با سلام.
من مشاور نیستم ولی خواستم یه موضوعی رو به شما بگم.
ببینید دوست عزیز اینکه در یک نگاه طرف مقابل رو دوست داشتید و بعد این همه سال نتونستید فراموش کنید و اینکه الان هم متاهل هستید و به این موضوع فکر میکنید خودش یک مشکل محسوب میشه.
ببینید. شما میگید که من اون شخص رو دوست داشتم و شاید هم دارم خب؟
ولی یه چیزی رو توجه نمیکنید. عشق معنیش این نیست که شما چشم هارو ببندید و بگید این ایده ال من هست و نباید از دست بدمش.
یه سوال. مگه اون خانم چه ویژگی هایی داشت که اینقدر برای شما قابل توجه شده؟!
و یه احتمال دیگه. من با مسایل مشابه این تو انجمن های دیگه مواجه شدم.
دوست عزیز یه احتمال خیلی قوی که وجود داره این هست که احتمالش هست شما یا :1. کمال طلبی 2.افسردگی و تنهایی 3.تنش درونی یا بیرونی داشته اید و یا الان هم دارید.
ببینید. شما این حس دوست داشتن که هست. ادم با دوست داشتن زندگی میکنه. این حس دوست داشتن نباشه ادم زنده نمیمونه.به این فکر کنین که شما ظاهر اگه با طرف زندگی میکردید ایا واقعا هیچ عیب و ایرادی نداشت؟ ایا هیچ ناراحتی برای شما ایجاد نمیکرد؟ به نظرتون زندگی رویایی و فرد رویایی که تو ذهنتون ساختید فقط یک رویا نیست؟ اگه جواب اینا منفی بود پس شما مشکل دیدگاهی دارین یعنی اینکه تحلیل شما از دوست داشتن احتمالا نادرسته. اگه جوابتون مثبت هست یعنی اینکه 3 مورد بالایی که شماره کنارشون هست مشکل شما هست.
حتما به یک روانشناس بالینی مراجعه کنین.
بازم میگم من مشاور نیستم و فقط نظر شخصی بنده بوده. ممنون
- - - Updated - - -
خیلی عذر میخوام اینو میگم ... ولی شما چه میدونید اون شخصی که الان شما بیاد ایشون افتادید الان زنده هست یا اصلا نمیدونم زندگی خوبی داره یا نه :/
ببینین به نظرم یه مشکل خیلی جدی در گذشته پیش اومده... ولی حل نشده.... و الان یکم حالت پریشانی دارید این احساسات رو بروز میدید که میتونه از ناخداگاه شما باشه چون مشکل رو حل نشده میبینید و ناخواسته هر چی ناراحتی که داشتید دوباره بی اختیار زنده میشه.
یعنی بعضی وقتا وقتی ناراخت میشیم خیلی ناراحت میشیم بعضی چیزا هستن که میان جلو چشم ادم. برای شما هم اینچنین شده.
حتما و تاکید میکنم حتما به یک روانشناس بالینی مراجعه کنین ترجیحا با همسرتون تا مشکلات ریشه یابی بشن.
علاقه مندی ها (Bookmarks)