نقاط مثبت شوهرت را بزرگ بکن مستقیم و یکهویی بیان نکن اینجوری زودتر نتیجه میگیری
    خیلی خلاصه هندوانه بزار زیر بغلش یه خرید کوچک هم کرد حتی شده نان ازش تشکر کن بهش بگو چقدر خوبه اینقدر مسئولیت پذیری و بفکر خانوادت هستی اینجور یمشتاق میشه واسه دفعات بعدی این حقه ها رو دختر بچه ها خوب بلدن تا باباهه میادش توی خونه سریع میپره بغلش میکنه بوسش میکنه میگه دوست دارم بابایی خوشگل البته یه نیم نگاهی هم به دست باباش داره واسه همینه اکثرا پدرها دخترشان را خیلی زیاد دوست دارن و دلشان نمیاد دست خالی به منزل بروند من خودم هروقت چیزی نمیخرم برای مهدیه سادات واقعا نارحت هستم و یکمقدار عذاب وجدان دارم از بس خودشو لوس میکنه واسم استفاده از احساسات فراموش نشه جدی بگیر این موضوع را
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  6. 3 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    donya. (دوشنبه 16 شهریور 94), یاس پاییزی (دوشنبه 16 شهریور 94), ستاره زیبا (دوشنبه 16 شهریور 94)

  7. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 12 مهر 98 [ 23:18]
    تاریخ عضویت
    1394-1-17
    نوشته ها
    172
    امتیاز
    7,231
    سطح
    56
    Points: 7,231, Level: 56
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 119
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    411

    تشکرشده 310 در 114 پست

    Rep Power
    42
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط khaleghezey نمایش پست ها

    از زني که به خانوادشون بي احترامي کنه و ...

    مسائل روبه خانواده ها نکشوندن

    تغييرات در بستر زمان به دست مي آيد همون صبور بودن

    سعي کن جلوش خيلي از خانوادت تعريف نکني
    هميشه جوري رفتار کن که فکر کنه اولويت اول زندگي شماست و تکيه گاه اصلي شما

    ياد گرفتم که بايد درمورد خانواده همسرم هم خوب فکرکنم ودنبال گرفتن امتيازهاي منفي ازشون نباشم.

    مهمترينش صبوربودنه!!ديگه ازاون تصميمهاي احساسي توي موقع هاي سخت خبري نيست
    .ياد گرفتم الويت اول زندگيم همسرم باشه.هرچند که اخلاقش رو نپسندم.


