تقریبا یک سال و نیم از ورود من به همدردی گذشت
با چه غم و اندوهی اولین سرنگارم رو باز کردم : به همسرم اعتماد کنم؟» و با چه رنجی تک تک کلمات و واژه هایی رو که روحم رو خراش می دادند توی همین صفحه سفید مطالب همدردی نوشتم
و اما شگفتی این بود که من با طوفانی از محبت های غیرمنتظره و همدردی عمیق از سوی کسانی روبرو شدم که نه من را می شناختند و نه درد و رنج من حتی ذره ای بر زندگی آن ها خدشه ای وارد کرده بود.
در تک تک روزهایی که من در بحران به سر می بردم نوشته ها و کلمات گران قدر شما دری به سوی روشنایی و رهایی بود
نوشته های شما خواهران غمخوار و برادران دلسوزم راهگشای تغییرات بزرگ در ذهن من شد .من سعی کردم تا از اندیشه های ناب شما استفاده کنم و خودم رو از چنگال یاس و نا امیدی و حقارتی که چنان بی رحمانه بر من تاخته بود نجات دهم
دست یکایک شما را می بوسم و برایتان روزهایی به روشنی و مهر انوار لطف الهی آرزومندم
و می دانم و باور دارم که همانطور که شما همراه و نیوشنده اندوه من بودید خداوند بزرگ هم لطف و احسانش را بر شما جاری خواهد کرد
دوستانم:
شیدا- آبی بیکران- ملودی-زهرا-مونا-شایسته-غبارغم-ستاره زیبا-یارمهربان-آنه ماری-بهاره جون-میس بیوتی- تولد آرزو-نیاز.م- عشق آفرین-نیکیا-مریم.میم- بی نهایت-هانا 00200- مهربونی-مینا مینا- زمستان1- معصومه2016- تماس- آرام10- دوران آرامش-مستانه-خادم رضا-امین 13
مرا تو بی سببی نیستی
براستی صلت کدام قصیده ای ای غزل
ستاره باران جواب کدام سلامی به خورشید از دریچه تاریک
علاقه مندی ها (Bookmarks)