به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 40
  1. #31
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    امروز [ 07:03]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    779
    امتیاز
    24,330
    سطح
    94
    Points: 24,330, Level: 94
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 81.0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,325

    تشکرشده 1,636 در 592 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام توانای عزیز

    بعد چندین سال زندگی مشترک، میتونی چنتا از ویژگی های اصلی همسرت و خودت رو نام ببری ؟

    به نظرم موضوعاتی که روایت میکنی یک جانبه هست یعنی از نگاه خودت هست و طبیعتا لحن کلامت با نوشتار فرق میکنه که ما این رو نمیبینیم. یعنی یه حرف خوب رو میشه به شکل کنایه، قهر و ناراحتی یا آمرانه زد.

  2. #32
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 00:16]
    تاریخ عضویت
    1394-11-24
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    2,510
    سطح
    30
    Points: 2,510, Level: 30
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 35 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان
    ممنون که پاسخ میدید...خندون جان در جواب اینکه گفتین خیلی با جزییات میگم باید بگم بله قبول دارم و اینکار رو فقط به خاطر اینکه بچه ها خواستن انجام دادم....درمورد اینکه گفتین ذهنم زیاد آنالیز میکنه هم بله همینطوره...اما درباره کنترل زیاد لطفا پیشنهادتونو بدین....اگه کابینت های مورد علاقمو بخوام چکار کنم؟ میدونم همسرم پولشو داره...درباره بقیه ی چیزا هم همینطور....شما بنظرتون چکار کنم؟ الان همسرم خودشم تصمیم قطعی نگرفته چون اگه اینطور بود حتما انجام میداد تا حالا ولی تو یه حالت موقتی بسر میبریم....
    Eram عزیز ممنون از توجهت...پست هات همیشه باعث تفکر من میشن....توصیحاتم یک جانبه نبود...دقیقا همون بود که گفتم ...لحن خودم و همسرم رو تا حایی که میشه فقط گزارش کردم...اما شاید شما هم باورتون نشده و گیج شدین از اخلاقاش....مثل خودم

    خواستین بطور کلی خصوصیات خودم و همسرم رو بگم ...تو پست های قبلی بیان کردم و به همین خاطر بود که دوستان ازم خواستن جزیی تر بگم....ولی بازم میگم عیبی نداره بهرحال من واقعا نیازمند کمک هستم....
    همسرم متعهد به خانوادست...مسئولیت پذیره ...منظمع ...بهداشت فردی خوبی داره....خسیس نیست اصلا....خیلی به خانوادش احترام میزاره.... دلسوزه....اهل معاشرت نیست...خیلی کم حرفه و بسیار عجول ....خیلی عصبی میشه موقه کار ...اهل تفریح نیست به هیچ وجه....اگه بریم تو طبیعت سریع برمیگردیم و تو سفر فقط بفکر رسیدن به مقصده طوری که اگه بچه ها دستشوییشون بگیره هم برا توقف عصبی میشه ...تو کار خونه و بچه داری اصلا کمکی نمیکنه اونو وظیفه ی زن میدونه و کمک رو زن ذلیلی بحساب میاره....همش دستور میده ... مثل مهمان تو خونه رفتار میکنه و به معنای واقعی کلمه آب به خودش نمیده چون وظیفه ی منه....البته اون وظایف خودشو خوب انجام میده....به علایق من خیلی بی توجهه و با حقارت بهش نگا میکنه...مثلا من خیاطی میکنم بش نشون میدم نگاه چپ چپ میندازه بعد میگه باشه ببرش دیگه...از هیچ من تعریف نمیکنه....در حالی که به اعتقاد خودم کارای هنریم خیلی خلاقانه و تمیز هست...اما از کارای دخترمون تعریف میکنه و لبخند میزنه وقتی میبینشون....البته چند دفه که بافتنی و خیاطی کردم واسه بچه ها دوست داشت نشون خانوادش بده ولی به زبان نمیورد من از رفتارش متوجه شدم....حوصله ی شلوغی رو نداره حتی بچه ها فهمیدن همیشه باید ازش فاصله بگیرن...فقط اخبار و راز بقا تماشا میکنه....اگه بشینیم فیلم نگا کنیم اون قسمتای عاشقونه توی فیلم رو وقت تلفی میدونه و فقط قسمتای جدی فیلم رو دوس داره نگا کنه...همیشه هم عقیدش اینه که عشق مال تو فیلماس....فیلم به درخواست من اصلا نگا نمیکنه..اگه سریالی رو شروع کرد تا آخر نگاش میکنه اما هیچوقت به پیشنهاد من فیلمی نمیبینه...خیلی فیلما هست دوس دارم باهم نگا کنیم ...ترانه نمیزاره گوش بدم و فقط وقتی که نیست گوش میدم...فقط وقتی که نیس تلویزیون رو میتونم روشن کنم....البته من چند ساله تلویزیون روشن نکردم....توی ماشین ولی ترانه روشن میکنه ....خیلی دوس داره وقتی از چیزی ذوق کردم مسخرش کنه....
    دسپختم خیلی خوبه اما هیچوقت تعریفنمیکنه ...تشکر میکنه ولی نظر نمیده....اگه از غذایی خوشش نیاد نمیگه اینو دوس ندارم میگه این مسخره بازیا چیه آدم تو این خونه همش باید گشنگی بکشه در حالی که هیر ممکنه وقتی باشه غذا نپخته باشم...