    با عرض سلام خدمت همه دوستان
    جناب خاله قزی تمام این مسائل که شما میفرمایین من الان دارم با تمام وجودم ضرورت بودنشون رو حس میکنم.من خیلی سعی کردم با همسرم اینطوری رفتار کنم ولی چرا آقایون به خودشون این زحمت رو نمیدن که این موارد و در مورد خانمشون انجام بدن.الویت اول یک زن اگر مرد زندگیشه( که باید همین باشه اون بالاخره شریک سال های آینده زندگی است) پس الویت اول یک مرد چرا خانوادشه ؟ چرا به زنی که شریک زندگی و احساساتو عواطفشه احترام نمیذاره؟ چرا مثلا مردی مثل همسر من توی ناراحتیش بیاد به من بگه تو ارزشی نداری؟؟؟!!! چرا باید گوشی رو بی دلیل موقع حرف زدن چون اعصابش خورد میشه قطع کنه؟؟ چرا صبور نیست؟!!! من بهش یه بار گفتم اگه گوشیو قطع کنی به جون خودم دیگه بهت زنگ نمیزنم...راحت گفت خب زنگ نزن...!!! نمیدونم شاید یکی از اون مواردی که مرد رو فراری میده تو من هست ولی دیگه اینجوری؟؟!! من برای زندگیم کلی تلاش کردم ولی همسر من با یه ناراحتی کوچیک و خیلییی جزیی چراباید بهم بگه این زندگی به درد نمیخوره اصلا درست نیست؟؟!!
    به نظرتون من با این شرایط زندگی میتونم با توجه به راهکارهای ارائه شده زندگیمو بهتر کنم یا این زندگی به قول همسرم درست بشو نیست؟؟ به خدا دارم احساس میکنم اصلا دوسش ندارم حتی چهره اش به درستی تو ذهنم نمیاد.چرا باید اینقدر خرابم کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    چرا یک مرد اینکارو میکنه بعد خانمش باید راه به راه دنبال راه حل بگرده برای درست زندگی کردن.برای به دست آوردن دل شوهر.به نظرتون مردی که بعد چند سال راحت به همسرش به شریک زندگیش بی احترامی میکنه (البته فقط به همسرش نه خدای نکرده به خانواده اش!!!) با این شرایط دلش به دست میاااد؟؟؟ یا یه دفعه فکر میکنه عجب زن خوبی دارم من ..از این به بعد دیگه بهش بی احترامی نمیکنم...
    من واقعا دیگه درمونده شدم به نظرم اگه یکی بخواد یکی دیگه رو دوست داشته باشه(البته به شکل معمولیش نه با کلی بی احترامی و ناراحت کردن از سوی اون شخص) میتونه.یک سری از مهارت ها باید افزایش داده بشن درسته قبول دارم ولی در اصل ماجرا به نظر من تغییری ایجاد نمیشه. نمیدونم شاید من اون آیتم صبور بودن رو ندارم دیگه..همسرم در زندگی دو سه ساله مشترکمون خیلی بد عمل کرد.در واقع با قاطعیت میتونم بگم پسر فوق العاده خوبی برای خانواده اش بوده و هست و خواهد بود چون خیلی دوسشون داره و احترام زیادی براشون قائله .توی کارش موفق بوده و خواهد بود چون بسیار پر تلاشه برای اطرافیان بسیار جذاب ( البته از نظر رفتاری) بوده و هست و خواهد بود چون بسیار خوش مشربه فقط برای من که به قول همه اساتید باید مهم ترین فرد زندگیش باشم اصلا خوب نیست و این شرایط ایجاب میکنه کم کم به جدایی فکر کنم.نمیدونم راهی که میرم درسته یا نه ولی حداقل برای من یه آرامش روانی در پی داره...

  8. 3 کاربر از پست مفید donya. تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 16 شهریور 94), یاس پاییزی (دوشنبه 16 شهریور 94), دختر بیخیال (دوشنبه 16 شهریور 94)

  9. #15
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    جواب شما خیلی خلاصه هستش بانو

    نوشته بانو she گرامی که واقعا نظرات و تجربیات بسیار خوب و مفیدی دارند.
    "خوش رو باش، مهربون باش ....
    توقع هيچي ازش نداشته باش. به خصوص توقع محبت."


    راجع به خانواده اش هيچ حرفي نزنم، اظهارنظري نکنم.
    تحت هر شرايطي کوچکترين گلايه اي نکنم. کمتر حرف بزنم، فقط باهاش همراهي کنم
    این متن بانو فرشته مهربان را خیلی زیاد دوست دارم خیلی خیلی زیاد توی زندگی خودم خیلی بهم کمک کرده تا آرامش داشته باشم

    http://www.hamdardi.net/thread-22541.html#post208270

    نداشتن توقع از دیگران حتما بخوانید چندین و چندبار بخوانید تا ملکه ذهنتان شود.

    خیلی رک و خلاصه بگم اکثر مشکلات در زندگی ها زناشویی که بانوان مطرح میکنند شبیه همه یعنی مشکلات از بین نمیره بلکه اگر جدا هم بشید از یک مرد به مرد دیگه انتقال داده میهش و جالبه مشکلات نفر دوم بیشترم میشه خدایی حداقل تجربه من توی این چند ساله توی همدردی اینو بهم میگه.بیخیال باش بانو بخدا من خودم یکمقدار مشکل دارم در مورد برخورد با بعضی افراد خودم را زدم به بیخیالی بعضی وقتها خیلی هم عالیه

    این مقاله بسیار زیباست حتما بخوانید

    زن خوب ... زن بی خیال است!

    حتما بخونش.مقالاتی که گذاشتم در پست قبلی را بخوانید انتظار نداشته باش از یک مرد پابه پای شما حرکت کنه.موفقیت هایی بدست میاری هرچند اندکب رای خودت کادو بخر جایزه بخر خودتو تشویق کن.بجز این خیلی هم به شوهرتان وابسته نشوید یک مشکل بزرگی که بانوان دارند تصور میکنند وقتی ازدواج میکنند زندگی سعنی شوهر!! در صورتی که من بعنوان یک مرد و شناختی که از دوستان متاهلم دارم چنین طرز فکری ندارند قرار نیست همه محبت و انر؟ژی را از شوهرتان دریافت کنید این تفکر خودش هم وابستگی میاره که وابستگی خودش ضعف میاره و بدتر از آن انتظار و توقع میاره از مردان کهبرآورده هم نشه که اکثرا اینجوری میشه دیگه واویلا احساس منفی نسبت به ویژگی های مثبت خودتان و شوهرتان و ...........

