به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 26
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 شهریور 99 [ 16:54]
    تاریخ عضویت
    1387-12-29
    نوشته ها
    359
    امتیاز
    14,355
    سطح
    77
    Points: 14,355, Level: 77
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    655

    تشکرشده 679 در 210 پست

    Rep Power
    52
    Array

    تصمیم قطعی برای جدایی دارم، با مشکلاتش چطور کنار بیام؟

    سلام، من حدودا 40 و همسرم 35 ساله هستیم، حدود 14 ساله ازدواج کردیم و الان 2 فرزند دختر 12 و 4 ساله داریم.
    بنا به دلایل بسیاری من برای طلاق تصمیم جدی گرفتم و مراحل قانونی رو هم شروع کردم. اما مشکلاتی که خواهم گفت، ذهنمو به شدت مشغول کرده.
    1. آینده‌ی بچه‌ها، مطالب خیلی متفاوتی وجود داره و من فقط دلم به این خوشه که از یک محیط پر استرس و تنش زا نجات پیدا می کنن.
    2. مواجهه با خانواده مخصوصا پدر و مادرم که به شدت با این موضوع مخالفن
    3. احساس خیلی بد من نسبت به همسرم که حتی نمیتونم حضورشو تحمل کنم و اصرار ایشون به ادامه رابطه
    هميشه براي يك قدم بيشتر، انرژي دارم!

  2. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    سلام

    میتونم بپرسم دلایل شما چه هستن؟ لطفا برای هر علتی توضیح بدید
    متشکرم




  3. کاربر روبرو از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده است .

    mostafun (سه شنبه 07 مرداد 99)

  4. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    367
    Array
    با سلام
    یکی از کاربران قدیمی هم هستید. 13 ساله که عضو تالار هستین.
    تاپیک هاتون رو اجمالی خوندم.
    با توجه به موضوع تاپیک تون ، و اون سه موردی که بیان کردید به نظر می یاد در تصمیم گیری تردید دارید.
    13 ساله پیش از مشکلات ریزی گفته بودین که تک به تک خیلی مهم نبودند ولی آون زمان بهتون توصیه شد نگذارید تلمبار بشن.
    حالا مشکل حاد جدیدی پیش اومده، یا تلمباری از مشکلات ریز، طاقت شما را طاق کرده؟

  5. کاربر روبرو از پست مفید بی نهایت تشکرکرده است .

    mostafun (سه شنبه 07 مرداد 99)

  6. #4
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 شهریور 99 [ 16:54]
    تاریخ عضویت
    1387-12-29
    نوشته ها
    359
    امتیاز
    14,355
    سطح
    77
    Points: 14,355, Level: 77
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    655

    تشکرشده 679 در 210 پست

    Rep Power
    52
    Array
    خیلی ممنون از توجه شما
    راستش نمیشه علت دقیقی گفت به همین راحتی. مشکلات ما مجموعه‌ی بزرگی از عدم تفاهمهای ریز و درشته.
    من اصولا آدم درونگرا و آرامش طلبی هستم، دنبال ریسک، زیاده خواهی، پیشرفت به معنای افزودن به مقام و مال و... نیستم. این مسایل رو قبل از ازدواج هم در خواستگاری گفته بودم، اما ظاهرا ایشون همه‌ی اینا رو حمل بر تعارف و شکسته نفسی کرده بودن.
    وصله‌ی ناجور مصداق واقعی رابطه‌ی بین ما بود. من دنبال کیفیت زندگی بودم ایشون کمیت. البته شغل و تحصیلات من ایشونو ترغیب میکرد چون اغلب هم دوره ای های من از نظر مالی و رتبه اجتماعی بسیار موفق هستند.
    غیر از این موضوع، مساله روابط بین فردی و عدم الزام به رعتیت ادب در خانواده منو خیلی آزرد. داد زدن در خیابان، فحش دادن حتی به بچه ها برای ایشون کاملا عادی است، حتی فحشهای رکیک به بچه هام میده و این موضوع همیشه منو عذاب داده.
    اعتیادش به تلگرام و واتساپ از حد گذشته و متاسفانه چیزی که منو واداشت که اقدام جدی بکنم، این بود که متوجه شدم با افرادی سکس چت داره و در حال رابطه (مجازی) است.
    اگه تابحال بخاطر بچه‌ها به زندگی مشترک ادامه میدادم، الان اصلا نمیتونم
    ضمنا اضافه کنم یکی از مسایل خیلی مهمی رو تا حالا تحمل کرده بودم، تغییر 180 درجه ای در عقایدش بود که اونو هم به خاطر بچه ها تحمل میکردم.
    ویرایش توسط mostafun : سه شنبه 07 مرداد 99 در ساعت 20:33

