به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 6 از 10 نخستنخست 12345678910 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 60 , از مجموع 91
  1. #51
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    سلام رها جان، قبلا یکبار اومدم تاپیکت فکر کنم احوالتونو پرسیدم .. قابل ندونستین
    حالتون چطوره؟

    ببینین به نظر من شما شرایطی دارین که حتی از یک فرد که تمامی اقوامش در شهر بودن ، وضعیت متوسط دارن، از مناطق وسط شهرن و مشکلات این آقا رو هم ندارن بهتر هستین. این بهتر بودن نه اینکه من بگم ایشون بدتر و شما بهترین ... منظورم اینه که پایین تر بودن ایشون برای ازدواج در برابر موردی مثل شما خیلی جالب نیست. من همیشه میگم مرد باید از زن یک پله بالاتر باشه .

    « رها »

    زنی هستم 37 ساله. از یک خانواده با تحصیلات بالا و موقعیت اجتماعی عالی .ظاهرم به قول اطرافیان عالی نباشه ولی بسیار خوب هست. هنوزم هست . ولی.......
    به خاطر عدم اعتماد به نفس که بیشتر از جانب والدین من بود بسیار خودکم بین و متواضع بودم .همیشه در مدرسه شاگرد ممتاز بودم و فارغ التحصيل ممتاز ارشد از یک دانشگاه معتبر .همزمان کار میکردم.ساز میزدم .کار منزل میکردم و اقامت کشور خارجی هم گرفتم.

    « این آقا »

    آقایی هست 42 ساله مجرد مهندس مکانیک یک شرکت معتبر . سرپرست تولید هستند یعنی از مونتاژ کاری و کارگری خط تولید شروع کردند و بعد ادامه تحصیل دادند . تنها در کرج زندگی می کنند و یک آپارتمان در کرج دارند. مادرشون سواد ابتدایی و پدر دیپلم و بازنشسته ارتش هستند و شهرستان و سایر عموها در روستای شهرستان. از لحاظ ظاهری به گفته خودشون خب مشخصا ظاهر شهرستان مورد نظر رو دارند . مشکل بنده با ایشون با اظهار داشتن تالاسمی مینور شروع شد . چون به دلیل ظاهری من حدس زدم ایشون تالاسمی دارند ولی انکار کردند ولی بعد از ملاقات با مادرشون ظاهرا به اصرار مادر مساله رو عنوان کردند . یک خواهر مطلقه و براد ر ایشون که راننده کامیون جاده ای هست دوبار ازدواج ناموفق داشته اند.

    حالا بماند که برخی افراد به یک طریقی برخی مفاهیم رو‌ میرسونن... من برای رها عکس گل رز قرمز با متنی زیبا میفرستم و یکی دیکر عکس های شکنجه... برای من دو فرضیه مطرحه یا ظاهر سازی و فریب یا واقعیتی عاشقانه/ اما برای نفر بعد رساندن یک مفهوم یا ؟
    هیچکسی به اشتباه عملی رو مرتکب نمیشه اینو خیلی خوب بیاد داشته باشین.

    من فکر میکنم هنوز هم از گذشته درس هایی رو یاد نگرفتین و با ساده انگاری و نادیده گرفتن مسایل و خیلی موارد دیگر باز میخواین دست به انتخاب بزنین. دفعه ی پیش انتخاب شما بخاطر نداشتن یکسری مهارت ها و ناآگاهی ها بود و این بار چون تجربه داشتین دارین آگاهانه قدم بر میدارین و حتما قضاوت خواهید شد.

    شما در یک شهرستان کم جمعیت و محروم نیستین.. در شرایط ناسالم خانوادگی یا شخصی قرار ندارین اما با وجود اینکه میدونین فرد شایسته ای هستین زود تسلیم میشین و برای دیگران ذهنیت ایجاد میکنین.

    بیاد داشته باشین ازدواج پیوند دو نفر نیست... پیوند دو محیط، دو فرهنگ، دو خانواده ، ده ها طرز تفکر و ... هست. هر چه اینها بهم نزدیک باشن و مرد قدری بالاتر قرار بگیره ( از نظر تحصیلی ، شغلی، مالی ..) بهتر هست.

    اگر در اینجا ایشون سطح تحصیلاتش پایینتر بود و سایر ویژگی ها خوب بود میشد بهش فکر کرد چون میشه تحصیلاتو ادامه داد و یا نه میشه توانایی های هنری یا ورزشی و .. رو بالا برد .اما تفاوت ها زیادن و کسی که شرایط سخت رو تجربه نکرده و برخی محیط ها رو زندگی نکرده قطعا براش سخت خواهد بود.
    ویرایش توسط sahar.66 : سه شنبه 15 خرداد 97 در ساعت 09:18

  2. 2 کاربر از پست مفید sahar.66 تشکرکرده اند .

    Ye_Doost (سه شنبه 15 خرداد 97), صبا_2009 (سه شنبه 15 خرداد 97)

  3. #52
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    متاسفانه من هرچی میگم ظاهرا نمی تونم مقصودم رو کامل انتقال بدم. مثلا وقتی میگم مراقب باشید سرتون کلاه نگذارند شما متوجه اصل مقصودم نمیشید و میگید با فامیل نزدیک شریک هستم. آخه، فامیل نزدیک باشه یا غریبه. طرف صحبت من شما هستید که ساده و زود باورید. اصلا کاری ندارم طرف مقابل تون کی است. در ادامه میگید تاکنون پیش نیامده مال خوری شده باشه، تضمینی وجود داره که بعدا هم پیش نیاد؟ یعنی شما به گذشته دیگران اتکا کرده اید یا خودتون پیش بینی های لازم رو انجام داده اید؟

    یا میگم درباره ایشون و اعضای خانواده اش تحقیق کنید. شما جواب های ایشون رو منتقل می کنید. انگار نه انگار همونجا نوشته ام نباید به جواب های اشخاص درباره خودشون اعتماد کرد. مگه همسر اول شما و واسطه ازدواج براتون تجربه نشدند؟

    * خانم رها من جدا فکر می کنم شما کاملا اعتماد به نفس تون رو ازدست داده اید و درضمن به شدت دچار ترس از آینده هستید و به همین دلایل دست به ریسک های بزرگی می زنید. از ترس افتادن به چاله دارید به چاه عمیقی می افتید. بگردید یه نفر آدم قابل اعتماد که بتونه کمک حال تون باشه پیدا کنید. متاسفانه شما از اون دسته افرادی هستید که راحت فریب می خورند.