    رفتارای متناقض داره...مثلا بم گفت آماده شو ببرمت استخر‌.... منو دخترا آماده شدیم...تو راه خیلی بد رفتار میکنه.احترام نمیزاره....اما نفس عملی که میکنه قابل تقدیره و من نمیدونم برا اینکه منو میبره استخر که بم خوش بگذره خوشحال باشم یا بخاطر بی احترامیاش ناراحت باشم و این مهمترین تعارض زندگی ماست....کار خوب میکنه ولی اخلاق خوب نداره...بخصوص وقتی هوا گرمه حوصله ی ما رو اصلا نداره و مدام پرخاش میکنه


    پستم طولانی شد....درباره خودم بگم خیلی دلسوز همه شونم و نمیتونم نه بگم...همه کارا رو خودم تنهایی میکنم و اولویتم آسایش خانوادست...پرخاش میکنم سر بچه ها ...ولی منم مقل شوهرم همه کار واسشون میکم...قبلنا زود قهر میکردم الان دیگه نمیکنم....قبلنا غر میزدم الانا نمیزنم....البته فقط در قبال شوهرم همین رفتارا رو هنوز با بچه ها دارم.....

    اینا هم برای روی گل Eram جان که خواستن توضیح بدم....لطفا نظرتونو و راه حل هایی که برای بهبود زندگیم به ذهنتون میرسه رو بگید ممنونم...

  3. کاربر روبرو از پست مفید توانا تشکرکرده است .

    Eram (پنجشنبه 11 مرداد 97)

  4. #33
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 فروردین 01 [ 16:34]
    تاریخ عضویت
    1397-4-29
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    3,885
    سطح
    39
    Points: 3,885, Level: 39
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 65
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 48 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط توانا نمایش پست ها
    سلام.
    دوستان من توی روابط عمومی خیلی ضعیفم. گاهی احساس حماقت میکنم. اما قدرت یادگیری استعداد خوب منه. میتونم بگم اگه کسی بم بگه رفتار خوب چیه امتحانش میکنم.
    مسئله اینه که بهد از ۱۲ سال زندگی شوهرم نسبت به من سرد که نه بیزار شده....تمام نشانه های یه مردی که از زنش بدش بیاد رو داره خودتون میدونین و توضیح نمیدم....اما من میدونم علارغم رفتارهای تحقیر آمیزش و پشت اون نقاب خشن یه مرد خیلی مهربون هست که من مثل دیوونه ها دوستش دارم...قبلا اینو نمیدونستم...شایدم زندگی ارزش اونو بم نشون داد. بهرحال از خودم اگه بخوایید بدونید زن مهربان اما پرخاشگریم..هنررو دوس دارم . ..پشتکار خوبی دارم...چهره ی نسبتا زیبایی دارم...از آرایش بدم میاد...آشپزیم عالیه... هیجانی و منفعلم....
    اما در کل زندگی و بچه ها و شوهرمو خیلی دوس دارم...عاشق تک تکشون هستم....
    مشکل فقط رابطه ی از دست رفتس....احترام از دست رفتس....شما بگید اول چکار کنم شوهرم بیشتر بم احترام بزاره...و چطور به من علاقمند بشه