  7. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    367
    Array
    ماجرای سکس چت را کی متوجه شدید؟ ایشون چه توجیهی آوردند؟

  8. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 شهریور 99 [ 16:54]
    تاریخ عضویت
    1387-12-29
    نوشته ها
    359
    امتیاز
    14,355
    سطح
    77
    Points: 14,355, Level: 77
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    655

    تشکرشده 679 در 210 پست

    Rep Power
    52
    Array
    من اصولا به حریم خصوصیش کاری نداشتم و شاید سالی یکی دوبار اونم با خودش و نه به قصد فضولی، یه نگاهی به موبایلش مینداختیم. اما این چند ماه اخیر به طرز خیلی ضایع و تابلویی مشکوک شده بود، دایما موبایلشو مخفی میکرد تا یکیو میدید، بداخلاقتر و بی اعصاب تر شده بود.
    منم خیلی اتفاقی وقتی میخواستم یه چیزی از روی پاتختی بردارم چشمم به تلگرامش افتاد و کانتکتای ناشناس و اصرار زیاد که حتما باید نشون بدی و باقی ماجرا و دیدن محتوای چتها که واقعا منو نابود کرد
    خودش میگه برای تفریح بوده، بخاطر کمبود محبت بوده، هیجانی بوده و دیگه تکرار نمیشه
    اما من نمیتونم قبول کنم اصلا نمیتونم هضم کنم که با همچین آدمی دیگه توی یه جا باشم.
    قسمت دردناکش برام این بود که با یکی روابط عاطفی هم به هم زده بود فقط یه هیجان جنسی نبوده متاسفانه.

  9. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    367
    Array
    تجربه خیانت به هر شکلی چه برای زن و چه برای مرد خیلی سخت و ناگواره.احساس شما نسبت به همسرتون کاملا طبیعی و قابل درکه، احساس خشم و نفرتی که دارید تجربه می کنید.

    اما مساله ای که هست آینه در زمان خشم نباید هیچ تصمیمی گرفته بشه.

    شما از لحاظ روحی به هم ریخته آید به همین علت هست که نمی تونید تصور درستی از مشکلات بعد از جدایی داشته باشید. و علاوه بر احساساتی که به شما تحمیل شده، حس ترس و سرگردانی رو مازاد اونها به دوش بکشید.

    در چنین شرایطی بهتره هیچ تصمیمی نگیرید. هر تصمیمی چه ماندن و چه جدا شدن شما را بیشتر اذیت خواهد کرد و تحت فشار قرار خواهد داد.
    بهتره به خودتون کمی زمان بدین.


    و اما یک نکته راجع به آون رابطه عاطفی که ذهنتان را درگیر کرده، خیلی جدی نگیرید، آون چیزی که شما دارید از ماجرا می بینید در واقعیت چیز دیگه ای هست. متاسفانه در روابط مجازی داده هایی که به دست می یاد اصلا قابل استناد نیستند.

