نمیتونم با سن ایشون کنار بیام - نه به خاطر ویژگیهای مثبت و علاقه ، جواب منفی بدم .

[گیسو کمند]

میشل جان چقد منو ترسوندی . خدا خیرت بده . احساس می کنم احتمالا ساده گرفته باشم ولی مطمئن نیستم . شایدم نگرفتم .
ببخشید میدونم دارم وقتتو میگیرم ولی ممنون میشم این معیارا و امتیازی که بهش دادمو بخونی و نظرتو بگی

اینارو از قبل برای خودم نوشته بودم فقط اینجا کپی پیست میکنم

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

فیلتر 1
1) شریعت : نماز – روزه – ولایت و حب ائمه ع - ارتباط با خانمها - رزق حلال – اهل زکات و بخشش
a. تمام این موارد به یک اندازه مهم هستن .

2) به دل نشستن - به دلم بشینه . ( یه کششی باشه – و دافعه هم اصلا وجود نداشته باشه)
3) به دلش نشسته باشم . ظاهرم( چهره ، خنده ، گریه ، خشم ، تیپ ، پوشش و.. ) کاملا به دلش نشسته باشه. ( همدیگرو بدون شرط و شروط در ظاهر ، همینطور که هستیم قبول داشته باشیم یعنی نگیم کاش بینیشو عمل میکرد کاش مو میکاشت کاش فلان بود )

4) سن ( خیلی بزرگتر نباشه مثلا 15 سال و کوچکتر هم نباشه حتی 1 سال و هم سن هم نباشه )
5) خانواده ( رزق حلال خانواده – مشروبات الکلی و حرام خوری و.. نباشه –
a. روابط بین خانوادگی درست باشه ، خصوصا رابطۀ او با خانواده اش و توان مدیریت و حل مسائل بین فردی در خانواده – و از همه مهمتر به والدینش و بزرگترهاش احترام بذاره . - والدینش با این ازدواج موافق باشن –

( ممکنه کسی خانوادۀ خیلی موجهی نداشته باشه یا اصلا خانواده اش مذهبی نباشن (رزق حلال جداست و باید در هر صورت برقرار باشه) اما اون فرد کاملا بالغ باشه و حتی تحت تاثیر یکی از فامیل درجه 1 (پدربزرگ مادربزرگ عمه دایی و... ) تربیت شده باشه ، ارتباط درستی با اعضای خانواده اش داشته باشه در این حالت مشکلات خانواده اش قابل چشم پوشیه ) یعنی نه نقش "قربانی" رو داشته باشه نه نقش "ناجی" رو .
نه قطع ارتباط باشه با خانواده اش و نه به مشکلات خانواده اش بی تفاوت باشه . بلکه همچنان که یه شخصیت قوی و مستقل هست ، تاثیر مثبتی هم در خانواده اش داشته باشه . درحالیکه ناجی و سوپرمن هم نیست. با اعضای خانواده اش قهر نباشه – رابطه شون شکرآب نباشه .
هر کدوم ازین گزینه های فیلتر 1 نباشه نمیشه به مرحلۀ بعد رفت – یعنی نمیشه بیشتر بررسی کرد و وقت و انرژی طرف مقابل و خودمو بگیرم .


فیلتر 2
1) روی من شناخت لازم و کافی برای ازدواج و انتخابش داشته باشه . یعنی بدونه برای چی داره منو انتخاب میکنه . معیارهاش براش مشخص باشه . یه شبه عاشق نشده باشه (فرافکنی نکرده باشه ) –
به حرف مادر و خواهرش و چند تا تعریف ساده انتخاب نکرده باشه .
2) روی خودش شناخت داشته باشه . یعنی مثلا... مثلا بدونه 5 سال پیش چه خصوصیت اخلاقی منفی ای داشته و حالا توی این 5 سال این خصوصیتها رو اصلاح کرده یا کنترلش کرده .
3) مسئولیت پذیر باشه . هزار درصد (برای من مهمه). اگه کسی مسئولیت پذیر نبود یعنی بالغ نیست و حتی دین رو هم نمیتونه بفهمه .