    ممنون میشم راهنمایی کنید

    قلب و احساس،قشنگتو میتونم از رو نوشته هات ببینم
    سادگی و مهربونیتو
    بهت یه رازی رو بگم
    یه زن یا دختر
    تو هر سرایطی
    با هر قیافه ای
    با هر سنی
    میتونه اعجاب انگیز ترین باشه
    فقط کافیه به دلبری های دخترونش برگرده
    خیلی راحت
    فقط کافیه خودشو قبول داشته باشه و ب خودش احترام بذاره
    بهترینارو آرزو میکنم برات

  5. #34
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 00:16]
    تاریخ عضویت
    1394-11-24
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    2,510
    سطح
    30
    Points: 2,510, Level: 30
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 35 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    دوستان به اندازه ی سوالایی که ازم میشه کمکی دریافت نمیکنم...یخورده سرخورده شدم....من نیاز به کمک دارم که اینجا بیان کردم... لطفا دریغ نکنید....
    همچنان اخلاق شوهرم خشنه....و من دارم خسته میشم و عصبی...با اینکه نمیخوام دعوامون بشه اما گاهی جواب پرخاشش رو با پرخاش میدم..‌‌مثلا میگم چته داد میزنی؟؟؟
    زودم میاد با تحقیر صداشو بالا ببره...ا ونم جلو بچه ها....فش میده راحت...

    یه چیزی انگار کشف کردم.....وقتی باهم خوبیم قاعدتا بیشتر ازش خرجی میخوام....مثلا زنگ میزنم برا خرید کولمن...یا قندون...یا کلاس بچه ها..‌‌اما وقتی رابطه تیره و تاریکه چیزی نمیگم ...اگه هم بگم مثل حالت آشتیمون تو رودربایستی نیست و راحت میگه لازم نکرده بخری ولش کن...


    انگار سپر دفاعیشه برا اینکه آره نگه....


    خواهش میکنم بگید چکار کنم؟؟؟ نمیخوام به رفتار خشنش ادامه بده



    با توجه به توصیه همه که اگه اخلاقش عوض شد و خشن شما همچنان مهربان و با محبت باش باید بگم دیگه چیزی برا از دست دادن نداره که بخواد اخلاقشو تو یه مود نگه داره
    ویرایش توسط توانا : یکشنبه 14 مرداد 97 در ساعت 11:59

  6. #35
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    269

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    برو تو بغلش قربون صدقش برو با گوشاش بازی کن اهنک عاشقانه بزار در همان طور همش نگاش کن قربون صدقش برو
    من فکر میکنم شما هم خخشن هستید کمی رماتیک تر کمی عاشقانه تر
    همین الان زنگ بزن بهش هرچی میتونی قربون صدقش برو قد بالاشو حرفاشو
    نترس کم کم اونم یاد میگیره یه ذره مهربوت تر باش
    اصلا باور کن دلم کرفت کفتی بچه مو نمیتونم بغل کنم یعنی چی؟
    هوش عاطفیت اومده پایین
    قربون صدقه بچه هات برو اصلا کلا کلامتو با عزیزم جانم عشقم عسلم امیدم اینا تغییر بده
    همسرتم مطمان باش تغییر میکنه

    وووووووو سعی کن مهار نادیده کرفتن و بزرکنمایی رو از خودت دور کنی باشه گلم

  7. #36
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    269

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بعدشم یه شربت خوشمزه براش درست کن وقتی میاید با هم بخورید
    همیشه وسایل بستنی معجونی داشته باش تا اخر شب موقع فیلم درست کنی بخورید خوشگلشم کن مثلا تو ظرفای پایه ای بریز بقش بیسکویت بزار با تزئیین

    همسرت از سنک که نیست اینها رو می بینه و دلش همرات میشه عزیزم

    همیشه یه جور زندکی کن که حسرت کارهای نکرده رو نخوری

  8. #37
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 00:16]
    تاریخ عضویت
    1394-11-24
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    2,510
    سطح
    30
    Points: 2,510, Level: 30
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 35 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    ممنون از شما امید آقا که توجه کردین. همیشه دوست داشتم تو تاپیکم نظر بدین چون تو پست هاتون که برای تاپیک های دیگه نوشته بودین چیزای جدیدی رو تجربه میکردم...

