سلام
اسکیپ عزیز ، بیا موضوع رو از جهت دیگه ای بررسی کنیم ،
و کاری به مساله همکارات و مطلقه بودن یا نبودن نداشته باشیم .
سیستم فکریِ شما چهطوریه ؟ یعنی به عقایدتون چهطوری دست پیدا میکنید ؟
با مطالعه و تحلیل ؟
سیستم فکریِ مردم چهطوریه ؟
چند وقت پیش مردم شهری شهرشون دچار بحران آب بود ،
غالب آدمای این شهر نه تنها نرفتن تاریخچه تامین آب شهرشون رو بررسی کنن
نه تنها نرفتن از کارشناسای آب پرس و جو کنن
بلکه اطلاعات کاملا غلطی رو از دهان مردم یا از شبکه های اجتماعی جمع کردن
بعدش بجای اینکه متحد بشن برای تخریب سدهای غیراصولی ،
کمپین راه انداختن علیه سیاستی که ربطی به معضل آب این شهر نداشت .
** بنابراین سیستم فکری خیلی ها علمی نیست بلکه کورکورانه است .
** مردم خیلی وقتها اطلاعات غلطی رو بین خودشون نشر میدن .
یه مثال از "تاریخ" میزنم چیزی که قراره ازش بیشترین درس ها و عبرت ها رو بگیریم :
سی سال پیش پدری چندتا دختر داشت و پسر نداشت ،
تعریف میکرد که اهل محل و فامیلش فکر میکردن کسی که پسر نداره و ازون بدتر چندتا دختر داره خیلی " بیچاره " و "تنها " است !
پدر همچین عقیده ای نداشت و به دختراش محبت میکرد .
تا اینکه خدا به او پسری میده ، آشناها میان میبینن این پدر برای پسرش "گوسفند" قربانی کرده
پدر رو سرزنش میکنن که تو چرا برای پسرت گاو نکشتی ؟!
پدر به فامیل میگه : " مگه من برای دخترهام جز گوسفند ، گاو کشتم که حالا برای پسرم گاو بکشم ؟! "
** چرا این پدر از سرزنش مردم ناراحت نبود ؟
** چرا تونست حتی از عقیده اش دفاع کنه ؟
چون تحلیل کرده بود چرا مردم پسر دوست دارن ( بخاطر کمک اقتصادی و نگهداری ازشون وقت پیری )
یا چرا دختر دوست ندارن ( معتقد بودن دختر مال مردمه شوهر میکنه میره دیگه پشت سرشم نگاه نمیکنه )
میگفت من نه از پسرم توقع کار دارم و نه از دخترام توقع دارم شوهر کردن پشت سرشونو نگاه نکنن .
حالا یه عده الان ازون ور بوم افتادن پسر دوست ندارن یه عده ای هم همچنان بر عقیده ی پدرانشون هستن و پسردوست!
میخوام بگم عقاید ما نباید کورکورانه و تقلید دهان مردم باشه ،
به هر عقیده ای باید با علم برسیم و تحلیل کنیم .
وقتی عقیده ای رو با ایمان بدست آوردیم دیگه مواضعمون مشخصه و کاری با عقیده مردم نداریم .
مصاحبه ای بود با دکتر نیلوفر شادمهری نویسنده کتاب خاطرات سفیر
ازش پرسیدن چهطور تونسته در خوابگاهی زندگی کنه که نه دینش نه کشورش مورد تایید هیچ کسی نبود
و هر کسی میرسید کلی سوال پیچش میکرد یا سرزنشگونه نگاهش میکرد .
او گفت" وقتی شما آب آشامیدنی تمیز و سالم میخوری و مطمئنی چی داری میخوری
اگر وارد شهری بشی که همه دارن از فاضلاب سیراب میشن ، به خودت شک نمیکنی .
چون میدونی محتوای فاضلاب دقیقا چیه و محتوای آب آشامیدنیه خودت چیه . "
اسکیپ عزیز چقدر نسبت به آبی که در دستت هست ایمان داری (مطمئنی )
و چقدر نسبت به فاضلاب که مردم شرح میدن ، اطلاعات داری ؟
شما اگه امروز جز گروهی نباشی که موضعشون خیلی دقیق و علمی و محکمِ و نتونید پاسخ سوال بعضی که دنبال دونستن هستند رو بدید
و نتونید مقابل کنایه و زخم زبون عده ای قوی باشید ،،
مطمئن باشید اگر 1400 سال پیش بودید جزء گروهی میبودید که دختراشونو زنده به گور میکردن ! ( راستشو میگم . به من اعتماد کن :) )
یا از سرزنش ملامتگران دخترانشون رو از چشم همسایه قایم میکردن میبودی .
و جزء خیلی گروههای دیگه که خیلی افکار و اعمال جاهلی داشتند ( بت پرستا ، مغولها ، و.. )
از تاریخ درس نگیریم از چی درس بگیریم ؟
کجا خودمونو محک بزنیم !
** حالا شما که جایی نیستید که حتی نیمی از مردم باهاتون مخالف باشن بلکه فقط درصدی اینطورن
و شما اینقـــــــــدر کم آوردید !
ببین عزیزم شما اسم کاربریتون رو گذاشتید " فراری " یا " فرار " !