4) خصوصیاتِ زیرمجموعۀ مسئولیت پذیری :
o قدرت حل مسئله داشته باشه . یعنی توی مشکلات صورت مساله رو پاک نکنه بلکه دنبال راه حل باشه . راه حلی که منافع خانواده و اجتماع رو در نظر بگیره ، نه فقط منافع فردی رو .
o مشورت پذیر باشه.
o همسر رو در مسائل مختلف سهیم بدونه و مشورت بگیره .
o پنهان کاری نداشته باشه .
o مسئولیت و سهمِ خودش رو از شکست ها و سختی های پیش اومده بپذیره . اشتباهات خودش رو بپذیره .
o عملگرا باشه .
o مردم رو سر کار نذاره . مردم ، روی او و حرفش حساب کنن . ( حرفش سند باشه و شخصیت معتبری داشته باشه )
o شم اقتصادی داشته باشه – قدرت پس انداز پول و تبدیل پول به احسن رو داشته باشه . دم به دقیقه شغل عوض نکنه . خانواده اش رو در شرایط مالی سخت نذاره – کار رو عار ندونه و هر کاری از دستش بیاد انجام بده .
o خودش رو بشناسه و تحلیل کنه و بهبود بده .

5) *** اولویت اول زندگیش ، خانواده اش باشن . "خانواده" براش ارزش باشه . همسرشو دوست داشته باشه . رفیق باشه . همراه باشه . ( خیلیا برای همکار و دوست و آشنا خیلی خوبن . اصلا عالین . ولی برای خانوادۀ خودشون هیچی نیستن : تایید طلب ها – مهرطلب ها – ریاکارها – شهرت طلب ها :|

6) روحیاتمون به هم بخوره . مچ بودن تیپ شخصیتیمون . قابل تحلیل و تامل هست....

7) توقع درآمدزایی از خانم نداشته باشه (نکته : توقع قناعت داشتن ، توقع همراهی در مسائل مالی ، تعادل در سطح توقعات مالی ، اینا جداست. یعنی منطقی و قبول هست)

8) مرد باشه . مردونه باشه . نمیتونم اینو توضیح بدم . خودم می دونم کافیه .

9) انعطاف داشته باشه . (اما این ، به این معنا نیست که روی "ارزش ها" پا بذاره . )
10) شکاک و بد بین نباشه ( این ، به این معنا نیست که کَدو باشه. کدوی بی غیرت :)
11) خسیس نباشه
12) با فعالیت های اجتماعی خانم مخالف نباشه
( فیلتر 3 – صفحۀ بعد )


فیلتر 3
1) دین رو بفهمه .
A. هدف . بدونه قراره توی این دنیا چیکار کنه . غایت و افق رو بدونه . بهش فکر کرده باشه و دغدغه اش رو داشته باشه . (اگه در این جهت حرکت کرده باشه که امتیاز ویژه ایه )
B. روحیۀ حق جویی و حق پذیری
(گزینه B وابسته به ، و زیرمجموعۀ گزینه A هست . )

اینجا یه سری نکات نوشته بودم که پاکشون کردم چون نمیشد گفت و خیلی هم موضوعیت نداره .

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

حالا از بین این موارد بالا ، به جر موارد زیر ، بقیه امتیازشون بالاست . بالای 80 .
اونهایی که شک دارمو میگم ؛

1- فیلتر 3 رو بهش از 100 ، 50 میدم .
برای اون امتیاز 50 که میدم میتونم دلیل بیارم . مطمئنم که برای این دلایلی که دارم ( شواهدی که ازش دیدم و میدونم ) نمیتونم بیشتر از 50 بهش امتیاز بدم . یعنی همین قد می ارزه .
اما
برای اون 50 درصدی که امتیاز ندادم خیلی دلیلی ندارم . نمی دونم . پنهانه . اینجاشو دارم توکل می کنم .

2- سن . اینو رو برای خودم حل کردم .
3- به دل نشستن - اینو هم تا حدی حل کردم . اخلاقش خوبه . جدا . اما رفتارش تا حدی برام دافعه داشت . اینو با مشاور صحبت کردم گفت درست میشه . با مشاوره قابل حله .

