عشق به همجنس

[باران پاییزی]

سلام ممنون از این که اهمیت دادید.
رابطه ام با پدر مادرم خوبه یعنی نسبت به بقیه ی همسن وسال ها و دوستام خوبه گاهی بحثمون میشه اما فکر میکنم کاملا عادیه.از این نظر اصلا کمبود محبت یا چیز دیگه ای ندارم.
دوست هم زیاد دارم معمولا برای همه ی دوستام من از صمیمی ترین دوستای اونام ولی فقط یه نفرشونه که کاملابرای من صمیمیه و خیلی با هم راحتیم.
از نظر مذهبی هم خانواده ی زیاد معتقیدی نداشتم اما حدود 7سالی هست که پدر مادرم دچار تحولاتی شدند و الان خیلی معتقدند البته خوشبختانه نه در این حد که به من بگند باید نماز بخونی یا باید فلان حجاب رو داشته باشی بیشتر خودشون از درون تغییر کردند.
خودم هم فکر میکنم در حد نرمال اعتقاداتم رو دارم.
تفریح و سرگرمی هام هم رفتن به کلاس زبان و دنبالش بودن اصلا رشته ی مورد علاقه امه و اومدن تو اینترنت و دیدن تلوزیون و گاهی خوندن کتابای شعره دیگه چیزی به ذهنم نمیاد
راستش من جز خصوصیات مثبت خصوصیت دیگه ای تو این خانم نمیبینم اصلا یه جورایی برای من الگو همه هم قبول دارند که خیلی آدم موفقیه به نظر من تحت هر شرایطی همیشه بهترین کاررو انجام میده. خیلی خوب از پس همه ی مشکلات و...بر میاد.
بیشتر موسیقی های آروم و ملایم گوش میدم.
یه چیز دیگه:من فکر میکنم تقریبا آدم اجتماعی هستم یا لااقل اگر فرصتش بهم داده بشه میتونم باشم چون خیلی راحت میتونم با بقیه ارتباط برقرار کنم و زود دوست پیدا میکنم ولی از نظر بیرون رفتن با دوستام یا تنها بیرون رفتن مشکل دارم چون خانواده ام ترجیح میدهند من و همراهی کنند ولی من دوست دارم خودم تو اجتماع برم و از پس کارهام بر بیام ولی بلد نیستم. و دیگه این که من از نوع دخترهایی هستم که گاهی خیلی شیطونند و بعضی کارهام شبیه پسراست مثلا من عاشق ماشینم اما از عروسک خوشم نمیاد از تیپ های پسرونه و اسپرت خوشم میاد نه پیپ خانمانه.البته با وجود همه ی این ها از هر دختری احساساتی ترم.از مشاورمون که پرسیدم من چه طوریم گفت برون گرا اما با یه آرامش خاص.
ببخشید زیاد حرف زدم آخه سعی کردم تا جایی که میشه کامل جواب بدم
بازم ممنون منتظرم

[مدیرهمدردی]

سلام بارون پاییزی
با توضیحاتی که دادید، به نظر نمی رسه اصطلاح عشق به همجنس، را در مورد شما به کار برد. در واقع به نظر می رسد شما ایشون را به عنوان یک الگو( نه از لحاظ احساسی ، بلکه از نظر شناختی و منطقی)، انتخاب کرده اید. البته چون احساس خود را هم به آن اضافه کرده اید، نشان از یک افراط در احساستون داره.
این وقتی خطرناک میشه، که خدایی نکرده یک اشتباه یا خطایی از این خانم استاد ببینید. آن وقت همه چیز در ذهتنات یک باره به هم می ریزه. من توصیه می کنم ذهن خود را یک بازخوانی کنید. آدمها همه کمابیش دچار خطا می شوند و نقاط ضعفی هم دارند. لذا اگر ما ندیدیم ، دلیل این نیست که ایشان ضعفی ندارند. ( نکته مهم اینه که شما واقع گرا باشید تا آسیب نبینید).
خلاصه: با توضیحاتی که دادید و اگر به مطالب این پست من هم توجه کرده باشید، مسئله شما به عنوان یک مشکل حاد تلقی نمیشود.

[pedram]

salam.manam moshkele shomaro daram 3sale asheghe ye doostam shodam.alan modate ye mahe be khatere dorooghi ke behem goft bahash ertebat nadaram.baraye man mese ghorse aram bakhsh mimoone.vaghti mibinamesh aroom misham.kholase too in ye mah 2 bar dast be khod koshi zadam ke movafagh nashodam.khahesh mikonam be man komak konid.3 sale az tahe del nakhandidam shadi az zendegim rafte.vs ino begam moshkele man na kamboode mohabate na jensi.faghat oono mikham.ino hame ashegha mifahman.eshghe pak midoonid chie?khaheshan komakam konid.

[pedram]

komakam konid lotfan.dar vaziate khoobi nistam.

