به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 19 از 33 نخستنخست ... 91011121314151617181920212223242526272829 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 181 تا 190 , از مجموع 324
  1. #181
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-12-11
    نوشته ها
    396
    امتیاز
    15,136
    سطح
    79
    Points: 15,136, Level: 79
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 214
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,467

    تشکرشده 2,190 در 377 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    حالتون خوبه؟
    من هم شکر خدا خوبم.

    پیشاپیش به خاطر این پست به هم ریخته و نامنظم، عذرخواهی می‌کنم.

    ..

    چند ماه پیش، مدیر همدردی یه پستی نوشتن که خیلی قشنگ بود. دنبالش نگشتم که همون پست رو اینجا بذارم، اما یه جملهٔ مهمی تو پستشون بود که تقریبا یادمه و اینجا می‌نویسم. گفته بودن که : "برای نشان دادن اهمیت یک موضوع مهم، لازم نیست که موضوعات مهم دیگر رو بی‌اهمیت جلوه بدیم."
    کلا گفتم که گفته باشم!

    ..

    یکی دو هفتهٔ پیش بود که یه روز به صورت مهمان اومدم همدردی. یه پستی از جناب بیبی دیدم که خیلی خوشم اومد. خیلی هم از خوندنش خوشحال شدم و به خودم گفتم چقدر خوب شد که بیبی اومد.
    متاسفانه اون موقع نمی‌تونستم با اکانتم وارد تالار بشم، اما به خاطرم سپردم که در اولین فرصتی که وارد تالار می‌شم، حتما لایک و تشکر کنم.
    فکر کنم فرداش بود که تونستم با اکانتم وارد تالار بشم. همون اول که اسم ایشونو دیدم یادم افتاد. رفتم لیست پست‌هاشونو باز کردم، اما هر چی گشتم اون پستو پیدا نکردم!
    بالاخره بعد از کمی جستجو تو لیست آخرین تاپیک‌ها، اسم اون تاپیکو دیدم! بازش کردم، دیدم یکی از مدیران نوشته پست‌های غیرمرتبط حذف شدن ...!
    اونجا بود که فهمیدم کلا تو آفسایدم ...
    اما بیخیال مهم نیست، اینجا در حضور همه، از جناب بیبی تشکر می‌کنم. دستتون درد نکنه. یه لایک طلبتون! تولدتون هم مبارک!

    ..

    یه خبر از حال و احوال خودم:

    چند وقت پیش، یکی از اعضای خانواده داشت یه فیلمی که چند روز قبلش گرفته بود رو می‌دید، من هم فقط می‌شنیدم! یهو دیدم از اون فیلمه، صدای بابام اومد...! خیلــی تعجب کردم!! چرا؟
    چون اون جمله‌ای که من با صدای بابام شنیدم رو خودم گفته بودم...!! پا شدم رفتم فیلم رو نگاه کردم، دیدم بـــله! توهم و اینا در کار نیست و اون جمله رو خودم گفتم!

    یعنی این که آدم، صدای خودشو با صدای باباش اشتباه بگیره فاجعه‌ست!
    اما واقعا عین صدای بابام بود.
    خیلی ترسیدم…!!
    این هم از حال و احوال من

    ..

    این روزا خیلی یاد بچه مثبت میوفتم! مخصوصا سر افطار! یادتونه تو ماه رمضون، نون و پنیر و هندوانه می‌خورد؟
    کلی هم تبلیغشو می‌کرد …
    امیدوارم هر جا که هست مثبت باشه.

    ..

    خانم فکور، می‌گن برای این‌که بچه‌ بعد از به دنیا اومدن صبور و آروم (نه به معنای کم‌حالی و مریضی) باشه، در دوران بارداری سورهٔ والعصر رو زیاد بخونید(با توجه به معنا). چند نفری بین اقوام و آشنایان انجام داده‌اند و نتیجه داده. شما هم اگر دوست داشتید، این کار رو انجام بدید.

