به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 شهریور 00 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-10
    نوشته ها
    262
    امتیاز
    9,650
    سطح
    65
    Points: 9,650, Level: 65
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 400
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    431

    تشکرشده 376 در 164 پست

    Rep Power
    53
    Array

    یک فرصت دوباره به زندگی مشترکمان دادیم اما همچنان راه درست را نیافتم

    سلام دوستان
    لطفا از نصیحت و پیشنهاد هیجانی خودداری کنید و پیشاپیش تشکر میکنم از همفکری شما عزیزان.
    10 سال هست که ازدواج کردیم بنده 30 و همسرم 32 سال سن داریم
    از روز اول باهم دوست بودیم و زندگیمون بر پایه علاقه بود و دوستانه زندگی مشترک خوبی رو سپری میکردیم که خب مثل بقیه روابط مشکلات ریز و درشت خودمون رو هم داشتیم.
    جند ماه قبل باهم بحث کردیم و من از همسرم خواستم خونه رو ترک کنن و ایشون با چند دست لباس از خونه رفتن
    اگر جزئیات بیشتری لازم بود حتما مفصل تر خواهم گفت.
    بعد از دو ماه و همسرم و من هردو پشیمون شدیم و همسرم گفتن میخوان برگردن خونه.
    به همدیگه فرصت دوباره دادیم و هم رفتار و مشکلی که در طرف مقابل بود و باعث این اتفاق شده بود با هم درمیون گذاشتیم و قرار شد دوباره زندگیمون رو بسازیم.
    در حال حاضر 80 درصد اوضاع از نظر من ایده آل هست
    یکسری مسائل وجود داره که گاهی من رو شدیدا به هم میریزه اما صلاح نمیدونم با همسرم درمیون بذارم چون بنظرم بیشتر مشکل من هستن و ممکنه با بیانشون به مرور ایشون رو خسته و دلسرد کنم.
    سوالاتم رو واضح میپرسم و درخواست دارم راهنماییم کنید چطور مسیر درست رو انتخاب کنم.
    1-دادن شانس دویاره به زندگی درست بود یا نه ؟
    2-من و همسرم قول دادیم رفتارهای غلطمون ور ترک کنیم اما من نمیدونم چطور رفتار کنم چون احساس میکنم دارم از سمت دیگر بوم میوفتم
    اصلا یادم رفته رفتار نرمال اما ایده آل چطور هست
    میخوام یه همسرم خوب و کامل باشم و چوب رفتار و تصمیمات هیجانیم رو نخورم
    3-من حس میکنم در طول روز و وقتی مشغول به کار هستیم همسرم در رابطه با چت کردن با من خیلی سردی میکنن
    بنظر شما من دارم زیاده روی میکنم و باید صبور باشم و یا مستقیم احساسم رو باهاشون درمیون بذارم؟نمیدونم دارم زیاده روی میکنم و نیاز به زمان بیشتری داریم یا نه و حس میکنم طی اون روزها یه فاصله و شکاف بین ما ایجاد شده و من نمیدونم چطور باید از نو ترمیم بشه
    و بیشتر میخوام نقش و قدرت خودم رو بدونم و نمیخوام همسرم رو وادار کنم چیزی باشن که من میخوام
    هدفم این هست دوباره مثل سال های قبل زندگی آرامی داشته باشیم و فرد مورد علاقه همسرم باشم

  2. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 اردیبهشت 03 [ 19:47]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,972
    امتیاز
    33,707
    سطح
    100
    Points: 33,707, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,401

    تشکرشده 6,416 در 1,797 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ZENDEGIBEHTAR نمایش پست ها

    اما من نمیدونم چطور رفتار کنم چون احساس میکنم دارم از سمت دیگر بوم میوفتم
    اصلا یادم رفته رفتار نرمال اما ایده آل چطور هست
    میخوام یه همسرم خوب و کامل باشم و چوب رفتار و تصمیمات هیجانیم رو نخورم

    سلام

    در مورد قسمتی که نقل قول کردم لطفا با مثال توضیح بدید. چرا فکر میکنید دارید از اون ور بوم میفتید
    همچنین مورد سوم هم بیشتر توضیح بدهید. روزانه چند ساعت از هم دور هستید که لازمه چت کنید.