[no1]

سلام فاطمه جان
من فكر مي كنم بهتره مثل يك رابطه ي عاطفي با جنس مخالف كه داراي مشكله و بايد قطع بشه باهاش رفتار كني
سعي كن قبول كني كه او و شما نمي تونيد با هم باشيد و بعد خودتو ازش دور كن و ذهنتو به يه موضوع ديگه از زندگيت متوجه كن.سعي كن تو خيالت هم بهش فكر نكني.مثل هر رابطه ديگه اين مسئله هم از حالت بحراني در مي ياد و مثل يه عشق پنهان مي شه.
بعد با گذشت زمان مشغوليتهاي ذهني جديد يا ارتباطهاي عاطفي جديد كمك مي كنه كه اين حس از حالت عشق مفرط به يه حس احترام و علاقه تبديل بشه كه مشكلي هم نداره.
مسلما سخته ولي بهترين كاريه كه مي شه كرد.عشق يه توانايي درونيه و هرجا كه بتونه خودشو بروز مي ده،بعضي وقتا هم شرايط مناسب نيست پس بايد بتونيم شرايطو درك و كنترل كنيم.من خيلي اين اتفاق رو بين دخترهاي دانش آموز يا دانشجو مي شنوم و معمولا با اراده ي خود فرد يا تغيير شرايط زندگي اون(قبولي تو دانشگاه،ازدواج) يا حتي با كمك طرف مقابلش حل و فصل مي شه.
بنظر من نبايد سريع اسمشو گذاشت انحراف جنسي.
اميدوارم نوشته هام كمك كنه :)

[طاهره]

سلام pedram ،
به تالار همدردی خوش اومدی .
اگر کمی صبوری کنی نظرات دوستان رو دریافت خواهی کرد .

و ... لطفا برای نوشتن از تایپ فارسی استفاده کن .

[آرزو]

به نظر من این یک میل نیست بلکه یک آموخته است متاسفانه بعضی افراد که از ماهواره ها استفاده میکنند از بعضی سریالها و فیلمهای خارجی آموزش میبینند.

جلوی افکار نادرستتان را سد کنید و درست و منطقی بیاندیشید و از دیگران تبعیت نکنید.

[ar_arc_f]

با سلام
من هم دقیقا همین مشکل رو نسبت به یکی از دوستام دارم.
نمی دونم چی کار کنم؟
خیلی احساس پاکیه. اصلا صحبت مسایل جنسی نیست.
ولی اون نمی فهمه
اگه 1 ساعت نبینمش وسواس فکری دیوونم می کنه
نمی دونم به کی بگم.
اگه یه مو از سرش کم بشه از ناراحتی می میرم.
بعضی وقتا دعا می کنم کاش دختر بود و با ازدواج تا آخر عمر بودنمو باهاش تضمین می کردم. ولی چه کنم که از الان فکر 1 سال دیگه که دیگه اصلا نمی بینمش داره دیوونم می کنه. خدایا کمکم کن.

[honarmand]

چه جالب چقدر خوب بود كه اين احساسها بين دو جنس مخالف صورت مي گرفت به همين غلضت و باهمين محتوا ولي هيهات

[مدیرهمدردی]

سلام ar_arc_f
سلام خوش آمدید به تالار همدردی.
البته قابل توجه honarmand که گفته اید:

چه جالب چقدر خوب بود كه اين احساسها بين دو جنس مخالف صورت مي گرفت به همين غلضت و باهمين محتوا ولي هيهات

باید بگویم اینگونه ارتباط بسیار خطرناک هست، حتی بین دو جنس مخالف و حتی بین زن و شوهر...
اینها جزء وابستگی ها طبقه بندی می شوند.
شاید باور نکنید شخص قربانی( آنکس مورد توجه و محبت هست)، آنچنان در حصار قرار می گیرد و محدود می شود و آزادیهایش از بین می رود که تا مرز تنفر و انزجار پیش میرود. چندین مورد مراجع داشته ام.( طرفی که مورد محبت افراطی و یکطرفه واقع شده بودند از طرف دوستشون)، که حتی بعضی اینها با کابل طرف مقابل را( یعنی دوست دار خودرا ) می زدند، تا بتوانند آزادی را بدون آنها حس کنند، اما موفق نبوده اند.

در اینگونه موارد کیفیت رابطه به جای اینکه دست فرد محبوب باشد، دست کسی هست که به دنبال مهر ورزی است.

در حالیکه در یک رابطه سالم هر یک از دو طرف آزادند به هر مقدار که می خواهند در رابطه وارد شوند و وقت بگذارند.

دوست عزیز ar_arc_f
پیشنهاد می دهم برای حل این معضل شخصا و به صورت حضوری به یک روانشناس بالینی مراجع کنید، تا با توجه به جزئیات رابطه و احساسات شما ، و با دادت تکالیف متناسب ، زمینه حل این مشکل را فراهم کند.