    یه توصیه‌ای از یکی از بزرگان رو هم اینجا می‌ذارم. برای من که سودمند بوده، امیدوارم برای شما و دیگران هم سودمند باشه. این هم توصیه:

    "… همه روزه، بعد از نماز صبح، آیة الکرسی (آیهٔ ۲۵۵ سورهٔ بقره)، و آیهٔ نور (آیهٔ ۳۵ سورهٔ نور)، و آیات آخر سورهٔ حشر (۳ آیهٔ آخر) را برای سلامتی اعلیحضرت بقیة الله روحی فداه بخوانید و همه روزه هر مقدار که میسور است، صدقهٔ مالی برای سلامتی آن حضرت بدهید و خدمات أمریّه را از تحصیل و مناظره و کتابت و غیرذلک*، مقدّم بر هر کاری بدارید** و حل و فصل کلیّه مشکلات خود نگرانی‌ها و … ) را بحضرتش واگذار نمایید. انشاءاللّه در تمام مراحل، مورد نظر آن بزرگوار خواهید بود و اینجانب (+ مسافر زمان! ) را حیّاً و میّتاً از دعا فراموش ننمایید."

    * البته هر کسی به اندازهٔ علم خودش. برای من و خیلی‌ها فعلا همون تحصیل کافیه.
    ** واضحه که نباید به خاطر این کار، حقی رو ضایع کنیم! اصلا تحصیل این چیزها، زمانی نتیجه‌بخش هست که سعی کنیم در تمامی کارهامون رضایت خدا و حجتش رو برانگیزیم. وگرنه مثل کسی می‌شیم که حفظ کرده و هیچی نفهمیده!
    قسمت‌های آبی رنگ، توضیحاتی هست که خودم نوشتم.

    ..

    راستی، امشب شب ولادت امام حسن مجتبی‌، کریم اهل بیته. بهتون تبریک می‌گم.
    اگه خواسته‌ای دارید، امشب حتما ازش درخواست کنید، که با کریمان کارها دشوار نیست.

    ..

    التماس دعا.

  2. 15 کاربر از پست مفید مسافر زمان تشکرکرده اند .

    asemani (سه شنبه 01 مرداد 92), baby (چهارشنبه 02 مرداد 92), deljoo_deltang (سه شنبه 01 مرداد 92), hadieh (سه شنبه 01 مرداد 92), reihane_b (سه شنبه 01 مرداد 92), rozaneh (چهارشنبه 02 مرداد 92), taraneh89 (سه شنبه 01 مرداد 92), فرشته مهربان (چهارشنبه 02 مرداد 92), کامران (دوشنبه 14 مرداد 92), ویدا@ (چهارشنبه 02 مرداد 92), نازنین آریایی (چهارشنبه 02 مرداد 92), بی نهایت (سه شنبه 01 مرداد 92), باران بهاری11 (پنجشنبه 10 مرداد 92), دختر مهربون (چهارشنبه 02 مرداد 92), راحیل خانوم (دوشنبه 07 مرداد 92)

  3. #182
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 شهریور 94 [ 14:10]
    تاریخ عضویت
    1390-6-12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,076
    امتیاز
    13,834
    سطح
    76
    Points: 13,834, Level: 76
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,166

    تشکرشده 6,121 در 1,114 پست

    Rep Power
    122
    Array
    سلام حال و احوال من خیلی خوب و طولانی امشب

    چند وقت پیش زندگی خیلی آشفته ای داشتم خیلی شدید......انقدر شدید بود که حتی نمی تونستم بیام همدردی بهتون بگم چقدر نیاز دارم دعا کنید برام
    خواهر عزیزم بر اثر ی علامتی مثل اختلال دید به دکتر مراجعه کرد....منم همراهش بودم این دکتر رفتن همان و 3 ، 4 ماه از این دکتر به اون دکتر رفتن همان
    بدترین بیماری رو هارو بهش نسبت دادن از ام اس گرفته تا بیماری که تا حالا اسمشون رو هم نشنیده بودم
    حتی قرص ام اس هم بهش دادن و گفت ی ماه بعدش دوباره ی آزمایش کنترلی بده......
    انواع اقسام آزمایش ها ام ار ای چندین باره نوار عصب و...........
    خواهرم ی هفته ای آب شد واقعا آب شد.

    خلاصه بعد از همه این آزمایشات ی بار دیگه خدا عظمت و بزرگیشو به من ثابت کرد
    ثابت کرد اگرخدا بخواد جواب 10 تا ازمایش که سهله جوابه 1000 تا آزمایش میره زیر سوال
    و تشخیص چندتا دکتر متخصص میشه کشک واقعا کشک


    خواهرم خوبه مثل همیشه ... سالم سلامت و قوی و مشکلش ی مساله کوچیک بود که ترجیه میگم نگم.

