به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 اردیبهشت 99 [ 19:59]
    تاریخ عضویت
    1395-7-06
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    3,840
    سطح
    39
    Points: 3,840, Level: 39
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 110
    Overall activity: 80.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    136

    تشکرشده 57 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array

    متوجه این رفتارشون نمی شم، رفتم خواستگاری ولی ؟ لطفا راهنمایی کنید؟

    درود


    مادر و خاله بنده رفتن با خانواده دختر خانم صحبت کردن، و بنده این دختر خانم دیده بودم و ازش خوشم اومده بود و به همین خاطر به مادرم گفتم برن با خانواده دختر خانم صحبت کنند تا اجازه بگیریم بنده به همراه خانواده برای خواستگاری اقدام کنیم.

    مادرم با مادر دختر خانم تماس گرفتن و مادر دختر خانم استقبال کردن.

    " چون خانواده دختر خانم ما رو می شناختن و اصل و نصب بنده و خانواده ام خبر داشتن ، با فراغ بال و خوش رویی اجازه دادن که مادرم همراه با خالم برای اولین جلسه برن دیدن خانواده و دختر خانم"

    طبق صحبت های مادرم و خاله صحبت هایی که شده نظر مثبت بودش و برای روز یک شنبه قرار شده بودش بنده به همراه خانواده به خانه دختر خانم بریم ، در این مدت سه روز گذشته بودش.

    +++ این هم اضافه کنم پدر دختر خانم به خوبی خانواده بنده و فامیل های بنده رو میشناسند و از هر نظر مورد تایید هستیم .

    بعد از سه روز که میشه یک شنبه قرار بود بریم، مادرم روز شنبه تماس گرفتش که ما قرار هستش برای فرا یک شنبه برسیم با پسرم خدمتتون که دختر و پسر همدیگر رو ببیند و با هم صحبت کنند.

    ولی در همین حین مادر دختر خانم گفتند ، ببخشید عذر خواهی می کنم دخترم قصد ازدواج نداره نمی خواد ازدواج کنه. ما همگی شکه شده بودیم در حالی خانواده دختر خانم از برخوردشون و دختر خانم میشد این برداشت کرد که قصد دارند ازدواج کنند.

    ولی به یکباره گفتند، دختر قصد ازدواج نداره، چون پدر دختر خانم ما رو می شناسند و از خوب بودن ما و خانواده ام مطمئن هستند اجازه دادن و گرنه هر خواستگاری راه نمی دادند طبق صحبت پدر دختر خانم با مادرم.

    من نمی دونم تو این سه روز چی شده یک دفع گفتند نه من تعجب کردن در حالی که راضی بودن برای قرار بعدی .

    من اصلا تعجب می کنم، وقتی همه چیز مشخص و خانواده رو میشناسید خوب از همون اول بگید نه چرا ما رو امیدوار می کنید به جلسه بعدی .

    من درک نمی کنم چرا این رفتار کردند.

    دوستان ممنون میشم راهنمایی بفرماید علت این کارشون چی بودش.

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 مرداد 98 [ 00:30]
    تاریخ عضویت
    1396-6-04
    نوشته ها
    200
    امتیاز
    4,103
    سطح
    40
    Points: 4,103, Level: 40
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger Second Class
    تشکرها
    244

    تشکرشده 259 در 139 پست

    Rep Power
    40
    Array
    احتمالا گزینه بهتری پیدا شده
    یا خود دختر خانوم کسی رو دوست داشته از قبل و پدر و مادرش نمیدونستن.
    تو متنتون نگفتین دختر خانوم هم اوکی دادن، فقط حرف از مادر دخترخانوم بود.

  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 20 تیر 98 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1395-12-03
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    3,601
    سطح
    37
    Points: 3,601, Level: 37
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 258 در 107 پست

    Rep Power
    34
    Array
    احتمال خیلی زیاد دختر خانم نظرش در مورد شما به طور کامل مثبت نبوده و چون شما با هم آشنا هستین زودتر تکلیف رو مشخص کرده تا بعدا احیانا خانواده شما منت نگذارن که بگن شما که جوابتون منفی بود چرا از اول نگفتین! (البته همین الان خودت دقیقا عین همین حرف رو زدی)

    مشابه این اتفاق برای خواهرم افتاد و من نمیدونم چرا خانواده هایی که آشنا هستن فکر میکنن همینکه برای جلسه اول اجازه خواستگاری دادیم یعنی بله نهایی رو دادیم!!! در صورتی که اصلا اینطور نیست و قضیه از دید ما خیلی فرق میکرد.