    اما....بازم توصیه به محبت و توجه توجه و توجه...من خیلی از این کارایی که گفتین رو انجام میدم اما نه در زمانایی که خشنه...وقتی باهم خوبیم خیلی ازش پذیرایی میکنم اما وقتی با من مثل کلفتا رفتار میکنه متنفرم.......مشکل اینه که حس میکنم زندگیم مثل راه رفتن یه بند باز رو طنابه...باور کنید خسته شدم از اینکه همش مواظب باشم که حرفی یا کاری نباشه که باعث ناراحتیش و بهم خوردن رابطه بشه.... نمیتونم راحت احساساتم رو بیان کنم....همیشه باید عصبانیتم و ناراحتیم و حتی عشقم رو کتمان کنم...چون یا رابطه رو بهم میزنه و عصبانی ترش میکنه یا تو ذوقی میخورم....در عوض اون راحت در هر حال هر حسی داره بیان میکنه...اون آزاده و من اسیر....منم میخوام وقتی عصبانیم فریاد بزنم و بداخلاقی کنم...چرا اون میتونه اما من نه...حس میکنم همه چی دست اونه...اون تعیین میکنه روز رو خوب بگذرونیم یا بد....

    بازم میگم من اگه همش محبت کنم اون منو مثل احمقا نمیبینه که هر چی بش توهین کنن عین خیالش نیست؟؟؟؟

    اینجا دوتا مسئله رو بیان کردم....هرکس براشون راهکار داره ممنون میشم بگه
    ویرایش توسط توانا : یکشنبه 14 مرداد 97 در ساعت 17:27

  9. کاربر روبرو از پست مفید توانا تشکرکرده است .

    خادم رضا (یکشنبه 14 مرداد 97)

  10. #38
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    269

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شوهر شماست باید ببینید شعورش چقدر
    یه بار توهین میکنه میبنه شما جقدر محکم پاسخش دادید دیکه مهربون تر میشه
    مثلا اکر به شما گفت دهنت بو میده بهش بخندید بگید دقیقا مثل یه اژدها اژدها اتیش داره مال من فقط گاز فکر کنم جلوش یک فندک بگیرم منفجر بشه خخخخخخ پس دهنم نزار باز بشه خخخخخ
    باور کن اونم میخنده
    بعدش بگو جشم ادامس میخورم
    صبر کن با هم غذا بخورید
    اگر مسافرت رفت حتمی باهاش برو

    با محبت دوستی مسحورش کنید
    شوهر شما انسان همه انسانها عشق واقعی رو میفهمن و دوست دارن
    فقط
    یک مدت سعی کن خواسته های مادیتو معقول تر کنی
    تو خونه خوشگل کن

    منم اقا ن
    یستم خانومم
    توانا جان گل

  11. #39
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    امروز [ 07:03]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    779
    امتیاز
    24,330
    سطح
    94
    Points: 24,330, Level: 94
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 81.0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,325

    تشکرشده 1,636 در 592 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    توانا جان چنتا مطلب که بیان کردی اینا بود:

    از شما اصلا تعریف نمیکنه اما گاهی از دخترتون تعریف میکنه .

    رفتارهای متناقض داره یعنی گاهی در عمل داره توجه و محبت میکنه اما در کلام خشن هست و تندوتیز.

    اعتقاد داره عشق مال تو فیلماس و لوس بازیه.