    ولی از بعد اون جریان...احساس میکردم چشمم مشکل پیدا کرده بعضی وقت ها لکه سیاهی به نظرم می اومد بعضی وقت ها هم....نمی دونم چی بود ولی چشمم مشکل داشت... تو اینترنت همش دنبال مطالب پزشکی بودم و هی دقت می کردم ببینم به جز مشکل چشمم مشکل دیگه ای هم هست که ربطش بدم بهم و ی بیماری رو واسه خودم نتیجه گیری کنم...
    ی روز دیگه یقین پیدا کردم که نه واقعا مشکل دید پیدا کردم و تنهایی رفتم چشم پزشک
    کلی هم نگران بودم
    دکتر چشم پزشک چشمامو معاینه کرد خیلی دقیق....و چند تا سوال کرد در مورد سنم و تحصیلم و کارم.
    یکم ترسیده بودم خودشم فهمیده بود.

    گفت هیچ مشکلی نیست ...همه چیز نرمال و عادیه و حتی با شوخی گفت می تونی خلبان شی چشمات خلبانیه :)

    گفتم لازمه برم مغز و اعصاب؟
    لازمه ام آر آی بگیرم ؟
    پس چرا این مشکل پیش اومده؟ ممکنه فلان بیماری باشه؟
    ممکنه ............

    گفت نه لازم نیست فقط حساس شدی وسواس پیدا کردی بی توجه باش به این وسواس.............

    اون روز که از پیش دکتر برگشتم چشمام خوب شده بود دیگه اون لکه های توهمی به چشمم نمی اومدن و احساس ناراحتی چشم نداشتم

    اره واقعا همه چیز حل شد با ی حرف اون دکتر.......
    خیلی وقته از اون جریان می گذره.......و هم همچنان دچار هیچ مشکل چشمی نشدم :) خداروشکر.

    ------------------------------------------------------
    این مدت از نظر روحی خیلی تحت فشاربودم.
    خیلی زیاد شاید بدون اقرار می تونم بگم اون چند روز که همسرم قهر بود مثل چند سال گذشت.همیشه سرم سنگین بود و پر از درد....یادم رفته بود وقتی سردرد نداشته باشی چه حسی داری.
    با اینکه شرایط رفته رفته بهتر میشد
    ولی بازم از نظر روحی درگیر فشار عصبی بودم میخواستم زودتر شرایط به حالت قبل برگرده و به نتیجه برسم همش دنبال تحلیل مسائل و نیتجه گیری بودم تا اینکه صحبت های مدیر همدردی عزیز رو خوندم

    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی نمایش پست ها
    نیاز نیست که هی بیایی تحلیل کنی، تخیل کنی ، و به گذشته فکر کنی و به آینده فکر کنی.
    نیاز نیست که مرتب خودت را در احساسات جورواجور سرخ کنی. سرخ کردنی ها فقط برای جسم ضرر ندارد برای روان هم ضرر دارد.
    گامهایت را صحیح بردار.
    مهم نیست که همسرت به تو ترحم می کند یا خودش را لوس می کند، یا ....
    مهم اینست که شما درست رفتار کنی. و بگذاری او هم مسئولیت رفتار خودش را بپذیرد.
    نه خودت را نیازمند محض نشان بده
    نه خودت را بی نیاز نشان بده.
    مانند یک همسر باش.
    با محبت و مسئولیت شناس
    زیاد احساسهای تند خود را پروبال نده.
    نه اشکت
    نه شادیت
    نه ترست
    نه غمت
    نه نگرانی ات.
    همه اینها مثل نمک می مونه لازمه زندگی هست. اما زندگیتو شور نکن.
    دقیقا مثل اون دکتر چشم پزشک ..............که گفت نیاز نیست به دکتر مغز و اعصاب مراجعه کنی ...
    نیاز نیست هر مشکلی داشتی بری تو اینترنت مطلب پزشکی در موردش بخونه
    نیازی نیست هر نشونه کوچیکی رو تحیل کنی و دنبال دلیل باشی براش....