    * یه نکته درباره اینکه اینقدر نگران ازدواج قبلی و سن تان هستید. شما قبلا می گفتید ظاهر خوبی دارید. نمی دونم چقدر خوب و اصلا چقدر قضاوت تون صحیح است. ولی چون این موضوع براتون خیلی بزرگ و وسواس شده میخوام بگم بعضی افراد حتی در سن 40 سالگی شادابی افراد 30 ساله رو دارند. بعضی هم با شیک پوشی (موقر) جذاب تر از خیلی خانم ها/آقایان جوان تر جلوه می کنند. روی این دو موضوع فکر و کار کنید. اگر ظاهر شادابی دارید اینقدر از اینکه نتونید ازدواج خوبی داشته باشید نترسید. اقلا یک سال دست نگه دارید و به خودتون فرصت بدید. شاید موقعیت های بهتری براتون فراهم بشه. البته با تو خانه نشستن یا رفت و آمد در مسیر خانه و کار هیچ اتفاقی نمی افته. همانطور که قبلا گفتم باید در جامعه بطور عام و در جاهائی که افراد مناسب ازدواج وجود دارند بطور خاص حضور داشته باشید. و زرنگ هم باشید که مشت تون رو درباره مسائل شخصی (وضعیت مالی و نظایر آن) کاملا باز نکنید.

  4. #53
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 21:59]
    تاریخ عضویت
    1396-8-23
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    1,325
    سطح
    20
    Points: 1,325, Level: 20
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 56 در 43 پست

    Rep Power
    19
    Array
    سلام سحر عزیز ، سپاس بی کران برای احوال پرسیت . من خوبم ولی همچنان نگران
    یک دوست عزیز ، ممنونم برای توجه تون . از لحاظ مالی و شراکت به کل بصورتی نیست که قابلیت مال خوری وجود داشته باشه . بنده هر چقدر هم ساده بودم هیچ وقت نه تنها مالی سرم کلاه نرفته بلکه در بعضی موارد پدرم رو راهنمایی کردم و اصولا شم اقتصادی خوبی داشتم.

    راجع به خانواده طرف مقابلم چطوری تحقیق کنم. با گفته های خودشون همچین آش دهن سوزی نیست که حالا من بیشتر تحقیق کنم. مثلا در ازدواج قبلی من چطور باید تحقیق میکردم. دو تا دایی پزشک و مهندس و ظاهر آبرومند.
    خود مادر شوهرم تو سرای محله کار خیریه مثلا انجام میده . اگر من نوعی که چیزی در حد جنایت با من شده رو افشا نکنم کی میخواد بفهمه پشت پرده چی بوده . خود مادر شوهرم شروع کرده بود جو سازی که من خارج دوست ندارم و میگفت پسرم توی همون خارج به همه همین رو گفته. حتی زن دایی طرف که واسطه بود خیلی سعی میکرد رفتارها رو ماست مالی کنه . حتی پنهان کاری خودشون رو . اصلا بعد فهمیدن ماجرا آنچنان رنگ عوض کرد که من هاج و واج مونده بودم . حتی نامزدی به هم خورده طرف هم انکار میکرد ما نمیدونیم .ما چیزی نمیدونیم. چون شوهر خودش هم که دایی طرف میشد کاملا انکار میکرد که ازدواج سومش بوده و ایشون زن سوم بودن . و همگی با هم اینها رو مخفی نگه میداشتن. همین زن دایی طرف مادرم شکایت کرد شما که میدونستی لااقل داستان جراحی رو چرا نگفتی. میگفت نپرسیدید. !؟؟ از خواهر شوهرش که مادر شوهر من بود عین دیو شیطان صفت صحبت میکرد پیش مادرم . پیش من میگفت عین فرشته های مهربونه. از بلاها یی که سرم آورد و آبروریزی تو خیابان و کتک خوردن تو بیمارستان که مستند گفتم و های های گریه میکردم .میگفت نه نه ...فلانی خوبه . فلانی خوبه . خب تفاهم نداشتید. میگفتم شما کتک خوردی ؟ میگفت اینجوری نیست . خب جدا شدی ایشا آ. .. خوشبخت میشی گلم!!!!
    اینجا کسی دلش به حال کسی دیگه نمیسوزه.
    راجع به مسایل مالی هم مسلما نمیشه نگفت . چون با این سوال مواجهه میشم که این همه سال چیکار میکردم پس؟

  5. #54
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    سلام

    قصه شما طولانی است و بطور مختصر و چند خط مکاتبه حل نمیشه. شما باید یه نفر رو پیدا کنید در تصمیم گیری ها بهتون کمک کنه و یا کارهائی رو که خودتون نمی تونید براتون انجام بده، مثل همین تحقیق کردن. عمو، دائی نشد خاله یا عمه یا خلاصه کسی که هم قابل اعتماد باشه و هم توانائی و درایت داشته باشه.