    مجموعه این 3 خط نشون دهنده اینه که همسر شما از لحاظ احساسی گشوده و باز نیست و ابراز احساسات چه مثبت چه منفی براش سخته ، شاید هم بنابر دیدگاهی قدیمی ابراز عشق

    به همسر رو ضعف می دونه. اما سوال اینجاست که شما از لحاظ احساسی نسبت به همسر و فرزندانت باز هستی؟ اگر شما قدرت ابراز احساسات رو یادبگیرید و اجرا کنید تغییرات خیلی

    خوبی مشاهده می کنید اما توجه کنید که از چه راهی برای ابراز احساسات استفاده می کنید. شاید در مورد همسر شما بهتر باشه قدم به قدم پیش بری از استقبال کردن همسر و درست

    کردن شربت تو هوای گرم تابستون و گفتن جملاتی مثل :نوش جان عزیزم ، خیلی ازت ممنونم به خاطر... ، اصلا در این مورد هرچی تو بگی ، هرچی همسرم بگه، به روی چشم عزیزم ،

    میتونی شروع کنی و ادامه اش بدی حتی اگه همسرت استقبال کمی داشت. حتی اگر باز خورد همسرت اونطور که فکر میکنی نباشه باز هم شما چیزی رو از دست نمیدی هیچ ، مهارت

    ابراز احساسات رو تمرین میکنی که این میتونه برای همیشه به دردت بخوره خصوصا تو روابطت با فرزندان و افراد دیگه و نگاهی که نسبت به خودت پیدا میکنی.

    یک عملکرد مناسب در مورد عصبانیت های همسر وقتی به صورت غیر منتظرانه بروز میکنه(مثل موقع استخر بردن شما) میتونه این باشه که شما ابتدا سکوت کنی و با دقت به حرف های

    همسرت گوش بدی و ببینی چه خواسته ای پشت عصبانیتش هست. اگر متوجه نشدی ازش بپرس عزیزم از چه چیزی انقدر ناراحت شدی؟ به نظر خیلی ناراحت و آشفته میای . سعی کن

    کشف کنی علت عصبانیتش چی هست. گاهی به وضوح ممکنه بیانش کنه اما شما چون میری توی لاک دفاعی چشم و گوشت رو ببندی و از درون خشمگین بشی. گاهی هم ممکنه واقعا

    همسرت ندونه از چی ناراحته دقیقا و با پرسش شما به خودش بیاد و فکر کنه و بتونه خودش رو راحت تر ابراز کنه. اینکه ناراحتیش از محیط کار بوده، از خستگی جسمی بوده یا از دیر کردن

    شما برای سوار شدن ماشین؟ اینها هرکدوم راه حل های جداگانه ای داره و نمیشه واسه همش یه روش استفاده کرد.

    چیزی که از نوشته های شما برداشت کردم اینه که شما و همسر هر دو نیاز دارید توانایی ابراز احساسات رو به خوبی یادبگیرید و از لحاظ احساسی و کلامی و ارتباطی گشوده تر برخورد

    کنید و گاردتون رو باز کنید، گاهی از هم بپرسین چرا؟ چی شد که اون طوری شد؟ خواسته ات چیه؟ دوست داری توی چنین موقعیتی چه رفتاری داشته باشم تا آروم شی؟

    با کسب این مهارت کسی که بیشترین سود رو می بره خود شما هستی که آرامشت بیشتر میشه و اعتماد به نفس می گیری و درنتیجه روابط خودت رو هم بهتر مدیریت میکنی.

  12. #40
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 00:16]
    تاریخ عضویت
    1394-11-24
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    2,510
    سطح
    30
    Points: 2,510, Level: 30
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 35 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    خیلی خیلی ممنون ازتون دوستای گل....عذر میخوام خانم امید....Eram عزیز مطلب بسیار جالبی رو کشف کردی...من اگه ماه ها مینشستم و فکر میکردم نمیتونستم پی به این مسئله ببرم....واقعا ممنونم ازت..

    دارم درباره ی ابراز صحیح احساسات مطالعه میکنم....یادمه دقیقا در نوجوانی و اوایل جوانی احساس رو چیز پستی میدونستم و فقط عمل عقل رو قبول داشتم....احساس برای من دنیای کاملا غریبیه...

    بازم در ارتباط باشید....من این سایت رو مرتب دارم چک میکنم برای نظرهای ارزشمندتون.....ممنون از همراهیتون

  13. 2 کاربر از پست مفید توانا تشکرکرده اند .

    Eram (دوشنبه 15 مرداد 97), نیکیا (سه شنبه 16 مرداد 97)


 
صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:00 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.