به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 29
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 22 دی 98 [ 11:13]
    تاریخ عضویت
    1398-8-13
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    351
    سطح
    7
    Points: 351, Level: 7
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 83.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 21 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط بانوی آفتاب نمایش پست ها
    خیلی دوست دارم رشته مو عوض کنم برم کامپیوتر یا دندونپزشکی مثلا.. ولی نمی دونم چند ساله می شم اونوقت! :((

    -----

    ببینید من منظورم ارتباط ساده و معمولی با جنس مخالف نیست! مثلا رشته ی ما بیشتر کارها گروهیه و همگروهیای پسر هم خیلی داریم اتفاقا. ایرانی و خارجی از ملیت های دیگه.. خونه ی همدیگه می ریم و کار انجام میدیم با هم.. یا میتینگ های طولانی توی دانشگاه
    این دوستی های معمولی و اجتماعی رو که نمی گم. رابطه ی دوست دختری پسری رو گفتم که دوست ندارم داشته باشم و حس خوبی ندارم.


    بله درمورد بیرون رفتن با دوستان و وقت گذروندن درست می گید.. ولی خب من اونم مایل نیستم. حس می کنم کار بیهوده ایه.. نمی دونم البته اونها ظاهرشون، شخصیتشون، طرز فکرشون، فازشون و همه چیزشون بیشتر موقع ها خیلی با من متفاوته. حس نزدیکی باهاشون ندارم.

    اگر چه بخشی از موفقیت تو رشته های مختلف به خود آدم بر میگرده اما خوب کلا پزشکی تو ایران مخصوصا شرایط بهتری داره نسبت به بقیه و متاسفانه تافته جدابافته هستن این قشر.

    اما در مورد رشته کامپیوتر ، هیچ خبری نیست و همه بدون داشتن دانش آکادمیک میتونن تو این حوزه وارد بشن مگر اینکه در حوزه های خاصی بخواین به صورت حرفه ای پیش برین اگر نه میتونید همین حالا با حتی آموزشهای یوتیوب خیلی از مباحث کامپیوتر رو یاد بگیرن و حتی حرفه ای بشین.

    یک نکته ای در مورد سن و سال بگم ، بعید میدونم همه آدمها تا 18-20 سالگی مثلا کار خاصی انجام بدن خیلی درک درستی هم ندارم چشماشون رو باز میکنن میبینن 20 سالشون شده. خوب فرض کنید شما الان 8یا 10 سالتون هست و قراره 30-40 سال دیگه هم در سلامت زندگی کنید. (انشالله 120 ساله شید)

    یعنی قراره تو 10 سالگیتون تسلیم بشید و 30-40 سال الکی خودتون رو زجر بدید؟ این عمر شما هست حالا چه یک سال چه 30 سال. مطمئنم تو 40 سالگیتون هم شما همین حس و حال جوونی امروز رو دارید پس چه خوب برای 10 سال بعدی عمرتون تصمیمات خوبی بگیرید حالا در مورد تغییر رشته و اینها بهتره تحقیق کنید من نظر خاصی ندارم فقط میگم 10 سال بعد مثلا باید احساس موفقیت و احساس خوبی داشته باشید.

    ضمنا اتفاقا من هم رشته اشتباهی رو انتخاب کردم (انتخاب کردن برام) و حالا تو حوزه دیگری شخصا کار میکنم.

    --------

    خوب پس اگر این ارتباطات دوستانه و اجتماعی و دانشجویی رو دارین که نباید وضعیتتون خیلی خراب باشه مثلا من در این سن هیچ ارتباطاتی حتی در همین حدی که گفتید نداشتم پس یک درجه وضعیت بهتری دارید اینکه شما میگید شخصیت اونها متفاوت هست یعنی چی؟ یعنی شما خاص هستید؟ همه آدم ها متفاوت هستن اما نه خیلی و به نظرم سعی کنید با محیط جدید بهتر ارتباط برقرار کنید ما تو ایران همه تقریبا شبیه هم فکر میکنیم اما جوامع دیگه به خصوص غربی بازتر هستند و آدم ها از فرهنگ های مختلف اونجا هستن ، اونجا اگر بخوان به تفاوت ها فکر کنن احتمالا جنگ میشه پس بیشتر روی شباهت ها و مشترکات سعی میکنند تمرکز کنند به نظر من شما هم همین کار رو بکنید.