    * درباره مسائل مالی خیلی خوب هم میشه نگفت. اولا میشه سکوت کرد. دوم اگر سوالی پرسیده شد میشه جواب نداد و بحث رو عوض کرد. سوم اگر بخواهید جواب بدید نیازی نیست همه چیز رو بگید. "گفته اند دروغ نگید، نگفته اند همه یا هر حرف راستی رو بگید". رازپوشانی کنید. حداقل بخشی رو بگید و بخشی رو نگید. مثلا داشتن شرکت رو نمیشه پنهان کرد ولی اینکه خانه دارید یا ندارید؟ چقدر موجودی دارید؟ یا ریز کارها و معاملات کاری تان رو دلیلی نداره به دیگران و حتی خواستگار بگید.

    الان هم پیشنهاد می کنم این دو سه شب و همین الان رو ازدست ندید و به به مجالس مذهبی بروید. جائی که ازقبل شما رو بشناسند و شما هم عده ای رو بشناسید خیلی بهتره.

  6. #55
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 21:59]
    تاریخ عضویت
    1396-8-23
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    1,325
    سطح
    20
    Points: 1,325, Level: 20
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 56 در 43 پست

    Rep Power
    19
    Array
    یک دوست عزیز ،
    شما درست میگید . قصه ما طولانیه.
    من برای تمام زنان سرزمینم متاسفم. برای تمام زنان زحمتکش و صادق دنیا متاسفم.
    من اگر روی این گزینه ای که توضیح دادم گیر کردم . دلیلش اینه که ایشون با تمام تفاوت های فرهنگی و اجتماعی و طبقاتی بسیار مسولیت پذیر هستند. و به وضوح غیرت و صفات مردانه دارند . همه شرایط مهریه و حق طلاق بنده رو پذیرفتن و به اضافه اسپرم اهدایی .
    ایشون به خاطر مشکلی که دارند حاضر هستند از اسپرم اهدایی استفاده کنیم . و به دلیل سن بنده حتی اگر با هیچ روشی نشد بچه پرورشگاه قبول دارند.
    بنده اصولا بچه دوست دارم . چه مال خودم باشه چه پرورشگاه و ....
    برای همین خیلی دوست دارم با فردی برخورد کنم که بچه کوچک داره ولی همسر مرحوم نه طلاق . چندین مورد برخورد کردم که جدا شده هستند و بچه هم با خودشون زندگی نمیکنه ولی اصلا نتونستم بپذیرم . یعنی طلاق با وجود بچه هیچ جوره در مغز اینجانب توجیه نمیشه. دلیل های طلاق شون واقعا مسخره هست . حتی یه مورد هم ندیدم توجیه پذیر باشه برای من .

  7. #56
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    سلام رها جان...

    شما جایی در متن میخواین متقاعد کنین؛

    نقل قول نوشته اصلی توسط رهاوتنها نمایش پست ها
    من اگر روی این گزینه ای که توضیح دادم گیر کردم . دلیلش اینه که ایشون با تمام تفاوت های فرهنگی و اجتماعی و طبقاتی بسیار مسولیت پذیر هستند. و به وضوح غیرت و صفات مردانه دارند . .
    و بلافاصله در ادامه میفرماین؛

    نقل قول نوشته اصلی توسط رهاوتنها نمایش پست ها
    همه ی شرایط مهریه و حق طلاق بنده رو پذیرفتن به اضافه اسپرم اهدایی .
    .
    حقیقتا این دو با هم جور در نمیان! اگر مرد خوبیه پس چرا من بدنبال حق طلاق، اسپرم اهدایی یا شرایط مهریم؟
    یه مسایلی در ازد‌واج بسیار مهمه که کمتر فردی بهش توجه میکنه . ضمانت من برای زندگی مشترک و بهره گرفتن از مواهب اون مثل داشتن یک رابطه ی سالم و خوب و همچنین نعمت فرزند هرگز به این موارد بستگی نداره. وقتی در ابتدای یک راه من این مسایل رو بازگو میکنم و طرف مقابلم رو مجبور به پذیرشش میکنم در واقع اولین منفی رو در ذهن ایشون به خودم میدم .
    شبیه همون دفتر حضور و غیباب دوران مدرسه که کنار برخی اسم ها یک منفی گذاشته میشد. هیچکدام از این موارد ضامن رابطه ی من و حتی آرامش پس از طوفان نخواهد بود. اون مهریه هم برای مسایل مالی هست که یک زن بعد از از دست دادن سرپرست باهاش مواجه وگرنه همونم اندازه ی خاصی داره.

    یادم هست در اوایل تاپیک بحث اسپرم اهدایی رو پیش کشیدین...

    نقل قول نوشته اصلی توسط رهاوتنها نمایش پست ها
    من مهریه داشتم
    می تونستم مجبورشون کنم به قبول اسپرم اهدایی یا روش های دیگه .

    هدف ابتدا باید پایه گذاری یک رابطه ی خوب و ارزشمند باشه ، بهیچ عنوان نباید اهداف ما حق طلاق، مهریه، فرزند، ثروت و .... باشه... (ثروت و ... رو برای دیگران میگم منظور شما نیستین)
    وقتی من بدنبال داشتن یک فرزندم ابتدا باید بستری فراهم کنم .. اون بچه نیاز داره وارد محیط مطلبوب و پر از آرامش بشه ، وارد خانواده ای که اعضاش همدیگر رو دوست دارن و پدر و مادر در کنار همن. این بچه آینده میخواد، محبت و توجه میخواد و خیلی از مسایل دیگر

