ممنون از همه دوستانی که با جان و دل به درد دل من گوش سپردند.
من طبق فرمایشات آقای سنگتراشان امروز به یک مشاور مراجعه کردم و نتایج خیلی خوبی گرفتم.
من الان پر از علامت سؤال هستم و دلیل این تناقضات اینه که دارم "فکر" می کنم.
مثل کرم ابریشمی که بخواد از پیله اش دربیاد و بتونه خودش رنگ بال هاش رو انتخاب کنه، می خوام بهترین حالت رو پیدا کنم. خوب، تا حدودی جبر مکان و زمان بر من غالبه، اما خیلی هاش هم دست خودمه که تغییرش بدم یا ادامه بدم.
من دارم به بلوغ می رسم، درسته که کمی دیر شده، اما خیلی، خیلی از آدما بدون این که بالغ بشن می میرن و من از این که دارم بیدار می شم تا آگاهانه انتخاب کنم، خوشحالم.
بحث های مرتبط با مذهب هم کاری نیست که ما سه چهار نفر از پسش بر بیایم و به نتیجه برسیم، اما حداقل می تونیم بهش فکر کنیم.
راستی، به تعداد هر کس راه وجود داره، در هر زمینه ای، ازدواج، حرفه، تحصیل، ... پس بهتره من هم راه خودم رو پیدا کنم. هر کسی می تونه راهش رو به نمایش بگذاره و تبلیغش کنه، مثل یک مسابقه بزرگ، دنیا همینه... من هم می بینم، می سنجم و گزینش می کنم.
امیدوارم همه ما روزی به بلوغ برسیم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)