4- ارتباط بین خانوادگیشون . ارتباط بین پدر و مادرش خیلی خوب نیست . اینو به مشاور گفتم گفت چون خود آقا ، روی خودش شناخت داره و انعطاف پذیره خیلی آسیب ندیده که بخواهیم بهش بپردازیم . و یه چیزی اینکه مادر و پدرش مذهبی هستن اما خاله ها و دایی ها و عموها و عمه ها اصلا مذهبی نیستن و عروسیاشون مختلط و ایناست .
برادر خودشم اصلا مذهبی نیست . اینجا من به اینکه ایشون خودش راهشو پیدا کرده امتیاز مثبت دادم .
اما در کل ازین نکته هم میترسم و برام گنگه .

5- مهرطلب بودن . حس میکنم تا حدی مهرطلب هست و باید با مشاور صحبت کنم . تایید طلب هم شاید باشه مطمئن نیستم .
ولی خانواده براش اولویت اول هستن اینو مطمئنم .

6- علاقه ی ایشون هم خطرناک به نظرم میاد . درسته که ایشون کنار نشست و از دور بررسی کرد بعد ازینکه مطمدن شد اومد از راهش خواستگاری کرد
یعنی فاز احساسی و محبت نگرفت . اما
میبینم که خیلی درگیر شده و دلش گیر کرده
همسر سابقم خیلی منو دوست داشت . به خاطر اینکه بتونیم ازدواج کنیم خیلی کارا کرد . اما بعدش فهمیدم که ایشون بخاطر من تغییر کرده بود
به خاطر من از خودش فاصله گرفته بود .
برای همین من میترسم که همکارمم ( خواستگار ) بخاطر من نظرات و عقایدشو یه طوری بگه که نظرمو مثبت کنه .
خیلی هم به این فکر کردم ولی نتونستم به نتیجه برسم .


ببخشید میشل جان ممنون میشم زودتر برام بنویسی . چون امشب دارن میان خونمون .

[آنه ماری]

4- ارتباط بین خانوادگیشون .
ارتباط بین پدر و مادرش خیلی خوب نیست . اینو به مشاور گفتم گفت چون خود آقا ، روی خودش شناخت داره و انعطاف پذیره خیلی آسیب ندیده که بخواهیم بهش بپردازیم . و یه چیزی اینکه مادر و پدرش مذهبی هستن اما خاله ها و دایی ها و عموها و عمه ها اصلا مذهبی نیستن و عروسیاشون مختلط و ایناست .
برادر خودشم اصلا مذهبی نیست .

روی این موضوع بیشتر فکر کن.

گیسو جان اگر همراه اون اقا پیش مشاور رفتید و مشاور براساس شناخت ایشون این نظر را داشتند که اسیبی ندیده که هیچ ,اما اگر تنها بودید و مشاور بر اساس صحبتهای شما نظر داده حتما مشاورت را عوض کن. و باز هم پیگیر موضوع باش.

ولی نمیدونم چرا اصلا برام قابل هضم نیست که یک نفر در دو ماه اینقدر کامل نسبت به شخص دیگه ای شناخت پیدا کرده باشه .


مگر اینکه کل ده ماه قبلی روی ریز رفتارهای این اقا زوم کرده باشی که حتما اینجور نیست.

به نظر من که ضرری نداره اگه بیشتر وقت بزارید برای شناخت .

[میشل]

الان پیامتو دیدم عزیزم

نمی تونم نظری در مورد معیارهات داشته باشم، چون اینها معیارهای (تو) هستند، باید طبق اندیشه و تجربیات خودت تنظیم بشن. و نظر من اهمیتی درش نداره. نظر تو مهمه، و تو دوست داری با چنین آدمی ازدواج کنی.

در مورد صحت امتیازهائیکه دادی هم نمی تونم نظری داشته باشم، چون خواستگارت رو نمی شناسم.

اما،

با آنه ماری موافقم که زیادی به شناخت رسیدی.... و فکر می کنم به همون دلیلیه که در پست قبلم اشاره کردم.

کلا نظر من نسبت به خواستگارت و نسبت به توانائی ها و پختگی و بلوغ خودت منفی نیست. تا حد قابل قبولی باورت دارم. اما به نظرم هیجان زده میای و اگه بیشتر از این چیزی بگم می شه تکرار حرفای پست قبلم. پس خواهش می کنم همونو دوباره بخون.

