به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 53

موضوع: همکلاسی

  1. #31
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array

    سلام، ممنون خواهش میکنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط بانوی آفتاب نمایش پست ها
    متاسف هستم برای خودم.
    اما تجربه ی بد و بزرگی بود برام. قطعا دیگه اتفاق نمی افته. نمی ذارم که بیوفته.
    این یعنی به آگاهی های خوبی رسیدین و از اون آدم قبلی فاصله گرفتین. همه ی ما نیاز به آگاهی داریم و این آگاهی ها سقفی ندارن، باید همیشه آموخت.
    انسان موجودی هست که حتما در معرض اشتباهات گوناگونی قرار داره و نمیتونه بگه من هرگز اشتباهی در زندگی نداشتم. آدمهای موفق بجای سرزنش بیش از حد و تخریب خودشون اشتباهشون رو میپذیرن و با کسب آگاهی قدم در راه موفقیت میذارن.

    نقل قول نوشته اصلی توسط بانوی آفتاب نمایش پست ها
    این روزها فقط پشت لپ تاپ هستم. چون درس های دانشگاه برقرار هست به صورت اینترنتی. و چون اکثر کارهای ما گروهی هم هست، به صورت تقریبا مداوم با همگروهی ها صحبت می کنیم و کارها رو انجام می دیم..
    و زمانی هم که کار نداشته باشیم من توی اینترنت هستم. فیلم می بینم. سایت های خبری رو نگاه می کنم. یه نرم افزار هست روزانه تمرین می کنم و با هم اتاقیم کمی حرف می زنیم باهم
    همین
    البته بیشتر توی اینترنت الکی می چرخم
    توی فکر هم زیاد میرم.
    این فعالیتا کافی نیست. نیاز به انجام کارهایی دارین ذهنتون رو درگیر تفکرات مثبت و در نهایت حال خوب کنه. باید ذهنتون رو در معرض ورودی‌هایی قرار بدین که احساس بهتری به شما هدیه میدن.

    اگر بخوام واضح تر خدمت شما عرض کنم یکی از علل ناراحتی های اینروزا و شب نخوابی ها
    ورودی های مسمومی هست که به ذهن شما نفوذ پیدا میکنن.

    وقتی شما غذای تاریخ گذشته یا غیر بهداشتی رو میخورین بدن واکنش خوبی نخواهد داشت و در نتیجه دچار حالت تهوع و ... میشین . اگر مدام چنین غذاهایی رو مصرف کنین قطعا بدنتون مکرر دچار شرایط بحرانی خواهد شد و بشدت ضعیف میشین و حتی ممکن هست اتفاق بدی بیافته.
    ورودی های مسموم به ذهن هم همینطور عمل میکنن و در نتیجه شما بیشتر ناراحت میشین و این احساسات بد رهاتون نمیکنن.

    مراقب این ورودی ها باشین، چرا که
    باورهای شما رو هدف قرار میدن ( بصورتی که ورودی منفی باورتون رو محدود و محدودتر میکنه . مثل باور به تغییر و موفقیت در آینده ) ، احساساتتون رو تغییر میدن و در نهایت ذهنتون بیمار میشه و در بر جسم شما تأثیر بدی خواهد گذاشت.

    مراقب درد و دل هاتون باشین، مراقب فیلم هایی که میبینین باشین، مراقب موسیقی که گوش میدین باشین، مراقب کتابی که میخونین باشین و ...

    تمرکز برخی از اینها بر شکست، کمبود و ... هست که اثر خوبی بر روی ذهن مخاطب نداره و ورودی های منفی حساب میشن.

    یک لیست از فعالیت های مثبت، سرگرمی های خوب و مفرح برای خودتون بنویسین و بهش عمل کنین.




    ویرایش توسط سحر بهاری : دوشنبه 01 اردیبهشت 99 در ساعت 10:04

  2. 2 کاربر از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده اند .

    maryam988 (دوشنبه 01 اردیبهشت 99), بانوی آفتاب (سه شنبه 02 اردیبهشت 99)

  3. #32
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 فروردین 03 [ 18:08]
    تاریخ عضویت
    1393-6-24
    نوشته ها
    168
    امتیاز
    12,832
    سطح
    73
    Points: 12,832, Level: 73
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,836

    تشکرشده 281 در 127 پست

    Rep Power
    39
    Array
    سلام خیلی ممنونم بابت راهنمایی های خوبتون..

    چشم لیستی از کارهای مثبت و مفیدی که دوست دارم رو می نویسم، حتما بهش عمل می کنم..

    ورزش هم یه مدت انجام می دادم، دوباره باید انجام بدم. خیلی حس خوبی بود..

    ممنونم بابت راهنمایی هاتون..

  4. 2 کاربر از پست مفید بانوی آفتاب تشکرکرده اند .

    الهه زیبایی ها (چهارشنبه 03 اردیبهشت 99), سحر بهاری (چهارشنبه 03 اردیبهشت 99)

  5. #33
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 فروردین 03 [ 18:08]
    تاریخ عضویت
    1393-6-24
    نوشته ها
    168
    امتیاز
    12,832
    سطح
    73
    Points: 12,832, Level: 73
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,836

    تشکرشده 281 در 127 پست

    Rep Power
    39
    Array

    نمی تونم فراموشش کنم

    سلام
    من دختری 31 ساله هستم. که 2 سال و نیم پیش به یه کشور اروپایی اومدم برای ادامه تحصیل.