    اما در مورد اولین سوالتون اینو خود شما براساس ارزشها و اهدافی که از زندگی دارید و کارهایی که فکر میکنید هنوز انجام نداید و میتونید دوباره انجام بدهید، باید تشخیص بدهی اما اگر نظر ما رو میخواهید بدونید، به نظر میرسه فرصتی که به هم دادید منطقی بوده.

    حالا انتظارات شما از همسرتون چیه که هنوز برآورده نشده؟ با جزئیات و مثال بگید. واکنش ایشان در برابر این انتظارات چی بوده و متقابلا چه انتظاراتی از شما داره؟

    مدت این ده سال حضوری هم پیش مشاور رفتید؟ اگه رفتید نتیجه چی بوده
    ویرایش توسط ammin : سه شنبه 09 شهریور 00 در ساعت 22:22

  3. کاربر روبرو از پست مفید ammin تشکرکرده است .

    سحر بهاری (شنبه 13 شهریور 00)

  4. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 شهریور 00 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-10
    نوشته ها
    262
    امتیاز
    9,650
    سطح
    65
    Points: 9,650, Level: 65
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 400
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    431

    تشکرشده 376 در 164 پست

    Rep Power
    53
    Array
    ممنون از توجهتون
    طی این ده سال خیر به مشاور مراجعه نکردیم چون واقعا مشکل خاصی وجود نداشت
    ولی بعد از جریانات اخیر من به همسرم پیشنهاد دادم و ایشون میگن لازم نداریم.
    .
    بزرگترین مشکلی که ایشون با من دارن این بود که من از نظر ایشون به خودم نمیرسم ، همسرم رو تحویل نمیگیرم و در رابطه جنسی سرد هستم و نسبت به ایشون شکاک و بی اعتماد.
    شکاک بودنم از اینجا میاد که ایشون قبل تر ها با یک نفر از دوستان سابقشون که خانم بودن چت میکردن
    ایشون توقع دارن من کاملا اعتماد داشته باشم بهشون
    دارم همه تلاشم رو میکنم ، به خودم رسیدگی میکنم دائما
    راستش من فکر میکنم اتفاقا آدمی نیستم که خیلی پر توقع باشم و درک کردنم سخت باشه من آرامش و اعتماد و محبت میخوام
    من و همسرم شاغل هستیم هردو و معمولا 9ساعت در روز از هم فاصله داریم
    رفتار ایشون نرمال خوب شده و سه تا موضوع من رو نگران کرده
    اولی همین چت کردن ها
    دومی داشتن رابطه یکبار در هفته و دلیل کم بودنش از نظر همسرم اینه که خسته هستن
    و سومی اخلاق بدی هست که ایشون پیدا کردن مثلا به من میگن شب نمیان خونه چون باید برم شهری که در حومه هست و به حساب ها رسیدگی کنن و یا به من میگن برم خونه مادرم که ایشون با دوستشون وقت بگذرونن
    من این کار رو درک نمیکنم
    وقتی به اولی که دوبار اتفاق افتاده عتراض کردم گفتن دیگه تموم شد و نیازی نیست برن اما دیشب مدل دیگری رو استارت زدن و اینطور بود که من برم خونه مادرشون.
    واقعا دارم اذیت میشم و هربار خیلی نرم ازشون یه چیزی میخوام که پیش خودم مطمعن باشم اتفاق بدی در حال وقوع نیست ایشون به من برچسب شکاک بودن میزنن و میگن که پشیمون میشم.
    .
    مثال برای از اون طرف بوم افتادن همین که دارم چشم بسته اعتماد میکنم
    دیشب متونستم سر زده به خونه سر بزنم تا ببینم حقیقت چیه
    ولی نمیدونم کار درستی هست یا نه
    .
    میخوام مطمعن بشم الان که برگشتیم ایشون همچنان درگیر رفتار اشتباهی هستن یا نه میخوام بدونم کار درستی کردم که فرصت دادم و نمیخوام در حق خودم ظلم کنم.
    اینو هم اضافه کنم دلم میخواد این دلبستگی عجیب در من وجود نداشت تا این رابطه رو تموم میکردم
    من احساس بدی دارم احساس میکنم ایشون دارن یه چیزی رو از من پنهان میکنن و هیچ تلاشی برای اعتماد سازی انجام نمیدن
    زود از کوره در میرن
    واقعا خسته شدم و روحم آسیب دید طی این دو ماه
    دلم میخواست قدزت تمام کردن این رابطه رو داشته باشم اما طی این دوماه من خیلی آدم ضعیفی شدم جوریکه مدام به تمام کردن زندگیم فکر کردم
    .
    مثال برای رفتار هیجانیم این هست که دوماه قبل تمام بحث ما از اینجا شروع شد که باز همسرم گفتن میخوان برن پیش دوستاشون و شب نیان خونه و چون با فاصله کم این اتفاق تکرار شده بود بهشون گفتم اگر رفتن برنگردن.
    یا اینکه من دیشب مطمعن نبودم ایشون با دوست یا همکار آقاشون باشن و مدام دارم غیر مستقیم این احساسم رو بروز میدم
    ویرایش توسط ZENDEGIBEHTAR : چهارشنبه 10 شهریور 00 در ساعت 08:03