    بر طبق قوانین شما بهتره یه تایپیک بزنید و مشکلتان راب یان کنید ولی بصورت کلی مشاهده هم میکنید در تایپیک بانو ماندگار 63 هم مشکلشان شبیه شماست میتوانید از تایپیک ایوشن هم بهره ببرید.ولی با این وجود تایپیک جدید بزنید خیلی بهتره و زودتر به نتیجه میرسید.
    و در آخر این جمله بسیار زیبا و مفید:

    زن در منزل حکم مربی را داره
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  10. 3 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    donya. (سه شنبه 17 شهریور 94), یاس پاییزی (دوشنبه 16 شهریور 94), دختر بیخیال (دوشنبه 16 شهریور 94)

  11. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 28 اسفند 94 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-5-13
    نوشته ها
    333
    امتیاز
    8,314
    سطح
    61
    Points: 8,314, Level: 61
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Social5000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    1,080

    تشکرشده 814 در 264 پست

    Rep Power
    82
    Array
    اینارو بنظرم اومد لازمه بگم :

    اینو بدونید اگه مردتون وفادار و و پایبند خانواده هست قطعا میتونید با صبر و روش های صحیح ،زندگی رو دلخواه خودتون بکنید...


    مردها با اینکه سنی و قدی رشد میکنند و کلی هم تو اجتماع کسب تجربه میکنن اما همچنان مثل یه بچه تربیت پذیر هستند ... مکملش،ویژگیهاییست که در خانوم هاست ...

    همینجا میگم خانوما باید به خودشون ببالن و به زن بودن خودشون افتخار کنن ...انوقت میببن قدرتی دارندفراتر از حد تصور ...

    محدودیت های ذهنی سنتی رو هی تو ذهنتون چماق نکنید و از اونور الگوی های مدرن تبدیل زن به -نمیدونم چی- رو از سرتون بندازین بیرون ...
    حق انسانیتون رو خودتون در حق خودتون انجام بدین منتظر دیگران اعمال و القائاتشون نباشین ...الگوهای غلط رایج رو بهش نه بگید -همونقدر بارزشید که به خودتون ارزش میدین...

    زن هم قدرتمنده اما نه از نوع و شکل مردانه - قدرت زن ها تو قلب و ذهنشون و نیز صبوری هستش - زنانه رفتار کنیم و حرف بزنیم - فمینیست بازی هم درنیاریم باور کنید بهترین زندگی هارو خواهیم داشت ( به شرطی که فکر نکنیم زندگی باید یه جاده صاف و هموار باشه ، نیست !)
    اصلا نیاز نیست مثل مردها رفتار کنیم تا مثلا برابری باشه ...

    وقتی میگیم صبر نمیدونم منظور دیگران چیه هرکی یه برداشتی داره ... نتیجه اینکه با انبوهی از تراژدی ها مواجه میشیم

    صبر= بردباری

    10 نوع مثال عملی میشه زد...

    موقعیت های زندگی مجردی و نحوه برخورد من با شما فرق میکنه - من با برادرها و پدرم سروکار دارم اما مورد شما همسره انتظارات و سطح روابط فرق داره ماندگار عزیز شما یک موقعیت رو مثال بزنید تا جزئی تر بگم ... آخه من تا حالا به زندگی متاهلی فکر نکردم که ریز بشم به مسائلش ...رویاهای من یه چیزای دیگه اس
    ویرایش توسط یاس پاییزی : دوشنبه 16 شهریور 94 در ساعت 15:11

  12. کاربر روبرو از پست مفید یاس پاییزی تشکرکرده است .

    donya. (سه شنبه 17 شهریور 94)

  13. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 25 مهر 94 [ 20:51]
    تاریخ عضویت
    1394-1-26
    نوشته ها
    249
    امتیاز
    2,867
    سطح
    32
    Points: 2,867, Level: 32
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 327 در 165 پست

