سلام ویولت جان
اتفاقا من بی صبرانه منتظر گزارش اتفاقات ازطرفت هستم.
خب واقعیتش اینه ک ماها کاری جزتوصیه همین تجربیات واطلاعاتمون ازدستمون برنمیاد عزیزم.
حالا چرادیگه چیزی ازشرح حالت نمیگی.
شوهرت برگشته؟
رابطتون چطوره؟
چ اتفاقات تازه ای افتاده؟
تشکرشده 11 در 7 پست
سلام ویولت جان
اتفاقا من بی صبرانه منتظر گزارش اتفاقات ازطرفت هستم.
خب واقعیتش اینه ک ماها کاری جزتوصیه همین تجربیات واطلاعاتمون ازدستمون برنمیاد عزیزم.
حالا چرادیگه چیزی ازشرح حالت نمیگی.
شوهرت برگشته؟
رابطتون چطوره؟
چ اتفاقات تازه ای افتاده؟
تشکرشده 56 در 30 پست
منم فقط میام به خاطر تو چک میکنم و میبینم خبری نیست میرم.
یکم تعریف کن برامون
- - - Updated - - -
منم فقط میام به خاطر تو چک میکنم و میبینم خبری نیست میرم.
یکم تعریف کن برامون
تشکرشده 56 در 30 پست
خوش به حالت، یه لحظه دلم خواست جات باشم.همسر بد رو میشه راحت با یه لگد از زندگی پرت کرد بیرون، ولی خانواده بد رو باید تا آخر عمر تحمل کرد
تشکرشده 6,831 در 2,389 پست
با خانم میشل موافقم
مهارت های ارتباطی بین زوجین می بایست تمرین بشه
مثلا نامه نوشتن - صحبت کردن و منفعل نبودن در راستای درست - مدیریت خشم و ....
همدردی می تونه تمرین خوبی باشه
به چیزهای مثبت فکر کنید - تمرکز به منفی ها خوب نیست.
رسیدیم به صفحه 14 !
شیوه اتون را عوض کنید ...
آروم آروم برید جلو
تاپیک تون را مرور داشته باشید ( یک ماهی حداقل تمرین کنید )
بعد بیاید بگید چه جوری هست اوضاع ،،
یه روزنه پیشرفت هم نشانه خوبی ست .
تغییرات دراز مدت و پیوسته می بایست باشه
قرص جادویی نیست که یه شبه تغییر بوجود بیاره ،،،
حداقل از جانب خودتون این مراحل را برید ( با شیوه تفکر مثبت - عمل به راهکارها - توکل به خدا و ..)
یه ماه اینجوری برید .
موفق باشید .
ویرایش توسط باغبان : پنجشنبه 22 خرداد 99 در ساعت 23:02
تشکرشده 40 در 28 پست
١.سلام ميشل جان من حضور فعالي در تاپيك ديگران نداشتم ولي مطالب مرتبط با مشكل خودم رو ميخونم راستش به نظرم خودم در مشكل خودم و حلش موندم بعد بيام به شخص ديگري راهنمايي بدم؟و خودم رو فرد مناسبي براي همدردي در شرايط فعلي نميدونم .بعد اينكه مطمينا من از اين انجمن به تنهايي جوابي نميگيرم چشم اميدم به يك انجمن مجازي نيست كه بعضا دچار سوتفاهمات ميشه شد در دنياي واقعي هم در تلاشم مهارت ارتباطي در زندگي حتما موثره ولي بازم شما من رو نميشناسين و من اشاره كردم كه شوهرم تنها ويژگي مثبت من رو روابط اجتماعيم دونسته اين نكته بارزه در من كه اگر دل و دماغ داشته باشم در برقراري ارتباط چه كلامي چه نوشتاري مشكلي نخواهم داشت ولي براي كسي كه خودش رو به خواب زده و نميخواد ارتباط بگيره فايده داره ؟نه!
٢.سلام عسل و شيوا ي عزيز ،مرسي كه پيگيري ميكنيد دلگرمي ميديد واقعا جديدا كه ميام پست ميزارم فقط زمانيه كه ديگه خيلي كلافه هستم و دلم ميخواد يه جا بنويسمش يا به نوعي درد و دل كنم.چيزي نميگم چون چيزي نشده اون سي خودش من سي خودم!، از اخرين بار ديگه نيامده، تماس تلفني كمه و از طرف من هست اگه باشه ،پيامكم بيشتر كاريه،تصميم گرفتم با پدرش صحبت كنم بپرسم كه چي اين رفتارها!؟،در نهايت بازم ممنون كه هستين
٣.سلام C.R.kعزيز ،نمدونم آقايين خانومين ...ولي چه مشكلي داري عزيز من بشه ٢٠صفحه اصلا مگه جاي شمارو تنگ كرده ،من يه تاپيك ايجاد كردم اگر مشكلي هم داره سايت منو محدود ميكنه،من اوايل زياد پست ميزاشتم الان كمتر،من الان چه شيوه اي رو پيش گرفتم برادر يا خواهر من؟؟گهگداري ميام رفرش ميدنم صفحه ام رو ببينم چه خبره،از دردم نوشتم درد تنهايي حالا چرا نميشه نوشت يا اگه بنويسي بازخواست ميشي الله اعلم!نامه ام اوووو تا دلت بخواد قبلا ها داديم اينا ديگه جواب نمده عزيز من!