  5. #4
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 اردیبهشت 03 [ 19:47]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,972
    امتیاز
    33,707
    سطح
    100
    Points: 33,707, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,401

    تشکرشده 6,416 در 1,797 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام تایپیکهای قبلی شما رو خوندم.

    هم باهوشی لازم رو دارید هم درک کلیتون از مسیر زندگی درسته اما گاهی کاملا گم میشید و این طبیعیه

    احتمال داره شوهرت درگیر یه طرحواره هایی باشه که ریشه در گذشته ش داره و این باعث میشه رفتارهای متناقضی از خودش نشون بده و این شما رو به هم میریزه.


    در مورد مهمانی رفتن ها هم بهتر بود شفاف سازی میکرد تا شما ناچار به حدس و گمان نشید. اما با این وجود مدرک و دلیل محکمی برای خیانت وجود نداره. بنابراین بهتره با خویشتن داری اجازه ندی ذهنت به سمت ابهامات برود. چون هم عصبی و کلافه میشی هم باعث میشه رفتارت سرد بشه. توی روابط زوجین هیج وقت ماه پشت ابر نمیماند از قضاوت عجولانه و حدس و گمان بپرهیز.


    من تایپیکهای قبلیت رو خوندم. بخشی از مشکلاتی که آن موقع داشتید بدون اینکه به صورت جدی حل بشه، کمرنگ شده و تونستید بعدش ۵ سال باهم زندگی کنید. نمیدونم از ۵ سال پیش تا حالا هر دوی شما چه تغییراتی کردید و اون رفتارهایی که ۵ سال قبل باعث شده روابطتون به مشکل بخوره همچنان وجود داره یا مسائل جدیدی هست.گر همسرت پیش مشاور نمیاد خودت حضوری برو.


    اگر رفتارهای همسرت یا برداشت از رفتارهاش باعث میشه عزت نفست کاهش پیدا کنه، احساس گناه کنی یا دچار افسردگی بشی باید جلوی این آسیبها رو خودت بگیری... تمام حال خوبت رو وابسته به رفتار همسرت نکن، به خودت مجال تنفس بده مقداری کتاب بخون، ورزش کن یا هر کاری که حالتو خوب میکنه. اینطوری حالت بهتر میشه و رفتارهایی از همسرت که دلیلی براش نمیبینی توی ذهنت بزرگنمایی نمیشه و میتونی عکس العملهای بهتری انجام بدی.


    خلاصه کلام اینکه براساس واضحات ذهنت رفتار کن ، عزت نفست تقویت کن. اجازه نده افسردگی یا احساسات بد بر توغلبه کنه تا بتونی رابطه با همسرت رو ترمیم کنی.