    قبلا تاپیکی زده بودم با عنوان همکلاسی.
    http://www.hamdardi.net/showthread.php?t=46600

    ترم 2 دانشگاه که بودم با یه آقا پسری آشنا شدم. اون 5 سال ازم بزرگتر بود. خیلی پسر آروم و خوبی بود و خیلی ازش خوشم میومد. دیگه کم کم با هم دوست شدیم. توی اون تاپیک که لینکش رو گذاشتم، همه چیز رو با جزئیات نوشتم.

    خلاصه بعضی وقتها باهام خیلی خوب بود، ولی بعضی وقتها خیلی اهمیت نمیداد به من. کلا به نظر آدم سرد و خنثی به تظر می رسید. البته اوایل خیلی پیگیر من بود و خیلی دوست داشت با من دوست بشه.

    من تاحالا دوست پسری نداشتم تا اون زمان. با اون ک دوست شدم، تا این لحظه نمی تونم فراموشش کنم.
    بعضی وقتها فراموش می کنم، ولی بیشتر وقتها همش بهش فکر می کنم و پروفایلش رو چک می کنم..

    ما تا حدود 5 یا 6 ماه پیش با هم در ارتباط بودیم از طریق واتساپ (البته هر از گاهی پیام می دادیم نه همیشه)
    همون حدود 6 ماه پیش هم یه بار همو دیدیم.
    چون اون بعد از دانشگاه رفت یه شهر دیگه ای برای کاراموزی

    حدود چهار ماه پیش، آخرین باری بود که باهم چت کردیم، من توی اون پیام نوشتم دلم برات تنگ شده، که سین نکرد و حدود یه ساعت بعدش منو بلاک کرد و هنوز هم بلاک هستم. و می دونم شماره م رو هم پاک کرده

    من همه اکانت های صفحات مجازیم رو غیرفعال یا پاک کردم و اون هیچ خبری از من نداره.

    مثل فیسبوک و اینستاگرام رو غیرفعال کردم. تلگرامم رو پاک کردم
    اون رو از مخاطبای واتساپم برداشتم و عکس و آخرین بازدید من رو نمی بینه

    و هیچ خبری از من نداره..

    ولی از اون موقع که من گفتم دلم برات تنگ شده یعنی حدود 4 ماه پیش، و اون منو بلاک کرد، دیگه هیچ خبری از من نگرفت و منو از بلاکی خارج نکرده.

    حدود دوماه پیش ایران رفتم ک به خونواده م سر بزنم. با مشاوره هم صحبت کردم.. ولی فایده ی خاصی نداشت..

    بازم بعضی وقتا خیلی توی فکرش میرم

    من یه واتساپ دیگه دارم و با اون اکانت همیشه اونو چک می کنم ک چه موقع آنلاینه..

    جدیدا خیلی آنلاین می شه..
    ممکنه با یه دختر دیگه ای دوست شده؟

    از دخترای سفید و بلوند اروپایی خوشش میومد.. ممکنه با یکی دوست شده؟ اینجا هم که خیلی اوکراینی و اروپای شرقی هستن که سریع با هر پسری دوست می شن.. یا ممکنه خود دخترای اروپایی هم سریع دوست بشن

    از دخترای زرنگ و شاد و پر انرژی هم خیلی خوشش میومد، ممکن هم هست که با یه دختر ایرانی دیگه ای دوست شده باشه؟

    منم درسم تموم شده و فارغ التحصیل شدم، رفتم ایران 2 ماه موندم و برگشتم..
    الان باید رزومم رو درست کنم و برای کار یا کاراموزی درخواست بدم، ولی خیلی توی فکر اون میرم و ذهنم خیلی باز نیست. وقتم رو تلف می کنم. هردفعه اونو چک می کنم توی واتساپ که چه موقع هایی آنلاین می شه و تا کی آنلاین می مونه..

    حس خوبی ندارم.

    دوست دارم دوباره برگرده و با هم خوب بشیم..


    یه دفعه منو بلاک کرد..
    قبلا هم بلاک می کرد ولی از بلاکی درمیاورد.. ولی الان خیلی طولانی شده


    به نظرم من اصلا دختر مورد علاقه ش نبودم..

    ولی اون خیلی مورد علاقه من بود.. با اینکه خیلی ابراز محبت نمی کرد.. خیلی توجه نمی کرد.. خیلی من براش مهم نبودم.. با من مثل یه همکلاسی عادی برخورد می کرد..


    خیلی کم ابراز علاقه می کرد..