ویرایش توسط ويولت : جمعه 23 خرداد 99 در ساعت 13:29
تشکرشده 40 در 28 پست
و در ادامه بله درست ميفرماييد آهسته و پيوسته جواب ميده فقط بازم ممنون ازتون
تشکرشده 6,831 در 2,389 پست
بعضی موقع ها ما یه راهی را میریم .....می بایست راهمون را بازبینی کنیم چقدر موفق بوده ایم تا رسیدن به هدف
این بازبینی مسیر راه و آنالیزش باعث میشه موفق تر باشیم
ولی در کل خودتون می دونید در مسیر راه ، چه استراتژیکی را انتخا ب کنید
اعتقاد دارم یه خورده فضاتون باید عوض بشه ( همش در مورد مشکل صحبت نکنید )
بعضی موقع ها رها شدن هم خوبه ،،
فکر استراحت کنه ...جان تازه ای می گیره .....
خب اینا نظرات منه ...شاید اشتباه باشه
و شاید همدردی و درد و دل راه حل مسئله شما باشه ،،،
انشا الله موفق باشید .
ویرایش توسط باغبان : جمعه 23 خرداد 99 در ساعت 13:50
تشکرشده 2,636 در 1,206 پست
ویولت عزیز سلام
من رو از قلم نندازی ، منم تاپیک شما رو یگیری میکنم.
اکثر خانم هایی که اینجا ومابقی فضای اینترنت مراجعه میکنن در اولین گام نیاز دارن فردی قوی باشن. این قوی شدن یا شبیه توصیه هایی هست که بشما کردم یا از روش های دیگر که لازمه.
شما وقتی قوی بشین هم از لحاظ درونی و هم بیرونی ، اونوقت این آدم جدید میتونه تصمیمات بهتری بگیره، طرف مقابلش میفهمه با چه کسی طرف هست و چگونه باید عمل کنه.
من اینجا میام سکوت میکنم تا زمانی که ببینم ویولت در جهت رشد فردی مخصوصا از لحاظ روانی چه کارای مثبتی انجام میده و چقدر خودش رو دوست داره.
برای ما پست هایی بذار که انرژی بگیریم...
تشکرشده 40 در 28 پست
سلام دوستان عزيز من اين روزها بيشتر وقتا متمركز رو كار بيرون هستم ولي شبها هجوم افكار و خاطرات دست از سرم بر نميداره صبحها سعي ميكنم به خودم و خونه برسم فيلم و سريال ميبينم روزهايي كه سرم شلوغه خوبه اما خوب نميشه منكر اين بشم كه اين حس مجرد بودن در حاليكه شوهر داري خوشايند نيست روابط ما از وقتي همسرم رفته سرده به نظرم اينكه زنگ ميزنه نمتونه جاي خوشحالي داشته باشه اخه بيشتر من زنگ ميزدم اما الان تو اين هفته دو بار زنگ زده و حالي ميپرسه ، پرسيدم ديگه نمياي؟گفت اواسط تير !گفتم يعني انقدر سرتون شلوغه كلي بهونه اورد اره جمعه ها هم سر كاريم ولي ميخوام از اينكار در بيام منم خوشحال شدم ولي در ادامه گفت همونجا ميخواد دنبال كار ديگه بگرده!راستش نميدونم چي كار ميتونم بكنم از راه دور ،چند روز پيش به پدرش پيام دادم كه همسرم گذاشته رفته و سياست دوري و دوستي پيش گرفته نميدونم تصميمش چيه آيا خونه ميگيره من برم ...پدرشوهرم گفت فعلا كه كارش اوكي نشده ولي به دليل سن و عقل نمتونه چيزي رو بهش تحميل كنه!،واقعا احساس تنهايي ميكنم من كه انتظار تحميل ندارم يعني نمتونه با پسرش حرف بزنه بگه ادم زنش رو نمزاره به حال خودش ....به نظرم وايستادن و سكوت در چنين شرايطي شبيه تاييد كردن رفتارش هست!
افسوس ميخورم به قديما و حسوديم ميشه به خيلي از دوستام كه مشكل من رو با شوهرشون ندارن عكساي زوجي جديدا ناراحتم ميكنه واقعا حس ميكنم هر چقدر گند باشم اين حقم نيست ،راستي شما چيزي در مورد سندرومwife abondenmentشنيدين ؟سندروم رهايى همسر ديشب در موردش خوندم مثل كه بعضي از اقايون دچار اين اختلال ميشن زن فكر ميكنه همه چي اوكيه بعد مرده يهو ميگه ديگه نمخوام خسته شدم ميزاره ميره !درست مثل همسر من ،فقط هيچ راه حلي نگفته شايدم راه حلي نيست يعني اونكه رفته ديگه هيچوقت نمياد!!نمدونم خيلي بهم ريختم بعد خوندنش، ،شايد برم پيش مشاور ديگه ولي واقعا ديگه پولشو ندارم اينجام سوال پرسيدم فرداييش اشتراكم تموم شد !ممنون از همتون كه ميخونيد واسم دعا كنيد .
ویرایش توسط ويولت : یکشنبه 01 تیر 99 در ساعت 02:53
زن ایرانی (سه شنبه 03 تیر 99)
تشکرشده 40 در 28 پست
من يه سوالي امروز ذهنم رو مشغول كرده اصلا گيرم شوهر من برگرده چه تضمينيه دوباره اينكارو نكنه يعني يه سال ديگه ما سعي كنيم تلاش كنيم خوب باشيم بعد دوباره سر يه سري كدورت بگه بيا فلان بيسار اشتباه بود كارم برگشتم ول كنه بره،يعني اصلا اين زندگيزندگي بشو هست؟مثل اينه كه طرف خيانت كنه بعد چه اعتمادي دوباره نكنه ،به نظرتون اومد اصلا جاي شرط و شروطي هست؟چون من واقعا اسيب دارم ميبينم با اين رفتارش ،ميدونم الان كه ميگه جدايي ولي اين فرضيه هم هست كه خوب بعدش چي
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)