    شاید سکوت زیاد همسرت ناخوداگاه باعث بشه تعادل رابطتون تغییر کنه و شما رو به سمت کنترل گری سوق بدهد. این فضا رو بهش بدید مدتی در اختیار خودش باشد. و این مدت هم سعی کنید به سهم خودتون کم کم رفتارهای مثبت نشون بدید. اگر همش منتظر باشید اون صمیمیت رو تقویت کنه شاید این اتفاق نیفته. بهتره خودتون خلق کننده رابطه باشید. سیاستهای جذبی زنانه در این سایت یا جاهایی دیگه در نت رو مطالعه کنید یادآوری این سیاستها حتی اگه قبلا خونده باشید در شرایط فعلی کمک میکنه. زبان انتقاد رو کنار بذارید هر چند شرایط به شکلیه که شاید فکر کنیدحق دارید انتقاد کنید ولی این زبان رو تغییر بدید. چون زبان انتقاد احتمالا همسرت رو منزوی تر و فراری تر کنه. اگر آرامش و علاقه میخواهید اول این دو سیگنال رو درون خودتون فعال کنید. وقتی همسرت این دو سیگنال رو توی رفتار و صحبتهای شما ببینه اگر قرار باشه واکنش مشابه نشون بده این موقع نشان میدهد. خاطرات خوب و رفتارهای خوب شوهرت رو که باعث شده زندگیتون توی شرایط سخت دوام پیدا کنه بهش یاد آوری کنید. اگه خانمها بیشتر نیاز به توجه دارند معمولا مردها بیشتر نیاز به تایید و اعتبار دارند


    اما مهم تر از همه اینه که خودت حضوری پیش مشاور بری. که هم به درک وضعیت حاضر کمکت کنه هم رفتارهای که باید به مرور انجام بدهی رو بهت یاد بده. احتمال داره همون مشاور هم بتونه کمک کنه شوهرت رو ترغیب به رفتن پیش مشاور کنی.

  6. کاربر روبرو از پست مفید ammin تشکرکرده است .

    سحر بهاری (شنبه 13 شهریور 00)

  7. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 شهریور 00 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-10
    نوشته ها
    262
    امتیاز
    9,650
    سطح
    65
    Points: 9,650, Level: 65
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 400
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    431

    تشکرشده 376 در 164 پست

    Rep Power
    53
    Array
    باز هم ازتون تشکر میکنم
    چندین مرتبه پیامتون رو مرور میکنم تا توی ذهنم کاملا بشینه
    از صبح بار ها تاپیکم رو چک کردم و منتظرتون بودم
    ممنونم

  8. 2 کاربر از پست مفید ZENDEGIBEHTAR تشکرکرده اند .

    ammin (چهارشنبه 10 شهریور 00), سحر بهاری (شنبه 13 شهریور 00)

  9. #6
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    سلام

    نقل قول نوشته اصلی توسط ZENDEGIBEHTAR نمایش پست ها
    چت کردن ها .
    بنظر میاد شما از این مسئله ی چت کردن و اون آزردگی عبور ناقصی کردین. خب این چیزی هست که لازمه حتما حلش کنین و پروندش رو ببندین. حل کردن اون در گرو بیان احساساتتون، نیازهاتون و ... به هم هست.

    رابطه رو بررسی کنین، ببینین نقاط قوت و ضعف هاتون کجا هستن، نیازها و احساساتتون نسبت به هم چه هست و چه توقعاتی از رابطه دارین. چه مهارت هایی رو نیاز دارین بدست بیارین ؟ و ...

    .............

    نقل قول نوشته اصلی توسط ZENDEGIBEHTAR نمایش پست ها
    دادن شانس دویاره به زندگی درست بود یا نه ؟.
    نقل قول نوشته اصلی توسط ZENDEGIBEHTAR نمایش پست ها
    دلم میخواد این دلبستگی عجیب در من وجود نداشت تا این رابطه رو تموم میکردم.
    شما همانطور که اشاره کردین در مدت ده سال مشکل خاصی نداشتین و الان هم هشتاد درصد رابطتتون خوب هست، پس این ذره بین دست گرفتن و بزرگ کردن مشکل و مرور افکار جدایی از جای دیگری نه بیرون از شما بلکه به درونتون برمیگرده.

    مهم ترین قدم پرداختن به خویشتن هست. لازمه شما و همسرتون به درونتون برگردنین. گاهی ناراحتی هایی که بوجود میان و رفتارهایی که بروز میدیم چندان مربوط به زندگی مشترک یا روابط ما نیستن و بر میگردن به آسیب ها و مشکلاتی که در گذشته درگیرش بودیم و اونها رو با خودمون وارد ارتباط با دیگران کردیم. با کمک یک متخصص بهش بپردازین و همسرتون رو با روش های درست ترغیب به گرفتن مشاوره کنین.