    اون موقع با حرفای دکتر چشمام خوب شدن
    الان هم با حرفای مدیر همدردی روحم خوب شد واقعا خوب شد..کار خاصی نکردم فقط یکم تمرکز زدایی از رفتارهای همسرم و متمرکز شدن رو رفتارهای درست خودم...و رها کردن خودم از گذشته و آینده.ای ..که متصور بودم...
    با این شرایط جدید
    روحیم واقعا خوب شد.
    همسرم هم خوب شد
    زندگیم هم خوب شد
    ی بار آقای آرام گفت زندگی شما مثل قبل نمیشه اگرچه ممکنه خوب تر از قبل هم بشه
    و من الان به واقع احساس می کنم خوب تر از قبل شده و انرژی و گرمایی که از این زندگی می گیرم بیشتر از قبل هست.

    بعضی وقت های تلاش بیهوده مثل دست پا زدن ی نفر که داره غرق میشه می مونه، باعث میشه زودتر غرق شیم.......

    درحالیکه اگر خودمون رو یکم رها کنیم یکم صبور باشیم و صبر و کنیم و دست از دست و پا زدن برداریم .......راحت تر می تونیم نجات پیدا کنیم.

    از همتون ممنونم که این مدت خیلی کمک کردید......
    مرا دوست بدار
    اندکی،ولی طولانی

  4. 14 کاربر از پست مفید نازنین آریایی تشکرکرده اند .

    Aram_577 (چهارشنبه 02 مرداد 92), asemani (چهارشنبه 02 مرداد 92), baby (چهارشنبه 02 مرداد 92), deljoo_deltang (چهارشنبه 09 مرداد 92), hadieh (چهارشنبه 02 مرداد 92), فکور (چهارشنبه 02 مرداد 92), فرشته مهربان (چهارشنبه 02 مرداد 92), کامران (دوشنبه 14 مرداد 92), ویدا@ (چهارشنبه 02 مرداد 92), مسافر زمان (چهارشنبه 02 مرداد 92), بی نهایت (چهارشنبه 02 مرداد 92), باران بهاری11 (پنجشنبه 10 مرداد 92), دختر مهربون (چهارشنبه 02 مرداد 92), راحیل خانوم (دوشنبه 07 مرداد 92)

  5. #183
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 مهر 97 [ 17:26]
    تاریخ عضویت
    1391-7-30
    نوشته ها
    234
    امتیاز
    6,479
    سطح
    52
    Points: 6,479, Level: 52
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    830

    تشکرشده 901 در 185 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    35
    Array
    سلام
    حال و احوال دوستان چطوره؟
    ما كه داريم زندگيمونو مي كنيم...كمي بدنم كوفتست... تو اين چند روز احساس مي كنم به اندازه چند ماه خسته شدم...جونم داره بالا مي ياد...مي خوام به خالم بگم نرم كار ولي روم نميشه...مني كه تو عمرم كار نكردم يهو كلي فشار بهم اومده...
    اگه مامانم بفهمه هم من رو دعوا مي كنه،كه چرا بايد كار كني...واسه چي خودتو خسته مي كني....هم به خالم ميگه كه چرا از بچم كار مي كشين...بعدش خالم يا عصبي ميشه يا به مامانم تيكه ميندازه و اين داستان ادامه دارد...
    هوا هم خيلي گرم شده ،نيم ساعت كار كني مي پزي چه برسه به ما كه ٤،٥ ساعت يك سره كار مي كنيم
    خلاصه دعامون كنيد انرژي بگيرم ...ما هم دعا گوي شما خواهيم بود
    خداي من خداييست كه اگر سرش فرياد كشيدم به جاي اينكه با مشت به دهانم بزند،
    با انگشتان
    مهربانش نوازشم مي كند و مي گويد ميدانم جز من كسي نداري !!!

  6. 12 کاربر از پست مفید پرنده غريب تشکرکرده اند .

    asemani (چهارشنبه 02 مرداد 92), baby (چهارشنبه 02 مرداد 92), deljoo_deltang (چهارشنبه 09 مرداد 92), rozaneh (چهارشنبه 02 مرداد 92), taraneh89 (چهارشنبه 02 مرداد 92), کامران (دوشنبه 14 مرداد 92), ویدا@ (چهارشنبه 02 مرداد 92), نازنین آریایی (چهارشنبه 02 مرداد 92), مسافر زمان (چهارشنبه 02 مرداد 92), بی نهایت (چهارشنبه 02 مرداد 92), باران بهاری11 (پنجشنبه 10 مرداد 92), راحیل خانوم (دوشنبه 07 مرداد 92)

  7. #184
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    256
    Array
    امروز من حالم خوبه ، خیلی خوب

    شاید یه دلیلش این باشه که خبرهای خوبی از حال و احوال دوستان شنیدم . ایشاله خداوند حال و احوال نا جور ما رو به حال خوب تغییر بده.
    اللهم غیر سوء حالنا بحسن حالک

    شاید هم دلیلش این باشه که روز تولدم با شب تولد کریم اهل بیت یکی شد.


