سلام.عزیزان من خیلی حوصله ندارم پس کوتاه به حرفام گوش بدین
من جوصله انجام هیچکاری ندارم.حتی حوصله شونه کردنمهام ویا مشواک زدن رو ندارم
حالم خیلی خرابه.اتفاق خاصی هم نیفتاده .ماه دیگه29 سالم میشه ومجردم
تشکرشده 5 در 5 پست
سلام.عزیزان من خیلی حوصله ندارم پس کوتاه به حرفام گوش بدین
من جوصله انجام هیچکاری ندارم.حتی حوصله شونه کردنمهام ویا مشواک زدن رو ندارم
حالم خیلی خرابه.اتفاق خاصی هم نیفتاده .ماه دیگه29 سالم میشه ومجردم
تشکرشده 130 در 77 پست
میشه بیشتر توضییح بدی؟ شاغلی؟ دانشجویی ؟ روزانه چیکار می کنی مشغله هات و تفریحاتت بگی؟
تشکرشده 5 در 5 پست
نه شاغلم نه دانشجو.یه چندجایی کوتاه مدت پاره وقت کارکردم ولی درحال حاضر کاری ندارم
تفریحات خاصی ندارم با گوشی وتلویزیون وقت میگذرونم وزیاد میخوابم.همه دنیا رو هم از دست دادم ومشغله ای ندارم
تشکرشده 45 در 29 پست
سلام.
چه جالب منم ماه دیگه 29 سالم میشه و مجردم.
منم یه مدت همینجوری شده بودم که گفتی.
نمیدونم ورزش میکنی یا نه ولی اگه نه، حتما برو باشگاه ثبت نام کن، ورزشهای گروهی رو پیشنهاد میدم برای شروع، باور کن تاثیر زیادی داره، تمام هنرجوهای من بعد از یکی دو هفته بهم گفتن که چقدر ورزش تو روحیشون تاثیر داشته و چقد روزای کلاس، لحظه شماری میکنن که زمان بگذره و بیان کلاس. حتما این موضوع رو جدی بگیر.
همین خودش باعث میشه دوباره به نظافت شخصی برسی، به خاطر باشگاه هم شده موهاتو شونه میکنی، مسواک میزنی و ....
حتما یه چکاب بده، خیلی وقتا دلیل بیحوصلگیهای الکی، منشأ جسمی داره، کم خونی، کمبود آهن و ویتامین و املاح و ...
سرگرمی با گوشی و تلویزیون اصلا بد نیست، من یکی از چیزایی که تو خوب شدن حالم تاثیر داشت، گشت و گذار تو پیجهای فان بود، واقعا از ته دلم میخندیدم.
یه هدف تعیین کن و برای رسیدن بهش برنامه بچین، هر روز شده یک ربع هم بهش اختصاص بده، اصلا هدف داشتن یه جور عجیبی آدمو زنده و امیدوار نگه میداره.
آخرین توصیهم هم اینه اگه شرایط مالی خوب داری برو مشاور و روانشناس حضوری، یکی که کارش خوب باشه، من همچین کسی رو تو شهرمون نداشتم، پیش یه دکتر عمومی خیلی عالی رفتم، قرص تجویز کرد، بقیه مسائل رو هم خودم با کمک خدا و خودم حل کردم.
تا خودت نخوای، حتی قرص هم اثر نمیکنه.
برای مجرد بودن هم نظری ندارم والا، خودم تاپیک دارم که چقدر گیر این قضیه هستم.
درسته خوشبختی حتما تو ازدواج نیست ولی انصافاً تو یه سنی که نیاز میشه، میتونه دوای خیلی از چیزا باشه، ارضاء نیازهای روحی و عاطفی واقعا خیلی حس خوبیه.
SaYe_RoshAN (یکشنبه 14 مهر 98)
تشکرشده 130 در 77 پست
من اگه دوباره پیام میدم واسه اینه بگم منم شرایطم مثل شماست با این تفاوت که اقا هستم و شاغلم...
نقطه اشتراکم احساس خستگی، غم و اندوه به زندگی و نبود شادی هست
احساس بی حوصلگی و تنهایی شدید دارم.
متاسفانه خوب میدونم مشکلم چی هست دلیل مشکل من نداشتن شادی و همدم و لذت بردن از زندگی هست...