[گیسو کمند]

سلام

پوه جان با اونچه گفتی موافقم . می دونم منافاتی با عقایدم نداره . اگه بشینیم یه صبح تا شب باهم صحبت کنیم قطعا تو هم حرفای منو میپذیری .

آنه ماری عزیزم ، آره ما با هم یه مشاوره ی پیش از ازدواج داشتیم که شامل 5 تا تست هم بود و هنوز ادامه داره .
و من جدا با همون مشاور ، مشاورۀ فردی دارم .
مرکز معتبری به نظر میاد .

درباره میزان شناخت که تعجب کردید ؛

** من معتقدم ، دو نفر که روی یه پروژه کار میکنن و با هم همکارن همدیگرو از پدر و مادر و خواهر و برادر و دوست و رفیق چند ساله بیشتر میشناسن
نیاز نیست باهم بحث ازدواج کنن .

توی کار ، اختلاف نظر پیش میاد : نیاز به مدارا ، صبر ، مدیریت و قدرت حل مسئله و حتی گذشت داره . و میزان این ویژگی ها رو میشه فهمید .
توی کار ، مسئولیت پذیری کاملا مشخص میشه .
توی کار ، اخلاق ، وجدان ، صداقت کاملا مشخص میشه حتی ارزش ها تا حد زیادی مشخص میشه .
اینکه یه نفر وقتی مریضه و حالش بده مرخصی نمیگیره هر طور شده کارو جلو میبره ولی وقتی خانواده اش بهش نیاز دارن در اختیار اونهاست و خیلی مصداقهای دیگه .

توی کار پیش میاد که پیشنهادهای وسوسه کننده میشه که منطقی به نظر میاد ، اینکه کی با این پیشنهادها به چه دلیلی موافقه و به چه دلیلی مخالفه خیلی چیزها رو مشخص میکنه .
اصلا دو تا همکار که روی یه پروژه کار کنن . میتونن همدیگرو از خواهر و مادر و رفیق 10 ساله بیشتر بشناسن .
تنها چیزی که نمیتونن بشناسن یه سری اخلاقهای خصوصیه . اونم بخاطر رعایت شئونات اجتماعی .

مثلا همکارام نمیدونن من آدم شوخ طبعی ام یا توی جمع دوستام چهطوریم . فکر میکنن من یه آدم آروم و کم حرفم .
اینا شاید مشخص نشه . اما اون مواردی که بهشون امتیاز دادم ، تقریبا همه رو قبل از اینکه ایشون پیشنهادی بدن ، و توی این یک سال میدونستم .

** الان مساله ام اونچه بهش امتیاز دادم نیست چون ازینا مطمئنم ، مساله ، اونچه که باور نکردم و امتیاز ندادم هست .
اون 6 مورد .
ازین 6 مورد ، اون قسمتایی که اعتقادیه ، مشاور خیلی کمک نمیکنه .
البته مساله ی من توی این تاپیک ، " سن" و "ترس از خیانت" بود که حل شد .
بعدا به مسائل دیگه هم پرداختیم که بهتر شد .


به هر حال من ازین تاپیک نتایج خوبی گرفتم ، توی بحث سن و ترس از خیانت . اینا رو برای خودم حل کردم که خیلی مهم بود .
البته مشاور هم یکسری تکلیف و فایل صوتی داده برای وسواس
( گفت این وسواس ناشی از کمالگرایی هست . و الان تبدیل به وسواس شده و اگه جلوشو نگیرم تبدیل به نشخوار ذهنی میشه ، تبدیل به گیر دادن ، حساسیت بی مورد و حتی بدبینی )

به نظرم بقیه اش با مشاوره و توکل باید حل بشه . چون عقلم بیشتر ازین قد نمیده .
از همراهیتون یه دنیا ممنونم
خدا حفظتون کنه .
ان شاالله که زندگیتون پر از نور ایمان و عشق باشه .
التماس دعا .