    خودم می دونم کار درستی نیست که اینقدر بهس فکر می کنم.. ولی نمی دونم چطوری کاملا می تونم فراموشش کنم..
    ویرایش توسط بانوی آفتاب : جمعه 10 تیر 01 در ساعت 21:23

  6. #34
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 18 فروردین 03 [ 09:09]
    تاریخ عضویت
    1394-3-05
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    6,889
    سطح
    54
    Points: 6,889, Level: 54
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    116

    تشکرشده 5 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چرا از این فرد متنفر نشدی؟ به اندازه کافی اذیتت نکرد؟ از سادگیت سواستفاده نکرد؟ با نامردی رهات نکرد؟ چرا ازش متنفر نیستی؟!
    زندگی تنها تو خارج از کشور یه سختی که داره همینه! دور از شدن از دید حمایتگرایانه خانواده و رها شدن تو اجتماعی که خودتی و خودت. خودت باید با سعی و خطا راهت رو پیدا کنی. این پسری که شما راجع بهش حرف زدی نه لیاقت عشق رو داره و نه اش دهن سوزی هست. شما اسکارلت کتاب بربادرفته هستی! دختری که بیشتر از اینکه عاشق باشه، ناراحته که جواب رد شنیده و به غرورش برخورده وگرنه زودتر میفهمید. یه روزی احتمالا شما هم مثل اسکارلت میفهمی که تمام این مدت عاشق یه مرد ضعیف النفس شده بودی، مال شما که بدجنس و بدطینت هم هست.
    خواهشا تمام توانت رو بذار رو پیدا کردن کار.

  7. کاربر روبرو از پست مفید MimiBahar تشکرکرده است .

    بانوی آفتاب (شنبه 11 تیر 01)

  8. #35
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 فروردین 03 [ 18:08]
    تاریخ عضویت
    1393-6-24
    نوشته ها
    168
    امتیاز
    12,832
    سطح
    73
    Points: 12,832, Level: 73
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,836

    تشکرشده 281 در 127 پست

    Rep Power
    39
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط MimiBahar نمایش پست ها
    چرا از این فرد متنفر نشدی؟ به اندازه کافی اذیتت نکرد؟ از سادگیت سواستفاده نکرد؟ با نامردی رهات نکرد؟ چرا ازش متنفر نیستی؟!
    زندگی تنها تو خارج از کشور یه سختی که داره همینه! دور از شدن از دید حمایتگرایانه خانواده و رها شدن تو اجتماعی که خودتی و خودت. خودت باید با سعی و خطا راهت رو پیدا کنی. این پسری که شما راجع بهش حرف زدی نه لیاقت عشق رو داره و نه اش دهن سوزی هست. شما اسکارلت کتاب بربادرفته هستی! دختری که بیشتر از اینکه عاشق باشه، ناراحته که جواب رد شنیده و به غرورش برخورده وگرنه زودتر میفهمید. یه روزی احتمالا شما هم مثل اسکارلت میفهمی که تمام این مدت عاشق یه مرد ضعیف النفس شده بودی، مال شما که بدجنس و بدطینت هم هست.
    خواهشا تمام توانت رو بذار رو پیدا کردن کار.


    سلام. ممنون بابت راهنمایی تون.
    درست می گید.. باید ازش متنفر و بیزار می شدم..

    راستش خیلی وقتا که بهش فکر می کردم، ازش متنفر و عصبانی می شدم .. ولی دوباره فراموش می کنم و پروفایلش رو چک می کنم.. دلم براش تنگ می شه، دل شکسته می شم که الان با کی دوست شده و چقدر اون دختره رو دوست داره و ..

    خیلی خودمو کوچیک می کنم پیش خودم..

    همش این سوال میاد توی ذهنم که چرا منو یه دفعه بلاک کرد و اصلا فکر می کنم کاملا منو فراموش کرده و اصلا براش مهم نبودم و یادش رفته که منو از بلاکی دربیاره..

  9. کاربر روبرو از پست مفید بانوی آفتاب تشکرکرده است .

    MimiBahar (چهارشنبه 15 تیر 01)

  10. #36
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 14:19]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,439
    امتیاز
    288,087
    سطح
    100
    Points: 288,087, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,614

    تشکرشده 37,113 در 7,018 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

  11. 3 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    بانوی آفتاب (شنبه 11 تیر 01), باغبان (شنبه 11 تیر 01), سحر بهاری (شنبه 11 تیر 01)

  12. #37
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    سلام بانوی آفتاب، خوش اومدی

    احتمالا خود شما هم متوجه شدین این ارتباط سالم نبوده، ناهنجاری داشته، آزرده شدین و ...

    پس لطفا جواب سؤالات من رو بنوسین. ( حتما در موردش تحقیق کنین)

    _ چرا آدما جذب افراد نامناسب برای ارتباط عاطفی میشن؟

    _ چرا به ارتباط ناسالم و نا کارآمد باهاشون ادامه میدن؟

    _ چرا نمیتونن از این نوع ارتباط ها خارج بشن؟

  13. 2 کاربر از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده اند .

    MimiBahar (شنبه 11 تیر 01), بانوی آفتاب (شنبه 11 تیر 01)

  14. #38
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 اردیبهشت 03 [ 14:52]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    90,341
    سطح
    100
    Points: 90,341, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,823

    تشکرشده 6,799 در 2,375 پست

    Rep Power
    0
    Array

    با سلام



    هیج وقت هدف های زندگیتون را به قدری بالا نبرید که با نرسیدن به اون هدف باعث بشه آسیب ببینید .
    همیشه یه حد تعادلی در هدف هاتون داشته باشید .
    در دل معبود فقط خداست .
    هر هدف و هر باوری را بیشتر از خدا دوست داشته باشیم ،،،رنج ها میاد سراغمون .
    ما فقط در دلممون یک محبوب واقعی داریم و اون فقط خداست – تمام محبوب های فرعی ( همسر – فرزند – پدر و مادر – دوستان و ...) کمکی هستن برای رسیدن به محبوب واقعی ،،،
    تاریخ و ادیان الهی این را کامل و قاطع بیان می کنه .