    Rep Power
    50
    Array
    ماندگار خانومی ببخشید من اصلا فکر نمیکردم این تاپیک مال تو باشه همش ازش میگذشتم اخه من واقعا چیزی نداشتم بگم
    ماندگار خانوم شما ۱۲ساله شوهر کردی ماکه شوهر نداریم شما باید بیای به ما نکته بگی بعدا اون مرد خوشبختو خوشبخت تر کنیم

    صحبتای دوستان مخصوصا اقای خاله قزی خیلی خوب بود و دقیقا درست بالاخره ایشون مرد هستند میدونن مردا چی دوست دارند
    حالا منم یچیزایی میگم که تکرار حرف دوستانه

    دختر بدی باش اصل حرف من اینه دختر بدی شو
    دیدی اینایی که دختر بدین بیشتر خاطرخواه دارن اما دختر بد یعنی چی
    کسی که به فکر خودش باشه یعنی الویت اولش در باطن خودش باشه اما در ظاهر شوهرش باشه کاش بتونم خوب توضیح بدم
    ببین یعنی زنی نباشه که همش مهربونی کنه از خودش مایه بزاره هی خودش فدا کنه بخواد تو همچی کارو خودش بکنه بخواد با اروم بودن وساکت شدن همچی حل کنه بخواد با خرکاری خودش تو چشم بقیه جا کنه اما حالا مثال و ریزترش میگن
    یعنی زنی که همیشه غذای بیشتر وبهتر واصلی تر به شوهرش نده
    گوشتای خورشت تو غذای اون نزاره و بعدم واسه بچه ها
    همیشه واسه بقیه غذا نکشه و بشینه تا بقیه بیان
    بعد سریع نپره تو اشپزخونه تا ظرفارو بشوره
    هر کی گفت چایی بیار غذا بیار اب بیار سریع نره بیاره
    اخر همه نخوابه و خونه رو جمع وجور کنه
    قبل سفر و گردش تمام وسایل خودش جمع کنه وبعد سفر که اومدن همه غش کردن نشینه تازه به جمع کردن
    لباس کهنه هارو نپوشه واسه بقیه لباس بخره
    کلاس نره تا ماشینو شوهرش ببره یا بچه هارو ببره کلاس
    و....
    چرا؟چون همچین زنی محبوبیتی نداره این زن نیست مادر نیست خدمتکاره راننده شخصیه ظرف شور اشپز گدا و در اصل یک نردبونه یک اچارفرانسه که کار همه رو راه بندازه همه رو بالا ببره اما خودش زنگ بزنه و بپوسه خب تاحالا مردی عاشق یک نردبون شده؟نه نشده
    حالا چه زنی رفتارش درسته
    زنی که عاشق اشپزی باشه کلاس بره تا شیرینی ودسر های فوق العاده درست کنه تزیین عالی بلد باشه سفره ارایی کنه رومیزی های زیبا بخره و مواد غذایی رنگارنگ بهترین طعم هارو به غذاش بده اماااااا ضرفارو نشوره سفره رو تمیز نکنه

    اره میدونم الان میگی مردای ایرانی اینطوری نیستن واینکارارو نمیفهمن ولی به نظرم حداقل تاثیر رو داره و اون حداقل اینه که کسی میفهمه تو غذا میپزی
    ببین وقتی تو هرروز غذا درست کنی بی رنگ ورو وصرفا واسه سیر شدن هرچقدرم ضرفاش بشوری کسی نمیفهمه تازه شوهرت میگه زن من که اشپزی بلد نیست معمولیه یا به خودت میگه مگه چیکار میکنی یه غذا درست کردی دیگه اون نمیفهمه که همین کلی کار داره بچه هارو نگهداشتی خونه رو مرتب کردی و وقت نکردی غذارو رنگ ولعاب بدی باور کن من انقدر اطرافم دیدم زنه غذای فوق العاده درست میکنه که خودشم کلی ذوق میکنه وهمه میگن وای فلانی چه زنی داره چقدر با سلیقه وخوش ذوق بعد غیر مستقیم به شوهرش میگه وای من از ظرف شدن بدم میاد میره خودش لوس میکنه اینجا نازشم خریدار داره کم کم شوهرشم بهش کمک میکنه