    در اولین فرصت لطفا برای گرفتن مشاوره حضوری اقدام بفرمایید.
    ویرایش توسط بی نهایت : سه شنبه 07 مرداد 99 در ساعت 21:51

  10. 4 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    mostafun (سه شنبه 07 مرداد 99), Mvaz (سه شنبه 07 مرداد 99), باغبان (چهارشنبه 08 مرداد 99), سحر بهاری (سه شنبه 07 مرداد 99)

  11. #8
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    متشکرم

    درباره بد دهانی یا فحاشی همسرتون مطلبی مینویسم و شما نظرتون رو بگین. سپس در پست های بعدی بسراغ موارد دیگر میریم؛

    * یکی از مهمترین مسائل در مواجهه با چنین موقعیت هایی عدم مقابله به مثله، چون فرد درگیر هست و مقابله به مثل فقط اوضاع رو وخیم تر خواهد کرد.
    عدم مقابله به مثل یعنی انتخاب سکوت و آرامش و بررسی بدور از تنش مسئله با همسر در زمان دیگر .

    * مطلب بعدی از بین بردن زمینه های ایجاد ناراحتی و بددهنی هست. باید سعی کنید علل رو شناسایی کنید، مثلا بعضی افراد تمایل دارند شب ها بعد از صرف شام در اتاقی با نور کم دراز بکشن و موسیقی ملایم گوش کنن ... روشن کردن لامپ، سر و صدا و بر هم زدن آرامش باعث ناراحتی اون شخص خواهد شد.

    * رفتارها و گفتارهای مثبت ایشون رو با تشویق و برجسته کردن تقویت کنین.

    * نحوه ی تعامل صحیح با همسرتون رو یاد بگیرین تا بتونید به شیوه منطقی و قابل قبول درخواست های خودتون رو بیان کنین ( مثل پرهیز از بیان کلمات یا جملات منفی و آزار دهنده )

    * سعی کنید به دغدغه ها، نیازها و نگرانی های همسرتون توجه کنید و اینکار با همدلی، گوش دادن به حرف ها و در نهایت شناسایی علاقه مندی ها و موارد مهم امکان پذیر هست. پیدا کردن راه هایی برای محبت، درک و حمایت از همسر اثر مثبتی بر رابطه ی شما خواهد گذاشت . در نظر داشته باشین یکی از مهم ترین علل اصلی پرخاشگری، ناکامی در تامین نیازها هست.

    * امتیازهای بددهانی رو شناسایی و قطع کنین. مثلا بددهانی میکنه که شما تسلیم یک خواسته بشین! پرخاشگری یک نوع کنترل کردن دیگران هست.

    * سعی کنین تا جایی که امکان پذیر هست رفتار و گفتار درستی داشته باشین و با افرادی اینچنین ارتباط برقرار کنین و اگر دور و بر شما افراد فحاش با پرخاشگر هستن ارتباطتتون رو کمرنگ کنین.

    * در زمان های مناسب و آرام با همسرتون درباره تأثیرات منفی بددهانی صحبت کنین، اینجا مهم هست که شما نه انفعال رو انتخاب میکنید و نه پرخاش رو ، بلکه تبادل نظر صمیمانه رو بهترین راه تشخیص میدین.

    دلایل فحاشی ناکامی ، الگوهای غلط، اجتماع، فقدان مهارت گفتگو، مسائل روانشناختی و ... هم هست.


  12. 4 کاربر از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده اند .

    mostafun (سه شنبه 07 مرداد 99), Mvaz (سه شنبه 07 مرداد 99), گیسو کمند (پنجشنبه 09 مرداد 99), باغبان (چهارشنبه 08 مرداد 99)

  13. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دیروز [ 22:03]
    تاریخ عضویت
    1398-1-10
    نوشته ها
    786
    امتیاز
    23,235
    سطح
    93
    Points: 23,235, Level: 93
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,574

    تشکرشده 1,776 در 732 پست

    Rep Power
    172
    Array
    سلام
    سرکار خانم بی نهایت حرف خوبی زدن که فعلا تصمیم نگیرید.