    وَمِنَ النَّاسِ مَن یَتَّخِذُ مِن دُونِ اللَّهِ أَندَادًا یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ ۖ وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّهِ ۗ وَلَوْ یَرَى الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّهَ لِلَّهِ جَمِیعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعَذَابِ (بقره – ۱۶۵)
    بعضی از مردم هستند که همتایانی برای خداوند قائل می‌شوند و آنها را همچون خدا دوست می‌دارند( در ذهنشان به آنها قدرت میدهند) ،،،
    حال آنکه مؤمنان عشقشان به خدا بیشتر است ، و آنها که(بخاطر قدرت دادن به غیر خدا در حق خودشان) ستم کردند هنگامی که عذاب را مشاهده کردند ، بدانند که هر قدرتی از آن خداوند است و عذاب خداوند بسیار سخت است .



    آیه ۵۳ سوره زمر
    (ای رسول رحمت) بدان بندگانم که (به عصیان) اسراف بر نفس خود کردند بگو: هرگز از رحمت (نامنتهای) خدا نا امید مباشید، البته خدا همه گناهان را (چون توبه کنید) خواهد بخشید، که او خدایی بسیار آمرزنده و مهربان است.


    .........................


    هر فردی نیازهایی داره ، نیاز به درآمد ، ازدواج و ....مهم اینکه یاد بگیریم مسیر نیازهامون ، مسیر درست باشه ،،،یاد بگیریم از راه درستش وارد بشیم .
    روابط دوستی دختر و پسر یه رابطه دو طرفه هست و دختر و پسر با هم سهمی دارن در این مسیر اشتباه .
    نباید مسیر اشتباه را بریم و یا ادامه بدیم و بدتر از اون برای خودمون احساس تعلق ایجاد کنیم .
    هر جا مسیر ایراد داره و می بینید از مسیر صحیحش خارج میشه ، باید خارج بشید .
    یه مسئله ای که باید روش کار کنید اینکه بدونید این مسیری که رفتید مسیر اشتباهی بوده (سهم خودتون در مسیر - طبیعتا اون پسر هم مسیر اشتباهی داشته )
    هر یک از طرفین اگه قاطع باشن و بتونن جلوی این نفس را بگیرن و از شُتر نفس پایین رون ، وارد همچین مسائلی نمی شن .
    معمولا در روابط دوستی بین دختر و پسر ، تعهدی توش نیست و شاید پر کردن یه خلا درونی از طرفین باشه و اگر مسئله ازدواج هم در میان باشه چون در مسیر خانواده جلو نمیره و احساس هم از تفکر بیشتر روشنه دراین روابط ، مسیر به بیراهه میره . وقتی احساس بیشتر روشن باشه شخص نمی تونه آنالیز خوبی داشته باشه و معیارها و مسیر صحیح ازدواج را درست بررسی کنه .معمولا در چنین روابطی ، چیزها ی سطحی و پیش افتاده بررسی می شه و وقتی به مرحله بالاتر و یا حتی ازدواج می رسن می بینن خوب معیارهاشون را بررسی نکردن - این باعث میشه چند وقت بعد ازدواج ، مشکلات شروع بشه .
    دختر و پسر باید هوشیار باشن چه مسیری را دارن میرن ،،،در این ضمینه تاپیکی وجود داره خواهشا این موارد را مطالعه فرمایید که دلایل منع این روابط بیشتر روشن بشه :
    دلایل عینی برای منع رابطه های دوستی دختر و پسر


    وقتی پی بردید که مسیر اشتباه بوده و سهم اشتباهات خودتون را تونستید بکشید یبرون ، اولین قدم بر مسیر بهبودی ست .
    اگه نتونیم این آنالیز را داشته باشیم و فقط دنیای اطراف خودمون را ظالم بدونیم و خودمون مُبرا از اشتباه ، امکان داره باز در آینده ، گرفتار همچین مسائلی بشیم به نوعی دیگه .
    مسائل را بیارید روی میز – آنالیزشون کنید – ازش یاد بگیرید - اشتباهات را در بیارید – راهنمایی ها و مشاوره ها را خوب آنالیز کنید - تا بتونید بهتر عمل کنید .
    به مرحله پذیرش برسید و از واقعیت فرار نکنید . بدونید همچین مسئله ای براتون پیش آمده و همچین مسیری را رفته اید ،،،
    برسید که باید چه درسی بگیرید .
    توانتون را بذارید برای حل مسئله .
    در گذشته غرق نشید - به جاش از گذشته بیاموزید .
    گذشته را مانند یه چراغی در دست داشته باشید تا بتونید مسیر حال و آینده را بهتر طی کنید .
    شاید یه حس گناهی در قلبتون و فکرتون داشته باشید ،،،، نباید بذارید حس گناه باعث افسردگی شما بشه .
    باید این حس مثل چراغی باشه برای پیشرفت شما .
    خودتون را در دریا غرق نکنید – به جای خودتون ، فرعون نفستون را در دریا غرق کنید .
    خودتون را ببخشید و به آغوش بکشید و از خدا بخواین که کمکتون کنه.