    یا با بچه ها بازی کنه و باهاشون بره خرید وگردش مادر باحالی باشه پیش بچه هاش عزیزتره
    من یدوستی داشتم مامانش خیلی باحال بود همه بچه ها هم مامانش خیلی دوست داشتن خانومی بود به خودش میرسید به ظاهرش و تیپش با دخترش خیلی میخندید با دوستای دخترش وقت صرف میکرد هنوز که هنوزه یاد من مونده حالا بقیه مادرا سریع یه مانتو تن کردند چاقن یا زیادی شکسته وبی ارایش سریع بچه رو ور میدارن ببرن چون نگران غذان یا الان شوهره میرسه اعصاب هم ندارن همشم گیرن خیلی زحمت میکشنا بلد نیستن جایی خودشونو خرج کنن که دیده شه
    بره واسه خودش کلاس رقص موسیقی نقاشی رانندگی هم خودش زندست هم بقیه میفهمنش میبیننش
    یه مثال دیگه خونه مادر شوهر مهمونیه مثلا مولودیه یا هرچیز اینطوری چند تا عروس هم هستند اصلا اونا وضیفه ندارند برن عین خدمتکار خونه مادرشوهر کمک خب کسی که پاشه بره از صبح اونجا رو تمیز کنه غذایی چیزی واسه مهمونی درست کنه میوه بشوره و..... مادرشوهره خیلی خوب باشه تشکر میکنه شوهرشم ادم باشه میگه مرسی عزیزم خسته شدی یه عروس دیگه قبل مهمونی میاد یه گلدون زیبا میخره با خودش میخره باید واقعا زیبا باشه یا نه یه جعبه شیرینی بخره ببره مادر شوهره از اونم تشکر میکنه تازه جلوی شوهرش خریده و به مادر شوهر داده شوهرش میگه چقدر زنم با خانوادم اهمیت میده تا یه عمر اون گلدون میمونه کسی میاد میگه وای چه قشنگه میگه عروسم اورده ولی کسی نمیاد بگه سال پیش واسه مهمونی کی غذا پخت
    میگن هرگز خونه مادر شوهر چیزی نشورید سنگین رنگین بشینید سرجاتون
    زنی که وسایل سنگین بده شوهرش حتی خودش در بطری اب یا نوشابه رو باز نکنه خوب بخوابه و همیشه هم نظرشو بگه از نظرش دفاع کنه و نترسه که وای الان اقا بهش برمیخوره

    نگو هم نه اینا رویایه وپیش نمیاد من و خانوادم از فامیل خالم اینا خیلی دوریم اونا تویه شهر دیگن یک خالم یه دختر و خاله دیگم سه دختر و یک پسر داره تمام دختر خاله های من زبر وزرنگ و تیزن قاشق اخر نزاشتی دهنت ظرفارو شستن تموم شده برعکس من انقدر کندم بیجونم جارو نمیتونم بزنم خالم از من خوشش نمیاد میگه لوسی خیلی ناز میکنی یا زیادی میخوای همه لباسات ست باشه کلا میگه زیادی لوس به درد نخوری حالا پسر همون خاله من جوری عاشق من شده که حاضره تا اخر عمر کلفتی منم بکنه زیادی از خودم تعریف کردم ولی فقط خواستم نشونت بدم الویت خودت اگه خودت باشی موفقی
    اگه پوستت شفاف باشه دستات چروک نشه
    و سالم بمونی عزیزتری تا وقتی زود پیر شی
    خانوم گل

  14. 3 کاربر از پست مفید دختر جوان تشکرکرده اند .

    danger (دوشنبه 16 شهریور 94), donya. (سه شنبه 17 شهریور 94), شیدا. (دوشنبه 16 شهریور 94)