    ولی الان وقتش هست قوی باشید و خودتون رو قوی کنید که برای تصمیم گیری ها نه تنها تصمیم درستی بگیرید، بلکه راه درستی رو هم برای اون تصمیم طی کنید.



    معمولا در این شرایط به هر تصمیمی در ایندا منجر بخواهد شد، استفادا از یه قانونی هست به اسم پل طلایی، یعنی اینکه همسرتون رو جوری تخریب نکنید که ایشون پل های پشت سرش رو تخریب شده بدونه.
    مثلا این ماجرا رو جایی مطرح نکنید، تا ایشان در زندگی شخصی اش یا حتی احتمالا باخودتون، جای بازسازی داشته باشه. حتی اگرذبگی زندگی شخصی اش به شما مربوط نمیشه، اتفاقا مربوطه چون مادر بچه هاتون هست، اگر ایشان با خراب شدن وجه عمومی اش و خراب شدن پل های پشت سرش، بیشتر به سمت مسائل ناهنجار کشیده بشه آثارش شما رو هم درگیر خواهد کرد. ( بحث اخلاقی اش رو هم به کنار) .
    حداقل روزنه امیدی برای برگشتش به زندگی و انگیزه برای بازسازی خودش قرار بدین. و این روزنه امید باید هوشمندانه باشه. که ایشان حس نکنه رفتارش جا افتاده هست و امکان تکرار براش وجود داره.
    اگر چنید مهارتی ندارید حتما از مشاورین کمک بگیرید.


    از طرفی رابطه ما با نبات و جماد تا حدودی یکسویه هست. یعنی ما می تونیم از ارتباط با طبیعت خشنود باشیم یا نه، ولی در رابطه با یک انسان، رابطه دو سویه هست. هر دو شخص بر هم و رفتار هاشون تاثیر میگذارند. ممکنه یکی کمتر و یکی بیشتر. پس تو رفتار های ایشون قطعا شما هم چه مستقیم و چه غیر مستقیم. چه با رفتار انفعالی و سکوت و چه با رفتار تهاجمی و کنشی تاثیر دارید.


    پس تحت هر شرایطی برای تصمیم به جدایی و یا بازسازی شما نیاز دارید قوی بشید، از لحاظ روانشناختی و مهارت های لازمه.

    مثلا موضوع درونگرایی شما و برونگرایی ایشان، می توانست با کسب مهارتهایی کنترل شود.
    از این جنبه هم نیاز به مشاور دارید.



    حالا فرض به مرحله تصمیم رسیدین. طریق اجرای اون به شدت حائز اهمیت هست که باز هم نیاز به مشاور مجرب داره.


    نکته مهم: باب مذاکره برای ایشون باز باشه بهتره

  14. 3 کاربر از پست مفید Mvaz تشکرکرده اند .

    mostafun (سه شنبه 07 مرداد 99), باغبان (چهارشنبه 08 مرداد 99), سحر بهاری (سه شنبه 07 مرداد 99)

  15. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 شهریور 99 [ 16:54]
    تاریخ عضویت
    1387-12-29
    نوشته ها
    359
    امتیاز
    14,355
    سطح
    77
    Points: 14,355, Level: 77
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    655

    تشکرشده 679 در 210 پست

    Rep Power
    52
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر بهاری نمایش پست ها


    * یکی از مهمترین مسائل در مواجهه با چنین موقعیت هایی عدم مقابله به مثله، چون فرد درگیر هست و مقابله به مثل فقط اوضاع رو وخیم تر خواهد کرد.
    عدم مقابله به مثل یعنی انتخاب سکوت و آرامش و بررسی بدور از تنش مسئله با همسر در زمان دیگر .
    اتفاقا من در بسیاری از واقع علیرغم عصبانیت شدید، مقابله به مثل نمی کنم. اما فحش دادن برای ایشون ظاهرا هیچ قبحی نداره و اینکه توی جمع باشه یا خلوت هم اصلا براش مهم نیست