شما ها هم همین مشکل دارین احتمالا.. البته احتمالا خیلی ها شرایط ما رو دارن و صرفا داریم نفس می کشیم :(
تشکرشده 5 در 5 پست
Telegramid_TrueMotion میشه بپرسم شما باوجود حال بد چه جوری سر کار میرید؟ من اخرین کارم یکسال پیش بود که بخاطر همین شرایطم رهاش کردم. والبته کارتون چیه که با این شرایط ادامش میدین؟
دختر شاد 69 تولدمون مبارک.من از اخرین کارم یکسال گذشته ودرامدی ندارم.توی خانواده ما از بچگی حقوق فرزند واین حرفا وجودنداشت چه برسه تواین سن. الان شرایط دارودرمان هم ندارم هرچند اون زمانم که داشتم نتیجه ای ندیدم.شرایطتم خراب تراز این حرفاست که بتونم کلاسی بنویسم. تموم این چندروزهم به ظاهرم نرسیدم. هیچ هدفی ندارم. هرچی هدف تو زندگیم داشتم بهش نرسیدم دیگه الانم داغونتر از این حرفام
- - - Updated - - -
یه درد بزرگم اینه که تو زندگیم ازهیچکسی محبت ندیدم نمیدونم چرا اینقدرنخواستنی بودم
تشکرشده 5 در 5 پست
چرا واقعا چرا از دنیا اینقدر بدبختی و فلاکت نصیب من شد تازه به قول دوستان بدتر از اینشم جا داره
تشکرشده 4,314 در 675 پست
رکسانای عزیز
بی حوصلگیت رو از انتخاب اسم کاربریت میشه فهمید. به نظرم چیزهایی که نوشتی یه خورده به این سمت میره که حال دلت خوب نیست، گمان میکنم نیاز داری که از کسی به صورت حرفهای کمک بگیری. میدونی وقتی آدم افسرده است هر موقعیت ناراحتکنندهای، دو چندان جلوه میکنه و احساس میکنی قدرت مواجه شدن باهاش رو نداری.
هر چیز که در جُستن آنی، آنی
مولانا
تشکرشده 45 در 29 پست
ممنون عزیزم.
ببین من چند وقت پیش اینجا یه کاربری دیگه داشتم، سعی کردم رمزشو بازیابی کنم ولی نشد، الان خوشحالم که نشد، چون دیگه دوست ندارم برگردم و اون تاپیک غمناکمو ببینم، حتی نمیگردم دنبالش که لینکشو بزارم اینجا و بری بخونی.
فقط اینو بدون که کاملااااااااااً میدونم چی میگی و از چی حرف میزنی و حس و حالت دقیقا چیه.
ولی هیچ چارهای نداری جز پیگیری و درمان.
باید به خانوادت بگی که حالت خوب نیست.
منم وضع مالی خیلی خرابی داشتم ولی خرج درمان دیگه بر عهده خانواده هست.
شایدم پول گرفتن از خانواده سخت باشه برات، برای منم بود ولی وقتی میبینن حالت خوب نیست خودشون دست به کار میشن، لازم نیست بگی حال روحیت خوب نیست، برو بهشون بگو خیلی حس بیحالی و خستگی تو بدنت داری، بگو میخوام یه چکاپ بدم که چیزیم کم نباشه و ...
بعد برو به دکتر و واقعا چکاپ بده، به دکتر بگو حال روحیت هم خوب نیست و ازش بخواه تو رو ارجاع بده، دیگه اینجا خانواده ببین واقعا حالت خوب نیست و دکتر داره ارجاع میده به دکتر بالاتر، حتماً حمایت میکنن.
من دکتر رفتن رو حتماً پیشنهاد کنم.
مرحله بعدی هم تا خودت نخوای نمیشه، بالاترین روانشناس دنیا بیان اینجا نظر بدن، بالاترین قرصها هم اختراع بشن، بازم تا خودت نخوای هیچ اثری نداره.
مجبور نیستی حتما برای ورزش بری باشگاه، برو بیرون پیاده روی، برو بدو، عرق کن تا جایی که میتونی، بیا خونه دوش بگیر، ببین چه حس خوبی میده به آدم.
منم کسی بهم محبت نکرده و محبت ندیدم، نهایتش چهار تا جنس مخالف که اونم به درد من نمیخورد، من محبت همیشگی میخوام.