  15. #18
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط donya. نمایش پست ها
    با عرض سلام خدمت همه دوستان
    جناب خاله قزی تمام این مسائل که شما میفرمایین من الان دارم با تمام وجودم ضرورت بودنشون رو حس میکنم.من خیلی سعی کردم با همسرم اینطوری رفتار کنم ولی چرا آقایون به خودشون این زحمت رو نمیدن که این موارد و در مورد خانمشون انجام بدن.الویت اول یک زن اگر مرد زندگیشه( که باید همین باشه اون بالاخره شریک سال های آینده زندگی است) پس الویت اول یک مرد چرا خانوادشه ؟ چرا به زنی که شریک زندگی و احساساتو عواطفشه احترام نمیذاره؟ چرا مثلا مردی مثل همسر من توی ناراحتیش بیاد به من بگه تو ارزشی نداری؟؟؟!!! چرا باید گوشی رو بی دلیل موقع حرف زدن چون اعصابش خورد میشه قطع کنه؟؟ چرا صبور نیست؟!!! من بهش یه بار گفتم اگه گوشیو قطع کنی به جون خودم دیگه بهت زنگ نمیزنم...راحت گفت خب زنگ نزن...!!! نمیدونم شاید یکی از اون مواردی که مرد رو فراری میده تو من هست ولی دیگه اینجوری؟؟!! من برای زندگیم کلی تلاش کردم ولی همسر من با یه ناراحتی کوچیک و خیلییی جزیی چراباید بهم بگه این زندگی به درد نمیخوره اصلا درست نیست؟؟!!
    به نظرتون من با این شرایط زندگی میتونم با توجه به راهکارهای ارائه شده زندگیمو بهتر کنم یا این زندگی به قول همسرم درست بشو نیست؟؟ به خدا دارم احساس میکنم اصلا دوسش ندارم حتی چهره اش به درستی تو ذهنم نمیاد.چرا باید اینقدر خرابم کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    چرا یک مرد اینکارو میکنه بعد خانمش باید راه به راه دنبال راه حل بگرده برای درست زندگی کردن.برای به دست آوردن دل شوهر.به نظرتون مردی که بعد چند سال راحت به همسرش به شریک زندگیش بی احترامی میکنه (البته فقط به همسرش نه خدای نکرده به خانواده اش!!!) با این شرایط دلش به دست میاااد؟؟؟ یا یه دفعه فکر میکنه عجب زن خوبی دارم من ..از این به بعد دیگه بهش بی احترامی نمیکنم...
    من واقعا دیگه درمونده شدم به نظرم اگه یکی بخواد یکی دیگه رو دوست داشته باشه(البته به شکل معمولیش نه با کلی بی احترامی و ناراحت کردن از سوی اون شخص) میتونه.یک سری از مهارت ها باید افزایش داده بشن درسته قبول دارم ولی در اصل ماجرا به نظر من تغییری ایجاد نمیشه. نمیدونم شاید من اون آیتم صبور بودن رو ندارم دیگه..همسرم در زندگی دو سه ساله مشترکمون خیلی بد عمل کرد.در واقع با قاطعیت میتونم بگم پسر فوق العاده خوبی برای خانواده اش بوده و هست و خواهد بود چون خیلی دوسشون داره و احترام زیادی براشون قائله .توی کارش موفق بوده و خواهد بود چون بسیار پر تلاشه برای اطرافیان بسیار جذاب ( البته از نظر رفتاری) بوده و هست و خواهد بود چون بسیار خوش مشربه فقط برای من که به قول همه اساتید باید مهم ترین فرد زندگیش باشم اصلا خوب نیست و این شرایط ایجاب میکنه کم کم به جدایی فکر کنم.نمیدونم راهی که میرم درسته یا نه ولی حداقل برای من یه آرامش روانی در پی داره...
    سلام دنیا

    نمی دونم چرا تاپیک خودت را دنبال نمی کنی و اینجا نوشتی.
    عروسی گرفتین؟ خونه خودت هستی یا نه؟

    رابطه شما یه رابطه نوپاست. می تونی درستش کنی. خیلی چیزها را می تونی عوض کنی
    هرچند
    یه اشتباه بزرگ داشتی. برای از دست ندادن همسرت خیلی بهش بها دادی.
    احترام گذاشتن و بها دادن بد نیست. اما تو نذاشتی اون دلش تو را بخواد، دلتنگت بشه، برای داشتنت و به دست آوردنت تلاش کنه، از نبودنت بترسه.
    خیلی خیلی مطمئنش کردی. چون برای به دست آوردنت خیلی درگیر تلاش و چالش نشده توجهش بهت کم شده.
    رفتار درست با خانواده همسر هم که خیلی مهمه و ازش غافل شدی.
    یه کمی هم مامانم مامانت قاطیش کردی که دیگه ...