    من اگر دنبال داشتن یک فرزندم اون هم دنبال داشتن یک پدر و مادر شاد و خوشبخت در کنار همدیگس. وقتی من از زندگی بهره ای نبرم لزومی نداره فرزندی رو بدنیا بیارم که در شرایط نامساعد روانی بخواد رشد کنه و خیلی از مسایل رو از همان کودکی بپذیره و باهاشون بزرگ بشه.
    درخواست چنین مواردی از یک مرد در آغاز یک حرکت به اسم ازدواج نتها صحیح نیست بلکه ایجاد بدبینی و ترس میکنه. باعث بروز سؤال های متعددی میشه که اگر خود اون فرد دنبال چرای اون بگرده ممکنه به جواب های نادرستی دست پیدا کنه.
    انتخاب شما باید یک انتخاب درست و با هدف باشه بدور از هر گونه حق و حقوقی... یک انتخاب که در اون بشه به چراها پاسخ قانع کننده داد و شرایط یک نفر رو پذیرفت.
    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

    قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ

    مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ

    وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ

    وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ

    وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَد


    ویرایش توسط sahar.66 : چهارشنبه 16 خرداد 97 در ساعت 09:24

  8. کاربر روبرو از پست مفید sahar.66 تشکرکرده است .

    tavalode arezoo (چهارشنبه 16 خرداد 97)

  9. #57
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 آبان 97 [ 18:56]
    تاریخ عضویت
    1395-7-29
    نوشته ها
    595
    امتیاز
    9,965
    سطح
    66
    Points: 9,965, Level: 66
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    646

    تشکرشده 951 در 409 پست

    Rep Power
    114
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط رهاوتنها نمایش پست ها
    یک دوست عزیز ،
    شما درست میگید . قصه ما طولانیه.
    من برای تمام زنان سرزمینم متاسفم. برای تمام زنان زحمتکش و صادق دنیا متاسفم.
    من اگر روی این گزینه ای که توضیح دادم گیر کردم . دلیلش اینه که ایشون با تمام تفاوت های فرهنگی و اجتماعی و طبقاتی بسیار مسولیت پذیر هستند. و به وضوح غیرت و صفات مردانه دارند . همه شرایط مهریه و حق طلاق بنده رو پذیرفتن و به اضافه اسپرم اهدایی .
    ایشون به خاطر مشکلی که دارند حاضر هستند از اسپرم اهدایی استفاده کنیم . و به دلیل سن بنده حتی اگر با هیچ روشی نشد بچه پرورشگاه قبول دارند.
    بنده اصولا بچه دوست دارم . چه مال خودم باشه چه پرورشگاه و ....
    برای همین خیلی دوست دارم با فردی برخورد کنم که بچه کوچک داره ولی همسر مرحوم نه طلاق . چندین مورد برخورد کردم که جدا شده هستند و بچه هم با خودشون زندگی نمیکنه ولی اصلا نتونستم بپذیرم . یعنی طلاق با وجود بچه هیچ جوره در مغز اینجانب توجیه نمیشه. دلیل های طلاق شون واقعا مسخره هست . حتی یه مورد هم ندیدم توجیه پذیر باشه برای من .
    من نخواستم شما رو نا امید کنم. منظورم اینه که اینجا و با این روش که من الان چند خط بنویسم و شما چند ساعت یا روز بعد چند خط بنویسید به نتیجه نمی رسیم. اینکه اطلاعات رد و بدل شده ناقص و ناکافی باشند، سوال ها جواب داده نشه و حتی سوال های جدید به سوالات بی جواب قبلی اضافه بشه (مانند اینکه چه مشکلی دارند که حاضرند از اسپرم اهدائی استفاده کنند، همان بیماری تالاسمی یا چیز دیگه؟) اجازه رسیدن به "نتیجه عملی" که بشه "اجرا" کرد رو نمیده.

    * دوستانی مانند شما یا امیر آقا باید یا مشاوره حضوری بروند یا اگر از سایت های مشاوره ای استفاده می کنند بعد از یه مرحله ای اگر تصمیم به ادامه دادن بحث گرفتند این کار رو حداقل بصورت "آنلاین" انجام بدند نه با این روش "آفلاین". یعنی همان پی ام، مسنجر، تلگرام و نظایر آن.

    در مورد شما
    به نظرم دارید خطر بسیار بزرگی می کنید. هرطور نگاه می کنم باتوجه به اطلاعاتی که داده اید این ازدواج "احتملا" بدتر از ازدواج قبلی تان خواهد شد.
    میگم تحقیق کنید میگید چطور؟ نمی تونم.
    میگم این مشکلات رو خودش و خانواده اش دارند با بی اهمیتی باهاشون برخورد می کنید یا انگار اگر ازدست بدینشون دیگه هیچ فرصتی نخواهید داشت و دنیا به آخر میرسه.
    خلاصه سر هر رشته ای رو می گیریم بدون اینکه به نتیجه برسیم ازدست درمیره و موضوع جدیدی پیش میاد که آنهم به نوبه خود بدون رسیدن به نتیجه رها میشه.

    * شما این رو روشن کنید تصمیم قطعی به ازدواج با این آقا دارید؟ اگر تصمیم تون قطعی است دیگه موضوعی برای صحبت باقی نمی مونه.
    اگر واقعا قصد مشاوره دارید، پس هی در برابر راهکارهائی که بهتون داده میشه مقاومت نکنید. به جای اینکه بگید قبلی اینطور شد یا نمی تونم و غیره، بگردید یه راهی پیدا کنید که انجامشون بدید. شما حتی تلاش هم نمی کنید.
    خودتون نمی تونید و توانائی نداری؟ کمک بگیرید. میگم تو فامیل کسی رو دارید کمک کنه؟ جواب نمی دید. وقتی جواب این سوال رو نداده اید منهم نمی تونم برم مرحله بعدی مثلا پیشنهاد بدم کسی رو استخدام کنید براتون کارها رو انجام بده.

    سوال های دیگه هم همینطور. این همه سوال اساسی و مهم بدون جواب مونده اند.