    همین جا از این اقیانوس بخشش و عطا می خوام که مشکلات همه گرفتارا رو حل کن.
    یه ذره از صبر و حلم حسنی کافیه که مشکلات ریز و درشتمون مجالی برا جولان نداشته باشن.
    ای کریم اهل بیت به هر کی مشکل داره کمک کن.

    از همسرم هم ممنونم که با وجود روزه داری ، زحمت تهیه افطاری رو تو این چندشب می کشند. و مهمتر اینکه با کمال میل و رغبت این کار رو می کنن. خدایا به حق همین روز دلش رو شاد کن.

    حالا آدرس و اینا نخواید از baby ، کرم baby هم به اندازه سن و سالشه ، همین مدلیه دیگه مجازیه!

    «خدا گوید:تو ای زیباتر از خورشید زیبایم،
    تو ای والاترین مهمان دنیایم،
    بدان آغوش من باز است،
    شروع کن، یک قدم با تو،
    تمام گامهای مانده اش با من…»
    ویرایش توسط baby : چهارشنبه 02 مرداد 92 در ساعت 12:50

  8. 12 کاربر از پست مفید baby تشکرکرده اند .

    asemani (چهارشنبه 02 مرداد 92), deljoo_deltang (چهارشنبه 09 مرداد 92), rozaneh (چهارشنبه 02 مرداد 92), taraneh89 (چهارشنبه 02 مرداد 92), فرشته مهربان (شنبه 05 مرداد 92), کامران (دوشنبه 14 مرداد 92), پرنده غريب (چهارشنبه 02 مرداد 92), ویدا@ (چهارشنبه 02 مرداد 92), نازنین آریایی (چهارشنبه 02 مرداد 92), مسافر زمان (چهارشنبه 02 مرداد 92), باران بهاری11 (پنجشنبه 10 مرداد 92), راحیل خانوم (دوشنبه 07 مرداد 92)

  9. #185
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-12-11
    نوشته ها
    396
    امتیاز
    15,136
    سطح
    79
    Points: 15,136, Level: 79
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 214
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,467

    تشکرشده 2,190 در 377 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مسافر زمان نمایش پست ها
    یکی دو هفتهٔ پیش بود که یه روز به صورت مهمان اومدم همدردی. یه پستی از جناب بیبی دیدم که خیلی خوشم اومد. خیلی هم از خوندنش خوشحال شدم و به خودم گفتم چقدر خوب شد که بیبی اومد.
    متاسفانه اون موقع نمی‌تونستم با اکانتم وارد تالار بشم، اما به خاطرم سپردم که در اولین فرصتی که وارد تالار می‌شم، حتما لایک و تشکر کنم.
    فکر کنم فرداش بود که تونستم با اکانتم وارد تالار بشم. همون اول که اسم ایشونو دیدم یادم افتاد. رفتم لیست پست‌هاشونو باز کردم، اما هر چی گشتم اون پستو پیدا نکردم!
    بالاخره بعد از کمی جستجو تو لیست آخرین تاپیک‌ها، اسم اون تاپیکو دیدم! بازش کردم، دیدم یکی از مدیران نوشته پست‌های غیرمرتبط حذف شدن ...!
    اونجا بود که فهمیدم کلا تو آفسایدم ...
    اما بیخیال مهم نیست، اینجا در حضور همه، از جناب بیبی تشکر می‌کنم. دستتون درد نکنه. یه لایک طلبتون! تولدتون هم مبارک!
    سلام بر همهٔ همدردان عزیز

    با پیگیری‌ فرشته مهربان محترم، به نتیجهٔ جدیدی رسیدم!
    نتیجهٔ جدید، اینه که بحث آفساید و اینا نیست، من کلا تو زمین نیستم و تو اوتم ...