    .........................


    مراقب خطای شناختی خودمون باشیم ،،،
    اگه فکر کنیم در دنیا فقط یه نفر هست که می تونه ما را خوشبخت کنه و ما فقط باید با اون ازدواج کنیم ، یعنی در خطای شناختی هستیم ، یعنی هنور به حقیقت تعالی وجودی خودمون پی نبردیم .
    .بعضی موقع ها در خیال و توهم زندگی می کنیم .با خیالبافیایی فکری و احساسی که برای خودمون درست می کنیم یه چیزهایی را گاهی برای خودمون خیلی بزرگ و خیلی زیبا در نظرمی گیریم و بدتر از اون با اون تفکرات و احساساتی که خودمون برای خودمون درست کردیم زندگی میکنیم و دوست داریم حفظش کنیم و پرو بال بهش بدیم . در حالی که حقیقت این نیست .
    از طرفی بلوغ فکری خیلی مهمه که باید همه تمرین کنیم .
    به این مهم برسیم که شاید مورد تایید و انتخاب همه نباشیم - این به معنی بد بودن ما نیست .
    امکان داره پسری خواستگاری دختری بره و اون دختر پاسخ منفی به شخص بده ( برای تمام خانم ها پیش آمده به احتمال زیاد ، که خواستگار داشته باشن و به خواستگارشون پاسخ منفی بدن ) این به معنی بد بودن اون پسر نیست فقط مورد انتخاب اون فرد نبوده . از طرفی طبیعتا برعکسش هم هست ، امکان داره یه پسری به دختری پاسخ منفی بده در ازدواج و خواستگاری و این باز ، به معنی بد بودن اون دختر نیست .
    امکان داره در اطرافیان ما آدم هایی باشن که ما بهشون احساس خوبی داشته بشیم ولی این به معنی این نیست که حتما اونها همسر ، همسفر ، هم راه زندگی خوبی برای ما باشن . خیلی مهمه این را یاد بگیریم و به این بلوغ برسیم و از این خطای شناختی خارج بشیم .


    .........................


    عشق در ازدواج ، 6 ماه یا سه سال بعد ازدواج شکل میگیره و مسیر تعالی را طی می کنه .
    این مسیر تعالی تا آخر باید حفط بشه و زن و شوهر باید همیشه در این دانشگاه زندگی خودشون را رشد بدن .
    عشق هایی که بیشتر در روابط دوستی و احساسی دختر و پسر می بینیم : یا نیازه – یا هوسه – یا وابستگی
    چون تا پای سفره عقد با هم نرفتن جلو در مسیر صحیح – سختی های قبل ازدواج را با هم طی نکردن - زندگی مشترکی را شروع نکردن در زیر یه سقف – با مادر زن – مادر شوهر – برادرزن - خواهر شوهر و...سر کله نزدن – با بی پولی ، نداری اجاره خونه ، قسط سر کله نزدن ،،، 4 تا دعوا نکردن در سختی و مشکلات و روابط شخصی زناشویی و.... تازه بعد ببینن باز با این همه مشکلات ، همو دوست دارن یا نه .
    این فایل تصویری این موارد را توضیح داده :
    عشق برای ازدواج. استاد سعید عزیزی.


    .........................


    سیم کارتتون را عوض کنید - ایمیلتون را عوض کنید - در شبکه اجتماعی فعال نباشید - تمام عکس و دست نوشته های خودتون که در این رابطه داشتید از بین ببرید . این یه قدم محکم در راستای مطالب بالا ست .

    .........................