    پیشنهاد می کنم چند کار رو همزمان انجام بدید.

    با این آقا بصورت یک خواستگار معمولی و نه شوهر آینده برخورد کنید. همینکه ایشون رو به عنوان همسر تجسم کنید کار به مانع برمیخوره.

    1. نمیگم این آقا اهل خانواده هستند یا نیستند چون شناخت ازشون ندارم. ولی یادتون باشه اولا شما در وضعیت روحی مناسبی نیستید که قضاوت صحیح کنید. و دوما حتی آن هائی که هیچ یک ار مشکلات شخصی و خانوادگی این آقا رو ندارند، و درباره شان تحقیقات مفصل صورت می گیره بعد از ازدواج، آنهم بعد از گذشت چند ماه یا چند سال معلوم میشه قضاوت اولیه درباره شان صحیح بوده یا نبوده.
    2. این شخص اصالت کجا رو دارند؟ تحقیق کنید ایا در رابطه با ازدواج، عروس، نحوه همسرداری، معاشرت با خانواده همسر مشخصا مادر و پدر شوهر رسم و رسوم خاصی دارند؟
    3. از نزدیک یعنی خود این آقا شروع به تحقیق کنید. محل کارش. دانشگاه و دبیرستان. دوستان نزدیک. همکاران عادی.
    4. از محل تولد و زندگی شان تحقیق کنید. همسایه ها. دکان دارهای محل و کسانی که شناخت نسبی از ایشان و خانواده شان دارند. درباره خانواده اش تحقیقات محلی باید انجام بدید. ببینید در محل زندگی چگونه شناخته شده اند و چه شناختی ازشون وجود داره؟
    بعضی سوال های مهم وجود داره. ایا راست میگند همسر یا نامزد خواهر ایشون ولش کرده؟ اگر راست میگند، چرا؟ چرائیش هم باید به راستی بیان بشه.
    برادر ایشان چرا طلاق داده؟ اولی چرا؟ دومی چرا؟ با هر دو خانم باید تماس بگیرید و حداقل دو موضوع رو جستجو کنید. اولا دلایل واقعی طلاق گرفتن. و دوم ببینید چه اطلاعاتی درباره خانواده آقا و مخصوصا خود وی دارند؟ کسی که مدتی در یک خانواده زندگی کرده باشه مسلما اطلاعات زیادی داره. مثلا چرا این آقا تابحال ازدواج نکرده؟ یا ازدواج کرده؟ چه اخلاقی داره؟ اهل چه کارهائی هست یا نیست؟ رفتارش با خانواده خودش و رفتار آن ها با وی و با یکدیگر چگونه بوده است؟ و سوالات دیگه. (راست و دروغ جواب ها رو هم میشه تشخیص داد)
    5. پدر ایشون اگر زنده است الان چه شغلی دارند؟ از چه راهی مخارج این خانواده تامین میشه؟ درآمد مشروع و قانونی دارند؟ مستقل هستند؟ یا فرزندان شان (فرضا همین آقا) آن ها را تامین می کنند؟ اگر این آقا به خانواده اش کمک نمی کنه، آیا آن ها بی نیاز هستند؟ یا نیازمند؟ (شخصیت ). اگر کمک می کنه به چه صورت؟
    6. داستان اون عکس های بدن های شلاق زده چی بوده؟ مبادا مشکلات روانی نظیر سادیسم یا خودآزاری داشته باشند؟ حتما باید روان شناس بروید و مشاوره بگیرید. نیائید بازبگید گفته اینطور یا آنطور. گفته های خود وی که ملاک نیستند. باید تحقیق کنید و مطمئن بشید.
    7. آزماشات اعتیاد، بیماری های خاص . اطمینان از عدم مصرف الکل رو داده اید؟ یا اصلا برنامه ای براشون دارید؟
    8. با مشکل بیماری و خطر ابتلای فرزند به بیماری چه کار میخواهید بکنید؟ می خواهید روش های مصنوعی یا فرزند خواندگی رو بپذیرید و قید داشتن فرزند از خودتان رو بزنید؟
    9. تلاش کنید ببینید ایشان و برادرشان سوء سابقه دارند یا خیر؟
    10. درباره نامزدی قبلی ایشان و کلا هر چیزی شبیه آن با وسواس تحقیق کنید. صرفا به گفته های خودشان نباید بسنده کنید.
    .
    .
    .
    شاید بگید خیلی سخت می گیرم. ولی باید توجه کنید شما هم آدم نرمال و عادی رو برای ازدواج انتخاب نکرده اید.

    * همه این ها رو انجام بدید و نتیجه قابل قبول باشه، تازه باید شروع کنید و ببینید آیا تناسب های لازم رو دارید؟ ازنظر اعتقادات، رسم و رسوم، خواسته ها و انتظارات متقابل .... تفاهم دارید؟