    ............

    نقل قول نوشته اصلی توسط ZENDEGIBEHTAR نمایش پست ها
    رفتار هیجانیم این هست که دوماه قبل تمام بحث ما از اینجا شروع شد که باز همسرم گفتن میخوان برن پیش دوستاشون و شب نیان خونه .
    نقل قول نوشته اصلی توسط ZENDEGIBEHTAR نمایش پست ها
    جند ماه قبل باهم بحث کردیم و من از همسرم خواستم خونه رو ترک کنن و ایشون با چند دست لباس از خونه رفتن.
    نقل قول نوشته اصلی توسط ZENDEGIBEHTAR نمایش پست ها
    اخلاق بدی هست که ایشون پیدا کردن مثلا به من میگن شب نمیان خونه چون باید برم شهری که در حومه هست و به حساب ها رسیدگی کنن و یا به من میگن برم خونه مادرم که ایشون با دوستشون وقت بگذرونن...
    مسئله بعدی شیوه بیان انتقاد، مدیریت بحران و پرداختن صحیح به مشکلات در زندگی مشترک هست. لازم بود این مسئله رو بصورت تخصصی پیگیری میکردین و ریشه ها پیدا میشد و در نهایت درمان لازم رو دریافت میکردین.

    اینکه به همسرتون گفتین برو و او هم برای مدت نسبتا طولانی منزل رو ترک کرده، در واقع ترغیبش کردین که میتونه برای زمان طولانی تری در محیطی خارج از خانه دوام بیاره و اگر مشکلی داشت یا ذهنش درگیر بود بیرون از خانه و پیش دیگران بودن هم گزینه ی خوبی هست. اجازه دادین فراق رو برای مدت طولانی تجربه کنه و احساس کنه بجای مواجهه صحیح با مشکل و علاج اون میشه ازش فرار هم کرد.

    ...........

    نقل قول نوشته اصلی توسط ZENDEGIBEHTAR نمایش پست ها
    بزرگترین مشکلی که ایشون با من دارن این بود که من از نظر ایشون به خودم نمیرسم.
    نقل قول نوشته اصلی توسط ZENDEGIBEHTAR نمایش پست ها
    از نظر ایشون به خودم نمیرسم ، همسرم رو تحویل نمیگیرم و در رابطه جنسی سرد هستم.
    به ساعت کاری خودتون دقت کنین، تعدیل لازم هست. بیشتر خانم ها نیاز خاصی به کار کردن بیرون از منزل و صرف وقت و انرژی ندارن. شغلی که شما رو نه ساعت در روز درگیر میکنه ، چند ساعت قبل و بعد از اون رو هم از شما میدزده.

    مثلا شما ساعت هفت صبح اگر از منزل خارج بشین حداقل یک تا دو ساعت زودتر باید بیدار بشین و آماده خروج از منزل بشین. زمان بازگشت هم باید مدتی رو صرف خستگی در کردن، دوش گرفتن، خوردن خوراکی یا ... کنین.

    زنی که بیرون از منزل ( شغل ) و داخل منزل ( کارهای خانه ) خسته بشه نیاز به تشکر داره، اینکه تلاش های او دیده بشه، اما ممکن هست با سردی یا بی توجهی شوهرش مواجهه بشه چون شوهرش هم نیاز داره زنانگی که انتظار داره رو از همسرش ببینه. در این جنب و جوش و خستگی در کردن ها، آزردگی ها و ... وقت و روحیه ی چندانی برای رسیدگی بخود، تقویت رابطه عاطفی و جنسی باقی نخواهد ماند.

    دوستان گرامی ؛

    لطفا، انجمن آموزش استفاده از تالار همدردی را مطالعه بفرمایید.