    ضمنا به نظر من اگر آدم کار بیهوده ای انجام بده بهتر از این هست که مثلا هیچ کاری انجام نده.

  2. 3 کاربر از پست مفید Mehran1368 تشکرکرده اند .

    maryam988 (دوشنبه 04 آذر 98), Pooh (جمعه 08 آذر 98), بانوی آفتاب (یکشنبه 03 آذر 98)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 22 دی 98 [ 11:13]
    تاریخ عضویت
    1398-8-13
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    351
    سطح
    7
    Points: 351, Level: 7
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 83.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 21 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط بانوی آفتاب نمایش پست ها
    سلام ممنون بابت راهنمایی تون.

    ولی دوستی ای که ممکنه آدم به هم وابسته باشه و قطعا می شه، بعد مثلا پسره بره با یکی دیگه دوست بشه و دختر رو دیگه نخواد، خیلی خیلی وحشتناکه. اصلا تعهدی نیست، رابطه همیشه متزلزله. من دوست دارم یکی باشه که برای همیشه باشه نه که من دوستش داشته باشم ولی بعد از مدتی به راحتی بذاره بره..
    متاسفانه پسرها هم ازبس دختر همه مدلی با هر خصوصیات و ویژگی هایی بخوان در دسترسشون هست و دخترا هم به راحتی دوست می شن با پسری، مخصوصا اینکه پسره از لحاظ ظاهر و البته موقعیت تحصیلی هم پسر خب و موجهی باشه، مگه روی زمین می مونه!!
    اینجا پسرها مخصوصاً پسرهای ایرانی تعدادشون کمتر از دخترهاست، بعد اینکه دخترها تا ببینن پسری از لحاظ ظاهری و شخصیتی و حالا درسی خوبه (از رشته های دیگه مثلا)، سریع میرن باهاش دوست می شن و خیلی باهاش خوب می شن..

    منم شخصیتی ندارم که پسری که دنبال دوست دختر باشه از من خوشش بیاد اصلا! نه لباس پوشیدنم مثل بقیه دخترها خفن و البته کوتاه و این مدلیه.. نه که اخلاق جذابی دارم که پسری رو جذب کنم.. هیچی اصلا..

    البته واقعا اصلا دوست ندارم وارد همچین روابطی بشم.. اینجا خانواده نیست، نظارتی نیست، کسی کاری به کسی نداره، می شه همه کار کرد همه جا رفت، ولی من اول اینکه اصلا دوست ندارم به اعتماد خانواده م خیانت کنم.. و راستش عامل مهمتر اینه که نه حال و انرژی بیرون رفتن، مهمونی رفتن، حتی همون دورهمی هایی که بچه ها توی دانشگاه میرن پیش هم میگن می خندن رو ندارم.

    اصلا حس می کنم پسری از من خوشش نمیاد هیچوقت چون تاحالا هم کسی مایل نبوده
    یک نکته دیگه در ادامه حرفم بگم ، شما الان اتفاقا خیلی از نظر آدم موفقی هستید شما میتونید مثلا بزرگترین آرزوی 80 درصد از جوونای ایران اینه که برن خارج؟ اینکه مشخصه ، شما الان هستی تو این شرایط.

    رشته معماری به نظر میاد رشته خوبی باشه و شما هم تو مقاطع بالا دارید درس میخونید کاش من معماری بودم حداقل!

    و مثلا من رشته ای بودم که خاک بازی و گل بازی میکردیم (متالورژی و ریخته گری) خوب این طبیعی هست تو همه رشته ها از این مسخره بازیها داریم.