    *** درباره خودتان
    درباره خود شما و خانوده تان هم کلی سوال وجود داره و باید آسیب شناسی بشوید

    * چه رشته، مقطع و دانشگاه درس خوانده اید؟ قبل از ازدواج کجا ها کار کرده اید؟ بعد از ازدواج چطور؟ بیشتر با چه تیپ افرادی معاشرت می کردید؟ معاشرین تان معمولا ازنظر تحصیلات، اعتقادات، سطح اجتماعی و نظایر آن چگونه بوده اند؟ الان چطور؟ برای اینکه ببنیم چرا خواستگار مناسب خانواده تان نداشته اید یا کم داشته اید؟
    * برای ازدواج چه نوع افرادی رو ایده آل می دانید. نه اینکه کلی گوئی کنید. بلکه واضح. مثلا حداقل لیسانس داشته باشه. مذهبی باشه یا نباشه. اگر باشه در چه حدی؟ و نظایر این ها.
    * یه جا گفته بودید به افراد مذهبی تمایل دارید. (درسته؟) ولی آنها پس ار مواجه شدن با خانواده تان پا پس می کشیدند. خب چرا؟ کجای کار اشکال داشت؟ خودتان؟ خانواده تان؟ ظواهر و نحوه زندگی تان؟ سعی کردید مشکلاتی رو که بوده اند حل کنید؟ الان چطور؟ اون مشکلات وجود دارند؟ سعی می کنید حل شون کنید؟
    * بعضی مسائل مهم و اساسی هم به ذهن میان که نمیشه با سوال کردن فهمید. باید خودتان و خانواده تان را شناخت. توضیحش سخته مثال میزنم. یه دختر خانم جوان دانشجو و محجبه بودند که می گفتند مدام موردنظر استادان و آقایان میان سال هستند و هیچ خواستگاری ازبین اقا پسرها براشون نمیاد. می گفتند ازنظر ظاهری هم زیبا هستند و خانواده کمی بالاتر از متوسط در تهران دارند. با سوال و جواب از خودشون چیزی مشخص نمیشد که چرا آقا پسرها جذب شون نمیشند ولی آقایان میان سال جذب میشند. آخرش فقط میشد حدس زد احتمالا علت در رفتار و سکنات، یا چهره، یا پوشش یا نحوه صحبت کردن و کلا در خودشان وجود داره. حالا هی ما میگیم این سوال ها ... رو از پدر و مادرتان بپرسید روشون نمیشه. میگم از دوستان تان بپرسید، اون هم نمیشه. میگم فیلمی، چند تا عکس که شما رو در دانشگاه و در وضعیت عادی بدون حالت گرفتن برای عکس نشون بده، نه نمیشه، میگم حداقل عکس معمولی تان رو نشون بدید (حداقل ببینیم قیافه اش به چند ساله ها شبیه است یا ...) واااااااااای نه !!! خب آخه لامذهب میخوای واست غیب گوئی کنم؟

    شما هم همینطور. نمیشه با چندتا سوال و جواب فهمید چرا خواستگار مناسب نداشته اید درحالیکه در همین مملکت و شهر اینهمه دختر خانم بدون داشتن ویژگی های تحصیلی، خانوادگی و حتی ظاهری آنچنانی خواستگارهای خیلی خوب و حداقل معمولی بدون دردسر براشون وجود داره.

    ***********************************

    "مواردی که شما گفتید برای ازدواج ایده آل هست . بنده با شرایط فعلی که سن و مطلقه بودن واقع گرانه نمی تونم ازدواج متناسب بکنم. همه که مگان مرکل نیستند که بتوانند ازدواج با شاهزاده داشته باشند با شرایط کاملا نامتناسب."

    این یک جمله رو به هر کسی بگید شما رو مطلقا از ازدواج با هرکسی منع میکنه. یعنی شما از پیش خودتون رو زنی محکوم و نابود شده می دونید که هیچ بختی برای یک ازدواج سالم و تشکیل یه زندگی عادی نداره و میخواد به هر قیمتی ازدواج کنه و بچه داشته باشه. الان بزرگترین مشکل شما خود شما هستید و این طرز فکرتون.
    1. به دلیل اینکه قضاوت تون درباره خودتان غلط و فوق العاده غلط است.
    2. حاضرید به هرقیمت ازدواج کنید ولو ازدواج نامتناسب باشه ( واقع گرانه نمی تونم ازدواج متناسب بکنم)
    3. می خواهید یک یا چند بچه رو هم محکوم به زندگی در همچین خانواده ای کنید. آنهم چون خودتون آرزوی بچه دارید.
    ویرایش توسط Ye_Doost : چهارشنبه 16 خرداد 97 در ساعت 13:18

  10. 2 کاربر از پست مفید Ye_Doost تشکرکرده اند .

    sahar.66 (چهارشنبه 16 خرداد 97), tavalode arezoo (چهارشنبه 16 خرداد 97)

  11. #58
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 21:59]
    تاریخ عضویت
    1396-8-23
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    1,325
    سطح
    20
    Points: 1,325, Level: 20
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 56 در 43 پست