    همش اشکال مهارتی و ارتباطیه. اول راه زندگی به جذایی فکر می کنی؟؟؟
    به نظرم برو یا تاپیکهای قبلیت یا یه تاپیک جدید یه کم در مورد مهارتهای همسرداری و اشکالات رفتار خودت راهنمایی بگیر.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  16. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    donya. (سه شنبه 17 شهریور 94)

  17. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 28 اسفند 94 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-5-13
    نوشته ها
    333
    امتیاز
    8,314
    سطح
    61
    Points: 8,314, Level: 61
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Social5000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    1,080

    تشکرشده 814 در 264 پست

    Rep Power
    82
    Array
    حرف های دختر جوان رو که میخوندم(جای تشکر داشت اما چون باهمش موافق نبودم نزدم )
    یاد عروس یکی از اقوام افتادم که از خصوصیاتش بگم ... با اینکه هیچ رفت و آمدی با هم نداریم فقط سالی دوسه بار مراسم های خالم با خانواده شوهرش میبینمش .یه خانوم خوب و زیبا ازم بپرسن اون اولین کسیه که به ذهنم میاد چون قیافه معمولی ولی خیلی دوست داشتنی داره که اونم ناشی از رفتار و نوع حرف زدن و نگاهشه :
    آروم و شمرده حرف میزنه و لحن ملایمی داره - به همه مهربون نگاه میکنه - اگه ناراحت بشه قیافه مظلومانه میگیره (دقت کردین بعضی خانوما ناراحت میشن چشمشون تغییر حالت میده ابرو کج میکنن گاهی قیافشونو وحشتناک میکنن شاید ندانسته) به هیچ وجه اون موقع حرف نامربوط و با لحن پرخاشگرانه نمیزنه - مهمونیا همیشه دیدم میاد کمک میزبان اول پیشنهادشو میده و بعد از تعارف معمول اینجور وقتا از طرف میزبان ،خودش میره یه گوشه کارو میگیره(اغلب کار سبک) - خونه مادرشوهر که جای خود داره - همیشه با احترام با طرف مقابل حرف میزنه -هرکسی نگاش کنه لبخند میزنه - به هیچ وجه با کسی نگاه تو نگاه بشه رو برنمیگردونه یهویی ...

    در عین حال ندیدم به کاری که نمیخواد مجبور شده باشه -داوطلبانه انجام میده ...تو جمع زیادی بگو بخند نمیکنه -اغلب دیدین دیگه زیادیش میکشه به مسخره کردن و ... ابدا تو جمع اینکارو نکرده تا حالا -خانواده شوهرشم همینطورن...

    6 سال بچه دار نمیشدن اما اخلاقش بدتر نشد که شاید خوبترم شده باشه(مسلما شوهر و خانواده شوهرش بی تاثیر نبودن) الان صاحب یه نی نی کوچولوی زیبا شدن....
    جا داره اینجا بگم خانواده شوهرش که مذهبی ان و همیشه نمازشون اول وقت میخونن - از اول دوسش داشتن - دخالت بی جا تو امور زن و شوهر نداشتن - انتظارات بیجا ازش ندارن خودشو همینجوری که هست دوست داشتنی کرده تظاهر نکرده که انتظارات بره بالا .... اخلاق شوهرشم تند نبود البته خیلیم سربه زیر بود -اگه عروس اینطور نبود چه تضمینی وجود داشت خانواده همسرش دوس داشتنشون ادامه پیدا کنه مخصوصا که میدونم خواهر شوهراش از اون مستعدای حرف نیش دار زدن بودن.راحت انتقاد میکنن بجاش غیبت نمیکنن...





    - چیزی که تو دوتا پست قبلیم اشاره کردم اولیش اینه که هر سیاستی هرجایی جواب نمیده . خواسته همسر یکی با اون یکی فرق میکنه فرهنگ به فرهنگ فرق میکنه - و اینکه کاری که از رو سیاسته از ته دل نباشه -میفهمن - میفهمن - میفهمن = ارزش نداره= تاثیر گذار نخواهد بود !مداومت و خلوص نیت لازمه تا باور پذیر بشه اول هر تغییر ...