    از نظر من مثلا شما الان اون موفقیتی بود که من میتونستم داشته باشم که ندارم مثلا بخوایم از دید شخص من به قضیه نگاه کنیم مثلا تو رشته من خیلی جنس مخالف آنچنان حتی ساده و معمولی هم نبود که ارتباطات شکل بگیره (چقدر ما بدبخت بودیم باز)

    ------------------------------------

    در مورد دخترها همین رو میتونم بگم که صد برابر راحتتر از پسرها میتونن جنس مخالف رو جذب کنن. اینکه شما تو ذهنتون اینطور تصور میکنید که پسرها راحت میتونن با دخترها باشن یعنی تصور کاملا غلط و اشتباه و شما وضعیت آقایون رو نمیدونی مثلا شما برو تو یک چت روم ایرانی یا خارجی اسم دختر داشته باش در 10 دقیقه دهها نفر پیام میدن و دوست دارن ارتباط برقرار کنن و یک آقا ممکنه یک هفته هم نتونه با یک خانوم ارتباط برقرار کنه و اگرم بکنه خدا میدونه اون اصلا خانوم باشه یا سرکاری باشه.


    به نظر من شما حتی اگر شرایط فیزیکی خیلی بدی هم داشته باشید (که با شرایط امروز مثلا با پوشش مناسب و آرایش مناسب تقریبا ممکن نیست) بازم وضعیتتون از متوسط آقایون بهتر هست فقط کافیه اراده کنید طبیعتا تا اینجای کار خودتون نخواستید وگرنه اراده کنید میبینید چی میشه.


    --------------

    در کل من تا اینجای کار یک مقدار گیج شدم ، شما اخلاق خوبی ندارید یا نمیخواید داشته باشید ، پوشش آنچنان (منظور از نظر زیبایی نه کوتاه یا بلند بودن) ندارید یا نمیخواید داشته باشید و نمیخواید ارتباط دوستی و غیره برقرار کنید و پس خوب دیگه از کی دارید گله میکنید ، دنبال شاهزاده با اسب سفید هستید که بیاد؟

    نمیدونم واقعا فوتبالی بخوایم صحبت کنیم نتیجه و خروجی همه چی دست خودتون هست قرار نیست بازی دیگران براتون تعیین کننده باشه بلکه بازی خودتون هست که شرایط شما رو تو جدول تعیین میکنه!

  4. 3 کاربر از پست مفید Mehran1368 تشکرکرده اند .

    maryam988 (دوشنبه 04 آذر 98), Pooh (جمعه 08 آذر 98), بانوی آفتاب (یکشنبه 03 آذر 98)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 تیر 02 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1389-10-26
    نوشته ها
    101
    امتیاز
    10,730
    سطح
    68
    Points: 10,730, Level: 68
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    197

    تشکرشده 342 در 91 پست

    Rep Power
    32
    Array
    سلام به بانوی افتاب گرامی
    من فکر میکنم شما یه مقدار ایده ال نگرید.
    من خودم اینجوری ام. زیادیش میتونه خطرناک بشه.
    فکر نکنید بقیه رشته ها خبریه. من خودم سالها در دانشگاه بودم تا بالاترین مقطع هم رفتم. ولی باید بگم اواز دهل شنیدن از دور خوش است!
    در بخش پژوهش که غالب کارها شده مقاله های بی هدف.
    در بخش کار هم‌حداقل توی کامپیوتر خیلی از کارهاش کد زدنه. من نمیخوام بد و خوب تعیین کنم.‌ولی احتمالا اگر کامپیوتر میرفتید هم‌میگفتید این چه کاریه. از صبح تا شب پشت کامپیوتر همه اش کد بزن و دیباگ کن!
    من درکتون میکنم چون خودم همین احساس رو دارم. برید دنبال علاقه تون وگرنه این افسردگی و احساس بیهودگی زندگی تشدید میشه.‌ این البته یکم جسارت میخواد.
    نگاه شما به ارتباط رو هم درک میکنم. به نظرم اون هم از همین روحیه میاد. شما میگید اگر قراره کوتاه مدت باشه چه فایده ای داره!
    من میخوام بگم ادمها نوعا با روزمرگی مشکلی ندارن یا اگر هم دارن حاضر نیستن برای خلاص شدن ازش هزینه بدن.
    اما به نظر من مهمترین عامل خصوصا در شغل اینه که ادم ازش لذت ببره. لازم نیست همه بخشش این باشه. یعنی شما یه مقدار کار حداقل میکنید در زمینه ای که تخصص دارید که زندگیتون بگذره و بقیه وقتتون رو به کاری میپردازید که به اون علاقه دارید.
    درباره ارتباط هم مطمئن باشید همه دنبال ارتباط زودگذر نیستن حتی اگر اکثریت اینطور باشن. شاید شما طوری گارد گرفتید که اون اقلیت هم جرئت نمیکنن سمت شما بیان. نمیدونم.

