سلام به همه دوستان
خیلی از شما ممنون میشم که در این تاپیک به من کمک کنید.چون این ریشه تمام مشکلات منه.
چند وقت پیش در جواب تاپیک های یکی از دوستان نوشتم که من یه سری خصوصیات دارم که پذیرفتم نمیتونم تغییرشون بدم.توی اون تاپیک خانم میشل به من گفتند یه مدت روی خودم کار کنم و نتیجش رو ببینم.
من بیشتر زندگیم رو با نگرانی و درگیری های شدید فکری گذروندم که ریشه وسواسی داشتند.نگرانی های بیش از حد در مورد خانواده ام که حتی اونا رو هم اذیت میکنه.
و الان هم که ازدواج کردم انجام یک سری کارهای اشتباه توسط همسرم باعث شد که روی اونم نگرانی و وسواس پیدا کنم. نگرانی بیمار گونه ای که نکنه دوباره اشتباهاتش رو انجام بده.با مشاهده کوچکترین نشانه ای من به هم میریزم و برخوردم با اون هم سرد میشه.
من به مشاوره های مختلف مراجعه کردم و الان این آگاهی در من به وجود اومده که این فکرها ورفتارها هم روی همسرم و هم روی من آثار بدی داره و حتی میتونه اون رو به سمت اشتباهات قبلیش برگردونه.الان میدونم که بهتره تمرکزم رو از روی همسرم بردارم و روی خودم بزارم.اینجوری کمتر افکار آسیب زننده به سراغم میان.
ولی نمیتونم اینها رو عملی کنم .شاید فقط برای یک ساعت بتونم خودم رو از باتلاق افکارم بیرون بکشم و دوباره برمیگردم به حالت همیشگی.ولی امروز در حالی که غرق در افکار همیشگیم هستم تصمیم گرفتم که سعیم رو برای بهتر شدن بکنم.البته این بار با کمک شماها
فکر کردم به جای مطرح کردن تک تک مشکلاتم ریشه اونا رو مطرح کنم و با کمک شما حلش کنم.ممنون میشم باهام همفکری کنید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)