    Rep Power
    19
    Array
    سلام سحر عزیز ،
    ممنونم که هنوز به من جواب میدهی . ببینید این چیزهایی که شما می فرمایید برای یک شهر رویایی با آدم های غیررسمی هست . اونجوری که من بار اول ازدواج کردم ، همین طور بود . به من گفتند متارکه در نامزدی به خاطر مهریه بوده و من مدتها در نکوهش مهریه و نفروختن زن و استقلال زن سخنرانی کردم و یه فامیل 500 نفری طرف انگشت به دهان که چطوری یه دختر با ظاهر من تحصیلات اقامت و پدر اسم و رسم دار آمده با ایشون اونم یک سکه و مراسم خونگی ازدواج کرده و مدام هم خودشون می گفتند من جای تو بودم خدا رو بنده نبودم و هم خانواده . منم سربلند و پرافتخار که چه زن شجاع و سنت شکنی هستم . من نوشتم وقتی رفته بودیم پیش ثبت عقد ، محضر دار به صراحت گفت دخترم عاقل باش ، نکن اینکار رو و اینقدر گفت و گفت و گفت . تا وقتی اومدیم ماشین من فقط یه حرف زدم محضر دار هم راست میگفت ها.... با حالتی غیرعادی گفت حرف مهریه بزنی بهت میفهمونم با کی طرفی !!!! من بهم برخورد ولی من اهل برخورد تند نبستم و چون تو عمل انجام شده بودم.... دیگه پی همه چی رو به خودم مالیدم ....گفتم که خیلی هزینه ها رو خودم تقبل کردم. گفتم من زن رویایی بشم . من کامل و بی نقص باشم . خب نتیجه چی شد ؟؟؟ از سه ماه بعد عقد ....خوب حراج شدی گرفتمت. رانندگی اون سر دنیا .... کوچکترین اشتباه ..داد و فریاد که من زنم باید کامل و بی نقص باشه ...هیچ خطایی نکنه. من میگفتم خب شما که در دو سال اینجا کلی امتیاز به خاطر خلاف از دست دادی . دوبار تصادف پر هزینه . می گفت چه ربطی داره . من کلی عیب دارم دلیل میشه زن بی نقص و اشتباه نخوام !!!!
    اینا رو گفتم که بدونید من یکبار ارزون و راحت در اختیار بودم و در پست اول مزدم رو دیدید. اینقدر داستان من غم انگیز بود و ناعادلانه که یه سرپرستارکلینیک داشت برای من اشک میریخت خانم . مگه من چی از زندگی میخواستم .... یه رابطه معمولی و یه بچه .... اونم با تقبل همه هزینه هاش. .....
    همین آدمی که من میگم شروط من رو راحت قبول نکرده . ولی الان با وجود همه این شرایط که من گذاشتم پیشنهادات بیشتر هم میده و مدام میگه تو از سرم هم زیادی . تابلو من و خانواده ام اینقدر روشنه که اون آدم میدونه من دنبال مهریه نیستم . میدونه دنبال طلاق نیستم .برای اثبات خواستنش این کار ها رو میکنه و من بازم مردد هستم . مردهای این دوره زمونه آدم شون رو سر تا پا برانداز میکنن . مسلمه که بنده اینبار نمی تونم بی گدار به آب بزنم. مهریه هم خانوم سحر برای عده ای کاسبی هست . برای من خنثی کردن حق طلاق یکطرفه بدون دلیل مرد هست که فقط در ایرانه . و گرنه من یکی ترجیح میدم حق طلاق مرد یکطرفه بدون دلیل حذف بشه ..... مرد نتونه هی با طلاق میدم طلاق میدم ....عرض اندام کنه. من یکی غلط کنم یه سکه بخوام . خودم هم مال دارم تا چند سال آینده .
    حق طلاق هم برای اینه که سواستفاده نشه .... اذیت کنن ...بعد بگن 100 میلیون بده خلاص شی .

  12. #59
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    خواهش میکنم رها جانم

    ببینین عزیز دل شما دچار افراط و تفریط شدین.

    من خیلی عذر میخوام
    و فقط نیتم رساندن معنی هست و مثلی به ذهن حقیر خطور نکرد ... در گلستان سعدی میخوانیم ؛

    « نه چندان بخور کز دهانت بر آید. نه چندان که از ضعف ....»

    من نه میگم مهریه خیلی بالا و نه مهریه خیلی کم. نه حق طلاق یکجانبه و نه بیان حق طلاق در آغاز یک حرکت. نه بحث و فشار برای داشتن فرزند.

    یک سکه اشتباه بزرگی بود، همانطور که چهارده سکه اشتباه بزرگی هست اما به شرطی که داماد دارای ویژگی های ممتاز باشه. این ویژگی ها مواردی هستند که قدم انسان ، دل انسان رو محکم میکنن، ویژگی هایی که یک انسان رو در نظر سایرین ارزشمند و شایسته میکنه.
    ولی زمانی که فرد معمولی هست مقداری سکه
    متناسب با توان مالی داماد و رضایت هر دو طرف لازم هست.
    ما داریم روی این مورد بحث میکنیم که بیان این سه خیلی زیبا نیست و مخصوصا مهریه که در حضور چند نفر از بزرگان تصمیم گیری میشه.
    بله عرض میکنین براحتی قبول نکرد و براحتی هم در ذهنش نمیپذیره، چرا که براش در ابتدای کار ایجاد جو بدبینی و ترس کردید... خب چرا حق طلاق؟ چرا اسپرم اهدایی؟ هدف از ازدواج با من چه هست؟

    اما در ادامه میگه از سرم زیادین چون حقیقتا همینه و در میان کیس های مختلف برای چنین مردی با این شرایط این بهترین هست. حتی شک برانگیز!

    من برای هر کسی گفتم نه فقط صرفا منظور سخنم ایشان باشن ... شما باید از بیان اسپرم اهدایی
    خودداری کنین چون برداشت از این عبارت نچندان مرسوم آن هم در ابتدای یک حرکت اصلا بنفع شما نیست .
    نه برای رویه ازدواج، نه اذهان دیگران و نه ورود به زندگی مشترک
    بیان حق طلاق در حالی که هنوز مهری جاری نشده و عقدی صورت نگرفته چهره ی زندگی مشترک رو مکدر خواهد کرد.
    شما اگر بدنبال حقوق هستین ابتدا مردی انتخاب کنین که ویژگی های ارزشمند انسانی داشته باشه و سپس این حقوق در نظرتون کمرنگ خواهد شد.
    شما اگر بدنبال چنین کیسی هستین در اون موقعیت ها قرار بگیرین. مثل این شب های ماه مبارک .. چقدر مکان های زیارتی و جلسات مذهبی میتونن ارزشمند باشن و باعث دیدن شما بشن... حتی فرصت اوقات فراغت تابستان و قرار گرفتن در جمع افراد شایسته


    ویرایش توسط sahar.66 : چهارشنبه 16 خرداد 97 در ساعت 15:50

  13. 2 کاربر از پست مفید sahar.66 تشکرکرده اند .

    tavalode arezoo (چهارشنبه 16 خرداد 97), رهاوتنها (چهارشنبه 16 خرداد 97)

  14. #60
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 21:59]
    تاریخ عضویت
    1396-8-23
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    1,325
    سطح
    20
    Points: 1,325, Level: 20
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 56 در 43 پست