  6. 3 کاربر از پست مفید محمد89 تشکرکرده اند .

    maryam988 (دوشنبه 04 آذر 98), Pooh (جمعه 08 آذر 98), بانوی آفتاب (یکشنبه 03 آذر 98)

  7. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 فروردین 03 [ 18:08]
    تاریخ عضویت
    1393-6-24
    نوشته ها
    168
    امتیاز
    12,832
    سطح
    73
    Points: 12,832, Level: 73
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,836

    تشکرشده 281 در 127 پست

    Rep Power
    39
    Array
    سلام Mehran1368 ممنون بابت راهنمایی های خوبتون..

    این که گفتم شخصیت و ظاهرشون متفاوته اینطوریه که مثلا لباس های کوتاه می پوشن، پوشش کم دارن، ولی من بعضی از لباسهام اصلا مدل مردونه س! از اینهایی که چهارخونه ای و آستین بلند و اینطوری و کفش اسپورت و تیپ اسپورت کلا. الان اینطوری میگم شاید چیز خاصی نباشه، ولی خب متفاوته واقعا! اصلا به نظرم از روی مدل لباس هم میشه تفاوت شخصیتی رو کاملا حس کرد و دید..
    اخلاقشون هم گفتم متفاوته اینطوریه که دخترا بلند میگن می خندن، درمورد سفر با دوست پسراشون صحبت می کنن، درمورد مخ زدن فلان پسر و تور کردن اون یکی پسر ! درمورد لباس.. درمورد این چیزایی که من اصلا نه دوست دارم نه که اصلا ایده ای درمورد بحثشون دارم..

    نمی دونم شایدم خیلی سخت می گیرم. ولی حالا اینها به کنار، من اصلا حالِ مهمونی رفتن، توی جمع نشستن، کافه رفتن، یا کلا بیرون رفتن رو ندارم.. فقط سریع میرم دانشگاه و میام خونه و همش دوست دارم توی کلبه تنهایی خودم باشم.. ولی بعضی وقتها خیلی هم ناراحت میشم از این مدل شخصیتم.. چون همیشه جوون و این سن نیستم.. به ازدواجم امیدی ندارم و خیلی بهش فکر نمی کنم.. ولی خب تنهایی رو هم دوست ندارم، بخاطر همین دوست دارم ازدواج کنم نه که دوست بشم و بعد از یه مدت بذاره بره.

    نه اینجا هم خیلی چیز خاصی نیست که اینطور شما گفتید که 80 درصد جوونهای ایرانی دوست دارن. البته نمی دونم شاید آمریکا یا کانادا خیلی جای خفنی باشه!

    من اینجا هستم اصلا رغبت انجام هیچ کاری رو ندارم. حتی یک بار مسافرت هم نرفتم. با اینکه مسافرت خیلی ارزونه اینجا. یعنی نه به خاطر مشکل اقتصادی نرفتم. اصلا انگیزه ندارم. انگیزه باشگاه - مسافرت - خرید کردن - فعالیت داشتن - حتی پیاده روی..

