به نام خدا
سلام
*کل عالم هستی و تمامی قوانین حاکم بر آن، خلق خداست .
خدا انسان را آفریده است - میداند چه استعدادها، نقاط قوت و ضعفی دارد .
به او عقل (نبی درونی) و شعور و منطق داده است – خوب و بدش را به او الهام میکند .
به او نعمت برخورداری از پیامبر، وحی، کتاب و امامی که الگو و رهبرش باشد داده است .
به او قوهی اختیار و انتخاب نیز داده است .
فرض کنید فردی می خواهد بر روی صندلی ای بشیند – اون فرد طبیعتا با اختیارخودش این کار را می کند - می توانست نشیند روی صندلی
حالا سئوال میشه ، خدا می دونست اون روی صندلی می شینه ؟
اگه روی صندلی نمیشست بازخدا می دونست ؟
در هر دو صورت خدا می دونست -- علم خدا اینجوری نیست که فقط محدود به نتیجه باشه - خدا هم علل را می داند و هم اسباب و هم نتیجه .
در واقع یه عملی که انجام میشه و معلولی بوجود میاد ، علل های مختلف داره ،،، یکی از علل ها اختیار انسان هست .
اگه اختیار انسان نبود اون معلول هم نبود - در واقع علم خدا با اختیار انسان جمع میشه .
خدا میداند انسان با قوهی اختیار و ارادهی خود کدام راه را انتخاب میکند ، چه خواهد کرد و به چه نتیجهای میرسد .
خداوند به آینده و اعمال آینده ما علم دارد ( حوادث برای خدا تازگی ندارد)
هیچگاه انسان به خاطر کاری که مجبور باشد ، مواخذه نمی شود - پس علم خداوند، هيچ گونه تضادّى با اختيار انسان ندارد.
در قیامت به شمر میگن چرا این کار کردی - شمر میگه خدایا تو می دونستی من این کار می کنم .
در جواب می آید بله من می دونستم تو با اختیار چه کار می کنی - ولی به تو چی گفته شد و تو چه وظیفه ای داشتی ؟
تو اختیار داشتی می تونستی مثل حر بری سمت حق و یکی از شهدای کربلا بشی .
علم جدا از مقوله فعل هست و علم تاثیری بر فعل ندارد .
مثلا یه معلم با تجربه و آگاه و عالم را در نظر بگیرید - اول سال یه تست اولیه از دانشجویان می گیره - یه رفتار اولیه هم می بینه -میگه فلان دانشجو موفق میشه و فلانی نه - حتی در کتابش هم می نویسه .
علم معلم تاثیری بر دانشجوی تنبل نداره .
از یه طرف علم یه حقیقته - و از طرف دیگه وظیقه و کاری که طرف انجام میده یه مقوله دیگه
مثال معلم خیلی سطحی هست نسبت به چیزی که به خداوند بخوایم ربط بدیم .
علم خداوند بسیار بالاتر از این مثال هست .
نکته مهم اینکه ما نمیدونیم علم خدا چیه و خدا از سرنوشت ما چی می دونه .
باید اون چیزی که تکلیف داریم را انجام بدیم
ما باید اون چیزی که وظیفه عقلی و شرعی داریم ؛ اون را انجام بدیم ( حوزه اختیار)
علم ذات ( لوح محفوظ )–علم فعل ( لوح محو ) که علم خداوند هست موجب جبر برای انسان نیست در مسیر سرنوشتش .
لوح محفوظ تغییر نمی کنه ( حوادث حتمی )
لوح محو تغییر می کنه (امکان تغییر حوادث و سرنوشت)
مثلا انسان یه اجل حتمی داره و یه اجل معلق
فردی به نام زید قرار بود تصادفی رخ بده و فلان تاریخ از دنیا بره ، صدقه میده و مرگ براش عوض میشه و به تاریخ دیگری می افتد مثلا 20 سال بعد (لوح محو)
همین زید یه تاریخ حتمی اجل هم داره که تغییر نمی کنه ،یعنی زید با نوع زندگی که اختیار می کنه ،در اجل حتمی از دنیا میره (لوح محفوظ)
هر اتفاقی علل دارد – اسباب دارد - نتیجه دارد
ما خیلی امور را آگاه نیستیم .
خداوند هست که به همه چیز آگاه هست و علم دارد .
علم خدا شبیه علم انسان نیست .
جایگاهی که در گذشته داشتیم و الان داریم و در آینده بهش می رسیم اینهاست : لوح محفوظ + لوح محو + اختیار انسان
این سه ، در یه مدار هست و در تضاد هم نیست .
اون چیزی که در حوزه ما هست و بهش آگاه تریم همین حوزه اختیاره ( از اون سه تا بالا )
پس سعی کنیم در حوزه اختیار، تا جایی که توانش را داریم هوشیارتر باشیم .
*هر فردی یه مقدراتی داره .
خدا از تمام اتفاق هایی که برامون می افته خبر داره .
آدما تو زندگیشون حوادث مختلفی از تلخ و شیرین دارن .
نعمتها از خداوند است، «آتاكُمْ»
سلب نعمت ، به خداوند نسبت داده نشده است. «ما فاتَكُمْ»
در قرآن آمده از دست شما رود (ما فاتَكُمْ) نمیگه خدا ازتون گرفته ، میگه از دستتون رفت (بعضی موقع ها علتش بی تدبیری خودمون هست – بعضی موقع ها آزمایش الهی)
در کل چیزی که از دستتون رفت را میگه تاسف نخورید .