باید خودت به خودت محبت کنی، برای خودت ارزش قائل بشی.
همین شونه کردن مو، یه نوع محبت کردن به خودته.
بهت قول میدم خودت محبت نکنی و برای خودت ارزش قائل نباشی، هیچکس دیگه هم این کارو برات نمیکنه.
خیلی دوست دارم زودتر مثل من خوب بشی.
درمان رو جدی بگیر، 29 سالگی سن حساسی هست.
برو سر کار، پول در بیار.
تو اجتماع باش، واسه خودت خرج کن هرچند کم شده در حد خریدن جوراب رنگ مورد علاقت، شده در حد خریدن یه بستنی به خودت حال بده.
تاپیکتو ادامه بده.
به خودت فرصت بده که دوران نقاهت رو طی کنی.
همین که اومدی اینجا تاپیک زدی جای خیلی امیدواری هست.
کتاب معجزه شکرگزاری از راندا برن رو حتما بخون، نشد کتابشو دانلود کنی یا حوصلت نکشید بخونی، در مورد شکرگزاری سرچ کن.
خودتو وادار کن هر روز پنج تا چیز واسه شکرگزاری پیدا کنی.
ببین من پارسال وضع کاری و مالیم فاجعه بود، خودمو عجیب باخته بودم ولی به لطف خدا، فقط و فقطططط لطف خدا و شکرگزاری نه تنها کارمو تعطیل نکردم، روز به روز پیشرفت هم کردم، وضع مالی امسالم عالی نیست و اون چیزی که من میخوام نیست ولی همین که به نسبت پارسال بهتره، برای من جای شکر داره.
تا جایی که میتونی با خدا رفیق شو.
باهاش حرف بزن.
براش بنویس.
خیلی حالت رو آروم و خوب میکنه.
من اصلا با خدا یه حرفایی میزنم که بعضی وقتا میگم یه بار زشت نباشه :)) همش صبح که پامیشم میگم جووووون باز گذاشتی یه صبح دیگه رو ببینم، خودم و خانوادم شب رو سالم تا صبح گذروندیم، خیلی عشقی عشششششقققق :))
بعضی وقتام بهش میگم آخه لامصب تو چرا انقدر خوبی، نه اصلا بیا بهم توضیح بده ببینم چطور میتونی انقد خوب باشی :))
حالا باهاش قهر بودم وحشتنااااااککککککک، چند ماه آشتی کردیم و شده همه چیزم.
امیدوارم خیلی زود هر دو تامون و اصلا هرکی که مثل ماست، بالاخره طعم عشق و محبت رو از اون جنس مخالفی که همه دوست داریم تا آخر عمر کنارمون داشته باشیم رو بچشیم.
اول خودتو از محبت خودت سیراب کن.
تشکرشده 5 در 5 پست
خانم اویژه حرفتون درسته ولی چاره ای نیست
دخترشاد حرفای بامزه ای میزنی خدا حفظت کنه وروزگارت هر روز بهترباشه
درحال حاضر هیچ تمایل وتقلایی برای کار ندارم با این اوضاعم
توی زندگیم خیلی به جنس مخالف فکرنکردم وشاید اشتباه کردم
ولی یه چیزو مطمئنم خیلی خیلی باید با ارزش ودوست داشتنی باشیم که جنس مخالف ماروبخواد
کسی واسه قلب ما نیت ما طرز فکرما به ما دل نمیبنده
بخاطر بی توجهی هایی که ازخانواده دیدم ازخودم انتقام گرفتم وخودمو بدبخت کردم نمیدونستم یه روز پشیمون میشم و اونا عین خیالشون هم نخواهد بود
خیلی بی روحیه م.
دیگه روم نمیشه واسه خودم پول خرج کنم از بد عملکرد بد داشتم
یه جاذبه ای واسه ادما دارم که بعد دافعه میشه
مشکل من دارو نیست یه روحیه جدی واسه زندگی میخوام که قطعا دست خودمه نه جنس موافق یا مخالف دیگه.چون ادما نشون دادن که تورو واسه خودت نمیخوان واسه ترقی کردن باهات پول بابات قروفر زیادت دادن خرج زندگیشون میخوان
نمیدونم چرا من توزندگی اینقدر بدبخت شدم
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)