    فکر می کنم تنبل هم هستم. این هم مشکل دیگه ایم هست. ولی شاید نبود انگیزه این حسِ تنبلی رو به وجود اورده. نمی دونم واقعا.. اصلا خودم رو خوب نمی شناسم..


    سلام محمد89 ممنون بابت راهنمایی خوبتون.

    آره فکر می کنم ایده آل گر هستم. اما ایده آل گرِ تنبل. یعنی متاسفانه خیلی دنبال چیزهایی که بهم حس خوب میده نمیرم. خیلی تلاشی نمی کنم متاسفانه.
    دوست دارم خیلی تلاش کنم اما خیلی راحت طلب هم هستم حس می کنم. باید روی پشتکارم خیلی کار کنم. اصلا حس خوبی نسبت به این ویژگیِ شخصیتم ندارم. همین بی حال و بی انرژی بودن..

    نه من علاقه ای به رشته و زمینه ی خاصی ندارم. همین معماری رو هم خیلی دوست دارم اما حس می کنم آدم نباید همیشه علاقه هاشو دنبال کنه. باید واقعیت روز رو در نظر بگیره.. مثلا همه کسایی که رفتن پزشکی خوندن که علاقه نداشتن، همین شان جایگاه اجتماعی و درامد این رشته بهشون انگیزش داده که این رشته رو انتخاب کنن. من معتقدم هر آدمی می تونه توی هر رشته ای موفق باشه. لازم خیلی نیست که مهارت یا استعداد خاصی داشته باشه، چون همه آدم ها معمولا به انداره هم استعداد و توانایی دارن، مگه آدم های خیلی خاص که تعدادشونم خیلی نیست..

    درسته علاقه باشه آدم می تونه خیلی پیشرفت کنه، ولی من نمی دونم حالا که مثلا به رشته ی خودم علاقه دارم، آیا کار خیلی عالی ای می تونم پیدا کنم؟ چون تضمینی نمی بینم، بخاطر همین دوست دارم برم رشته هایی که مشخصه بازارکار و درامدشون خوبه. تضمین نمی خواد. چیزیه که هست و وجود داره ..

    من اصلا وقتی می بینم این دخترهای قرتیکه همش دنبال تفریح و خوش گذرونی و این چیزا هستن، با اونا همکلاسی هستم، حس خوبی ندارم، حس می کنم باید از اونا بالاتر باشم. بخاطر همین می گم بعد از اینجا که تموم کردم برم دندونپزشکی یا حداقل رشته ی مهندسی بهتری بخونم که شغل آینده م از اینا بهتر باشه.. این حسِ خود کم بینیِ ظاهری که در مقابل اونها دارم، دوست دارم با این جبران بشه. از لحاظ درسی و شغلی بالاتر از اونها بشم.

    حالا این همکلاسی ها که موقتی هستن. چند ترم دیگه درسمون تموم می شه. ولی جامعه اینجا هم مثل ایرانه، رشته معماری رشته ی خفنی نیست. ولی مثلا پزشکی خیلی خفنه. مهندس کامپیوتر باشی خیلی خفنه.. مهندس نفت - مهندس شیمی - و این رشته های خوب..

    درمورد این که گفتید شاید همه پسرها هدفشون ارتباط موقت نیست، بله قبول دارم. اما از کجا می شه فهمید؟ مثلا یکی از یکی از پسرها هست که اصفهانیه، پسر خوبی می خوره باشه . چند تا واحد این ترم باهم کلاس داریم، یه بار سرکلاس داشتیم باهم حرف می زدیم درمورد استادها و دانشگاه و این چیزا، بعدش که کلاس تموم شد حس کردم منتظر موند باهم بریم. منم دوست داشتم تا یه جایی باهم بریم، اما باید منتظر می موندم با همگروهی هام صحبت کنیم باهم. نمی تونستم برم. بعد حدود دو ساعت بعدش حدود 9.5 شب پیام داد گفت هوا خیلی خوبه، نم نم بارون میاد، میای بیرون قدم بزنیم؟ گفتم دوست دارم ولی هوا سرده بارونم میاد. دیگه نرفتم.