  4. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 اردیبهشت 99 [ 19:59]
    تاریخ عضویت
    1395-7-06
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    3,840
    سطح
    39
    Points: 3,840, Level: 39
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 110
    Overall activity: 80.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    136

    تشکرشده 57 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Happy.girl.69 نمایش پست ها
    احتمالا گزینه بهتری پیدا شده
    یا خود دختر خانوم کسی رو دوست داشته از قبل و پدر و مادرش نمیدونستن.
    تو متنتون نگفتین دختر خانوم هم اوکی دادن، فقط حرف از مادر دخترخانوم بود.
    والله نمی دونم، خواستگار دیگه ای هم هستش یا نه .

    فکر نمی کنم، اخه با توجه به تحقیقات میدانی انجام دادم و انجام شده دختر خانم با کسی در ارتباط نیستش ( 100 درصد مطمئن نیستم و طبق تحقیقات گفته شده ) یا شایدم هستش ولی خدا می دونه .


    مادر و خاله بنده حضورا تشریف بردن خونه دختر خانم و مادرشون استقبال کردند و اجازه خواستند برای یک روز دیگر که برسیم خدمتشون، ولی تو جلسه ای که مادر و خاله بنده بودند دختر خانم حضور داشتند و به پرسش های مطرح شده پاسخ دادند .

    و این که مادر بنده صحبت کردن برای جلسه بعدی مادرشون گفتند ما مشکلی نداریم یک روزی مشخص کنید تشریف بیارید.

    ولی بعد از سه روز که یکشنبه می شود مادرم تماس گرفتند جلسه بعدی که گفتند نه دختر ما قصد نداره ازدواج کنه همین جمله رو مادر دختر خانم گفتند " دختر ما قصد نداره ازدواج کنه " در حالی من احساس می کنم پدر دختر خانم برای تحقیقات به محله ما اومدند.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط خندون نمایش پست ها
    احتمال خیلی زیاد دختر خانم نظرش در مورد شما به طور کامل مثبت نبوده و چون شما با هم آشنا هستین زودتر تکلیف رو مشخص کرده تا بعدا احیانا خانواده شما منت نگذارن که بگن شما که جوابتون منفی بود چرا از اول نگفتین! (البته همین الان خودت دقیقا عین همین حرف رو زدی)

    مشابه این اتفاق برای خواهرم افتاد و من نمیدونم چرا خانواده هایی که آشنا هستن فکر میکنن همینکه برای جلسه اول اجازه خواستگاری دادیم یعنی بله نهایی رو دادیم!!! در صورتی که اصلا اینطور نیست و قضیه از دید ما خیلی فرق میکرد.
    نه خیلی اون طوری اشنا باشیم اصلا با هم ارتباطی نداشتیم خیلی وقته چندین ساله ، بعد از چند سال فهمیدیم این دختر خانم اشناست بنده هم نمیشناختمش حتی مادرم وقتی مادرشون دید متوجه شدن اشنا هستند و این که خیلی وقت بودش ندیده بودیم همدیگر رو و اصلا ارتباطی به هیچ عنوان داشتیم.

  5. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    امروز [ 14:12]
    تاریخ عضویت
    1398-1-10
    نوشته ها
    786
    امتیاز
    23,235
    سطح
    93
    Points: 23,235, Level: 93
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,574

    تشکرشده 1,776 در 732 پست

    Rep Power
    172
    Array
    سلام
    تنها یه روزنه امید میتونست وجود داشته باشه که دختر داره ناز میکنه، ولی چون تا حالا همو ندیدین اصلا منطقی نیست.

    به هر حال قبول کن این موضوع تمام شده به هر دلیلی. خدا رو شاکر باش قبل از دیدن ایشان اتفاق افتاد که درگیری احساس پیدا نکردی.

    یا دیده قضیه داره جدید میشه اینجوری گفته، یا از ازدواج ترس داره و موضوع شخصی خودشونه، یا پای شخصی درمیونه هر چه که هست بی خیال.
    اگر واقعا براشون گزینه مناسبی باشی با یه واسطه میان رابطه رو جوش میدن. پس بی خیال به زندگیت برس

  6. 2 کاربر از پست مفید Mvaz تشکرکرده اند .

    Happy.girl.69 (دوشنبه 19 فروردین 98), نیکیا (سه شنبه 20 فروردین 98)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:37 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.