    پست جناب بیبی حذف نشده بود! اما من یه بار از طریق لیست ارسال‌های جناب بیبی دنبالش گشتم و فکر می‌کنم کلا ۳ بار به اون تاپیک سر زدم، اما پست ایشونو ندیدم!
    البته دلیل پیدا نکردن اون پست، هنگام گشتن تو تاپیک رو می‌تونم حدس بزنم. چون پست ایشون صفحهٔ دوم بود (تقریبا وسطای صفحه) و با حذف شدن بعضی پست‌ها، اومد به آخرین پست صفحهٔ اول! و من چون قبلا یه بار تاپیک رو خونده بودم، دیگه خیلی به پست‌ها (اون هم پست‌ آخر صفحهٔ اول) توجه نمی‌کردم. اما دلیل پیدا نکردن پست در لیست آخرین ارسال‌های جناب بیبی رو نمی‌فهمم. احتمالا توهم زده بودم!

    جناب بیبی، الان اون پستتون رو لایک کردم و طلبتون رو دادم!
    فرشته مهربان محترم، ببخشید که این اتفاق افتاد! باور کنید که عمدی در کار نبوده. و از این‌که پیگیری کردید، متشکرم.



    باز هم ببخشید.
    التماس دعا

  10. 6 کاربر از پست مفید مسافر زمان تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (چهارشنبه 09 مرداد 92), فرشته مهربان (شنبه 05 مرداد 92), کامران (دوشنبه 14 مرداد 92), ویدا@ (چهارشنبه 02 مرداد 92), نازنین آریایی (چهارشنبه 02 مرداد 92), باران بهاری11 (پنجشنبه 10 مرداد 92)

  11. #186
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 15 اسفند 98 [ 02:57]
    تاریخ عضویت
    1389-6-09
    نوشته ها
    274
    امتیاز
    9,988
    سطح
    66
    Points: 9,988, Level: 66
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    SocialVeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    2,955

    تشکرشده 2,267 در 375 پست

    Rep Power
    43
    Array
    سلام
    خوبید؟
    خوبم.شکر.

    بعد از چند وقت رفتم سراغ تاپیک مشکلات و بدبختیا.دیدم ای بابا.بازم همون مشکلات تکراری.بازم همون اشتباهات.بازم همون اصرار بر اشتباهات
    دیدم انگار طبق روال این مدتم اصلا نرم سراغ تاپیک مشکلات و اینا خیلی راحت ترم.چیه آخه،آدم اعصابش خورد میشه
    البته من نرم خوبه،چون اصولا نظر و مشورتی نمیتونم بدم.ولی شما سروران عزیز کماکان به یاری دوستان بشتابید.منم سعی میکنم تاپیکای سرگرمی رو بروز کنم که شما دوستان یه نمه مختون استراحت کنه

    ولی اینکه به تاپیک های بقیه سر نمیزنم یه بدی هایی هم داره،هم اینکه از تجربه بقیه نمتونم استفاده کنم،و راهکارهایی که مشاوران بهشون میدن.و همین که دوستای جدید رو نمیشناسم.
    خب.بذگریم...

    چه خبرا دیگه؟با روزهای گرم ماه رمضون چیکار میکنید؟

    میگم آقای کامروا چه کاریه آخه؟
    این فانتزی های خوشمزه چیه مینویسید اینجا؟نمیگید ملت زبون روزه هوس میکنن؟
    یادش بخیر.پارسال هم بچه مثبت از این کارا میکرد.میومد عکس یه قاچ هندونه رو میذاشت و....


    ******************************

    دوستای عزیزم تو این شبای عزیز منم از دعای خودتون بی نصیب نذارید.برای مادرمم خیلی دعا کنید.ممنون میشم

    خداییش منم به یاد همتون هستم.هرچند میگن به دعای گربه سیاه بارون نمیباره
    چشماتو بیند و تصورکن همه ی آدمای دنیا به این فرموده ی حضرت علی علیه السلام عمل میکنن:
    "هر آنچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند و هر آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم مپسند"
    دنیا چه شکلی میشه ؟؟؟

  12. 10 کاربر از پست مفید راحیل خانوم تشکرکرده اند .