    مثلا اگه خودم می خواستم می شد باهم بیشتر ارتباط داشته باشیم و ادامه پیدا کنه، مثلا یه بار دیگه گفت اگه خرید نرفتی برای خونه، من می خوام برم میخوای با هم بریم، اما البته من صبحش رفته بودم خرید. دیگه نرفتم. اما با خودم فکرشو کردم گفتم از کجا معلوم مثلا با این ارتباط دوستی داشته باشم بعدش قصدش ازدواج باشه؟ شاید همینطوری می خواد با یه دختری دوست باشه و بعدشم که دانشگاه تموم بشه بره و پشت سرشم نگاه نکنه؟ بخاطر همین دیگه خیلی خودمو مایل نشون نمی دادم وقتی حتی پیام می داد برای درسی یا چیزی..

    نمی دونم. ازبس اینجا همه خیلی ساده باهم دوست می شن و یه چیز خیلی عادیه که یه مدت با یکی باشی و بعدش بری با یکی دیگه، و اصلا تضمینی توی رابطه ها نیست، آدم نمی تونه اعتماد کنه..
    چون می بینی همون پسر که با تو خوبه، با بقیه دخترا هم خوبه.. با اونها هم ممکنه بیرون بره.. قدم بزنه و... کلا یه چیز عادیه.

    اصلا فکر می کنم پسرهای ایرانی که خارج میرن، ممکنه دوست بشن با دخترهای ایرانی و خیلی هم باهم باشن و صمیمی باشن و خیلی هم همو دوست داشته باشن، اما آخرش مایل هستن برن از ایران دختر بگیرن. دخترهای داخل ایران براشون جذاب تره. چون خیلی قابل کشف و در دسترس نیستن..

    ببخشید طولانی شد. سعی کردم هرچیزی توی ذهنم هست رو بگم

  8. 2 کاربر از پست مفید بانوی آفتاب تشکرکرده اند .

    maryam988 (دوشنبه 04 آذر 98), Pooh (جمعه 08 آذر 98)

  9. #15
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    من اینجا هستم اصلا رغبت انجام هیچ کاری رو ندارم. حتی یک بار مسافرت هم نرفتم. با اینکه مسافرت خیلی ارزونه اینجا. یعنی نه به خاطر مشکل اقتصادی نرفتم. اصلا انگیزه ندارم. انگیزه باشگاه - مسافرت - خرید کردن - فعالیت داشتن - حتی پیاده روی..
    فکر میکنی اگر یه نفر همین الان بهت بگه بیا با من ازدواج کن حوصله ش رو داری؟


    بجای اینکه هی صورت مساله رو تغییر بدی - یه بار ریشه ای مشکلات رو بررسی کن و دنبال راه حل برای اونها باش. بقیه مشکلات خودشون بعد از حل مشکل اصلی حل میشن یا حداقل میشه بهت در موردشون راه حل داد.


    تا حالا برای مشکل بی حوصلگی و تنبلی ت با مشاور صحبت کردی؟
    ویرایش توسط صبا_2009 : دوشنبه 04 آذر 98 در ساعت 01:31

  10. 4 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    maryam988 (دوشنبه 04 آذر 98), Mvaz (چهارشنبه 13 آذر 98), Pooh (جمعه 08 آذر 98), بانوی آفتاب (دوشنبه 04 آذر 98)

  11. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 فروردین 03 [ 18:08]
    تاریخ عضویت
    1393-6-24
    نوشته ها
    168
    امتیاز
    12,832
    سطح
    73
    Points: 12,832, Level: 73
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,836

    تشکرشده 281 در 127 پست

    Rep Power
    39
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط صبا_2009 نمایش پست ها
    فکر میکنی اگر یه نفر همین الان بهت بگه بیا با من ازدواج کن حوصله ش رو داری؟


    بجای اینکه هی صورت مساله رو تغییر بدی - یه بار ریشه ای مشکلات رو بررسی کن و دنبال راه حل برای اونها باش. بقیه مشکلات خودشون بعد از حل مشکل اصلی حل میشن یا حداقل میشه بهت در موردشون راه حل داد.