    زندگی را دوباره برای خودتون تعریف کنید .
    دوباره اندیشه کنید ،،،
    به جای محاکمه خودمون و دیگران ،دوباره مسیر تعالی را شروع کنیم.
    ما از ثانیه های بعد خودمون خبر نداریم زنده هستیم یا نه ،،،پس زمان را از دست ندیم .
    برای خودتون ارزش گذاری کنید و با توجه به ارش گذاری ها ، هدف گذاری کنید .
    وقتی ارش گذاری ها درست باشه در زندگی کم تر درجا می زنیم .
    ارزش گذاری های خودتون را چیزهای تعالی قرار بدید .
    وقتی ارش گذاری ها چیزهای کوچیک باشه ، وسعت رشد تعالی خودمون هم به همان میزان هست .
    ارزش را با هدف یکی نکنین .
    مثلا یکی از ارزش گذاری ها این هست که به دیگران خدمت کنیم . حالا با هر هدفی به این ارزش می تونیم برسیم .
    یه فردی با معماری ، فرد دیگر با پزشکی این کار را می کنه – دیگری با راننده بودن – فرد دیگر با خیاطی و ....این فرد می تونه با هر هدفی و با توجه به استعدداد و یا علاقه ای که داره و یا زمانی که می خواد بذاره ، به ارزش خودش با کارهای مختلف برسه .
    حالا یه فردی ارزش هاش را اینجوری می چینه و میگه : ارزش من اینکه ازدواج کنم با فلانی ، یا مثلا پیدان کردن شغل در شرکت فلان – قبولی کنکور در دانشگاه فلان و....ایراد این هست اگه به هر دلیلی به اون نرسه افسرده میشه . چون ارزش گذاریهاش کوچیکه و وابستگی بیرونی داره .
    خیلی از چشم هم چشمی ها و نارحتی های فکری و روحی ما به خاطر همین ها ست – چون ارزش را نمی دونیم و یا خوب انتخاب نکردیم .
    وقتی ارزش را پیدا کردید – برای خودتون هدف های کوتاه مدت و بلند مدت بذارید . سعی کنید مهارت های خودتون را افزایش بدید ( علمی – معنوی و...)
    ورزش در برنامه داشته باشید ،،، مطالعه کردن روزانه ، به خصوص شعر ،،،
    خیلی ها افسرده میشن میرن کارهای منفی انجام میدن مثلا پرخوری می کنن – سیگار می کشن - با کسی حرف نمیزن - عیب جویی می کنن و ...
    یه بنده خدایی میگفت وقتی ناراحت میشید برید سراغ هنر – خطاطی کنید - یا مثلا شما که احتمالا با نرم افزار مایا و تردی مکس آشنا هستید می تونید یه طرح قشنگ بزنید و ... فعال باشید !
    اینقدر کار هست که انجام بدید و حالتون بهتربشه - مهم اینکه بخوایم و در مسیر تعهد داشته باشیم .


    .........................


    یه مطلب از مدیر همدردی عزیز براتون می ذارم با دقت مطالعه کنید .


    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی نمایش پست ها

    با افکار نگران کننده، احساسات منفی و تمایلات آزارنده چه کنیم!؟

    ما نمی توانیم فکرها و احساس ها و تمایلات آزارنده رو دور بریزیم
    نمی توانیم پیوسته با افکار نگران کنده بحنگیم
    نمی توانیم تسلیم تمایلات آزارنده بشویم .
    نمی توانیم با انکار فشارهای ذهنی از شر آنها راحت شویم.
    نمی توانیم خیلی این نشخوار ذهنی و وسوسه های فکری رو جدی بگیریم
    و نمیتوانیم حتی بیخالشون بشویم پس با افکار نگران کننده، احساسات منفی و تمایلات آزارنده چه کنیم!؟




    افکار آزارنده، احساسات ناخوشایند و دغدغه های ذهنی خود را بپذیریم

    برای شروع :
    باید فضایی در ذهن خود به این افکار منفی بدهیم. و رنج بودنشان را تحمل کنیم. بپذیریم که این ها هستند و ببینیم آنها را و تحملشان کنیم.

    همواره عادت داشته ایم که با این افکار منفی و احساسات زجر آور مثل دشمن برخورد کنیم. یا با آنها جنگیده ایم. یا از دست آنها فرار کرده ایم یا اسیر آنها شده ایم و گوش بفرمانشان شده ایم.
    اما راهکار این است که آنها را به عنوان دشمن نبینیم. و فضای در ذهنمان به آنها بدهیم و بپذیریم آنها هم قسمتی از ذهنم ما باشند. البته که آنها برای ما رنج ایجاد می کنند. همانطور که شلوغی خیابانها و ترافیک برای ما رنج ایجاد می کنند. اما همانطور که با ترافیک خیابان نمی جنگیم و می پذیریم و البته رنج آن را تحمل می کنیم. باید خود را آماده کنیم سر و صداهای این افکار را بشنویم و عادت کنیم. و مرتب به آنها واکنش نشان ندهیم.

    آری رنج فکر های منفی و نگران کننده را ، درد احساسات زجر آور را و وسوسه های تمایلات تکراری را تحمل کنیم همانطور که رنج سر وصدا و شیطنت و شلوغی بچه هایمان را تحمل می کنیم.
    با آنها مانوس باشیم اماگوش بفرمانشان نباشیم.








    اینها مقدمه ای بود برای ورود به بحث مدیریت افکار و احساساتمان.
    و برای شروع و ادامه به گامهای بیشتری نیاز دارد که انشاء الله در پست های بعدی به آن می پردازیم

    منبع: www.hamdardi.com



    با افکار نگران کننده، احساسات منفی و تمایلات آزارنده چه کنیم!؟



    .........................




    در مورد نورون های عصبی هم مطالبی هست ، فرصت شد براتون توضیح میدم
    این مطالبی که بیان شد را با دقت مطالعه و تمرین کنید .
    حتما مشاور حضوری هم داشته باشید .
    در پناه حق .
    ویرایش توسط باغبان : دوشنبه 20 تیر 01 در ساعت 12:40 دلیل: تایپک مطالعاتی

  15. 2 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    Mvaz (یکشنبه 12 تیر 01), بانوی آفتاب (شنبه 11 تیر 01)

  16. #39
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 اردیبهشت 03 [ 14:52]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    90,341
    سطح
    100
    Points: 90,341, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,823

    تشکرشده 6,799 در 2,375 پست

    Rep Power
    0
    Array

    سلام مجدد
    درباره نورون های عصبی با شما صحبت می کنیم .
    وقتی تا حدودی از ساختار مغز آشنا باشیم بهتر می تونیم این مسائل را حل کنیم .
    چند پست میشه براتون میزارم :







    * شده به خودتون بگید چرا بعضی از اتفاقات خیلی دور در زمان گذشتمون را یادمان نمی یاد ؟ و بعضی ها را یادممون می یاد ؟

    مثلا من 18 آبان اول دبستان یادم هست ولی 20 آذر آن یادم نیست !

