با سلام
اگر چه شما برای زندگی خود حق انتخاب دارید و هر راهی را می توانید انتخاب کنید. اما ابتدا باید بدانید مقصد اصلی شما کچاست تا سپس راه را انتخاب کنید.
به دیگر سخن:
شما باید ابتدا دقیقا مشکل و درد را شناسایی کنید تا سپس درمان و دارو را انتخاب کنید.
اگرچه در ظاهر به نظر می رسد مشکل شما مالی هست. اما اگر خوب بررسی کنید ریشه مشکلات شما مسائل مالی نیست.
به نظر می رسد بی مهارتی هایی در شما وجود دارد.
همچنین همسرت هم خودآگاهی و خودشناسی اش نسبت به خودش کم هست.
حالا دو نفر که همسر هم هستند. یعنی شما و همسرت با یک ترکیب رنج زا روبرو شده اید
عدم خودآگاهی شوهر+عدم مهارت و علم خانم نسبت به زندگی
حالا برای حل این مشکل ترکیبی بالا شما نیاز به پول ندارید. بلکه نیاز به علم و آگاهی دارید.
خلاصه:
چون مشکل شما در قالب و پشت نقاب مسائل مالی رخ نشان داده است. شما به اشتباه افتاده اید. و ممکن است درمان اشتباه انتخاب کنید.
پیشنهاد می دهم ریشه مشکل خود را که ترکیب فوق الذکر می باشد از من قبول کنید. یعنی بپذیرید که ریشه مشکل شما و اصل درد و مسائل شما چیست.
اگر این را بپذیرید یعنی از تالار همدردی گوهر گرانبهایی به دست آورده اید. در مرحله دوم باید این گوهر را نقد کنید و از زندگی لذت ببرید.
روش نقد کردن این گوهر هم اینست که یک مشاور با تجربه حاذق پیدا کنید و به اتفاق همسرتان چند جلسه ای بروید و دقت در حل مشکلات فوق بکوشید.
اما اگر این گوهری را که گفتم(یعنی اصل مشکل و درد در زندگی شما که همان عدم خودآگاهی همسر و بی تجربگی و بی مهارتی شماست)، از من نپذیرید. آنگاه دست خالی خواهید ماند. و بدنبال سراب می روید.
حالا چون مشکل در مسائل مالی نیست حتی اگر همسرت ازدواج مجدد بکند و سرمایه دار هم شود مشکلات شما شدیدتر می شود ولی کمتر نمی شود. چون عدم خودآگاهی همسرت بیشتر می شود و شما هم با بی تجربگی دردتان را تشدید می کنید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)