نوشته اصلی توسط
behzzad
توصیه می کنم همین فضای ذهنی رو که در بالا نوشتید قاطعانه با شوهرتون ضمن آرامش در میون بزارید. مثلا بگید:
من که میدونم داری چه کاری انجام میدی و شما هم که قراره انکار کنی و فرار به جلو (=حمله کردن در شرایطی که باید خجل باشی). این واقعیت زندگی ماست. شاید برای تو دلچسب باشه ولی برای من کشنده بوده و روحم رو ذره ذره خورده. من توان ادامه ندارم و امیدوارم انقدر مردانگی داشته باشی که حداقل بزاری درست جدا بشیم. وارد لج و لج بازی و دادگاه کشی نشدن هم برای ما 2 نفر بهتره و هم برای فرزند بی گناه ما. ما قراره با جدایی به اون آسیب بزنیم پس بزار فرهنگ درست جدا شدن رو داشته باشیم و این آسیب رو به حداقل برسونیم. به لحاظ حق و حقوق مالی من هم بزار با وجدان جلو بریم. نه من میخام تو خیلی ضرر کنی ، نه تو باید راضی بشی که سهم من هیچ باشه. پس خودت با توجه به اون توان مالی که داری و من هم ازش آگاه هستم ، انصاف رو رعایت کن . . .
دوست گرامی
شما نیاز داری دیالوگ هایی مثل مورد بالا رو در پیش بگیری. شاید ایشون در مرحله ی جدایی حداقل شما رو کمتر آزار بده. بعد از این دیالوگ ممکنه خونه رو ترک بکنید. بستگی داره به نتیجه ای که از مذاکرات تون می گیرید.
امیدوارم از هیجان بدور باشید و بتونید ضمن حفظ آرامش ، قاطعیت تون رو نشون بدید. اگر در این راه قاطع باشید ، اعتقاد دارم که شوهرتون هم به تدریج روش بهتر (=طلاق توافقی با رعایت انصاف) رو انتخاب خواهد کرد. بعد از دیالوگ اول با شوهرتون ، بیشتر با هم صحبت خواهیم کرد.
علاقه مندی ها (Bookmarks)