با درود و سلام خدمت دوستان
پسری ۳۵ ساله و مجرد هستم که مدت زمان زیادی هست دچار افسردگی هستم و همچنین پوچ انگار هستم و نمیدونم که واقعا هدف از زندگی و اینهمه دردسر و مشکلات و مواجه با اونها و حل کردنشون برای چی هست .استرس و اضطراب شدید دارم و هیچ چیز خوشحالم نمیکنه.بعضی وقتها به این فکر میکنم که کاش زندگیم تو همین لحظه تموم بشه و از مرگ هراسی ندارم.تا این سن مجرد بودم چون مشکلات زیادی برای بدست آوردن کار و سرمایه داشتم.البته یکبار اقدام به آشنایی جهت ازدواج کردم که جواب منفی گرفتم و اگرچه خانواده دختر بعد از دو هفته جواب منفیشون رو پس گرفتن ولی به دلایلی خودم حاضر به ادامه نشدم.هم اکنون هم در یکی از شهرهای جنوبی مشغول به کار هستم ولی از کارم راضی نیستم و همچنین از تنهایی و غربت.البته داستان زندگی من و مشکلاتم و دلایل رسیدن به پوچی و افسردگی خیلی طولانیه و اگر دوستان خواهان شنیدن و کمک کردن باشند میتونم در ادامه تاپیک به اونها بپردازم.ولی مشکلی که الان دارم داشتن حال روحی و روانی خیلی بد هست به حدی که همه اطرافیانم به سرعت متوجه میشن و بهش اشاره میکنن.واقعا دیگه کاسه صبرم خیلی وقته لبریزه و نمیدونم زیر بار این فشارهای روانی تا کی میتونم ادامه بدم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)