اون چیزی که خدا بهتون داد «آتاكُمْ» غرور و تکبر نگیرید. ( نعمت ها مسئولیت می آورد – برای همین خیلی سرمست ُ شنگول ُ مغرور نشیم)
غم و شادى طبيعى ، بد نيست،،، اندوه خوردن بر گذشتهها و يا سرمست شدن به داشتهها مذموم است
*باید حواسمون باشه به خاطر حوادث تلخ یا شیرین جا نخوریم .
فرض کنیم می خوایم از یه خیابونی رد بشیم - شخصی میگه حواست باشه از اونجا که می خوای ردشی یه صدایی قراره بیاد.
خب اگه ما بدونیم در اون کوچه و خیابون قراره یه صدایی بیاد - دیگه جا نمی خوریم –آماده هستیم.
خداوند می فرماید ما حوادث را می دونیم و زیر نظر ما هست – حساب شده هست - جا نخورید .
اگه این را بدونیم ، با اتفاقات تلخ و شیرین جا نمی خوریم – غصه نمی خوریم
می خواد بگه اگه نعمتی بهتون رسید زیاد سرمست نشیم از خوشحالی و اگه چیزی را از دست دادیم سکته نکنیم .
تمام حوادث تلخ و شيرين، همچون پلّههايى از سنگهاى سياه و سفيد، براى بالا رفتن و به كمال رسيدن هست .
بايد بدون توجه به رنگِ پلّهها، به سرعت از آن گذر کنیم .
سنگ سفید شیرینی ها - سنگ سیاه تلخی ها - ما باید رد شیم از همه - تو سنگ ها متوقف نشیم .
باید پا را بذارم رو تلخی ها بریم بالا – پا را بذاریم روی سفیدی ها بالا بریم
نباید پا بذاریم روی سنگ سیاه و بگیم چرا سیاه شد و غصه بخوریم .
یا مثلا روی سنگ سفید پا بذاریم و همش برقصیم :)
در تلخی ها و شیرینی ها دفن نشیم .
در سختی ها غصه نخوریم - خداوند مزدمون را در قیامت می دهد .
ما به مقداری که مسئول هسستیم باید تلاش خودمون را بکنیم – کوتاهی نباید بکنیم ( اندازه توانمون ) منطق و عقل را باید بکار بگیریم .
ما باید کار خودمون رابکنیم ، ولی اسیر داده ها و گرفتن ها نباشیم. ( چیزهایی که از دستمون میره و نعمت هاییکه به ما خداوند میده )
مثلا هدف می ذاریم فلان چیز را بدست بیاریم – اگه بهش رسیدیم میگیم الحمد الله و اگه نرسیدیم میگیم الله اکبر
حوادث هدفدار هست -علم به آثار و اهداف حوادث، سبب آرامش است .
*مصیبت ها و گرفتاری هایی که در دنیا هست و چیزهایی که در دنیا ازدستتمون میره ،،، نباید اینها ما را از ایمان و اعتقاداتمان به خداوند سست کنه.
اگردر آزمایش الهی قرار گرفتیم و یا حتی اگه یه حادثه ای به اشتباه به دست خودمون رقم خورد ،باورمان این هست که خداوندا تو قادر هستی این حادثه را برای من خیر و برکت بکنی...
بنابراین باز به دامان خداوند بر میگردیم .
دنیا یه روز در اختیارماست و یه روز در اختیار دیگری .
اجداد ما از دنیا رفتن.
اموالی که روزی داشتن الان در دستان دیگران است .
خونه هایی که داشتن الان کسانی دیگری ساکن هستن.
اونایی که بهشون دل بستیم الان در اختیار دیگران هست .
این خاصیت دنیا ست – این دنیا فانی ست .
*انسان یه مسافری هست که سفرش را خیلی وقته آغار کرده (عالم قبل تولد – عالم این دنیا - برزخ – قیامت ...)
خدا می خواد انسان به رشد و کمال برسه .
یه بچه 2 ساله نمیتونه ریاضیات مقطع دکتری را درک کنه - باید پله پله بره بالا - دبستان ، دبیرستان - الی ....
این دنیا تجربیاتی هست برای رشد و کمال انسان ،،، که باید سعی کنیم استفاده کنیم .
***آیه 22 و 23 سوره الحدید :
هیچ گزند و آسیبی در زمین [چون زلزله، سیل، توفان و قحطی] و در وجود خودتان [چون بیماری، رنج، از دست رفتن مال و ثروت،] روی نمی دهد مگر پیش از آنکه آن را به وجود آوردیم در کتابی ثبت است،
بی تردید این [تقدیر حوادث و فرمان قطعی به پدید آمدنش] بر خدا آسان است - تا هرگز بر آنچه از دست شما رود (ما فاتَكُمْ) دلتنگ نشوید و به آنچه به شما میدهد«آتاكُمْ» مغرور و دلشاد نگردید، و خدا دوستدار هیچ متکبر خودستایی نیست.
----------------------------
منبع کمک گرفته شده :
تفسیر آیه 23 سوره مبارکه حدید | قرآن - تلوبیون
سوره حدید آیه 23 / معنای زهد در قرآن
توضیحاتی پیرامون لوح محفوظ و لوح محو و اثبات - آپارات
علم خداوند از آینده انسان،چگونه با اختیار و جبر ...
علاقه مندی ها (Bookmarks)