  10. کاربر روبرو از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده است .

    ammin (شنبه 13 شهریور 00)

  11. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 آذر 02 [ 13:37]
    تاریخ عضویت
    1393-2-30
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    8,980
    سطح
    63
    Points: 8,980, Level: 63
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 336 در 126 پست

    Rep Power
    43
    Array
    سلام خانم زندگی بهتر. امیدوارم حالتان خوب باشد.
    به نظر من بهتر است یک ارزیابی دقیق درباره نگرش همسرتان به جنس مخالف و رابطه با خانم ها داشته باشید. به طور کلی یا کسی اعتقاد به خویشتنداری و حفظ یک سری حدود و کنترل شهوت دارد یا اعتقاد دارد در زندگی می توان تمتع طلبی کرد و خود را آزاد گذاشت. البته درجات مختلفی دارد. انتظارات آنها از همسر هم بر مبنای همین نگرش شکل می گیرد.
    خودت و همسرت باید به خوبی ارزیابی و سپس مقایسه کنید. ملاک هایی که باید در نظر بگیری را یادداشت کن و شرحی بر آن بنویس :
    ارتباطات قبل از ازدواج ، اظهار نظر هایی که با این موضوع مرتبط است و از او شنیده ای، فیلم هایی از هر نوع که تماشا می کند و آهنگ هایی که گوش می کند و به خصوص نوع پوشش بازیگران این فیلم ها ، ارتباطات مجازی با جنس مخالف که شما تا به حال دیده اید ، نوع رفتار و حرف زدنش با خانم های دوست و آشنا و فامیل ، دوستانی که دارد در اینباره چگونه اند ، درباره نوع پوشش و رفتار شما شما در مقابل مردان دیگر چه نظری دارد ، نسبت به خانم هایی که آرایش داند و پوشش خوبی ندارند چه واکنشی دارد تمایل دارد یا نه ؟ اینکه منظور او از به خود رسیدن دقیقا چیست و از کجا الگو می گیرد ، منظورش از سردی در رابطه جنسی چیست و آیا انتظاراتش ناشی از تماشای فیلم یا خواندن یکسری مطالب می تواند باشد یا نه ، آیا انتظارات عادی و مطابق با شخصیت شما دارد یا اغراق آمیز که شما قادر به برآوردن آن نیستید و یک سری ملاک های دیگری که خودتان صلاح می دانید.

    ارزیابی خود را مانند یک گزارش کاری بدون قضاوت و احساس و کاملا مستند انجام دهید. بعد می توانید تصمیم بهتری بگیرید که چه رفتاری با او باید داشته باشید و حتی اگر خواستید مشاوره بگیرید بر اساس واقعیت های مستند به شما مشاوره می دهند. من این روش را از مشاور خودم یاد گرفتم و بسیار موثر بود. اولین قدم در حل مساله شفاف سازی و ابهام زدایی کامل از صورت مساله است. اینگونه بدون جهت به شما یا همسرتان برچسب نمی خورد. و به نکاتی توجه می کنید که از چشم شما پنهان بوده است.

  12. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 شهریور 00 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-10
    نوشته ها
    262
    امتیاز
    9,650
    سطح
    65
    Points: 9,650, Level: 65
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 400
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    431