    دومی هم این که خودتون باشین... اون 30 درصد خودتونو حتما داشته باشین کوتاه نیاین .. 40 درصد هم که برای زندگی مشترک - 30 درصد هم بذارین مال فقط و فقط شوهرتون باشه به این قسمت کاری نداشته باشین ...هرچی زندگی کامل تر میشه و زن و شوهر بهم نزدیک تر میشن سهم 30 درصدی هر طرف کمترو کمتر میشه و به جایی میرسیم که تو سن بالاتر (که الهی همه زوجا به پای هم پیربشن) جونشون واسه همدیگه درمیره و من یا تویی وجود نداره - این عشقه بعد ازدواج همینه منیت ها کنار میره کم کم و تا دم مرگ همراهشونه....
    اگه هدف ازدواج تامین نیازهای خود فرد باشه یا به هرطریق ممکن اینکارو میکنه و طرف مقابلشو قربانی میکنه یا دلسرد و گاهی افسرده میشه و گاهی کلا ول میکنه(مسئولیتی به عهده نمیگیره) بسته به آدمش داره... وفاداری ها کم نشه، آمین... حیف دوتا زندگیه



    مشکل مردم ما اینه که زندگیشونو از دید زندگی های دیگه میبینن و فکر میکنن همینجوری باید باشه پس هیچ تلاشی نمیکنن و کم کم دچار خودخواهی میشن البته اگه از اول نبوده باشن

    حالا یکی میخواد مثل اغلب مردم زندگی کنه برا خودش ارزش قائل نباشه چه برسه به طرف مقابلش و مدام در پی تحمیل خواسته هاش باشه ! صلاح زندگیشو خودش میدونه و بس



    تلاش و جدیت خانوم ماندگار خوبه به شخصه خوشم میاد از همچین آدمایی -نمیاد بگه چون اون بد بوده منم بد میشم...امیدوارم پایدار و برقرار و سلامت باشی خانومی
    ویرایش توسط یاس پاییزی : دوشنبه 16 شهریور 94 در ساعت 22:37

  18. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 25 مهر 94 [ 20:51]
    تاریخ عضویت
    1394-1-26
    نوشته ها
    249
    امتیاز
    2,867
    سطح
    32
    Points: 2,867, Level: 32
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 327 در 165 پست

    Rep Power
    50
    Array
    چقدر اخه این یاس پاییزی منو دوست داره کلا جایی من باشم میدوه میاد بالاخره منم باید چندتا دشمن داشته باشم
    نه شوخی میکنم با حرفات موافقم که هر سیاستی هر جایی جواب نمیده اما یه رفتار مناسب در حد تعادلش به همه کمک میکنه
    من قبول دارم که ادم هیجانی ای هستم و معمولا توی پستام اغراق و افراط مشاهده میشه اما ایندفعه از قصد به ماندگار اینطوری شدید گفتم
    فکر میکنی ماندگار حرفمو که خوند از دفعه بعد میره خونه مادر شوهر پاشو میندازه رو پاش؟نه خیلی تلاش کنه میتونه به همون کار سبک راضی باشه و احترام خودشو حفظ کنه اینطوریه که کم
    کم میبینه اینکار حرمتش حفظ کرده و عادت میکنه و نهادینه میشه براش
    من مجبور بودم ۱۰۰بهش بگم تا اون هفتاد تا اجرا کنه و مطمینم هفتاد درصد اینکارا در وجود خودشم هست و نمایش بازی کردن و دورویی نمیشه و کم کم یاد میگیره
    بازم مرسی ازت ماندگار نیاز داره دو تا نظر در دوجهت ببینه تا بتونه تعادل و مناسبش اجرا کنه


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آقای باغبان عزیز میشه لطفا راهنماییم کنید
    توسط دختر قصه ها در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 08 اسفند 95, 17:53
  2. دختر عموی متاهلم عاشق من است برای رهایی از او چکار کنم
    توسط Mr.amir در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: چهارشنبه 08 دی 95, 10:06
  3. هنوز یکماه از ازدواجم نگذشته احساس میکنم به بن بست رسیدم.لطفا راهنماییم کنیید
    توسط بهاره6666 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: شنبه 13 تیر 94, 06:03
  4. سیاست زنانه و حرف شنوی همسرم از من....چیکار کنم؟
    توسط ziiba در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 27
    آخرين نوشته: چهارشنبه 01 خرداد 92, 11:22
  5. شخصیت شناسی ازروی رنگ چشم
    توسط tina_asheghetanha در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 08 خرداد 87, 18:45

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:11 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.