[gholam1234]

آره همینطوره، لامسب هر چی که تعقل کنی و مشاوره بگیری، درصدی از سرنوشت ازدواج مربوط به توکل به خداس. خود من خیلی دین و ایمان درست و حسابی ندارم، ولی به این مورد شدید معتقدم که اونایی که باور و ایمان قوی دارن، خیلی خدا دوستشون داره و توی این یه مورد هم دستشونو میگیره ....

[آنه ماری]

منم منظورم اخلاقیات خصوصی ایشون بود وگرنه اینو میدونم که دو تا همکار یه شناختهایی از هم پیدا میکنن. (اگرچه من بعد از بیشتر از یکسال همین را هم نمیتونم درباره همکارهام بگم.

میدونی گیسو من کلا درباره اون اقا و ویژگیهای اخلاقیش حرفی ندارم یعنی فکر میکنم اصلا دانشش را ندارم که بخوام نظری بدم .

فقط برام سوال پیش اومده بود درباره شناختت که جواب درستی هم نگرفتم.

که البته مهم هم نیست.مهم اینه که راهی که تو میری درست باشه که انشا... هست.

[خادم رضا]

سلام گیسو خانوم
ببین از قدیم الایام تا الان بحث شان و حد همدیگه زن شوهر باشن مهم بوده
ممکن اصلا شما بالاتر باشید همین موجب فاصله بین شما و ایشون میکنه
نمیگم اگر زن و شوهر حد هم نباشن ازدواج رخ نمیده ولی صبر بسیار طولانی میخواد
حالا شما وقتی میروید مشاوره به مشاوره عرض کنید ایا شما حد هم هستید
علاوه بر اینکه شما با خانواده ایشون هم وصلت میکنید نظر خانواده هم مهم هست چون تاثیر تقریبا مستقیم بر پسرشون داره
امیدوارم هرچی صلاح براتون اتفاق بیفته
شما الان باید مراقبت بیشتری و دقت بیشتری داشته باشید چون یک شکست در زندگی شما بوده ممکن ضربه اول رو هر جور شده رد کرده باشید ولی برای بعدی خدایی نکرده معلوم نیست چه اتفاقی خواهد افتاد

[الهه زیبایی ها]

گیسووووووو چقدر خوشحااااااااالم


انتخابت و کردی...خیلی هم عالیخدارو صدهزار مرتبه شکر:
حضرت عشق بفرما که دلم خانه توست
سر عقل امده هر بنده که دیوانه توست
خوششششش باشی گوارا

- - - Updated - - -

گیسو جان اگه امکانش هست و مشکلی نمیبینی
لطفا جایی که مشاوره رفتی رو اگه راضی هستی ازشون رو معرفی کن .

[میشل]

** من معتقدم ، دو نفر که روی یه پروژه کار میکنن و با هم همکارن همدیگرو از پدر و مادر و خواهر و برادر و دوست و رفیق چند ساله بیشتر میشناسن
نیاز نیست باهم بحث ازدواج کنن .


اصلا دو تا همکار که روی یه پروژه کار کنن . میتونن همدیگرو از خواهر و مادر و رفیق 10 ساله بیشتر بشناسن .

من که دیگه رد دادم! زبانم قاصر شد و جز آرزوی موفقیت حرفی باقی نموند.

البته مثال هائی هست که بتونم بنویسم، ولی وقت تلف کردنه.

بست ویشز.

[گیسو کمند]

الهه جانم ممنون از محبتت دوست خوبم .
آقای غلام1234 ، ممنون .

من که دیگه رد دادم! زبانم قاصر شد و جز آرزوی موفقیت حرفی باقی نموند.

البته مثال هائی هست که بتونم بنویسم، ولی وقت تلف کردنه.

بست ویشز.

میشل جان
به نظرم گاهی آدم باید درصدی رو بذاره برای ندانسته هاش ، و برای اون بخشی از مسائل که در جریانش نبوده.
یعنی مطمئن حرف نزنه و قضاوت نکنه .
نگاه بالا به پایین که فلسفه اش جداست .

-------------------------------------------------------------------------
یادمه همدردی یه تاپیکی داشت ، یه آقایی میخاست ازدواج کنه
یه عده میگفتن اصلا زیبایی مهم نیست ، سیرت زیبا بیار ، زیبایی دو روز دیگه عادی میشه
یه عده میگفتن خیلی مهمه ، فردا خیانت میشه و باید زیبایی باشه .

