سلام خانم پوه.خیلی سعی کردم باهاتون همراهی کنم و بپذیرم موضوع تموم شده هست.
ولی نتونستم . یعنی دلم طاقت نیاورد .
...
...
...
...
اینها خطوطی هستندکه مقداری حرف درست بهتون زدم ولی بعد گفتم بهتون برمیخوره پاکشون کردم.وخطوطی هم هستند که ننوشتم که خطوط زیر هستند
الان تونستین متوجه بشین چه چیزی رو نوشتم وپاک کردم؟یا تو بخش دوم متوجه شدین چه چیزی رو ننوشتم؟
الان نظرتون راجع به شخصیت من با این اوصاف چی خواهد بود؟
خود من نحوه اظهار نظری که کردم چه چیزی برام ایجاد میکنه؟(یک ادم پر هستم یه ادم ناتمام و هرلحظه اماده انفجار کلامی و عملی،یعنی اگر فرصت داشته باشم هرچی تو دلم باشه بهتون میگم)
...
...
...
...
اینها خطوطی هستندکه مقداری حرف درست که تو دلم بود بهتون زدم و سبک شدم.وخطوطی هم هستند که ننوشتم که خطوط زیر هستند
الان تونستین متوجه بشین چه چیزی رو نوشتم .ایا تو بخش دوم متوجه شدین چه چیزی رو ننوشتم؟
الان نظرتون راجع به شخصیت من با این اوصاف چی خواهد بود؟
خود من نحوه اظهار نظری که کردم چه چیزی برام ایجاد میکنه؟(راحت شدم.الان ناراحت شده باشین چی.یه وقت نگاهتون بمن عوض نشه .ازین به بعد نکات خوب بگم با خودتون نگین این همونه که فان طوره زیاد حرفاش رو جدی نگیرین.اگه منو اینطوری ببینید دفعه که این رفتار رو بکنم بلافاصله نمیزنید تو دهنم چون بعدش پشیمونی منو ندیدین.فکر نمیکنین من یه ادم نامتعادل هستم که فقط عصبانی میشم بدون دلجویی.نگران اینده من نمیشین که خواستم شوهر کنم اگر بزنم همه چی رو داغون کنم بدون اینکه به درست کردنشون فکر کنم چه زندگی خواهم داشت.اعتمادتون رو به رفتارهای من از دست نمیدین.از جانب من احساس امنیت میکنین.یه احساس عدم پذیرش توی من موج میزنه چون میدونم یه جای کارم میلنگه بعد رفتارهای بعدی رو با این پیش نویسها مخلوط میکنم و یه داستان جدید میسازم.رفتار سرد بعدی پدر و مادرتون رو میذارین رو حساب این رفتار من درصورتیکه شاید ربطی نداشته باشه!)
...
...
...
...
اینها خطوطی هستندکه مقداری حرف درست که تو دلم بود بهتون زدم و سبک شدم.وخطوطی هم هستند:
الان تونستین متوجه بشین چه چیزی رو نوشتم و تو بخش دوم هم متوجه شدین چه چیزی رو نوشتم.
الان نظرتون راجع به شخصیت من با این اوصاف چی خواهد بود؟
خود من نحوه اظهار نظری که کردم چه چیزی برام ایجاد میکنه؟()
و اما نکته اخر.نمیدونم با متافیزیک و دین و ایمون واین چیزا چقدر درگیری دارین...اما اقای عالی میگفت خوش به حال اون کسی که در مقابل پدر ومادرش تکبر و غرور نداشته باشه.بابا و مامان درب وداغون من زمین خوردتونم.
اگر یک ذره شک داشته باشین،من تضمین میدم اموراتتون ختم بخیر میشه که هیچ،حرفتون رو هم میخونن و مقداری از اون چیزا که بخاطرش مدتها حرص میخورین به حرفتون گوش میدن و خودشون رو اصلاح میکنن.شد شبیه فیلم هندیا
- - - Updated - - -
اضافه کنم منظورم از "من" در جمله پایانی اقای عالی هستند.ایشون تضمین میدن.بنده اندازه این حرفا نیستم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)