    بعضی موقع ها شاید به خودمون بگیم کاشکی مغز هم به طور طبیعی کلیدی داشت در اختیار انسان،،،، که با اون تمام خاطرات دلخواه خودمان را پاک می کردیم ،،،،

    کلیدی برای پاک کردن فکرها و دغدغه هامون ،،

    اما ....

    مغز اطلاعات را پاک نمیکنه – مغز اطلاعات را کم رنگ میکنه – وقتی کم رنگ کرد می ندازه اون پایین پایینا ،،،می ندازه تو دره اعماق خودش.،،،





    * دستورات مغز به سایر اندام ها به وسیله نورون ها جابه جا و تفسیر و به مغز ارسال می شود . (رشته عصبی ) این سیستم شامل میلیارد ها نورون هست ،،،

    هر یک از این نورورن ها ، خودش تقریبا یک کامپیوتر کوچک هست ،،، سرعت این نورون در هر رفتاری در هر فرد فرق میکنه .

    به عنوان مثلا کسی که نقاشی خوبی داره ، سرعت این نوررون ها و جابجایی و انتقال آن به مغز سریع تر هست تا فردی که نقاشی خوبی نداره ،

    مثلا شما می بینید که یه بچه 10 ساله از یه شخص 20 ساله بهتر نقاشی میکشه ( بهتر می فهمه ) – یکی از دلیلاش برا این هست .

    البته مغز هم تقویت میشه ،، مثلا کسی که نقاشی اش خوب نیست میتونه با تمرین ، این نورون های مغزی را تقویت کنه و بعد یه مدت نقاشی اش خوب بشه ،،،

    ولی اون بچه 10 ساله که این جوری میکشه – نشون میده این نورون ها در این قسمت سرعت بیشتری دارنند تا فرد عادی .

    این جاست که مثلا به اون فرد میگوییم فرد با استعدادی هست .





    * دانشمندان نورون شناس ، اومدن پیوندهای نورونی را مورد بررسی قرار دادن و فهمیدن که نورون ها پیوسته پیام های الکترو شیمایی را به مسیرهای عصبی ارسال می کنند ،،،

    این یعنی در مسیر آنها هیچ گونه ترافیکی وجود نداره،،،این ارتباطات در یک لحظه صورت می گیرد – هر ایده یا خاطره در مسیر خود حرکت می کند. و ترافیک ایجاد نمیشه .

    لذا وقتی کاری را برای اولین بار انجام می دهیم ، یه ارتباط فیزیکی و یک رشته ی عصبی نازک ایجاد می کنیم ( نورون ها )

    در واقع این کار باعث میشه ما به آن احساس و به آن رفتار دسترسی داشته باشیم ،،،

    مثلا اگر ما تا حالا به آب جوش دست نزده باشیم – دست زدن به آب جوش ، باعث میشه اون احساس در ذهنمان ثبت بشه ( یه نورون عصبی )

    هر بار که رفتاری را تکرار می کنیم ، این ارتباط ( شبکه های عصبی یا نورون ها ) تقویت می شود و ما یک رشته عصبی به رابطه اضافه می کنیم .

    مثلا کسانی که سیگار میکشند را در نظر بگیرید :

    بار اول که اون فرد تا حالا سیگار نکشیده – سیستم مغزی اون از سیگار چیزی نمی فهمیده

    با کشیدن اولین نخ سیگار – یه رشته عصبی نازک در مغز او ایجاد می شود

    وقتی بار دوم این کار کند – این رشته قوی تر میشه

    وقتی یه هفته این کار را کند - این پیوند باز هم قوی تر میشه

    وقتی یک سال بگذرد ،،،،، شاید همه بگن اون عادت کرده به سیگار کشیدن .

    در واقع عادت یعنی : درون سیستم عصبی خودش شبکه یی از پیوند های عصبی قوی ایجاد کرده .

    شروع هر عادت ، مثل یه رشته ی نامرئی ست، اما هر بار که آن رفتار را تکرار می کنیم ( هر رفتاری ) ،،،،آن رشته را تقویت می کنیم و رشته های دیگری به آن می افزاییم

    تا این که اون رشته نازک ،،، تبدیل به یک کابل بزرگ میشه .





    در دستان ما دکمه ای نیست که با آن بتونیم اطلاعات و خاطرات خودمان را پاک کنیم .

    وقتی یه رفتاری در ذهنمان ثبت میشه ،،،با توجه به تکرار ما نسبت به اون رفتار ،،،رشته هایی بوجود می یاد .

    هنگامی که یک ارتباط عصبی به وجود آمد ، مغز همیشه یک مسیر برای آن داره - و اگر از آن مسیر زیاد استفاده بشه این رشته های شبکه های عصبی گسترش می یابند و قوی تر میشند ،،

    اگر ما این ارتباط را کم کنیم – این شبکه ها ضعیف تر میشند .