حقیقت این بود که هر دو گروه داشتن درست میگفتن . فقط مشکل این بود که هر دو گروه اصرار داشتن که درستش فقط همونیه که اونا میگن .

هیچ کس اون وسط نمیگفت " زیبایی یک معیار هست .
اگه کسی براش مهمه باید دنبال کسی باشه که به دلش بشینه . در مرحله ی بعدی باید اخلاق رو هم حتما بررسی کنه تا این زیبایی کورش نکنه و بقیه ی مسائلو نبینه .
برای اون کسانی که سیرت خیلی مهمتره در حدی که یه چهره ی خیلی معمولی هم زیبا میبینن ، اینا به این معرفت رسیدن
شاید کسی تا آخر عمرش به این معرفت نرسه و تا آخر عمرش چهره ی معمولی همسرش روی مخش باشه . که میشه همون بحث خیانت "
بله شما درست میگید ، احتمالا مسائلی هست که الان برای من مهم نیست و نمیدونم چیه و راه شناختش هم چیز دیگه ایه که من نمیبینم و نمی دونم . و شما هم نگفتید .
اما این دلیلی نمیشه که بگیم من وقتی میگم این آدمو ازون زوایایی که گفتم میشناسم حتما توهم زدم !!

من اون معیارایی که برام مهم بود رو توی این آدم دیدم ، وسط عمل وسط تصمیم گیری ها .
ولی سوالم درباره ی اون بخشی بود که نمیتونستم حل کنم
یعنی سن ، خیانت ، ثبات اعتقادات دینی ، خطر علاقه ای که بهم داره .

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

می دونم حوصله و دلیلی برای بحث وجود نداره .
ولی لازم دونستم اینو بگم
که بله من اون دوستم رو که سالها پیش همکارم بوده و ازون طریق دوست شدیم و موندیم ، بیشتر از بقیه ی دوستام میشناسم ، حتی بیشتر از دوستای قدیمیم
و دوست من هم منو بیشتر از خواهر و مادرم میشناسه . به 2 دلیل ؛
1- چون هم دغدغه ایم و درباره ریز مسائلی که درگیرشیم هستیم .
2- همدیگرو توی بطن ماجرا و وسط عمل دیدیم ( توی دل کار ) .
خانواده من مثلا میدونن من چه کتابایی میخونم ولی میزان دانش دینی و سیاسی منو هم نمیدونن . چون من توی فامیل و خانواده با بحث کردن مخالفم و معتقدم هر چیزی جای خودشو میطلبه .
و این بحثا موجب میشه مهمونی ها و دورهمی ها به جای خاطرۀ خوب و لبخند ، بحث فرسایشی و خستگی به جا بذاره و حتی کدورت .
هیچوقت خواهر و مادر من نمیتونن به اون شناختی که یکی از دوستام ازم داره برسن .
چون ما فعالیتمون عقایدمون دغدغه هامون جای دیگه ایه .

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

وقتی من به همکارم میگم ، تو چرا از کیفیت کارت سوال میپرسی ، کاری که از روی لطف بوده نه وظیفه . چرا ؟
میگه چون درسته که اعتماد به نفس دارم ولی عزت نفسم ضعیفه
میگم چرا ضعیفه
میگه چون وقتی بچه بودم پدرم سختگیر بود ، کارای خوبمو نمیدید و زوم میکرد روی کارایی که به نظرش خوب نبود

میگم الان میخواهی همه ی ضعفای مربوط به عزت نفس رو بندازی گردن پدر ؟
میگه نه ، تا وقتی نمیدونستم دلیلشو مقصر پدر بود .
ولی از وقتی دلیلشو فهمیدم ، توی این چند ساله روش کار کردم . اگه تا حالا نتونستم درستش کنم پس دیگه مقصر ، میزان توانایی منه .

ازون طرف مشاور میگه تشخیصش درست بوده . این آدم دقیق و باهوشه .

این یه نمونه ازون خودشناسی هست که گفتم برام جذابیت داشت . علی رغم ظاهر و رفتاری که برام دافعه داشت .