    تشکرشده 376 در 164 پست

    Rep Power
    53
    Array
    ممنون بابت وقتی که گذاشتد
    در مورد بررسی و اصلاح و بهبود رابطه تغرییبا هر دو نفر ما در حال تلاش هستیم اما خب نمیخوام طوری باشه که محیط خونه تبدیل بشه به جایی برای فکر کردن به گذشته و دائما صحبت کردن درمورد اتفاقی که افتاده
    با توجه به اینکه هردوی ما شاغل هستیم و ترجیح میدیم زمانی که کنار هم هستیم حس خوبی رو تجربه کنیم
    ولی به این معنا نیست که از مشکلاتی که بوجود اومد چشم پوشی کنیم فقط میخوام مسیر فرسایشی رو طی نکنیم.
    .
    .
    درست میفرمائید من درگیریک جور وسواس درمورد تمام زندگیم و نقاط مختلف هستم و یکجور اخلاق کمال گرا دارم طوری که به قول شما ذره بین دستم گرفتم و دنبال رفع ایرادایی هستم که شاید در برابر تغییرات مثبتی که این مدت اتفاق افتاد بی اهمیت باشن
    میخوام که رابطه به نقص باشه و نمیدونم رفتار درستی دارم یا نه
    .
    .
    خودم دارم تمام تلاشم رو میکنم تا مهارت هام رو بالا ببرم از طریق مطالعه و مشاوره و سعی میکنم همسرم هم ترغیب به صحبت با مشاوره بشن.
    .
    .
    درمورد ترک منزل توسط همسرم شاید من درست توضیح ندادم
    کشمکش و دلخوری ما 2 ماه زمان برد اما ترک منزل اینجوری اتفاق افتاد که دوست همسرم جلوی من و همسرم به ایشون گفتن تویی که قهر هستی اینجا همسرت رو ناراحت میکنی چرا وسایلتو بر نمیداری و از خونه بری؟
    ایشون هم علاوه بر دلخوری کلا لجباز هستن و اونروز که اوج جریانات ما بود یه کوله برداشتن با دو دست لباس و شب رو خونه دوست مجرد دیگرشون رفتن . شب بعدش خونه مادرشون و فرداش برگشتن خونه لباس عوض میکردن و میرفتن و یا من متاسفانه قهر کردم و رفتم خونه مادرم و ایشون خونه خودمون بودن . در اصل کشمکش بین ما 2 ماه زمان برد اما ایشون 2 ماه بیرون از خونه نبودن اما واقعا این اتفاقات خالی از آسیب نبود و به شدت مارو به عقب پرتاب کرد.
    .
    .
    من با وجود شاغل بودنم چون آدم پر انرژی هستم معمولا با برنامه تمام کارهام رو انجام میدم و اگر از نظر روحی مشکلی نباشه کم نمیارم در واقع من به یکسری از مسائل اهمیت نمیدادم
    اما بابت کار هم برنامه هایی داریم که احتمالا من داخل منزل مشغول به کار بشم

  13. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 شهریور 00 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-10
    نوشته ها
    262
    امتیاز
    9,650
    سطح
    65
    Points: 9,650, Level: 65
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 400
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    431

    تشکرشده 376 در 164 پست

    Rep Power
    53
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط پرنیان یاسی نمایش پست ها
    سلام خانم زندگی بهتر. امیدوارم حالتان خوب باشد.
    به نظر من بهتر است یک ارزیابی دقیق درباره نگرش همسرتان به جنس مخالف و رابطه با خانم ها داشته باشید. به طور کلی یا کسی اعتقاد به خویشتنداری و حفظ یک سری حدود و کنترل شهوت دارد یا اعتقاد دارد در زندگی می توان تمتع طلبی کرد و خود را آزاد گذاشت. البته درجات مختلفی دارد. انتظارات آنها از همسر هم بر مبنای همین نگرش شکل می گیرد.
    خودت و همسرت باید به خوبی ارزیابی و سپس مقایسه کنید. ملاک هایی که باید در نظر بگیری را یادداشت کن و شرحی بر آن بنویس :
    ارتباطات قبل از ازدواج ، اظهار نظر هایی که با این موضوع مرتبط است و از او شنیده ای، فیلم هایی از هر نوع که تماشا می کند و آهنگ هایی که گوش می کند و به خصوص نوع پوشش بازیگران این فیلم ها ، ارتباطات مجازی با جنس مخالف که شما تا به حال دیده اید ، نوع رفتار و حرف زدنش با خانم های دوست و آشنا و فامیل ، دوستانی که دارد در اینباره چگونه اند ، درباره نوع پوشش و رفتار شما شما در مقابل مردان دیگر چه نظری دارد ، نسبت به خانم هایی که آرایش داند و پوشش خوبی ندارند چه واکنشی دارد تمایل دارد یا نه ؟ اینکه منظور او از به خود رسیدن دقیقا چیست و از کجا الگو می گیرد ، منظورش از سردی در رابطه جنسی چیست و آیا انتظاراتش ناشی از تماشای فیلم یا خواندن یکسری مطالب می تواند باشد یا نه ، آیا انتظارات عادی و مطابق با شخصیت شما دارد یا اغراق آمیز که شما قادر به برآوردن آن نیستید و یک سری ملاک های دیگری که خودتان صلاح می دانید.