    asemani (دوشنبه 07 مرداد 92), deljoo_deltang (چهارشنبه 09 مرداد 92), rozaneh (دوشنبه 07 مرداد 92), taraneh89 (دوشنبه 07 مرداد 92), کامران (دوشنبه 14 مرداد 92), ویدا@ (دوشنبه 07 مرداد 92), نازنین آریایی (سه شنبه 08 مرداد 92), مسافر زمان (دوشنبه 07 مرداد 92), باران بهاری11 (پنجشنبه 10 مرداد 92), دختر مهربون (دوشنبه 07 مرداد 92)

  13. #187
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 خرداد 00 [ 00:30]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    محل سکونت
    سنندج
    نوشته ها
    2,798
    امتیاز
    71,961
    سطح
    100
    Points: 71,961, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran50000 Experience PointsSocialTagger First Class
    تشکرها
    9,001

    تشکرشده 10,163 در 2,191 پست

    Rep Power
    0
    Array
    لحظه ها رفتنی ست و خاطره ها ماندنی
    تمام ادبیات عشق را به یک نگاه می فروختم اگر لحظه ها ماندنی بود و خاطره ها رفتنی

    به یاد:
    ani
    گردآفرید
    shad
    نقاب
    روزن
    دانه
    عرفان
    مهاجر
    و تمامی دوستانی که در گذشته همراهی گرمی با ما داشتند
    سکوت سرشار از ناگفته‌هاست
    _____________________________

    مجله علم ورزش

  14. 9 کاربر از پست مفید keyvan تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (چهارشنبه 09 مرداد 92), taraneh89 (چهارشنبه 09 مرداد 92), فرشته مهربان (پنجشنبه 10 مرداد 92), کامران (دوشنبه 14 مرداد 92), ویدا@ (چهارشنبه 09 مرداد 92), محمدابراهیمی (چهارشنبه 09 مرداد 92), باران بهاری11 (پنجشنبه 10 مرداد 92), دختر مهربون (چهارشنبه 09 مرداد 92), راحیل خانوم (یکشنبه 13 مرداد 92)

  15. #188
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    جمعه 28 فروردین 94 [ 21:07]
    تاریخ عضویت
    1386-12-09
    نوشته ها
    2,496
    امتیاز
    42,303
    سطح
    100
    Points: 42,303, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Veteran25000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    8,459

    تشکرشده 9,108 در 2,116 پست

    Rep Power
    267
    Array
    سلام یادی از اعضای قدیمی تالارهمدردی خانم انی خانم شادی خانم روزن اقای نقاب اقای عرفان خانم دانه خانم گرد افرید
    مهاجر خانم شیدا حاتمی خانم نادیا 7777 خانم سارا بانو خانم مریم 123 خانم موعود خانم داملا خانم بهار شادی خانم پاییزان اقای لرد حامد اقای حامد عزیز چند وقتی توی تالار نیستند جادر تالارهمدردی خیلی خا لی است امیدوارم زودتر به تالارهمدردی بر گردید براتون ارزوی موفقیت و سلامتی می کنم
    ویرایش توسط محمدابراهیمی : چهارشنبه 09 مرداد 92 در ساعت 15:10

  16. 9 کاربر از پست مفید محمدابراهیمی تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (چهارشنبه 09 مرداد 92), maryam123 (پنجشنبه 10 مرداد 92), taraneh89 (چهارشنبه 09 مرداد 92), کامران (دوشنبه 14 مرداد 92), ویدا@ (چهارشنبه 09 مرداد 92), نازنین آریایی (پنجشنبه 10 مرداد 92), باران بهاری11 (پنجشنبه 10 مرداد 92), دختر مهربون (چهارشنبه 09 مرداد 92), راحیل خانوم (یکشنبه 13 مرداد 92)

  17. #189
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array
    به خانم Maryam 123 برای برگشت دوبارشون خوش امد می گم و یادی هم می کنیم از خانم هستی که امیدوارم هر جا هستند سالم باشند. یک زمانهایی میشه که راه پیش و پس رفتن هر دو ادم رو از ارمانهاش دور می کنه. اونوقته که مجبوری نقاب صبر به صورت بزنی .
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  18. 7 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    maryam123 (پنجشنبه 10 مرداد 92), taraneh89 (پنجشنبه 10 مرداد 92), ویدا@ (پنجشنبه 10 مرداد 92), نازنین آریایی (پنجشنبه 10 مرداد 92), باران بهاری11 (پنجشنبه 10 مرداد 92), دختر مهربون (جمعه 11 مرداد 92), راحیل خانوم (یکشنبه 13 مرداد 92)