روشنه که در ذهنت داری ازین افکار یا از یه جوی فرار میکنی ( کاری با مهاجرتت نداریم بعضی وقتا برای بعضیا خیلی ام خوبه )
نکته اینجاست ، شما اگر وسط یه جمعیتِ "خوب" باشی و " خوب " رفتار کنی خوب حرف بزنی خوب فکر کنی که هنر نکردی ،
در واقع تازه شدی همرنگ جماعت .
حکایت اونی که میره بیابون تک و تنها زندگی کنه تا مثلا گناهی نکنه !
هنر شما وقتیه که بین خوبها و بدها باشی و اتفاقا بین بدها بودنی، " خوب و درست " فکر کنی .
( نمیگم بیا برو و ارتباط بیشتری با افراد بگیر ، نه.
به هر حال تو یه روحیه ای داری که ترجیح میدی ارتباطت کمتر باشه ،
اما ارتباط کمتر هم ما رو با چالش ها مواجه میکنه . مثل مشکل امروزت .)
سیستم فکری که درست تعریف شده باشه در همه جا درست تحلیل میکنه یا حداقل اگر نتونه نظر خاصی نداره .
اگرم غلط باشه که دیگه همه جا آدرس غلط میده . اصلا بحث اجتماعی و ازدواج و طلاق یا سیاسی و فرهنگی نیست .
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
در مورد مساله خودت مصداق " طلاق "
درسته شما گیر افرادی افتادید که از قضا در این زمینه جهل دارن ، اما همه اینطوری نیستن .
فرض کن شما میری یه شرکتی همه محجبه هستن یعنی کل کشور محجبه اند ؟ یا برعکس .
** همیشه که مشت نمونه خروار نیست .
جامعه هم دید مثبت داره هم منفی .
خیلی ازینها که اطلاعات غلط میدن ، جرات نمیکنن از زبون خودشون حرف بزنن از دید جامعه میگن ،،
تازه اگه باهاشون وارد بحث بشی آخرش میگن : من مثل تو فکر میکنم منتها داشتم دید جامعه رو میگفتم ( یعنی حالا دیگه نمیگم :)
در مورد آقای حسابرس ، و واکنش همکارات اصلا فکر نکن ربطی به طلاق شما داره ،
ببین تا حالا دیدی یکی معیارش مثلا زیبایی یا پول است ، بعدش یه زیبا یا پولدار پیدا میشه و این ازش خوشش میاد ،
اونوقت بقیه فکر میکنن این زیبا یا پولداره جای اینا رو تنگ کرده .
بخش زیادی از واکنش همکارای شما هم به توجه کردن آقای حسابرس به شما ، به همین دلیله .
ربطی به طلاق نداره که .
یکی معیارش زیباییه، یکی شغل ، یکی ایمان ، یکی تجربه ازدواج نداشتن ،یکی پول و.. یکی همه ی گزینه ها :)
اینجا نمیشه به کسی خرده گرفت ، معیاره دیگه . هر کسی حق انتخاب داره .
ضمن اینکه واقعا کمتر مجردی میاد بحثِ "سابقه ازدواج نداشتن" رو از لیست معیاراش حذف کنه . اکثرا دوست دارن همسرشون مثل خودشون بی سابقه باشه .
که این شامل دید منفی نیست بلکه حق طبیعیه افراده و یه معیار هست .
مثل اینکه من بگم خیلی بده که فلانی شغل یا دانشگاه یا ظاهر براش مهمه . خوب اینها خیلی شخصیه . توهین به بقیه نیست .
حالا شما گلدون حسابرس رو بنداز داخل سطل زباله ، مگه میتونی سیستم فکری همکارتون رو تغییر بدید که هنوز نفهمیده حسابرس جذب سادگی شما شده !
یا شما آدمی نیستی که دنبال جلب توجه باشی .
این چیزی که دوستمون گفتن : " کافر همه را به کیش خود پندارد " هم گاهی صدق میکنه :
چند وقت پیش در همین همدردی یه خانمی خیلی داشت به استارتر که با خانم مطلقه ای ارتباط داشت میتازید
فکر کردم لابد بنده ی خدا نمیدونه چه خبره و خیلی بی تجربه است اما تاپیکاشونو که خوندم دیدم خیلی وضعیت معاشرتهاشون داغون بود. خارج از عرف بود .
** حالا شما هم اگر بهتون کنایه ای زدن واقعا نمیخواد فکر کنید طرف خودش منحرفه یا متعصبه یا زخم خورده است،
فقط با خودتون فکر کنید که او در اون زمینه ی بخصوص جهل داره نمیدونه.
معمولا اینها درمورد خودشونم ( قومیت ، جنسیت ، ملیت ، دین ، شغل و... ) عقیده ی غلطی دارن.
به خاطر همون سیستم فکری شون ( حالا هر سیستمی که دارن )
نکته آخر عزیزم واقعا قرار نیست ما همه چیزو به همه کس ثابت کنیم
حتی به پدر و مادرمون یا نورچشممون .
بعضی وقتا باید رها کنیم و کلاه خودمونو بچسبیم . (البته بدون نگاه بالا به پایین )
آخه واقعا چقدر مهمه اون همکارت چی فکر میکنه
اینهمه عقیده اشتباه در دنیا هست ، شما میخواهی غصه ی همشو بخوری !
علاقه مندی ها (Bookmarks)