    Rep Power
    19
    Array
    سلام یک دوست عزیز و سحر گرامی ،
    در مجموع می تونم جوابهای پرسش شما را بدم ولی با جزءیات خیر
    - اینکه من چرا خواستگار مناسب هیچ وقت نداشتم... سوالی بود که یه فامیل 200 نفری در هر جمع فامیلی مطرح میکردند. از اول هم گفتم خانواده بنده غیر سنتی و غیر مذهبی بودند . و جز موارد معدود معرفی که آنها هم تناسب چندانی نداشتند و نهایتا انصراف آنها هم به درخواست خودشان یا شرایط ناهموار بود . مثلا خارج کشور بودن و یا مشکلات جسمی خودشان .یا یکی دو مورد که بعد تحقیق از طرف ما معلوم میشد . مثل سابقه زندانی مالی یک مورد ....اعتیاد ...سه مورد ....که همه اینها جمعا باعث تلف شدن وقت من میشد. حتی یاد دارم که شبی در منزل پسر دایی اینجانب مهمان بودیم و عروس و برادر ها و دایی و زن دایی بودند و حسابی اینجانب را مورد بازخواست برای ازدواج کردند و گفتند حتما توقع خیلی بالایی داری .آن زمان حدود 27 سن داشتم و میگفتند جمعی که ما جای تو بودیم با این سن به هر ازدواجی تن میدادیم.
    اون موقع پسر دایی بنده که هم سن من بودند به تازگی با همکلاسی خود ازدواج کرده بودند . و یادم هست که دایی بنده خودشون ناراضی بودند و میگفتند پدر عروس تحصیلات عالیه دکتری ندارد !!! ولی برای من میگفتند باید به یه سیکل هم تن بدهی . آن زمان من تازه فوقم را گرفته بودم. و شاید تنها معیار بلندپروازانه من تحصیلات عالیه بود حداقل لیسانس . بعد در دورهمی به این نتیجه رسیدند که جوانان مناسب تو و در حد تو مهاجرت کرده اند .پس بهتر است تو هم مهاجرت کنی.که منهم با وجود کار زیاد و مشغله فراوان و کسالت مادرم این کار را هم انجام دادم و اقامت گرفتم . بعد از گرفتن اقامت هم تنهایی رفتم کشور مربوطه و مدتی کار کردم ولی اونجا دوام نیاوردم و دلم میخواست برگردم و ازدواج کنم. و برگشتم که این مورد هم پیش آمد یعنی در واقع خودم پا پیش گذاشتم اول و باقی ماجرا.
    بنده اعتراف کردم که هم خود بنده خودکم بینی داشتم و هم خانواده خودم تا حدودی . در اول ازدواج هم با وجود مهریه کم و تقبل کمی از هزینه ها .همین که ازدواجی به نسبت متناسب صورت گرفته حداقل ایشون کار داشتند و لیسانس هم رشته خودم .اگر عدم تناسبی بود تحصیلات ابتدایی پدر و مادر ایشون بود . با این وجود در ابتدا مادر بنده به عنوان معجزه و موهبت الهی به موضوع نگاه میکردند . و خود من هم همین طور . بنده از جراحی ایشون خبر نداشتم البته .
    بنده هم ناگفته نماند با وجود زندگی محقرانه در خارج و کار سخت فیزیکی که داشتم در مجموع به غیر از موضوع ناتوانی نسبی جنسی راضی بودم . بعد از مشخص شدن مشکل ناباروری نسبی ایشون .....یعنی با میکرواینجکشن احتمال 10 درصد باروری. من خودم را باختم و افسردگی گرفتم به صورتی که به مدت دو ماه نتونستم مانند گذشته آشپزی کنم و بیشتر روز رو در محل کار برای اضافه کاری می موندم تا هزینه چندین بار ivf رو دربیارم . در مجموع شوهرداری از 100 به 10 رسید در این دوماه و ایشون کلافه شدند و مدام حرف از طلاق می زدند که خب من ناقصم بیا طلاقت بدم برو با یه سالم ازدواج کن. در نهایت هم افسرده شدن بنده رو به خاطر فشارها بهانه کردند و پافشاری برای طلاق و نهایتا طلاق. البته ناگفته نماند که ما در ایران ivf کردیم ولی ایشون وسط کار بهانه جویی کردند و با داد و قال و شلوغ کاری در کلینیک و تهدید به شکایت و ... درمان رو نصفه رها کردم و باز تهدید به طلاق و آرزوی بدبختی مطلقه شدن و درخواست مقدار معینی دلار در ماه به عنوان کمک خرج و حذف درخواست بچه و گفتند این شرایط رو میپذیری برگرد و بیا .من وقت خواستم که بعد یک ماه درخواست طلاق یکطرفه دادند و تمام.
    البته به من وکیل شون گفت که می تونی شکایت کنی برای هزینه های درمان که کردی ولی من گذشتم چون نهایتا 20 میلیون میشد که ما حوصله دادگاه نداشتیم .
    ضمنا این مدت هم ایشون از اقامت بنده استفاده کردند و دیگه می تونستند با استفاده از اقامت خودشون اقدام به ازدواج کنند و دختری رو از ایران ببرند. مهریه هم نبود که احساس خسران کنند .اینجوری شد .


 
صفحه 6 از 10 نخستنخست 12345678910 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. منفی بافی های مادرم به اوج رسیده و من به شدت ضعیف و آسیب پذیر شدم
    توسط tanhaeii در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: سه شنبه 01 تیر 95, 11:28
  2. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 18 خرداد 95, 23:02
  3. پاسخ ها: 53
    آخرين نوشته: سه شنبه 01 اردیبهشت 94, 23:28

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:44 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.