  19. #190
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 مهر 97 [ 17:26]
    تاریخ عضویت
    1391-7-30
    نوشته ها
    234
    امتیاز
    6,479
    سطح
    52
    Points: 6,479, Level: 52
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    830

    تشکرشده 901 در 185 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    35
    Array
    سلام
    تو پست قبليم گفته بودم كه مامانم اگه بفهمه دارم كار مي كنم چه اتفاقايي مي افته...دقيقا همونا شد ....مامانم عصبي دعوام مي كنه كه ادم ماه رمضان كه به خودش فشار نمي ياره(چون وزن كم كردم فكر كرده داره بهم فشار مي ياد،البته كمي اذيت ميشم ولي خوب تحمل مي كنم)...بعد با خالم حرف زد و دقيقا همونطور كه گفته بودم تيكه ميشنوم كه جيگرم رو مي سوزونه من كم از مسخره كردناي خانواده شوهرم ميكشم...دلم گرفته بود مي خوام با مامانم حرف بزنم اينطور ميشه....
    تازه بدتر از همه اينه كه روز بعدش خالت بگه كه نمي دونم چي به مامانت گفتي بعد كلي حرف بشنوم و اخر بگه همچين مادرايي واسه دختراشون مشكل مي سازن....
    تصور كنيد هم همش از خواهر شوهر ١٢ ساله بچه توهين بشنوي و مسخره بشي و كسي نباشه بهش بگه حق نداري اين طوري باهاش حرف بزني ...عكس العملشون خنده ايست تاييد بر حرفشون...
    با اين اوضاع لازمه بگم حالم چطوره!!!!!
    خيليييييييييي دلم گرفته ....
    چقدر سخته از اطرافيانت هيچ وقت تحسين نشنوي...فقط كاري كه انجام ميدم رو مسخره مي كنند
    مني كه تو خانوادم بابام اجازه نداده سختي تحمل كنيم الان نشستم دستشويي بچه مدرسه اي ها رو تميز مي كنم و دريغ از تشكر...با زبون روزه كار نمي كردم الان سه ساعت ميشورم ميسابم بهم مي خندند كه چقدر كندي!!!!بهشون دارم مي گم شوهر خواهرم فلان ماشين خريده ميگن اخه اين ماشينه گرفته و حتما قديميه..حتى نگفتن مباركش باشه
    دو سه روز همش دارم حرفايي ميشنوم كه واقعا سنگينه برام....
    امروز سالگرد عقدمون ،البته اولين عقدمونه...چقدر بدم مي ياد از اين روز چون روز هاي بدي رو بعدش گذروندم...
    با اين كه مامانم عصبي بود ولي دلم مي خواست پيشم بود...اصلا وقتي بام حرف ميزنه بغضم ميگيره...چقدر دلم براشون تنگ شده...خانوادم همه با هم جمع بودن فقط من بينشون نبودن...احساس مي كنم حتى از خانوادم دور شدم...
    واقعا احساس كمبود محبت ميكنم اين روزا...
    اين نيز بگذرد...
    خدايا كمكم كن
    (ببخشيد طولاني شد اخه خيلي دلم گرفته)
    خداي من خداييست كه اگر سرش فرياد كشيدم به جاي اينكه با مشت به دهانم بزند،
    با انگشتان
    مهربانش نوازشم مي كند و مي گويد ميدانم جز من كسي نداري !!!
    ویرایش توسط پرنده غريب : شنبه 12 مرداد 92 در ساعت 04:22

  20. 7 کاربر از پست مفید پرنده غريب تشکرکرده اند .

    asemani (شنبه 12 مرداد 92), maryam123 (یکشنبه 13 مرداد 92), reihane_b (شنبه 12 مرداد 92), ویدا@ (شنبه 12 مرداد 92), باران بهاری11 (شنبه 12 مرداد 92), دختر مهربون (یکشنبه 13 مرداد 92), راحیل خانوم (یکشنبه 13 مرداد 92)


 
صفحه 19 از 33 نخستنخست ... 91011121314151617181920212223242526272829 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:22 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.