    * اگر ما به اتفاقات روز دلخواهمان که برایمان افتاده همیشه در حال تفکر باشیم ،،، در واقع داریم این پیوندهای عصبی مغز را قوی تر میکنیم ،،،این رشته ها قوی و یه روزی تبدیل به ضخامت کابل میشنند .

    بعد به خودمان میگیم :چرا نمیتوانیم اتفاقات روز مورد نظر را فراموش کنیم .

    اگر ما این ارتباط را کم کنیم ،،،، این شبکه ها ضعیف تر میشند .وقتی شبکه ها ضعبف شدند ،،،برای مغز بی اهمیت میشند . وقتی بی اهمیت شدند ، یه جورایی دیگه پاک شدند :)

    برا همین هست که من روز 18 آبان اول دبستان یادم هست ،،،ولی 20 آذر اول دبستان یادم نیست .

    در اولی برام اهمیت داشته و هر روز تداعی کردم در ذهنم .

    در دومی چون برام اهمیت نداشته و به مرور زمان کم رنگ شده ، برام بی اهمیت شده .( یه جور پاک شدن هست - چون نورون های اون کم رنگ شده )

    در حالی که الان هم دو در مغز هست .


    برای شما هم همین بوده .
    وقتی اون فرد در ذهنتون روشن می شه هر روز و بهش روشنایی می دید ( همان نون خامه ا ی) و به افکار و احساسات خودنون در اون مورد زندگی میدید ،،، دارید شبکه های عصبی ذهنتون را در این مورد قوی تر می کنید -
    باید این شبکه ها کم رنگ بشه . وقتی کم رنگ بشه براتون بی اهمیت میشه .





    6 تا مرحله داره »

    1- تعهد
    2- ایجاد انگیزه
    3- قطع الگوی منفی
    4- جایگزین مثبت برای الگوی منفی
    5- تکرار الگوی جایگزین شده
    6 - بررسی ( اگه نتیجه نگرفت دوباره از مورد 1 برسی بشه کجا خطا داشته )
    در پست های بعد این موارد را توضیح میدم .








    ویرایش توسط باغبان : یکشنبه 12 تیر 01 در ساعت 09:22

  17. 2 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    MimiBahar (چهارشنبه 15 تیر 01), بانوی آفتاب (پنجشنبه 16 تیر 01)

  18. #40
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 اردیبهشت 03 [ 14:52]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    90,341
    سطح
    100
    Points: 90,341, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,823

    تشکرشده 6,799 در 2,375 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مرحله ی اول :



    اول ،
    خواستن و تعهد هست

    ما باید آنچه را که واقعا می خوایم ، و آنچه ما را از آن محروم می کند را مشخص کنیم .

    تمرکز به چیزی = رسیدن به آن

    اگر بر چیزی هایی که نمی خوایم تمرکز کنیم ، بیشتر در معرض آن قرار می گیریم .

    اولین مرحله برای ایجاد هر گونه تغییر آن است که خواسته هایمان را مشخص کنیم و برای رسیدن به آن فعالیت کنیم .( هدف داشته باشیم )

    سپس تعهد کنیم ،،،مثلا نگران هستیم ،،،به خودمان بگوییم من به جای نگرانی چی می خوام ؟

    آیا شادی می خوام ؟

    سپس باید تعهد کنیم در این راستا فعالیت کنیم .

    ما باید تعهد داشته باشیم که می خواهیم تغییر کنیم،،زیرا مسئولیت هر کاری با خود انسانه !

    هر چه خواسته هایمان مشخص تر باشد – قدرت بیشتری می گیریم برای فعالیت.

    از طرفی باید ببینیم چه چیزی مانع از تغییر ماست :

    مثلا فردی که معتاد به سیگار هست ، میگه من می ترسم تغییر کنم ، برای این که رنج خواهم برد ،،، برای اینکه می ترسم درد داشته باشه !

    این فرد ، شاید یکی از دلایلش همین باشد . یعنی می ترسه از تغییر ،،،

    میگه : اگر من تغییر کنم چه اتفاقی می افتد ؟

    در واقع ترس مانع اون میشه .

    بیشتر موقع ها ، برای بهای تغییر که باید بپردازیم ، ناراحت هستیم ،،،

    اما عدم تغییر به نظرم بهایی بیشتری دارد ،،،درسته که اگر فردی که می خواهد سیگار را ترک کند باید بهایی بپردازد ،،،ولی آیا اگر ترک نکند ، بهایی بیشتری ندارد ؟

    آیا ضرر بیشتری ندارد ؟

    پس در مرحله اول ما باید خودمان را قدرتمند کنیم ،،چطوری ؟

    با سئوال و درخواست کردن از خود ( خواسته ها و هدف ) + تعهد که به خودمون می دیم .


    ........................


    ویرایش توسط باغبان : یکشنبه 12 تیر 01 در ساعت 09:44

  19. کاربر روبرو از پست مفید باغبان تشکرکرده است .

    بانوی آفتاب (پنجشنبه 16 تیر 01)


 
صفحه 4 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:23 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.