    تا حالا برای مشکل بی حوصلگی و تنبلی ت با مشاور صحبت کردی؟

    سلام. ممنون بابت راهنمایی تون.
    نه راستش تاحالا با مشاوره صحبت نکردم. فکر نمی کردم مشکل حاد و جدی باشه.. چون اگه خیلی اکتیوم باشم اما اصلا ترجیح نمی دم وقتم رو بذارم برم مسافرت یا کافه یا همنشینی با بچه هایی که هم فکر من نیستن و اصلا دوستم ندارم باهاشون باشم..

    نمی دونم شایدم اشتباه فکر می کنم از ابتدا تا انتها

  12. کاربر روبرو از پست مفید بانوی آفتاب تشکرکرده است .

    maryam988 (دوشنبه 04 آذر 98)

  13. #17
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    چون اگه خیلی اکتیوم باشم اما اصلا ترجیح نمی دم وقتم رو بذارم برم مسافرت یا کافه یا همنشینی با بچه هایی که هم فکر من نیستن و اصلا دوستم ندارم باهاشون باشم..
    میشه کمی از علایقت بگی لطفا.

    دوست داری چه کاری انجام بدی تو اوقات فراغتت.

    چند تا از چیزهای لذت بخش زندگی ت رو میگی:

    در زمینه کار و تخصص :
    در زمینه مسایل اجتماعی - خانوادگی - عاطفی:
    در زمینه تفریح و سرگرمی:
    در زمینه معنویات و مسایل مذهبی:

  14. 2 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    maryam988 (دوشنبه 04 آذر 98), بانوی آفتاب (دوشنبه 04 آذر 98)

  15. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 فروردین 03 [ 18:08]
    تاریخ عضویت
    1393-6-24
    نوشته ها
    168
    امتیاز
    12,832
    سطح
    73
    Points: 12,832, Level: 73
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,836

    تشکرشده 281 در 127 پست

    Rep Power
    39
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط صبا_2009 نمایش پست ها
    میشه کمی از علایقت بگی لطفا.

    دوست داری چه کاری انجام بدی تو اوقات فراغتت.

    چند تا از چیزهای لذت بخش زندگی ت رو میگی:

    در زمینه کار و تخصص :
    در زمینه مسایل اجتماعی - خانوادگی - عاطفی:
    در زمینه تفریح و سرگرمی:
    در زمینه معنویات و مسایل مذهبی:

    سلام ممنونم بابت راهنمایی تون.

    راستش من می شه گفت اوقات فراغت خاصی ندارم. زمانهایی که دانشگاه هستم رو اگه در نظر نگیریم، وقتی میام خونه لپ تاپ رو باز می کنم تا وقتی می خوام بخوابم.. همه طول روز اینطوری می گذره.. حتی زمان هایی که دانشگاه تعطیله..
    من همش میرم توی اینترنت. آهنگ گوش می دم. سریالهای ایرانیِ الکی نگاه می کنم.. توی فیس بوک - اینستاگرام - تلگرام و واتساپ میرم.

    صفحات آشپزی، اخبار هنرمندا، اتفاقات روز ایران و دنیا و سایت های خبری میرم..

    بعدشم شب می شه و می خوابم..

    کل روز من، کا زندگیِ من اینطوری سپری می شه اکثرا

  16. کاربر روبرو از پست مفید بانوی آفتاب تشکرکرده است .

    maryam988 (دوشنبه 04 آذر 98)

  17. #19
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام بانوی آفتاب عزیز.

    من چند تا سوال دارم.