    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر بهاری نمایش پست ها
    * مطلب بعدی از بین بردن زمینه های ایجاد ناراحتی و بددهنی هست. باید سعی کنید علل رو شناسایی کنید، مثلا بعضی افراد تمایل دارند شب ها بعد از صرف شام در اتاقی با نور کم دراز بکشن و موسیقی ملایم گوش کنن ... روشن کردن لامپ، سر و صدا و بر هم زدن آرامش باعث ناراحتی اون شخص خواهد شد.
    همسر من اخلاق بسیار غیر خطی و غیر قابل پیش بینی داره و سر هر مساله کوچیکی ممکنه از کوره در بره و اصلا هم هیچ نیروی بازدارنده ای نداره که جلوی خودشو بگیره. به راحتی و در هر موقعیتی داد میزنه و فحش میده. من همیشه اینو به حساب این گذاشتم که به خاطر تنفرش از منه ولی خودش اینو انکار میکنه.

    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر بهاری نمایش پست ها

    * رفتارها و گفتارهای مثبت ایشون رو با تشویق و برجسته کردن تقویت کنین.
    من در هر زمینه ای که خواسته (اغلب موارد) دستشو باز گذاشتم و اونم تونسته به علایقش برسه. مثل دوره های آموزشی، پیدا کردن کار مورد علاقش و ... اما در واقع علایق اون زمین تا آسمون با علایق من فرق دارن. از جزیی نرین مسایل مثل خوراکی ها و موسیقی و سبک زندگی تا مسایل اساسی مثل نگاه به زندگی و اهداف طولانی مدت.
    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر بهاری نمایش پست ها

    * نحوه ی تعامل صحیح با همسرتون رو یاد بگیرین تا بتونید به شیوه منطقی و قابل قبول درخواست های خودتون رو بیان کنین ( مثل پرهیز از بیان کلمات یا جملات منفی و آزار دهنده )
    دوباره تکرار می کنم که همسرم غیر قابل پیش بینیه و با اینکه هزاران بار خواسته هامو بهش گفتم، اما اصلا توجهی نداره.
    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر بهاری نمایش پست ها

    * سعی کنید به دغدغه ها، نیازها و نگرانی های همسرتون توجه کنید و اینکار با همدلی، گوش دادن به حرف ها و در نهایت شناسایی علاقه مندی ها و موارد مهم امکان پذیر هست. پیدا کردن راه هایی برای محبت، درک و حمایت از همسر اثر مثبتی بر رابطه ی شما خواهد گذاشت . در نظر داشته باشین یکی از مهم ترین علل اصلی پرخاشگری، ناکامی در تامین نیازها هست.
    یکی از چیزهایی که منو به طلاق مصمم کرده همینه که ما تقریبا نمی تونیم به هم همدل باشیم. نه اون منو درک میکنه و نه من ایشونو. دنیاهای ما خیلی فرق داره و متاسفانه ایشون یا موقع ازدواج شناختی از خودش نداشته و یا صرفا به هر دلیلی می خواسته ازدواج کنه و توجهی به شرایط و سبک زندگی من نداشته. خیلی از علاقه مندی های اون برای من چندش آوره و بالعکس. چیزهایی که اغلب غیر قابل تحمله و حتی همراهی کردنش هم عذاب آوره. خودم می دونم اینجا کسی مقصر نیست و مثل اینه که یکی از حلیم با شکر خوشش میاد و یکی از حلیم بدون شکر ولی مشکل اینجا شروع میشه که بخوای سلیقه ی خودتو تحمیل کنی
    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر بهاری نمایش پست ها

    * امتیازهای بددهانی رو شناسایی و قطع کنین. مثلا بددهانی میکنه که شما تسلیم یک خواسته بشین! پرخاشگری یک نوع کنترل کردن دیگران هست.
    من تقریبا در این مواقع تسلیم نمیشم و اینجوری نبوده که تنها راه پیش بردن کاراش بددهانی بوده باشه. قبلا هم گفتم ظاهرا برای ایشون (که فکر می کنم ریشه در تریبت خانوادگی داره) اصولا فحش دادن بد نیست.
    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر بهاری نمایش پست ها