    ارزیابی خود را مانند یک گزارش کاری بدون قضاوت و احساس و کاملا مستند انجام دهید. بعد می توانید تصمیم بهتری بگیرید که چه رفتاری با او باید داشته باشید و حتی اگر خواستید مشاوره بگیرید بر اساس واقعیت های مستند به شما مشاوره می دهند. من این روش را از مشاور خودم یاد گرفتم و بسیار موثر بود. اولین قدم در حل مساله شفاف سازی و ابهام زدایی کامل از صورت مساله است. اینگونه بدون جهت به شما یا همسرتان برچسب نمی خورد. و به نکاتی توجه می کنید که از چشم شما پنهان بوده است.

    ممنونم از شما
    درمورد نحوه تعامل همسرم با خانم ها واقعیت این هست که خانوادگی کمی راحت هستند و این نوع راحت بودن یکجور خونگرمی هست و خانم و آقا هم سرش نمیشه و در کا خانوادگی اینجوری هستن و من شخصا نمیپسندم اما این رو هم میدونم که این اخلاق از روی هوس نیست و بیشتر از جنوبی بودن و خون گرمی ذاتیشون میاد.
    فیلم ها و آهنگ هایی باهاشون وقت میگذرونن معمولا خانوادگی هست یعنی باهم فیلم میبینیم و یه کانال مشترک موسیقی هم داریم که خب موسیقی ها همه مناسب هستند و فیلم ها هم اکثرا خارجی هستن که باهم تماشا میکنیم اما محتوای مناسبی دارن.
    ایشون من رو با خانم های دیگه مقایسه نمیکنن و کلا همیشه از اینکه من ساده و طبیعی هستم رضایت دارن و به زبان میارن و به فراموش نظرشون هر رسیدگی که غیر طبیعی و زیاده روی باشه زننده هست و گرایشی به این قضیه نداره.
    من به خودم نمیرسیدم یعنی یکسری مسایل ساده رو هم رعایت نمیکردم مثلا با خودم فکر میکردم حالا اینکه لاک هام لب پر شدن چه اشکالی داره یا اینکه مثلا اصلاح صورت دیر بشه قابل درک هست و از نظر مسائل جنسی من بیشتر سرد بودم و اصلا انگار فراموش کرده بودم که مسئله مهمی هست
    یکجورهایی در مورد همه چیز اینطور فکر میکردم که خب کوتاهی های من قطعا قابل درک هست.
    .
    .
    طی این چند روز و آخرین باری که من تاپیک گذاشتم مسیر خوب و رضایت بخشی رو طی کردیم
    نگرانی جدید من این هست که همسرم میگن رفتار خوب من براشون غریبانه هست و معتقد هستن من یکباره از صفر به صد رسیدم

  14. #10
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 اردیبهشت 03 [ 19:47]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,972
    امتیاز
    33,707
    سطح
    100
    Points: 33,707, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,401

    تشکرشده 6,416 در 1,797 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط پرنیان یاسی نمایش پست ها

    ارتباطات قبل از ازدواج ، اظهار نظر هایی که با این موضوع مرتبط است و از او شنیده ای، فیلم هایی از هر نوع که تماشا می کند و آهنگ هایی که گوش می کند و به خصوص نوع پوشش بازیگران این فیلم ها ، ارتباطات مجازی با جنس مخالف که شما تا به حال دیده اید ،
    سلام خانم پرنیان یاسی

    باتشکر از وقتی که گذاشتید، بخشهایی از پست شما همانند قسمتی که نقل قول کردم. مناسب شرایط حال مراجع فعلی نیست. چون منجر به فضای سوظن،بی اعتمادی یا کنترل گری میشود. این نوع مباحث معمولا برای سنجش طرفین قبل ازدواج و دوره آشنایی و خواستگاریست.به شرطی که ابهاماتی در مورد مسائل جنسی و اخلاقی وجود داشته باشد. در موارد خیلی خاصی پس از خیانتی که آشکار شده و یکی از زوجین به آن اعتراف میکند، وقتی دوباره قصد ادامه زندگی و راستی آزمایی و اصلاح رفتارها رو دارند تا حدودی شبیه این توصیه ها البته نه کاملا به این شکل، عمل میکنند.
    با سپاس از شما
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.
    ویرایش توسط ammin : سه شنبه 16 شهریور 00 در ساعت 19:18 دلیل: اصلاح تایپی

  15. کاربر روبرو از پست مفید ammin تشکرکرده است .

    سحر بهاری (چهارشنبه 17 شهریور 00)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:40 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.