سلام دوستان
ما حدود دو سال و نیم هست با همسرم زیر یک سقف با هم زندگی میکنیم و دو سال هم نامزد بودیم قبلش ،موضوعی که من رو خیلی اذیت میکنه و از همان اول دوران آشنایی ام با همسرم در میان گذاشتم این بوده که مسائلی که مربوط به زندگی امان میشه را با خانواده اش در جریان نگذارد ولی اصلا فایده ای نداشته تاحالا بارها سر این مساله کارمون به دعوا کشیده شده ،دیگه خسته شده ام هر اتفاق ریز و درشتی میافتد با مادرش در میان می گذارد دریغ از اینکه یه کلمه از صحبتهای مادرش را به من بگوید ،صحبتهاشون دور از من و مواقعی هست که در منزل نیست ،هر از گاهی درخانه هم با هم صحبت میکنن و بارها دیده ام که مادرش درباره تمام اتفاقهای ریز و درشتی که در خانه و محله و فامیل رخ داده به شوهرم اطلاع رسانی می کند و بارها از اطرافیان و فامیلشان شنیده ام که درباره من و زندگی ام و کارها و هدفهایی که داریم در جریان هستن و کسی جز مادر شوهرم از طریق شوهرم اطلاع رسانی نکرده است ...دیگه خسته شده ام از این موضوع در خانواده پدری ام اتفاق بیافتد اطلاع رسانی میکند درباره محل کارم و چیزهایی که حتی ممکنه برای من خطرناک باشد نیز دیده ام که تو فامیل و محله اشان همه خبردار شده اند...مریض بشم به خانواده اش اطلاع میده و ....
خواهش میکنم به من بگید چیکار کنم دیگه خسته شدم از بس بهش گفتم و توجیه آورده هربار و زیر بار کار اشتباهش نرفته است.
من 33 سال و همسرم 35 ساله هستن.
باتشکر فراوان
علاقه مندی ها (Bookmarks)