    * سعی کنین تا جایی که امکان پذیر هست رفتار و گفتار درستی داشته باشین و با افرادی اینچنین ارتباط برقرار کنین و اگر دور و بر شما افراد فحاش با پرخاشگر هستن ارتباطتتون رو کمرنگ کنین.
    یکی از چیزهایی که منو توی این زندگی آزار داد نگاه عجیب و غریب ایشون به اطرافیان بود. من آدمی بودم که از رفت و آمدهای خانوادگی لذت می بردم و خانواده ما بسیار پر رفت و آمد بوده و هست. اما ایشون به بهانه های بسیار این روابط رو به حد اقل رسوند طوری که حتی من سالی دو بار هم نمی تونم به خانه برادرم برم.
    متاسفانه من گول ظاهر فرهنگی پدر و مادر ایشونو خوردم و ازدواج سنتی رو بر مبنای خوش بینی انجام دادم. اما یکی از علتهای اصلی مشکلات همسرم شاغل بودن پدر و مادرش (هر دو فرهنگی) و نداشتن تربیتی مناسب (مد نظر من) هست. در خانواده ایشون به میزان زیاد بی احترامی منداوله و عباراتی مثل کثافت و بی شعور و ... مثل نقل و نبات استفاده میشه.
    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر بهاری نمایش پست ها

    * در زمان های مناسب و آرام با همسرتون درباره تأثیرات منفی بددهانی صحبت کنین، اینجا مهم هست که شما نه انفعال رو انتخاب میکنید و نه پرخاش رو ، بلکه تبادل نظر صمیمانه رو بهترین راه تشخیص میدین.
    خودش می دونه که من چقدر حساسم روی این موضوع، اما هیچ تمایلی برای برطرف کردن این اخلاقش نداره و همین موضوع هم یکی از دلایلیه که منو مطمین می کنه اون حتی به من علاقه ای هم نداشته و هیچ تمایلی برای بهتر کردن رابطه نداره.

    در پاسخ به Mvaz محترم:
    در مورد مشکل اخیر که گفتم عزم منو برای طلاق جدی کرد، هیچ کس یه جز من و اون از این و موضوع چیزی نمی دونه،‌ختی دختر بزرگم. حتی من نمی خوام توی دادگاه از این موضوع استفاده کنم و میخوام تاجایی که میشه به صورت توافقی و حتی اگه از طرف خودم به صورت یکطرفه بخوام جدا بشم از این قضیه استفاده نکنم.
    مشکلم اینه که ایشون حاضر نیست جدا بشه و اصلا درکی از فشاری که روی منه نداره و از نظر خودش کارش اینقدرا هم مهم نبوده!

    بخاطر همه ی فشارهایی که این چند سال روی من بوده، کم شدن صبر و تحملم، بزرگ شدن بچه ها و اینکه دیگه نمیشه چیزی رو اطشون مخفی کرد و .... من دیگه نمی خوام زندگی مشترک پر تنش و استرس رو ادامه بدم.
    همه ی تلاشهایی که برای بهتر کردن رابطه انجام دادم بی نتیجه بوده. چندین مشاور خانواده رفتیم اما بی نتیجه بوده چون ایشون حاضر به تغییر چیری نیست و به اصطلاح خودشو مرکز دنیا می دونه.

    تصمیم فعلی من طلاقه و سعیم اینه که در درجه ی اول بچه هام و بعد هم اطرافیانم کمترین آسیب رو ببینن. خواهش می کنم روی این موضوع به من کمک کنید.
    ویرایش توسط mostafun : چهارشنبه 08 مرداد 99 در ساعت 05:23

  16. 2 کاربر از پست مفید mostafun تشکرکرده اند .

    Mvaz (چهارشنبه 08 مرداد 99), سحر بهاری (چهارشنبه 08 مرداد 99)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:33 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.