سلام و سپاس از همگی
شکر من خوبم....اگه فکرهام بذارن....
میدونید دوستای خوبم
من همین الانم خوشبختم به لطف خدای بزرگحس خوبی به خدام دارم از خودم خوشم میاد
اتفاقهای دنیا گاه از نظرم خیلی جالب و شیرین میان....ادم هایی تو زندگیم هستن که
علی رغم اینکه دنیاشون با دنیای من فرق میکنه ولی دوسشون دارم
(یکی از 3تا چیزی که تو دنیا منو خیلی خوشحال میکنه خوشحالی خانوادمه)
پس الانم میتونه ی ادم به ادم های قبلی زندگیم اضافه شه که با من فرق داره..نه بچه ها؟
میتونم دوسش داشته باشم علی رغم اینکه دنیاش با دنیای من فرق میکنه.
(در تضاد نیست شاید البته)
من تو دنیای خودم میمونم و لذت ام و میبرم
اونم کف امکانات و معیارهای منو و عشق نسبی رو برام فراهم میکنه.خب بسه دیگه نه؟
فقط ارامشم و بهم نزنه دنیام و از من نگیره.
ولی
من در رفت و امدم بین دنیای خودم و دنیای اطرافیانم . یا بهتره بگم
بین دنیایی که دوسش دارم و دنیای واقعیت...
تو دنیای واقعیت هیچی صفر و صد نیست...نتیجه قطعی از هیچی نمیشه گرفت و این حس امنیت منو میگیره ...نتیجه نسبی گرفتن منو کلافه میکنه
اقای Mvazکاملا درسته من جزییات و خیلی میبینم ولی چون از کلیات نمره بالا و همینطور قطعی نگرفتم.
یعنی از هیچی مطمئن نیستم
درسته ...زیاد توضیح میدم....زیاد تحلیل میکنم....جزییات و میبینم...حوصله تونو سر میبرم ولی
خب نیاز دارم کسی رو که روی همین تحلیل هام مستقیم و جز به جز باهام حرف بزنه...نه تو لفافه !!نه بهم کد بده!تا بتونم یکی یکی پرونده هرکدومش و ببندم بذارم کنار ...
وقتی جزییاتی که تو ذهنمه میگم از بار کلافگیم کم میشه.
میخوام مطمنن شم کامل منو فهمیدید بعد جواب دادید
ی نوار از پیش ضبط شده که 100درصد توش معرفی مقاله هاست نمیخوام
من هر تصمیمی بگیرم 100درصد پای خودمه و چشم میپذیرم از اون طرف
اگه کسی کمکم کنه نظری بده مسئولیتی پاش نمیاد.!
ولی همچین کسی رو ندارم
من بی اختیار پست اول و نوشتم! همدم میخواستم نه راهنما! دلگرمی بهم بده!
خسته شده بودم کلافه بودم....تو افکارم گم بودم!
ولی خودم میدونم چمه....ی عالمه فاکتور ریزو درشت و که همرو باید در نظر بگیرم از اون طرف
این ی عالمه فاکتور نمره های تقریبی گرفتن که گهگاه هم بالا پایین میشن
از اون طرف دیگه
انگ سختگیری و بین همه فامیل خورد رو پیشونیم و چیزهای دیگه...
خب معلومه ذهن هر کی باشه خسته میشه
اقای خاله قزی ممنون که ناپختگیم و یاداوری کردید ولی بهتر نبود تو روم نمیگفتید؟ یا همونطور که
تو تصمیمگیری بهم کد میدید اینم باکد بهم میرسوندید؟ حالا که من زیاد جای کار دارم میشه خواهش کنم
از خدا بخواهید درستم کنه دعای خیر برام می کنید ؟
از اون دعاهایی که برای مهدیه سادات میکنید باشه؟
بچه ها
میدونم شمام اذیتید با ی ادم حساس و لوس حرف میزنید خب ببخشید
اگرم نمیبخشید اون بالا ی ضربدرقرمز هست یا این طرف ی فلش بک....من خودم متنهای طولانی و خطهای توهم و نمیخونم .
من خواهش کرده بودم حداقل الان اسم معیارو خط قرمز و نیارید الرژی پیداکردم...
ولی خب شما موافق نبودید !
مامانم اینا با این ازدواج موافقن....تو تاپیک حال و احوال دلایل مامانم و گفتم...
اگه گفتم مخالفن....مخالف نظر من...نه خوب بودن اون اقا...منم نمیگم خوب نیست...
از دور نگاه میکنم ....ارزوی شاید خیلی از دخترهاست این اقا! ولی من باهاش خوب نیستم
من ادم خوبی نیستم براش...
من تا نتونتم به تصویر نسبی از زندگی مشترک باهاش برسم بله رو نمیگم! حالا اگه قرار باشه
به ی ازدواج معمولی رضایت بدم باید امادگی داشته باشم مجهز برم:)
چشم مقاله ها رم میخونم...سوالها تونم جواب میدم
(نمیخواستم سوال بپرسید بی جواب بمونه زیادم تو زحمت تایپ بیافتید ولی خب خودتون نخواستید:)
اون موقع برای هرنظرتون جواب نوشته بودم ولی ارسال نشد )
ولی میشه منم سوال بپرسم خواهش کنم شما جواب بدید
شما خودتون موقع ازدواج این سوالهای خواستگاری رو خونده بودید؟؟
کدوم سوال خیلی بیشتر کمک کرد موثر بود؟
چه جوابی شنیدید؟ مکالمه بعدش چی بود؟چجوری نتیجه گیری کردید؟
اصلا چند بار خواستگاری رو تجربه کردید؟ به عبارتی چند بار این سوالها رو پرسیدید؟این خیلی مهمه
چند برابر سوالها باید جواب باشه دیگه درسته؟؟ کو پس؟!
چرا مقاله ای از یک مکالمه واقعی نداریم؟چگونگی تحلیل سوال و جوابها و نحوه تشخیص و شناخت نداریم؟!
چرا هیچ کسی نمیاد بگه من این فرمولهارو رفتم الانم راضیم توصیه میکنم بخونید!
نویسنده این مقاله ها فرایند ازدواجش چطوری بوده؟
من نمیگم اینها بده میگم گیر کردن تو این مرحله وپیش نرفتن بده
(راجع به این بخش قبلا تو تاپیکهای اقای gholam 123نظرمو گفته بودم )
در هر حال ممنون از همه
علاقه مندی ها (Bookmarks)