    چه مدته این حالات رو دارید؟
    قبل از مهاجرت هم همین حالات رو داشتید؟

    در کل وابسته بودید خیلی به خانواده؟

    دوست دارید با چه جور آدمهایی نشست و برخاست کنید؟ چه خصوصیات و ویژگی های اخلاقی داشته باشن؟

    اگر ممکنه در مورد شرایط مالی و چگونگی گذران زندگی از لحاظ اقتصادیتون رو هم توضیح کوتاهی بدید.

  18. کاربر روبرو از پست مفید Pooh تشکرکرده است .

    بانوی آفتاب (سه شنبه 05 آذر 98)

  19. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 فروردین 03 [ 18:08]
    تاریخ عضویت
    1393-6-24
    نوشته ها
    168
    امتیاز
    12,832
    سطح
    73
    Points: 12,832, Level: 73
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,836

    تشکرشده 281 در 127 پست

    Rep Power
    39
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Pooh نمایش پست ها
    سلام بانوی آفتاب عزیز.

    من چند تا سوال دارم.

    چه مدته این حالات رو دارید؟
    قبل از مهاجرت هم همین حالات رو داشتید؟

    در کل وابسته بودید خیلی به خانواده؟

    دوست دارید با چه جور آدمهایی نشست و برخاست کنید؟ چه خصوصیات و ویژگی های اخلاقی داشته باشن؟

    اگر ممکنه در مورد شرایط مالی و چگونگی گذران زندگی از لحاظ اقتصادیتون رو هم توضیح کوتاهی بدید.

    سلام Pooh گرامی ..
    آره من همیشه همینطوری بودم. .ازوقتی اومدم اصلا هیچ تغییری نکردم.

    نه خیلی وابسته هم نبودم. وقتی خونمون بودم و هنوز نیومده بودم اینجا، همیشه یا سرکار بودم، یا وقتی سرکار نبودم و روزای تعطیل بود، همیشه توی اتاق بودم و توی فضای مجازی بودم همیشه.
    مهمونی کم می رفتم. یا شاید اصلا نمی رفتم. بیرون خیلی نمی رفتم جز برای سرکار رفتن یا کاری اگه داشتم..
    دوست صمیمی خاصی هم نداشتم. بیشتر دوستام مجازی و توی تلگرام بودن..

    دوست دارم با آدمایی که تیپ ساده دارن، مثبت هستن، آروم هستن، مهربون هستن و البته از لحاظ درسی و اجتماعی هم بالا باشن البته،
    دوست دارم با همچین آدمایی دوست باشم و وقتم رو بگذرونم..
    البته ازلحاظ درسی و اجتماعی هم خیلی مهم نیست چطوری باشن.. ولی مهربون و ساده و آروم و اینطوری دوست دارم.. پیششون حس خوبی دارم..

    از لحاظ مالی هم بد نیست.. یه پولی به عنوان بورسیه بهمون می دن، هم برای اجاره خونه استفاده می کنیم هم چیزی خواستیم بخریم می شه خرجش کنیم. یه مسافرتم درماه می شه رفت تقریبا..

    البت این هم بگم که وضع مالی خانواده مون خیلی خوب نیست.. من می خواستم برای مادرم دعوتنامه بفرستم که برای تعطیلات کریسمس بیاد، خودم با پول بورسی که دادن می خواستم هزینه بلیط و این ها رو بدم.. ولی چون هوا سرده قراره تابستون بیاد اما خودش گفت اگه خودت پول داری که بلیط بخر اگه نه از کسی قرض کنم..
    پدرم بازنشسته س و یه حقوق خیلی خیلی کم در حد زندگی دو نفره می گیره..
    من و خواهرم اصلا نمی تونیم روی کمک خانواده حساب کنیم اگه پولی خواستیم..
    بخاطر همین من همش کم خرج می کنم که اصلا پولی که بهم میدن کم نیاد تا نخوام هیچوقت از خانواده بگیرم تا انشاالله بعدش برم سرکار.


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:35 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.